اعدادی بر3 و9 بخش پذیرند که مجموع رقمهایشان بر3و9 بخش پذیر باشند .
اعدادی هم بر2 وهم بر 5پذیرند که رقم یکان آن ها فقط صفر باشد.
اعدادی بر 2 بخش پذیرند که رقم یکان آن ها0-2-4-6-8باشد
اعدادی بر6 بخش پذیرند که هم بر 2وهم بر 3 بخش پذیر باشند .
اعدادی بر 15 بخش پذیرند که هم بر 5 وهم بر 3 بخش پذیر باشند .
اعدادی بر 5 بخش پذیرند که رقم یکان آنها صفر ویا 5 باشند .
اعداد فرد : 1و 3و 5و 7و9 اعداد زوج:0-2-4-6-8
طرح درس برای نخستین بار در سال 1918 مطرح و سپس توسط روانشناسان و کارشناسان تعلیم تربیت نظرات تکمیلی خود را مطرح نمودند . در طرح درس الگوها و نمونه های مختلفی ارایه گردیده است ولی آنچه که ضروری است موارد ذیل می باشد.:
1- طرح درس به صورت روزانه ، و ماهانه ، فصلی و سالانه ارایه می گردد.. الگوهای برای طرح درس وجود دارد ودر در یکی از الگوهای طرح درس ، 4 مرحله الف ) تعیین هدف کلی ب) تحلیل آموزشی ، پ) گزینش محتوی و رسانه ها ج ) تعیین نظام ارزشیابی آمده است . هریک از موارد طرح درس تعریف و تحلیلی به همراه دارد
2- تحلیل آموزشی به دو قسمت ،تعیین رفتار ورودی ( معلومات و مهارتهای پیش دانسته ) و تعیین هدفهای جزیی تقسیم می گردد . هدفهای کلی درس به اهداف جزیی تبدیل می گردند.
3- برای هر طرح درس سوالات مختلفی مانند نمونه زیر مطرح می گردد. 1- موضوع دری 2- القاء هدفهای درس 3- جدول زمانبندی 4- اطلاعات یا پیش نیاز ( به چه کسانی می خواهم تدریس کنم ) 5- وسایل آموزشی 6- راهبردهای یاد دهی – یاد گیری 7- ارزشیابی از کلاس و روش تدریس
طرح درس مزایای مانند ایجاد و بالا بردن روحیه مثبت در دبیران ، احاطه کامل و تسلط دبیر به درس ، شناخت نقاط ضعف و قوت ، ایجاد فرصت برای پیش بینی احتمالی تدریس ، ایجاد نظم و ترتیب منطقی و ذوق و نوع آوری به کار و فعالیت معلم و علاوه بر این ها ارزشیابی و نظارت مدیران و بازرسان اداره را تسهیل می کند .
مدیران مدرسه در صورت هدایت و پی گیری طرح درس دبیران ، فضای مطلوب و مناسب برای نظارت را فراهم می آورند . در این راه مدیران نباید دبیران را تحت فشار قرار دهند بلکه با ارایه جزوه و توضیحات لازم و نمونه طرح درس و رفتارهای مناسب انگیزه و اطلاعات معلمین را افزایش داده و آنان را در فضای مناسبی برای تهیه طرح درس قرار دهند . نقش گروههای آموزشی در این مورد زیاد می باشد . تهیه طرح درس روزانه یا سالانه در کار گروه آموزشی در هر درسی ، برای مدتی الگوی آموزشی را برای دیگران فراهم می آورد . طرح درسهای دبیران در یکسال تحصیلی موجب استفاده آن برای سالهای بعد بوده و فقط امکان تغییراتی در برخی از بند های آن می باشد .
همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصا خود زن امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حقالله از نظر قرآن مطرح است، یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن.
به گزارش بنیاد بین المللی اسراء، قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید میفرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز میداند
شبههای که در ذهنیت بعضی افراد هست، این است که خیال میکنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستگی به شوهر برای او ایجاد نموده است، و بنابراین، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است.
راه حلّ این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حقی الهی است.
لذا میبینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام میکنند، اما در اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش میباشد، همه اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حقاللَّه مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلّم رقّت باشد و پیام عاطفه بیاورد.
اگر جامعهای این درس رقّت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند به همان فسادی مبتلا میشوند که در غرب ظهور کرده است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم، از این که قرآن کریم میگوید هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم میشود عصمت زن، حقاللَّه است و به هیچ کسی ارتباط ندارد.
قهراً همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصاً خود زن امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حقاللَّه از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن، آنگاه جامعه به صورتی درمیآید که شما در ایران میبینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا که در مسأله جنگ تا آخرین لحظه، صبر نمود و کاری که برخلاف عاطفه و رقت و رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونی، کشتار بیرحمانه بیگناهان و غیر نظامیها را مشروع نمودند.
جامعهای که قرآن در او حاکم است، جامعه عاطفه است و سرّش این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند، چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رأفت و رقّت میدهد، و رأفت و رقّت در همه مسائل کارساز است.
فلسفه حجاب در قرآن
بنابراین در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست منتها باید اندیشهها قرآنگونه باشد، یعنی همان گونه که قرآن بین کمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع کنیم. یعنی عظمت زن در این است که:
«أن لا یرین الرّجال ولا یراهنَّ الرّجال»[1]
نبینند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند.
قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید میفرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز میداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بیبهرهاند.
حال اگر کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است ـ معاذاللَّه ـ حجاب را یک بند بنداند، و حال این که قرآن کریم وقتی مسأله لزوم حجاب را بازگو میکند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان میفرماید:
(ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین)[2]
یعنی برای این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند. چراکه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
نتیجه بحث
مرد و زن در آن معیارهای اصلی همتای هم هستند، و یک سلسله مسؤولیتهای اجرایی برای مرد است که اگر انجام ندهد باید وزر آن را تحمل کند، بنابراین نتیجه میگیریم که:
اولاً: آن تهمتهایی که به اسلام زده و میگویند که: اسلام نیمی از جامعه را از بسیاری از حقوق محروم نموده است، نارواست.
ثانیاً، این تعصّبات و رسومات جاهلی که از دیرباز در فرهنگ جوامع اسلامی رواج پیدا کرده است که زن را به عنوان مظهر ضعف و زبونی یاد میکنند این باید زدوده بشود.
ثالثاً، اگر کسی احساس میکند که زن نباید از علوم و مسائل تربیتی و مانند آن که خدمات قابل عرضهای به جامعه ارائه میدهد استفاده کند، باید از این اعتقاد صرفنظر کند و علاقهمند باشد زن همتای مرد در این علوم و معارف بار یابد و به جامعه خدمت کند مگر آنجایی که به طور استثنا وظیفه مرد قرار گرفته است.
رابعاً، جمله (عاشروهنّ بالمعروف) اختصاصی به مسائل داخل منزل ندارد، بلکه در کل جامعه هم جاری است .
مسأله پنجم این است که زن در مقابل مرد غیر از زن در مقابل شوهر است یعنی زن در مقابل شوهر باید تمکین کند اما زن در مقابل جامعه، مثل فردی از افراد جامعه است و این چنین نیست که باید اطاعت کند و در مسائل خانوادگی هم میبینیم که گاهی زن قوام و قیّوم است و مرد باید اطاعت کند، همچنانکه پسر باید از مادر اطاعت کند ولو در حد بالایی از تخصصهای علمی باشد.
در پایان گرچه هنوز شبهاتی در مسأله برابری زن و مرد قابل طرح است لیکن با توجه به اصول کلی یاد شده و آشنایی با خطوط اصیل نظام ارزشی در اسلام و تبیین محور سعادت و شقاوت پاسخ آنها روشن خواهد بود.
تقویم محلی مازندرانی
در گاه شماری مازندارنی که به نام « فرس قدیم » شناخته می شود
آغاز تاریخ تبری همزمان با سال 31هجری است.پس از در گذشت یزدگرد سوم،اسپهبد گیل ژاماسبی پادشاه تبرستان برای آیین نیاکان خود پرچم استقلال برافراشت از آن زمان تاریخ نوین مازندران پس از ظهور و گسترش اسلام در این سرزمین آغاز گشت هر سال تبری به چهار بخش،بهار،تابستان،پائیز،زمستان تقسیم می شود هر سال دارای دوازده ماه است و هر ماه سی روز می باشد که به اضافه پنج روز پتک می شود.در سال چهارم یک روز به پتک افزوده می شود و نام آن شیشک است آغاز هر سال تبری از نخستین روز از فردینه ماه یعنی برابر با3 مرداد ماه شمسی و25جولای میلادی است
در گاه شماری مازندارنی که به نام « فرس قدیم » شناخته می شود ، سال 365 روز دارد و آن دوازده ماه 30 روز است و 5 روز به نام « پیتک » یا « پتک » این سال ، 6 ساعت و کسری کمتر از 1 سال خورشیدی دارد و از این رو ماههای آن گردان است و جای هر ماهش با گذشت 128 سال یک ماه پیشتر می افتد. مازندرانی ها سال این گاه شماری را از « ارکه ما» ( آذرماه ) آغاز و به « اونما» ( آبان ماه ) ختم می کنند. پنج روز « پیتک » را هم به پایان « اونما» می افزایند و هر یک از ماهها را به ترتیب زیر چنین می خوانند: ارکما ( آذرماه ) دما یا دیما ( دی ماه ) وهمن ما ( بهمن ماه ) نوروز ما یا نرزما یا عیدما ( اسفندماه) سیوما یا فردین ما ( فروردین ماه ) کرچ ما یا ک"رچ ما ( اردیبهشت ماه ) هر ما ( خرداد ماه ) تیرما ( تیر ماه ) مردال ما یا ملارما ( مرداد ماه ) شرویرما یا شروین ما ( شهریور ماه ) میرما ( مهرماه ) اونما ( آبانماه ) نظیر این گاه شماری را « امیر تیمور قاجار » در زمان محمدشاه قاجار ، در کتاب « نصاب طبری » زیر عنوان « اسامی ماههای فرس » چنین یاد کرده است : سیوماه و کرچ و هره ماه تیر دگر هست مردال و شروین میر چه اونه ماه وارکه ماه است و دی ز پی وهمن و هست نوروز اخیر پتک را بدان خسمه زائده به آئین هرگز صغیر و کبیر مازندرانی ها نخستین روز هر ماه را« مارماه » می نامند و در سپیده دم آن در هر خانه مرد یا زن یا کودکی خوش قد پا به آستانه خانه میگذارد تا به آن خانواده ، آن ماه تا آخرین روز هایش خوش بگذرد. نیز در روز « مارما» هر ماه داد و ستد نمیکنند و چیزی به کسی نمی دهند یا نمی بخشند و چنین کارهایی را بدشگون می پندارند. چگونگی هوای هر روز از پنج روز پیتک را نشانه ای از هوای ماهی از پنج ماه پس از آن می دانند. اگر هوای نخستین روز پیتک آفتابی باشد هوای روزهای « ارکما» را هم آفتابی می پندارند. یا اگر هوای دومین روز آن بارانی باشد ، هوای « دما» را بارانی می دانند،بهمین گونه چگونگی « وهمن ما» و »« فردین ما» و « نوروزما» می انگارند. همچنین هوای هر یک از روزهای طاق « کرچما» را تا چهاردهم، یعنی روزهای اول و سوم و پنجم .سیزدهم ، که جمله هفت روز می شود، نشانهای از هوای روزهای « کرچما» و شش ماه دیگر سال می دانند. مثلا اگر آسمان روز اول « کرچما» گرفته و بارانی شود ، هوای سراسر ماه «کرچما» را گرفته و بارانی می پندارند. یا اگر هوای روز سوم آن باز و آفتابی شود، هوای تمام روزهای ماه « هر ما» را باز و آفتابی خواهند دانست. بهمین طریق هوای روزهای پنجم و هفتم و سیزدهم را نشانه هائی از برای هوای ماه های «تیرما » « مردال ما» و ..« اونما» می انگارند این هفت روز از « کرچما» را « کرچ در» می نامند و در این روزها گلکاری نمی کنند، تن نمی شویند، موی سر و چهره نمی تراشند و پشم گوسفند و موی بز نمی چینندو چون معتقدند که : اگر گلکاری بکنند مار درخانه شان آشکار خواهد شد و آشیانه و تخم گذاری خواهد کرد. اگر موی سر بتراشند یا تن بشویند ، موی سر و تن و چهره شان سفید می شود و می ریزد. اگر پشم گوسفند یا موی بز را بچینند، بیماری و بلا در دام می افتد.
* * *
آغاز تاریخ تبری همزمان با سال 31هجری است.پس از در گذشت یزدگرد سوم،اسپهبد گیل ژاماسبی پادشاه تبرستان برای آیین نیاکان خود پرچم استقلال برافراشت از آن زمان تاریخ نوین مازندران پس از ظهور و گسترش اسلام در این سرزمین آغاز گشت هر سال تبری به چهار بخش،بهار،تابستان،پائیز،زمستان تقسیم می شود هر سال دارای دوازده ماه است و هر ماه سی روز می باشد که به اضافه پنج روز پتک می شود.در سال چهارم یک روز به پتک افزوده می شود و نام آن شیشک استآغاز هر سال تبری از نخستین روز از فردینه ماه یعنی برابر با3 مرداد ماه شمسی و25جولای میلادی است
افسانه کیجابور
افسانه کیجابور یکی از قدیمی ترین و در عین حال مشهورترین افسانه های منطقه بندپی بابل است که منتسب به اتفاقیست که در منطقه ای به همین نام یعنی کیجابور رخ داده است.داستان به سالهای بسیار دور برمیگردد.زمانی که سلطانی به همراه ملازمان و همراهان خویش برای شکار یا گذر از این منطقه عبور میکرد در مسیر خود و درگذر رودخانه سجرو به دختر زیبارویی برخورد میکند و بلافاصله به همراهان خویش دستور میدهد که دخترک را به بارگاه وی ببرند.افسانه می گوید چون دخترک تا به انزمان پاک و مطهر بوده و عاری از هر گونه گناه ندایی از درون به وی الهام می شود کهکیجابور ".یعنی دختر فرار کن و خود را از گناه برهان.دخترک نیز راه کوه را در پیش میگیرد اما ملازمان سلطان نیز وی را رها نمیکنند و در پی وی روانه میشوند.تا این که دخترک به نقطه ای میرسد که دیگر توان رفتن ندارد. افسانه میگوید به فرمان خدای ارحم الراحمین کوه دهان باز می کند.و دخترک را می بلعد و دخترک از گناه محفوظ و مصون میشود.
در میان ساکنین نقل است در نقطه ای که کوه دخترک را بلعیده طرح صورت زنی روی سنگ ها نقش بسته است.