جایگاه زن در اسلام.
زن در دنیای امروز به نوعی دیگر به دوران جاهلیت جاهلان بازگشته و با عناوینی فریبنده همچون همتایی با مرد، آزادی، حق انتخاب و بهره مندی از حقوق بشر به کارگری ارزان و ملعبهای بی هدف برای مردان و سیاستمداران مبدل گردیده و از انسانیت خویش فاصلهی بسیار گرفته است. زن متمدن امروز اگر در منصب و مقامی است، بازیچهی سردمداران و حاکمان سیاست پیشه است. شخصیت و عفت زن امروز در هیچ مرحلهای و با هر مقامی مصون از دست برد شیاطین و سوء استفاده آنان نیست. با انحطاط زنان، خانواده نیز از هم گسیخته و ریشهی اجتماع در حال پوسیدن و سقوط است پس انقلابی به سان انقلاب رسول الله (ص) لازم است تا انسان بالاخص زن را به مقام انسانیتش بازگردانیده و به تعالی و ترقی واقعی و حقیقی برساند. شیعه از زمان پیامبر (ص) به وعدههای آن حضرت و قرآن یقین داشته و همواره چشمانتظار این انقلاب بوده و هست و در پی آن موقعیت زن غیر از موقعیت و انحطاط او در این زمان خواهد بود. پیامبر، زن را که در دوران جاهلیت انسان محسوب نمیشد و از هر گونه حقوق انسانی محروم بود و گاه بدان جهت که حضورش ننگ محسوب میشد هنوز چشم نگشوده زنده در گور میخفت، حیاتی جدید بخشید و او را انسانی مشابه مرد معرفی نمود که دارای حقوق و مزایایی است. زن را که تا آن زمان به سان سایر اموال مرد به دیگران هدیه میشد و یا به عنوان ارث بین فرزندان ردّ و بدل میگشت صاحب حقوق و اموال خویش قرار داد. اسلام مقام زن را تا آنجا بالا برد که پیامبرش با او بیعت کرد و او میتوانست در صحنه های پیکار علیه شرک در مقام تعلیم و تعلم یا پرستاری مجروحان کارزار و تشویق مردان به یاری پیامبر و تربیت پاکبازی در راه دین و انسانیت حاضر شود. زن اسلامی، خود محیی شریعت و مدافع آن در تمامی عرصههاست و از این راه به مقام عالی انسانیت وارد میشود و برتر از ملک و حوری بهشتی میگردد؛ زیرا در تمام این عرصهها شخصیت و عفت و قداست خانواده را نیز حافظ است و از جهتی نقش او فراتر از مرد گشته و خود انسانی است که انسان میآفرینند؛ و انسان پرورش میدهد و به تعبیر امام راحل از دامن اوست که مرد به معراج میرود. لکن در گذر زمان نه تنها در جوامع غیر اسلامی که در جوامع اسلامی نیز بار دیگر به نوعی زن از حقوق انسانیاش محروم گشته. برخی او را در کنج خانه زندان کرده و از تعالی و ترقی فکری و فرهنگی و اقتصادی باز میدارند و عدهای او را از خانه و خانواده جدا ساخته و به پشت فرمان ماشین و هواپیما و عمق معدنها و پشت دستگاههای کارخانهها فرستادهاند و دیگری به نوعی دیگر او را بازی داده و از حقیقت خودش دورمی سازد. (4)حضرت ختمی مرتبت در جامعهای که زن عنصری پست و همچون کالا قلمداد میشد دست به یک انقلاب عظیم سیاسی- فرهنگی زد و در چند نوبت همچون در بیعت عقبه که قبل از هجرت انجام گرفت و نیز در فتح مکه با زنان بیعت نمود. سخنان گهربار پیامبر اکرم(ص) در توصیف و تجلیل از بانوانی چون مریم، خدیجه کبری، آسیه و به ویژه حضرت فاطمه(ع) که رضایت و خشم خداوند را به رضایت و خشم فاطمه پیوند میدهد، برگ دیگری از صفحات درخشان ارزشمندی ومنزلت زن در اسلام است اینکه قرآن کریم، مریم(ع) را زنی کامل، دارای عصمت و هم سخن با فرشتگان دانسته است نشان از آن دارد که زن میتواند تمام حجابها را درنوردد و به قله کمالات برسد و بالاخره، انتخاب حضرت فاطمه(س) برای مباهله، با وجود حضور مدعیان و در نظر گرفتن ایشان به عنوان محوری در میان اصحاب کساء که آیهی تطهیر در شأن آنان فرود آمد نیز به بهترین شکل نمایان گر جایگاه زن در اندیشهی اسلامی است.(5)جایگاه زن در جامعهی مهدوی
انقلاب جهانی موعود چنانکه از وعدهها و نامش هویداست تحول عظیمی را در جهان ایجاد خواهد نمود و کل عالم را در زیر پرچم اسلام واقعی و تعالیم حیات بخش آن قرار خواهد داد که در پی آن جامعهی زنان نیز از این تحول عظیم مستثنا نبوده و به جایگاه واقعی خویش برگردانده خواهد شد. قضاوت و علم ما نسبت به حوادث آن زمان که برگرفته از روایات موجود در زمینهی مهدویت و قرائن و شواهد تاریخی از صدر اسلام است را از جهاتی میتوان تحولات ایران و جهان پس از قیام اسلامی امام خمینی (ره) و تحولات چشمگیر جامعهی زنان پس از انقلاب جهانی مهدی دانست.(6)اگر در روایات آماده شدن افراد جامعه برای پذیرش حکومت جهانی حضرت مهدی(عجل الله تالی فرجه الشریف) به عنوان یکی از نشانههای ظهور ذکر شده، بدون تردید سخن از این نسل مؤمن و آماده، بدون هنرنمایی و ایفای نقش زنان به عنوان تربیت کنندگان این نسل، سخنی گزاف و دور از واقع خواهد بود.لذا جایگاه و نقش زنان در جامعه مهدوی از حیث جایگاه فردی و نقش آنان در عرصههای خانوادگی و تأثیرات آنان بر اجتماع در پیش و پس از ظهور قابل بررسی میباشد.برخی از زنان، چنان شایستگی و منزلتی مییابند که جزو اصحاب و کارگزاران ویژهی حضرت مهدی میگردند به گونهای که پارهای از روایات میگوید: در میان یاران آن حضرت 50 زن وجود دارد.(7)سیمای زنان در آخرالزمان
بر احدی پوشیده نیست که اگر زن ارزش والای خود را بشناسد و به وظایف سنگین خود عمل کند. گرانبهاترین و درخشندهترین ستارهی افق زندگی و پرارجترین گوهر رشتهی هستی است که پایه و اساس هر فضیلت است و بدون او رشتهی خانوادهها در هم گسسته، طومار جامعه در هم میپیچد زیرا زن حلقهی اتصال و رمز تداوم نسل بشری است که پاکترین بعد زندگی است.اگر زنان یک جامعه از شناخت وخویشتن ناتوان گردند و از صراط مستقیم منحرف شوند و به صورت چراگاه هوسهای مردان هوسران و ابزار و ادوات تمایلات نفسانی افراد پست و بیاعتبار در آیند و از کرامت خدادادی خود تنزل نمایند چنین جامعهای در سراشیبی سقوط قرار گرفته به زندگی حیوانی نزدیک شده است. خداوند زن را گوهر گرانبهایی آفریده که همچون دیگر گوهرها در پوشش و محل امن بوده او نباید آنقدر تنزل کند که زیر نگاههای هر رهگذر چشم چرانی پایمال گردد! هنگامی که مسئله زن در این بخش بازگو میشود فاتحهی رهایی جامعه خوانده میشود و دیگر امیدی به نجات نسل آینده از این بلای خانمان سوز نیست زیرا زن در عصر ما کرامت خود را فراموش کرده، تنها به زیبایی ظاهر پرداخته، همهی هم و غمش رسیدن به آرایش تن و اندام و در دام انداختن چند نگاه پست و جلب کردن چند چشم چران هوسران شده است به کسی که از جمالش گفت و گو کند تمایل میکند، به کسی که در کمین عفتش سنگر گرفته باشد تسلیم میشود و در برابر چند جملهی فریبنده و به ظاهر آراسته زانو میزند.هنگامی که زن این چنین کرامت خود را فراموش کند، برای جامعه هیچ امیدی نمیماند زیرا حلقهی اتصال او در هم گسسته و نصف شیرین جامعه که رمز و بقای نسل بشری نیز هست فاسد گشته و ارزش والای خود را از دست داده، با فساد این قشر دیگر امیدی به صلاح قشر دیگر نیست که فساد آنها ساری هست و به قشر دیگر نیز سرایت میکند و جامعه را به فساد میکشد.عذر بعضی از زنان امروز در این ابتذال چیست؟ چرا جز به هوس و ولگردی نمیاندیشد؟ چرا کرامت و فضیلت خود را فراموش کرده است؟ چرا تلاش آنان منحصر به این شده که خود را به صورت مرد در آورده؟مگر با تغییر لباس و پوشیدن جامهی مرد، تغییر جنسیت و تغییر ماهیت میدهد؟ مگر زنهای زمان ما نمیدانند که مردها نیازی به این ابتذال زنها ندارند، بلکه نیاز شدیدی به زنی دارند که کرامت خود را فراموش نکرده باشد و بتواند همسر خوبی برای شوهر خود و مادر خوبی برای فرزندانش و اسوه و الگوی خوبی برای جامعهاش باشد؟زنی که تمام برجستگیهای بدنش را در برابر دیدگان نسل چشم چران به نمایش گذاشته، دیگر جذبهای ندارد زیرا عادی شده، ارزان شده، نیازی به جستجو ندارد. در سر هر کوی و برزن به تعداد فراوان یافت میشود. دیگر آن شکوه، هیبت، کشش، کرامت و جذبهی زنهای عفیف را ندارد که دل مرد را تسخیر کند و دیدگان او را جلا دهد و زندگانی او را صفا بخشد و کانون خانواده را گرم کند و رشتهی اتصال و تداوم نسل بشری را محافظت کند. وضع رقت بار و مبتذل زن در عصر ما چیزی نبود که از نگاه نافذ رسول اکرم (ص) و اهل بیت طیب و طاهر آن سرور پوشیده بماند به سان کسی که با دیدگانی نافذ و قلبی بصیر در پایتختهای اروپا و آمریکا گشته باشد و وضع تأثرانگیز زن قرن بیستم را در میان کلمات گرانقدرش تشریح کرده، خطر ناشی از آن را گوشزد نموده است و امت اسلامی را از فرو رفتن در این منجلاب فساد بیم داده است.(8)واقعیتی که انکار ناپذیر میباشد این است که زن عصر آخرالزمان را که میبایست درخشندهترین ستاره افق زندگی و پرارج ترین گوهر هستی و پایه و اساس هر فضیلت و حلقه اتصال و رمز تداوم نسل بشری باشد تا سر حد چراگاههای مردان هوسران و ابزار و ادوات تمایلات نفسانی آدمهای پست تنزل دادهاند.(9)سیمای زنان آخر الزمان در روایات
پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:«کیف بکم اذا فسد نساؤکم و فسق شبّانکم ولم تأمروا بالمعروف بل امرتم بالمنکر و نهتم عن المعروف و اذا رأیاتم المعروف منکرأ و المنکر معروفا؟ فقیل له: ویکون ذلک یا رسول الله ؟ فقال نعم وشرٌ من ذلک !»(10)چگونه میشود حال شما هنگامی که زنان شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرایند شما نیز به جای امر به معروف، امر به منکر و نهی از معروف نمائید. معروف را منکر خیال کرده، منکر را معروف پندارید پرسیدند: آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد؟ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: آری و بدتر از آن!آنگاه در توصیف زنهای عصر ما که در آستانهی ظهور و روزگار رهایی قرار گرفتهایم چنین میفرمایند:«اذا شارکت النساء ازواجهنَّ فی التجاره حرصاً علی الدنیا(11)» هنگامی که زنان برای طمع دنیا در داد و ستد همسرانشان شرکت کنند.امروز تجارت زنان بسیار رایج است برخی به صورت استقلالی و برخی به صورت مشارکت در تجارت همسرانشان به داد و ستد و تجارت اشتغال دارند.«یشتبه الرّجال بالنساء و النساءُ بالرجال(12) » مردها خود را به صورت زنان و زنها خود را به صورت مردان در میآورند. اگر ویژگیهای بدن دختران، چون ظرافت بدن و برجستگیهای مختلف آن نبود چه بسا دختران امروز با پسران اشتباه میشدند.«لعن الله المشتبهات من النساء بالرّجال و المشتبهینَ من الرجالِ بالنساءِ(13)» لعنت خدا بر زنانی که خود را به صورت مرد در میآورند و مردانی که خود را به صورت زنان در میآورند. زیرا آنان از ناموس خلقت و آئین فطرت بیرون رفتهاند و نظام آفرینش را زیر پا نهاده با سرشت خویش در افتادهاند.« اذا تزنیت النساء بثیاب الرجال و سلب عنهنَّ قناع الحیاء(14)» هنگامی که زنها جامهی مردان را بپوشند و پوشش حیا از آنان گرفته میشود.اما از مرحلهی جامهی جنس مخالف پوشیدن گذشته و فاتحهی پوشش حیا را خواندهایم امروز جامهی عفت و پوشش حیا نشانهی خرافه پرستی و علامت ارتجاع به شمار میآید.« لعن الله الرّجله من النساء(15)» خداوند لعنت کند زنی را که خود را به صورت مرد جلوه میدهد.این لعنتی است که از زبان پیامبر رحمت(ص) نثار زن معاصر شده است آیا چقدر از زنان عصر ما را شامل میشود؟ هنگامی که وضع جامه پوشیدن زن معاصر را مشاهده میکنیم با این شلوارهای تنگ که تمام برجستگیهای بدن را به نمایش میگذارد و با این کمربندهای پهن و زخمت که چگونه این چنین سفت و سخت به کمر بستهاند و با این پاپیونها... کمتر میتوان تشخیص داد که او دختر است نه پسر، و بهتر میتوان تشخیص داد که دایره لعنت از زبان پیامبر(ص) چقدر وسیع است. «اذا رأیات النساء یبذلنَ انفسنهنَّ لاهل الکفر(16)» هنگامی که زنان را میبینی که خود را در اختیار کافران گذارند در میان زنان ناآگاه به تعداد اندک و در میان زنان تحصیل کرده و روشن فکر به تعداد فراوان از این جرثومههای فساد یافت میشوند که خود را در اختیار بیگانه بگذارند و به این تباهی مباهات نیز میکنند و اسم آن را آزادی و پشت پا زدن به آداب و رسوم و تقالید میگذارند.(17)و در حدیث دیگری نیز امام صادق(ع) میفرمایند: در آن زمان، زنان را میبینی که از بذل خود به کفار هیچ واهمهای ندارند.آمار بالای دختران از برخی ممالک اسلامی که خود را در معرض فروش در بازارهای تجارت دختران جوان در کشورهای اروپایی قرار میدهند، حکایت از تحقق این روایت دارد.(18)امام علی (ع) میفرمایند:« انَّ البهائم همها بطونُها و انّ السباع همها العدوانُ علی غیرها و انَّ النساء همّهنَّ زینه الحیاه الدنیا و الفساد فیها. انّ المؤمنین مستکینونَ انّ المؤمنین مشفقون انَّ المؤمنین خائفون» همانا تمام حیوانات در تلاشی پرکردن شکمند و درندگان در پی تجاوز به دیگران و زنان بی ایمان تمام همتشان آرایش زندگی و فساد انگیزی در آن است اما مؤمنان فروتنند، همانا مؤمنان مهربانند . همانا مؤمنان از آینده ترسانند.(19)در حدیثی که در بسیاری از کتب دانشمندان اهل سنت آمده چنین میخوانیم پیامبر هنگامی که آیه (59) سورهی مریم نازل شد(فخلف من بعدهم خلفٌ اضاعوا الصَّلوه واتَّبعوا الشهواتِ فسوف یلتونَ غیّاً(20) فرمودند : یکون خلف من بعد ستین سنه اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیاً ثم یکون خلف یقرئون القرآن لا یعدوا تراقیهم، و یقرء القرآن ثلاثه مؤمن و منافق و فاجر» بعد از شصت سال افرادی به روی کار میآیند که نماز را ضایع می کنند و در شهوات غوطه ور میشوند و به زودی نتیجهی گمراهی خود را خواهند دید و بعد از آن گروه دیگری روی کار میآیند که قرآن را (با آب و تاب) میخوانند ولی از پیشانی آنان بالاتر نمیرود؛ چون نه از روی اخلاص است و نه از روی تدبر برای اندیشه به خاطر عمل بلکه از روی ریا و تظاهر است و یا قناعت کردن به الفاظ و به همین دلیل آنها به مقام قرب خدا بالا نمی رود.(21)قابل توجه اینکه اگر مبدأ شصت سال را هجرت پیامبر(ص) بگیریم درست مطابق بر زمانی میشود که «یزید» بر اریکهی قدرت نشست و سالار شهیدان امام حسین(ع) و یارانش شربت شهادت نوشیدند و بعد از این باقیماندهی دوران بنی امیه و دوران بنی عباس است که اسلام را به نامی قناعت کرده بودند و از قرآن به الفاظی، پناه میبریم به خدا که ما جزء چنین گروه ناخلفی باشیم.(22)راه نجات از گذرگاه صعب العبور آخرالزمان
پس از آشنایی با شرایط سخت و دشوار دوران آخر الزمان این سئوال پیش میآید که آیا خداوند در تدبیر خلقت بشریت را با هجم سنگین شیاطین، تنها و رها گذارده است؟ آیا نبی رحمت امت خویش را بدون پشتیبان و ابزار دفاعی لازم به دست طوفانهای وحشتناک ایمان برانداز آخرالزمان سپرده است؟ دشواریها و سختیهای دوران آخرالزمان و وضعیت اسف بار زن در دوران معاصر و نیز آنچه از وضعیت زنان در آخر الزمان که در روایات مورد اشاره قرار گرفته، بهترین عامل ایجاد انگیزه در زن منتظر برای خیزش و حرکت به سمت شناخت راههای مصون ماندن از این وضعیت هولناک میباشد.شناخت، تنها راه نجات بخش
آنچه از مشاهده آموزههای ادیان الهی استفاده میشود این است که همه آنها درصدد آشنایی امت عصر خویش با توحید، نبوت، عدل و معاد بودهاند. مکتب اسلام علاوه بر معرفی آموزههای فوق بر مسئلهی ولایت و اهمیت آن تأکید فراوان نموده است به گونهای که از سوی خداوند حتی مشروعیت خاتمیت رسول اکرم(ص) تکمیل گردیدن دین و تمام شدن نعمت منوط به معرفی «ولی» منصوب از جانب خداوند از سوی پیامبر(ص) شده است. ارزش ولایت و امامت در نزد آموزههای اسلام به اندازهای است که در منابع حدیثی شیعه و سنی با عبارات متعدد این سخن از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که :«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه(23)» هر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.مرگ جاهلیت اشاره به مردن در حال کفر، نفاق و ضلالت است زیرا خصوصیت دوران جاهلیت این بود که کفر، نفاق، جهل به معارف اسلامی، توحش و خشونت بر جامعه حاکم بود به خاطر این نقش ممتاز ولی خدا و امام در رهایی از تاریکیهاست که مسلمین در عصر غیبت و دوران آخرالزمان به خواندن «دعای غریق» و این فراز از آن دعا سفارش شدهاند.(24)«اللهمَّ عرَّفنی حجتک فانّک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی. اللهمّ لاتمتنی میتة جاهلیة ...» بار خدایا حجت خود را به من شناسان که اگر حجت خود را به من معرفی نکنی از دینم گمراه میشوم، خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران...(25)پس روشن است که امت اسلام در گردنههای صعب العبور آخرالزمان به حال خود واگذار نشده اند وجود مقدس حضرات معصومین (علیهم السلام) بهترین کشتی نجات برای انسانها هستند.پیوند امام شناسی با خداشناسی
خداوند جن و انس را برای عبادت و معرفت خدا آفرید و هدف خلقت چیزی جز معرفت خدا نیست این معرفت صرفاً با بندگی خدا حاصل میشود و رسیدن به این مقام، مستلزم تسلیم و تصدیق اولیای الهی است «من عرفکم فقد عرف الله: هرکس شما اهل بیت را شناخت، خدا را شناخته است.»(26)امام هادی(ع) این طریقه منحصر به فرد معرفت و آشنایی را چنین توصیف میکند:« من اراد الله بدءکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجّه بکم: هر که عزم خدا کرد با شما شروع میکند و هر که موحد شد از شما آموخت و هرکه قصد خدا نمود به شما روی آورد»(27)سیر آفاق و انفس در پرتو نور آنهاست و تنها راهی که به قرب الهی منتهی میشود. تنها نشانه کمالی که از دین خدا قرار داده شده است و تنها تابلوی تجلی تمام اسماء و صفات حضرت حق، حجج الهی بوده و هستند و پیمودن راه خدا تنها به اطاعت از ایشان است حال که اهمیت جایگاه ولایت و منحصر بودن شناخت صحیح خدا از طریق اهل بیت روشن شد معنای این کلام نورانی امام حسین( (ع) در پاسخ فردی که مورد چیستی معرفت خدا میپرسید مشخص میشود. حضرت فرمودند: « اگر اهل هر زمانی امام واجب الاطاعة خود را بشناسد معرفت به خدا را پیدا میکند.»(28)بهره مندی از آثار و برکات ولایت پذیری
ائمه اطهار(علیهم السلام) هر یک همچون بهاری سرشار از طراوت و زیبایی، زمستان سرد و بی روح را شکوه و جلمی بخشند این بهاران در همه ابعاد زندگی زمستان زدگان، اثرگذار است اینکه در ادعیه، آنان را چنین مورد خطاب قرار میدهیم که «اسلام علی ربیع الانام و نضره الاییام» سلام بر بهاران زندگی مردمان و طراوت روزگاران حاکی از آثار و برکات وجودی آنان است.این طراوت بهاران برای برخی موقتی و همچون فصلی در کنار فصلهای دیگر زندگی آنان است و برای برخی سراسر حیات آنان را در بر میگیرد. هدایت الهی از طریق وجود مقدس ائمه اطهار به دو گونه جاری میشود کلیه انسانها و حتی اجنه از آغاز حیات خویش از «هدایت ابتدایی» برخوردار خواهند بود و چنانچه وظایف خویش را نسبت به این لطف فراگیر الهی انجام دهند و به واسطه چنگ زدن به ریسمان الهی نجات یابند از مرحله بعدی هدایت، تحت عنوان «هدایت پاداشی» برخوردار خواهند شد.اصولا معنای ولایت آن است که «ولی» و «سرپرست» عهده دار امور کسانی شوند که ولایت آنها را بر عهده دارد اگر در احکام شرعی، معامله کودک نابالغ پذیرفته نیست و یا کسی که در معاملات اقتصادی ناتوان است و سفیه محسوب میشود میبایست از طریق پدر یا حاکم شرع و یا فرد دیگری که «قیم» و «ولّی» اوست امور خود را انجام دهد به خاطر ناتوانی کودک و سفیه و توانمندی قیم و ولی است. اگر مانیز خود را محتاج اهل بیت بدانیم و مقام آنان را درک کنیم و از آنان اطاعت کنیم آنان ولی و عهده دار تمام امور مادی و معنوی ما میشوند. انسان معتقد و مطیع ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) در ابعاد فردی و اجتماعی برخوردار از آثار و برکات این انوار مقدس میشود در ابعاد فردی این تمسک به ولایت انوار الهی شخصیت ممتازی را به فرد هدیه داده در روح او طمأنینه و آرامش میآفریند. در بعد اجتماعی نیز، جامعه معتقدین به ولایت معصومین جامعهای است که در آن همبستگی و همنوایی و نیز رعایت هنجارهای دینی در حد بسیار بالایی وجود دارد و نظم و امنیت بیشتری حکم فرماست.(29)رعایت عفت در ارتباط با نامحرم
مرد و زن نامحرم با یکدیگر باید طوری عفت را رعایت کنند که مطمئن شوند در حرام واقع نمیشوند در اینجا به ذکر نمونهای از خلاف عفت در ارتباط با نامحرم میپردازیم که آن «دست دادن با نامحرم» است. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: « من صالح امراهً حراماً جاء یوم القیامه معلوماً ثم یؤمر به الی النار» کسی که با زن نامحرمی دست بدهد روز قیامت در حالی محشور میشود که به غل و زنجیر کشیده شده سپس دستور میدهند که او را در آتش بیندازید.(31) مرحوم آیت الله سید محمد باقر سیستانی(ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی تصمیم میگیرد برای تشرف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا را بخواند، یکی از جمعههای آخر، نوری را از خانهای نزدیک به مسجد مشاهده میکند به سوی خانه میرود میبیند حضرت ولی عصر(عج) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازهای قرار دارد که پارچهای سفید روی آن کشیده شده است ایشان میگوید هنگامی که وارد شدم اشک میریختم سلام کردم حضرت به من فرمودند: « چرا این گونه به دنبال من میگردی و این رنجها را متحمل میشوی؟ مثل این باشید( اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم » بعد فرمودند : این بانویی است که در دوره کشف حجاب در زمان رضاخان پهلوی هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد.(32)پرهیز از نگاه شهوت آلود
امام صادق(ع) فرمودند:« النظره سهمٌ من سهام ابلیس مسمومٌ و کم من نظره اورثت حسرهً طویلهً« نگاه حرام تیر مسمومی از تیرهای شیطان است و چه بسا نگاههایی که حسرت طولانی را به دنبال میآورد. همچنین میفرمایند: «النظره سهمٌ من سهام ابلیس مسمومٌ من ترکها لله عز و جل لا لغیره اعقبه الله امناً و ایماناً یجد طعمه» نگاه حرام تیری مسموم از تیرهای شیطان است که هر کسی به خاطر خدا نه غیر خدا از آن چشم بپوشد خداوند آرامش و ایمانی که طعم آن را بچشد بلافاصله به او عنایت میفرماید.( 33)این پاداش از بزرگترین نعمتهای خدا در دنیاست که انسان میتواند از طریق ورع به دست آورد و اگر به نیت یاری امام زمانش باشد پاداش یاری امام هم به آن داده میشود که بسیار شیرین و لذت بخش تر خواهد بود.(34)پاک سازی روح و تزکیه نفس
مهمترین نکته برای کسانی که میخواهند امام زمان ارواحنا فداه را یاری کنند آن است که باید روح خود را از صفات رذیله پاکسازی و تزکیه نفس کنند.روح انسان تا آلوده به صفات رذیله است شیطان را یاری میکند زیرا هر یک از صفات رذیله، ( از هفتاد و پنج صفت رذیلهای که ممکن است در انسان وجود داشته باشد) لشکری از لشکرهای جهل و شیطان هستند و بدیهی است وقتی یک لشکر یا قسمتی از یک لشکر دشمن در کشور ( که منظور در اینجا کشور روح است) باشد، یاری کننده فرمان خود یعنی شیطان و جهل خواهد بود نه یاری کننده امام زمان که فرمانده تمامی لشکرهای عقل است.شخصی که هنوز مرض حسادت، خودخواهی، ریاست طلبی، دنیادوستی و ... دراو وجود دارد طبیعی است که براساس این صفات، اعمال خود را انجام میدهد و هر عملی که برخواسته از این صفات باشد به نفع شیطان و در جهت یاری او تمام میشود و لشکرهای او را تقویت مینماید. بنابراین همهی انسانها خصوصاً شیعیان و بالاخص طلاب علوم دینی که میخواهند حق و عدالت را یاری کنند باید تزکیه نفس کرده و ذرهای از صفات رذیله در خود باقی نگذارند و در بست در اختیار حجت خدا حضرت بقیة الله ( ارواحنا فداه) باشند.(35)آیا زنان جزء یاران امام هستند؟
بدون تردید نقش زنان در تاریخ اسلام، نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای بوده و هست. در صدر اسلام، زنانی چون نسیبه را مشاهده میکنیم که در جنگ احد از رسول خدا (ص) دفاع میکرد و در این راه زخمی گردید و نیز در جنگ احد، بدن امام علی (ع) پر از زخم شده بود به طوری که بدن آن حضرت از شصت جا جراحت سخت برداشت پیامبر اکرم (ص) دو زن را به نام سلیم و ام عطیه مأمور مداوای حضرت علی (ع) نموده و آنها طبق مأموریت به زخم بندی مشغول شدند.(36)هم چنین نقش پر اهمیت زهرای اطهر (س) در دفاع از حریم ولایت و رسوایی غاصبان خلافت امری است روشن و معلوم. زنان در انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) نیز دارای نقش مهمی هستند چنانچه ملاحظه میشود برخی زنان چنان فعال و پویا مینمایند که نه تنها در رسالت اصلی خود که آماده سازی تربیت جامعه مهدوی است سرافراز عمل مینمایند و علی رغم دشواریهای دینداری در آخرالزمان نه تنها ایمان خویش را با صلابت حفظ نموده و نسلی مهدی باور را تربیت میکنند بلکه در عرصههای فعالیت دولت جهانی حضرت نیز کارگزاری و یاوری ایشان را بر عهده میگیرند.(37)حضور پنجاه زن
اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان میشتابند آنهایند که در آن ایام میزیستهاند و همانند دیگر یاران امام (ع)، به هنگام ظهور در حرم امن الهی به خدمت امام (ع) میرسند. در روایتی است که جابر جعفی از امام باقر (ع) نقل میکند: « به خدا سوگند سیصد و سیزده نفر که پنجاه نفر زن در میان آنها هستند بدون قرار قبلی، مثل تکههای ابر که به سرعت باد در حرکتند یکی پس از دیگری وارد مکه میشوند و گرد هم میآیند و آن مصداق همین آیهی شریفه است که فرمود: ( اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً انَّ الله علی کل شی ءٍ قدیرا) هر جا باشید خداوند شما را گرد هم آورد که او بر هر کاری تواناست.(38)نعمانی از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمودند: « به خدا سوگند! سیصد و اندی خواهند آمد و پنجاه نفر زن نیز در میان آنان است». حضرت در ادامه در میان ویژگیهای این 313 نفر فرمودند: «هم النجباء و الفقها فی الدین» و آنان برگزیدگان، قضاوت کنندگان، حاکمان و فقیهان در دین میباشند که این خصایص حکایت از منزلت و جایگاه این 50 زن برگزیده دارد.(39)زنان آسمانی
دسته دوم چهارصد بانوی برگزیده هستند که خداوند برای حکومت جهانی حضرت ولی عصر(ع) در آسمان ذخیره کرده است و با مظهر آن حضرت به همراه حضرت عیسی (ع) به زمین میآیند چنانچه از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که «عیسی بن مریم، به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایستهترین افراد روی زمین خواهد آمد»(40).در اینکه این زنان از امتهای پیشین هستند یا امت اسلامی زمان پیامبر (ص) و معصومین (علیهم السلام) هستندیا از دورانهای مختلف و از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شدهاند و برای عهده داری منصبی در حکومت حضرت یا برای مسائل دیگر میآیند؟ اینها پرسشهایی است که این حدیث ازآن چیزی نمیگوید.رجعت زنان
عده ای دیگر از کسانی که یاری گر حجت بن الحسن (عج) میباشند، زنان برجسته ای هستند که بار دیگر زنده شده و رجعت مینمایند برخی از این زنان نام و نشانشان در متون دینی آمده است و برخی دیگر، فقط از آمدنشان خبر داده شده است. طبری در دلائل الائمه از مفضل بن عمر نقل کرده که امام صادق (ع) فرمودند: « همراه قائم، سیزده زن خواهند بود ... عرض کردم نام آنها را بفرمائید. فرمودند: قنواء رشید هجری، ام أیمن، حبابه والبیه، سمیه (مادر عمار یاسر)، زبیدهام خالد احمسّیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنیّه(41)».
ائمه (ع) به مناسبت های مختلف تعالیم و رهنمودهای بهداشتی و تغذیه ای را بیان کرده اند . راجع به چگونگی و انتخاب نوع مصرف آب هم روایات مختلفی به ما رسیده است .
با توجه به افزایش هزینه ثبت نام حج گاهی افراد برای انجام فریضه حج به دنبال گرفتن قرض و یا وام هستند که در این زمینه علما نظرات فقهی مختلفی را مطرح کرده اند.
دیدبان: کثرت نامزدهای پست ریاستجمهوری در دوره اخیر نسبت به دورههای سابق ریاست جمهوری در ایران جلب توجه میکند. امید است همه کسانی که برای این عرصه اعلام حضور کردهاند از سر تکیلف دینی و شرعی و بدون هیچ گونه شائبه قدرتطلبی و ریاست طلبی دست به چنین کاری زده باشند. در عین حال شایسته است که آقایان نامزدها نگاهی هم به برخی از معارف دینی در باب ریاست طلبی داشته باشند و عمق خطری را که همگان با آن مواجه هستیم درک کنیم.
1- انجام وظیفه در نظام اسلامی افتخار دارد
انجام تکلیف و بر عهده گرفتن بار سنگین مسوولیت در نظام اسلامی از بالاترین اعمال دینی و از جمله وظایفی است که خدای متعال برای کسانی که چنین توانی دارند مشخص کرده است. این وظیفه در عین سنگین و سهمگین بودن ثواب و نتایج خوبی نیز به دنبال دارد و البته کسی که از چنین وظیفهای شانه خالی کند را نمیتوان مدح کرد. در متون دینی در موارد متعددی از کسانی که وظایف عمومی را برعهده میگیرند و در راه این کارهای بزرگ زحمت میکشند تقدیر شده است. چنان که از حضرت مولی الموحدین علی علیه السلام منقول است که فرمودهاند:
خَیْرُ النَّاسِ مَنْ تَحْمِلَ مَئُونَةَ النَّاسِ.( غررالحکم، ص 371، ح 8413)
بهترین مردم کسی است که سنگینی بار مردم را به دوش میکشد
مشخص است که گاه برعهده گرفتن این بار سنگین نیازمند پذیرفتن مسوولیتها و کارهایی است که در صورتی که شرایط آن موجود باشد و فرد صلاحیت لازم برای آن را داشته باشد پذیرفتن آن مسوولیت نیز کاری خوب و شایسته است. چنان که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمودند:
خَیْرُ النَّاسِ الْقُضاةُ بِالْحَقِّ.( مستدرکالوسائل، ج 17، ص 320)
بهترین مردم قضاوت کنندگان به حق هستند
2- قدرت و ریاست در نظام اسلامی نیازمند صلاحیت است
در کنار مطالبی که در بالا ذکر شد باید توجه داشت که مساله خدمت به مردم و مسوولیت پذیری در نظام اسلامی تبدیل به یک بهانه برای قدرت طلبی و هواپرستی نشود. در نظام اسلامی هر کسی صلاحیت هر مسوولیت و پستی را ندارد و اگر کسی که صلاحیت کاری را ندارد خود را برای آن کار مطرح کند و آن قدرت را بطلبد در واقع در جهت هلاکت خویش قدم برداشته است. چنان که به امام رضا علیه السلام منسوب است که حضرت فرموده باشند:
مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ لِنَفْسِهِ هَلَکَ فَإِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا. (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام، ص: 384)
هر کس برای خود ریاست را بطلبد هلاک شده است چرا که ریاست جز برای کسانی که صلاحیت آن را دارند مجاز نیست.
بر این اساس ادعای خدمتگذاری و تلاش برای بر دوش گرفتن سنگینی بار مردم کافی نیست و انسان باید شایستگی و صلاحیت لازم برای چنین کارهای بزرگی را نیز داشته باشد. البته ما بر اساس حسن نیت اولا چنین فرض میکنیم که همه برادران مومنی که خود را برای انتخابات و پستهایی از این دست مطرح کردهاند واقعا برای رضای خدا چنین کاری را کردهاند و قصد و منظور قدرتطلبی و هوای نفس ندارند. اما شایسته است که این برادران نیز توجهی به این معارف دینی داشته باشند. از سوی دیگر اگر خلاف این امر مشخص شد و معلوم شد که کسی قدرت طلبی دارد و یا صلاحیت لازم را ندارد و باز هم برای قدرت حرص میزند آنگاه میتوان او را مصداق چنین احادیثی دانست.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که قدرت در نگاه دینی اصل و هدف نیست و بلکه وسیلهای در جهت تحقق اهداف دینی و احقاق حقوق است. چنان که در بخش پایانی خطبه معروف به شقشقیه (خطبه سوم نهج البلاغه) از مولی الموحدین چنین نقل شده است که:
اءَما وَ الَّذِى فَلَقَ الحَبَّهَ، وَ بَرَاءَ النَّسَمَهَ لَوْ لا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اءَخَذَ اللّهُ عَلَى الْعُلَماءِ اءَنْ لا یُقارُّوا عَلى کِظَّهَ ظالِم وَ لا سَغَبِ مَظلُومٍ لاْلَقْیْتُ حَبْلَها عَلى غارِبها وَ لَسَقَیْتُ آخِرَها بِکَاءْسِ اءوَّلِها، وَ لالْفَیْتُمْ دُنْیاکُمْ هذِهِ اءَزْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ.
بدانید. سوگند به کسى که دانه را شکافته و جانداران را آفریده ، که اگر انبوه آن جماعت نمى بود، یا گرد آمدن یاران حجت را بر من تمام نمى کرد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگى ستمکاران و گرسنگى ستمکشان خاموشى نگزینند، افسارش را بر گردنش مى افکندم و رهایش مى کردم و در پایان با آن همان مى کردم که در آغاز کرده بودم . و مى دیدید که دنیاى شما در نزد من از عطسه ماده بزى هم کم ارج تر است .
پس هدف از حکومت چنان که در بیان حضرت آمده است مقابله با ظلم و جلوگیری از شکبمارگی ظالمان و گرسنگی مظلومان است و اگراین طور نبود حکومت و قدرت در نظر امام مسلمین و سید الوصیین از آب بینی بز نیز کم ارزشتر است.
در مورد دیگری حضرت امیر المومنین علیه السلام در باب ارزش حکومت و قدرت وقتی که ابزاری برای احقاق حق نباشد آن را با لنگه کفشی پاره و بی ارزش مقایسه میکند و باز هم برای یک لنگه کفش پاره ارزش بیشتری قائل است. چنان که ابن عباس در خطبه 33 نهج البلاغه از آن حضرت چنین نقل میکند:
(ومن خطبة له علیه السلام عند خروجه لقتال أهل البصرة ، وفیها حکمة مبعث الرسل، ثم یذکر فضله ویذم الخارجین) قال عبد الله بن عباس رضی الله عنه: دخلت على أَمیر المؤمنین علیه السلام بذی قار وهو یخصِف نعله، فقال لی: ما قیمة هذا النعل؟ فقلت: لا قیمةَ لها! فقال علیه السلام: والله لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ، إِلاَّ أَنْ أُقِیمَ حَقَّاً، أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً.
ابن عباس گوید در هنگامه پیش از جنگ جمل در منطقه ذیقار داخل خیمه حضرت شدم در حالی که حضرت کشف پارهای را وصله میزدند. پس حضرت از من پرسید: این کفش چقدر میارزد؟ جواب دادم: هیچ. پس حضرت فرمود: به خدا قسم این کفش از حکومت بر شما برای من ارزشمندتر است، مگر آنکه به واسطه حکومت حقی را اقامه کنم یا باطلی را دفع نمایم.
4- اطرافیان ریاست طلبان نیز در معرض هلاک هستند
علاوه بر این که انسانی که خودش ریاست طلب است در معرض هلاکت و از دین خارج شدن قرار دارد، اطرافیان او نیز در معرض چنین امری هستند. از این رو اگر انسانی ریاست طلبی میکند باید از او دوری جست و جزو اطرافیان او قرار نگرفت و خود را از خطر او بری کرد. چرا که این انسانهای گرگ صفت هم برای خود خطرناکند و هم برای اطرافیانشان. از این روست که امام صادق علیه السلام نسبت به این امر تذکر میدهند و هشدار میدهند که مبادا از اطرافیان انسانهای قدرت طلب باشید که این ها هم خود را هلاک میکند و هم اطرافیانشان را:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِیَّاکُمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءَ الَّذِینَ یَتَرَأَّسُونَ فَوَ اللَّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَکَ وَ أَهْلَکَ (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 298)
ابن مسکان بیان میدارد که از امام صادق علیه السلام شنیدم که حضرت فرمود: بپرهیزید از این روسای ریاستطلب؛ چرا که به خدا قسم فردی (از اینان) پیروان و اطرافیانی پیدا نمیکند مگر آن که هم خود را هلاک میسازد و هم دیگران را هلاک میکند
5- قدرت طلبی و ریاست طلبی انسان را جهنمی میکند
چنان که در روایات سابق الذکر نیز اشاره شد قدرت طلبی و ریاست طلبی عامل هلاکت انسان و وارد شدن او در جهنم است. مساله فقط این نیست که قدرت در نگاه اسلامی اصل و هدف نیست؛ بلکه بسیار بالاتر از آن را باید گفت. اگر کسی شایستگی ندارد و یا قدرت را در جهت حق به کار نمیگیرد قدرت طلبی او را به جهنم خواهد برد و برای او خطر نیز دارد. روایات در باب خطر قدرت طلبی و حب ریاست و حب مقام و حب جاه و تلاش برای رسیدن به قدرت بسیار فراوان است و ما در ادامه فقط به برخی از آنها به عنوان نمونه اشاره میکنیم و امیدواریم که خدای متعال همه ما را از چنین بلای عظیمی نجات دهد و جامعه ما را از چنین خطر بزرگی بر کنار دارد. از امام رضا علیه السلام در این باره روایت شده است که:
مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ لِیُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ یُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ یَصْرِفَ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْهِ لِیُرَئِّسُوهُ وَ یُعَظِّمُوهُ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ ـ إِیَّاکَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تُورِثُ الشَّکَّ وَ تُحْبِطُ الْعَمَلَ وَ تُرْدِی بِصَاحِبِهَا وَ عَسَى أَنْ یَتَکَلَّمَ بِشَیْءٍ لَا یُغْفَرُ لَهُ. (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام، ص: 384)
هر کس علم را بیاموزد تا به واسطه آن میان جاهلان خودنمایی کند و یا به عالمان مباهات نماید و یا مردم را به خود متوجه سازد تا به ریاست برسد و او را بزرگ دارند، جایگاه خود را در آتش فراهم کرده است ـ بپرهیز از آنکه خصومت ورزی چرا که باعث ایجاد تردید میشود و اعمال نیک انسان را باطل میسازد و کسی که چنین کند خویش را بی ارزش ساخته است و ممکن است که در خصومت به کاری دست زند که هرگز بخشوده نشود.
به همین مضمون از امام باقر علیه السلام نقل شده است که:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِیُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ یُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ یَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 47)
هر کس علم را بیاموزد تا به واسطه آن به عالمان مباهات نماید و یا میان جاهلان خودنمایی کند و یا مردم را به خود متوجه سازد، جایگاه خود را در آتش فراهم کرده است، چرا که ریاست فقط برای کسانی که صلاحیت دارند مجاز است.
همچنین در کتاب شریف کافی در این باره روایت شده است که:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَکَ (الکافی، ج2، ص: 298)
هر کس قدرت طلبی کند هلاک میشود.
و نیز روایت شده است که:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ ابْنِ مَیَّاحٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ مَنْ أَرَادَ الرِّئَاسَةَ هَلَکَ. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 299)
هر کس قدرت طلبی کند هلاک میشود.
6- ریاست فقط برای اصلح جایز است
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که ریاست فقط برای اصلح جایز است و جایز نیست انسان با فرد اصلح در ریاست و رسیدن به قدرت رقابت کند. البته در این جا اصلح واقعی مورد نظر است نه این که افرادی با تبلیغات و شعار خود را اصلح معرفی کنند و بعد مدعی آن شوند که کار دیگران جایز نیست و باید به نفع ما کنار بروند. در هر صورت این نکته را باید مورد توجه قرار داد که اگر اصلح بودن دیگری مشخص شد دیگر جایز نیست که انسان با او رقابت کند و خود را در معرض قدرت طلبی و ریاست جویی قرار دهد. از اما رضا علیه السلام در این باره چنین نقل شده است که میفرمایند:
مَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالٌّ. (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام، ص: 384)
هر کس مردم را به خودش دعوت کند در حالی که در بین آنها اعلم و برتر از او وجود دارد بدعت گذار و گمراه کننده است.
7- حب ریاست و حب قدرت خود باعث گمراهی است
نکته دیگر این است که نه تنها قدرت طلبی و تلاش برای ریاست در انسانی که شایستگی ندارد باعث سقوط و ورود به جهنم است، خود حب ریاست و حب قدرت نیز عامل خطرناک و هلاک کنندهای است. انسان مسلمان و مومن باید تلاش کند که نه تنها قدرت را صرفا ابزاری برای خدمت بداند بلکه حب و محبت آن را نیز از دل خارج نماید. البته باید گفت که مساله به این سادگی نیست و نمیشود با صرف یک تذکر چنین بیماری خطرناکی را دفع کرد و چنین خطر بزرگی را از خود دور نمود. در همین رابطه از امام صادق علیه السلام روایت شده است که از پیامبر اکرم نقل فرمودند:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ. (المحاسن، ج1، ص: 295)
اولین چیزی که باعث شد خدای متعال را عصیان کنند محبت دنیا و محبت ریاست و محبت طعام و حب زنان و حب خواب و حب راحتی بود.
ریاست طلبی و حب ریاست به حدی خطرناک است که کسی که واجد این خصوصیت نامناسب اخلاقی باشد در معرض هلاکت قرار داد و به راحتی دین خود را از دست میدهد چنان که از امام معصوم علیه السلام نقل شده است که در باب کسی که ریاست را دوست داشت فرمود:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع أَنَّهُ ذَکَرَ رَجُلًا فَقَالَ إِنَّهُ یُحِبُّ الرِّئَاسَةَ فَقَالَ مَا ذِئْبَانِ ضَارِیَانِ «2» فِی غَنَمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِی دِینِ الْمُسْلِمِ مِنَ الرِّئَاسَةِ. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 298)
در نزد امام کاظم علیه السلام نام کسی را ذکر کردند و گفته شد که او ریاست را دوست میدارد. پس امام علیه السلام فرمود: دو گرگ درنده در گله گوسفندی که چوپان رهایش کرده است آن قدر ضرر ایجاد نمیکنند که ریاست در دین مسلمان ضرر ایجاد میکند.
بر همین اساس است که انسانهای ریاست طلب و محب قدرت در لسان اولیاء دین لعن شدهاند چنان که نقل شده است:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 298)
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس ریاست طلبی کند و یا برای آن تلاش نماید و یا در ذهن خود حدیث نفس ریاست طلبی داشته باشد ملعون است.
در برخی از نمایش ها یا فیلم های سینمایی، گاهی بازیگران مرد لباس زنانه پوشیده و به شکل یک زن ظاهر می شوند. هم چنین پوشیدن لباس زنانه توسط مردان و پوشیدن لباس مردانه توسط زنان معمول شده است .
پاسخ سه تن از مراجع تقلید به استفتایی درباره پوشیدن لباس زنانه توسط مردان و بالعکس و هم چنین نظر مقام معظم رهبری درباره پوشیدن لباس زنانه توسط مردان و برعکس براى بازیگران تئاتر و سینما را بخوانید.
مراجع |
سؤال |
پاسخ |
آیت الله خامنه ای |
1-پوشیدن لباس زنانه توسط مردان و برعکس، براى بازى در تئاتر و سینما چه حکمى دارد؟ تقلید صداى مردان توسط زنان و برعکس چه حکمى دارد؟ 2- آیا پوشیدن چیزى که مخصوص زنان است توسط مردان و برعکس، در خانه بدون قصد تشبّه به جنس مخالف، جایز است؟ |
1-پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید صداى او هنگام بازیگرى و بیان خصوصیات یک شخص حقیقى، اگر سبب فساد نگردد، بعید نیست که جایز باشد. 2- تا زمانى که آن را به عنوان لباس براى خود انتخاب نکرده باشند، اشکال ندارد.
|
آیت الله مکارم شیرازی |
پوشیدن لباس مردان توسط زنان و بالعکس [لباس]منظور از این که فرموده اند پوشیدن لباس مخصوص مرد براى زن و بالعکس اشکال دارد چه نوع لباسى است لطفا توضیح فرمایید؟ |
منظور لباسى است که در عرف عام مى گویند لباس زنانه است (ولى تا وقتی فسادى بر آن مترتب نشود حرام نیست). |
آیت الله سیستانی |
پوشیدن لباسهاى زنانه توسط مرد چه حمکى دارد؟
|
اگر طورى نباشد که به هیئت زنانه درآید اشکال ندارد. |