سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

 از دیدگاه اسلام‌، سوگند یاد کردن عملی ناپسند بوده و اجتناب از آن بسیار مطلوب و پسندیده می‌باشد، اما متفاوت بودن حالات انسان به هنگام سوگند یاد کردن از یک سو و انگیزه‌های مختلف جهت قسم خوردن از سوی دیگر، موجب برخورد متفاوت قرآن کریم با انواع سوگندها شده است به بیانی واضح‌تر، خداوند متعال در قرآن کریم آیه 224 از سوره بقره مسلمین را از هر نوع سوگندی حتی به منظور نیکی و تقوی و اصلاح بین مردم برحذر داشته و سپس در آیه 225 از همان سوره با تقسیم سوگندها به سوگند لغو و سوگند جدّی‌، سوگند لغو را فاقد اثر جزایی و فقهی و سوگند جدی را موضوع احکام فقهی و اثرات وضعی قرار داده است‌.

به عنوان مثال‌، قسم‌هایی که معمولاً از روی عادت برای امور عادی و کم‌ارزش‌، بر زبان جاری می‌گردند، در عین حال که نامطلوب و شایستة پرهیز هستند لغو و بی‌اعتبار شمرده شده و اسلام هیچ گونه عقوبتی را چه دنیوی و چه اخروی بر آن مترتب نمی‌سازد.

اما سوگندهایی که با عزم و اراده و تصمیم جدی و به منظور رسیدن به اهدافی خاص‌، از انسان صادر می‌شود، دارای اهمیت بوده و لذا شکستن قسم دارای اثرات گوناگون وضعی و فقهی است.

به همین علت نظر مراجع عظام در مورد شکستن قسم را برای مخاطبان عزیز جام نیوز منتشر می کنیم:

امام خمینی (ره)

آزاد کردن یک بنده یا اطعام ده مسکین یا پوشاندن آن ها اگر قدرت ندارد و نمی تواند سه روز روزه بگیرد.

تحریر الوسیله، نشر اسلامی ج2، ص 110، اول بحث کفارات و ص 102 م 16

آیت الله اراکی (ره)

کفاره عمل نکردن به قسم عمداً، یک بنده آزاد کند یا اطعام 10 مسکین یا پوشاندن آن ها و اگر نتواند 3 روزه بگیرد.

مسائل الواضحه، ج 2 ص 149، م 2684

آیت الله بهجت (ره)

اگر عمداً مخالف قسم عمل کند: باید یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر نتواند 3 روز، روزه بگیرد.

توضیح المسائل، 1377 سیزدهم، ص 425، م 2121

آیت الله خویی (ره)

اگر از روی اختیار به قسم خود عمل نکند باید یک بنده آزاد کند و یا ده فقیر را سیر کند و یا آنان را بپوشانند و اگر اینها را نتواند باید 3 روز پی در پی روزه بگیرد

آیت الله تبریزی (ره)

اگر عمداً مخالفت قسم کند باید کفاره بدهد یعنی یک بنده آزاد کند و یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشانند و اگر نتوانست 3 روز پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل، ستاره 1378 ششم، ص 438، م 2679

آیت الله خامنه ای (دام ظلّه)

سیر کردن ده فقیر یا پوشانیدن آن هاست و اگر نتوانست باید سه روز روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب باید پی در پی باشد.

استفتائات جدید، ج 1 ص 73 س 374 و 376

آیت الله خویی (ره)

اگر از روی اختیار به قسم خود عمل نکند باید یک بنده آزاد کند و یا ده فقیر را سیر کند و یا آنان را بپوشانند و اگر اینها را نتواند باید 3 روز پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل احیاء آثار امام خویی، 1422 هـ. ق ص 484، م 2689

آیت الله سیستانی (دام ظلّه)

کفاره مخالفت با قسم یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید 3 روز پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل، 1422 هـ. ق بیستم. ص 541، م 2628

آیت الله شبیری زنجانی (دام ظلّه)

اگر عمداً مخالفت کند گناه کرده و باید کفاره بدهد؛ یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید سه روز پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل، ج 2، ص 281 م 2679

آیت الله صافی گلپایگانی (دام ظلّه)

اگر انسان عمداً مخالف قسم عمل کند باید کفاره بدهد؛ یک بنده را آزاد کند یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید 3 روز پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل، ص 545 م 2679

آیت الله فاضل لنکرانی (ره)

چنانچه عمداً مخالفت قسم عمل کند باید کفاره بدهد؛ یک بنده را آزاد کند یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید 3 روز پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل امیرالعلم 1383، ص 487 م 2805

آیت الله گلپایگانی (ره)

اگر عمداً با قسم خود مخالفت کند باید کفاره بدهد یا ده فقیر را سیر کند و یا لباس بپوشاند یا یک بنده آزاد کند و اگر توانایی این ها را نداشته باشد باید 3 روز، روزه بگیرد.

توضیح المسائل ص 455 م 2679

آیت الله مکارم شیرازی (دام ظلّه)

اگر عمداً با قسم خود مخالفت کند باید کفاره بدهد یا ده فقیر را سیر کند و یا لباس بپوشاند یا یک بنده آزاد کند و اگر توانایی اینها را نداشته باشد باید 3 روز، پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل، مدرسه امام علی بن ابی طالب، 1383

آیت الله نوری همدانی (دام ظلّه)

چنانچه عمداً با قسم مخالفت کند باید کفاره بدهد یعنی یک بنده آزاد کند و یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید 3 روز پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ص 530 م 2668

آیت الله وحید خراسانی (دام ظلّه)

اگر انسان از عمد با قسم مخالفت کند باید کفاره بدهد؛ یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را سیر کند و یا بپوشاند و اگر اینها را نتواند 3 روز پی در پی روزه بگیرد.

توضیح المسائل، مدرسه باقر العلوم، 1379، پنجم، ص 719 م 2734




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 مرداد 31 :: 5:1 عصر :: نویسنده : شمس

یکی از بارزترین مصادیق و کامل ترین موارد لطف تام الهی ارمغان والای نماز است که در معراج نبوی با همه لوازم، مقدمات و مقارنات به بشر اعطا شد و آن را فلاح "حی علی الفلاح" خواند و از آن به بهترین عمل "حی علی خیرالعمل" یاد کرد.
امام صادق (ع) می فرماید: روزی امیرالمومنین نشسته بود و پسرش محمد با او بود به پسرش فرمود: ای محمد برای من ظرف آبی بیاور تا از آن وضو بگیرم، محمد آب آورد، حضرت با دست چپ آب بر دست راست ریخت و فرمود: "بسم الله الذی جعل الماء طهورا و لم یجعله بخساً" پس به آن استنجا کرد و این دعا را خواند: "اللهم حصّن فرجی و اعفّه و استر عورتی و حرمنی علی النار" بعد از آن آب را در دهان مضمضه کرد و فرمود: "اللهم لقنی حجتی یوم القاک و انطق لسانی" خدایا در روزی که تو را ملاقات می کنم، حجت و برهان قطعی به من القا کن و زبانم را بدان گویا گردان. آن گاه استنشاق کرد و آب را در بینی کشید و عرض: "اللهم لاتحرمنی ریح الجنه" خدایا بوی بهشت را بر من حرام مفرما، و از جمله کسانی قرارم ده که بوی بهشت و نکهت پاک آن را می یابد. سپس حضرت حورت خود را شست و گفت: "اللهم بیض وجهی یوم تبیض وجوه، و تسود وجوه، ولا تسوه وجهی یوم تبیّض وجوه و تسوّد وجوه" خدایا روزی که چهره هایی سفید و صورتهایی سیاه می شود، روی مرا سفید بگردان و صورتم را سیاه مدار در روزی که چهره هایی سفید و صورتهایی سیاه می شود.
آنگاه دست راست خود را شست و عرض کرد: "اللهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری" خدایا نامه کردارم را به دست راستم عطا فرما و برات جاودانه زیستن در بهشت را به دست چپم ده. سپس حضرت دست چپ را شست و گفت: "اللهم لاتعطنی کتابی بیساری، و لاتجعلها مغلولةً الی عنقی، و اعوذبک من مقطّعات النیران" خدایا نامه اعمالم را به دست چپم مده و به گردنم مبند و به تو پناه می برم از تکه پاره های آتش. آنگاه مسح بر سر گشید و عرض کرد: "اللهم غشنی برحمتک و برکاتک و عفوک" خدایا به رحمت و برکات و بخشایش خود مرا فرا بگیر. سپس بر دو پا مسح کشید و گفت: "اللهم ثبتنی عل الصراط، یوم تزلّ فیه الاقدام، و اجعل سعیی فیما یرضیک علنی" خدایا روزی که پاها بر صراط می لغزد مرا ثابت قدم بدار، سعی و تلاش مرا در چیزی قرار بده که تو را خرسند می سازد.
آنگاه به محمد پسرش گفت: ای محمد هر کس مانند من وضو بگیرد و چون این اذکار را بخواند، خداوند در برابر هر قطره آب، برای او فرشته ای می آفریند که تقدیس و تسبیح و تکبیر گوید و ثواب آن را تا قیامت برای او می نویسد. هر کس در عمل با اخلاص به جانب خداوند رو کند، بدان دست می یازد و آن کس که دل خویش را تسلیم خدا کند، به او می رسد به گونه ای که از هر آلودگی و پلیدی پاک می گردد.
اسرار تکبیرهای نماز
امام رضا (ع) می فرماید: تکبیرهای اول نماز، از آن رو هفت عدد است که اصل نماز دو رکعت است و با هفت تکبیر گشوده می شود: تکبیرة الاحرام، تکبیر رکوع، دو تکبیر سجده های رکعت اول، تکبیر رکوع رکعت دوم و دو تکبیر سجده های رکعت دوم، پس وقتی انسان در آغاز نمازش هفت تکبیر گفت و بعضی از تکبیرهای بین نماز را فراموش کرد و یا به طور کلی از آن ها غافل ماند عیبی به نمازش وارد نمی شود.
روح تکبیر، چیزی جز تسبیح و تنزیه نیست، زیرا معنای تکبیر این است، که خداوند برتر از آن است که به حس، تخیل، توهم و یا بع تعقل آید. چون او نه جسم است و نه چیزی که با جسم سر و کار داشته باشد. نیز خدا برتر از آن است که کسی بتواند حقیقت بی پایان او را به کشف و شهود بنگرد.
راز نیت
مراد از نیت در باب عبادات نیست، مانند این که نیت می کند نمازظهر یا عصر بخواند و یا نیت در باب معاملات مراد نیست. بلکه مراد از نیت در این جا، تنها خصوص «قصد قربت» و نزدیکی به خدای سبحان است. بنابراین نیت به معنای قصد نزدیکی به خداوند سبحان، روح عمل است، عمل با آن زنده می شود و بدون آن می میرد و پیداست که مرده هیچ اثری ندارد، عبادت با قصد تقرب صحیح می گردد و بدون آن باطل است. پایداری بر عمل تا به مرتبه اخلاق برسد، سخت تر از عمل است و عمل خالص آن است که نخواهی جز خدای عزوجل کسی تو را بر آن سپاس گوید، و نیت از این هم برتر است، بدان که نیت همان عمل است.
گواه دیگر بر اصالت نیت این است که هرگاه نیت تحقق یابد و توانمند باشد نماز، مناجات با خدا و معراج نماز گزار می شود، و هرگاه ناتوان گردد و نمازگزار از آن غافل ماند، نماز رنگ مناجات را از دست می دهد و نمازگزار استحقاق می یابد.
راز قرائت
در نماز دو رکعتی، و نیز دو رکعت اول نمازهای سه رکعتی و چهار رکعتی قرائت فاتحه الکتاب واجب است. قرائت از راز و نهانی دارد به اعتبار این که آنچه خوانده می شود (قرآن) دارای رازی است، پس تا وقتی قاری راز خواه نباشد، به راز قرائت نمی رسد و نیز به نهان قرآن دست نمی یابد و همچنان قرائت وی ناقص می ماند.
چون رعایت آداب نماز وسیله رسیدن به نهان آن است، نمازگذاری که آن را چون حضور قلب رعایت می کند، به راز نهان آن دست می یابد، و آن وجود خارجی عقلی است که بسی برتر از وجود مثلی است، چه رسد به وجود طبیعی، به ویژه وجود اعتباری که در جهان طبیعت تحقق می یابد. نمازی را که پیامبر در معراج به جای آورد، واجد همه ویژگی های نماز بود. نمازگزاری که حضور تام دارد، تنها کسی است که با پروردگارش به نجوا می ایستد و می گوید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» تنها تو را می پرستم و تنها از تو کمک می خواهم.
ویژگی بسم الله و رازهای سوره حمد
بسم الله در آغاز هر سوره، معنای مخصوصی دارد که با محتوای آن سوره هماهنگ است، و چون سوره حمد عهده دار معارف فراوانی است «بسم الله» در آغاز آن حاوی همه آن معارف است.
«حمد» قطعا در برابر نعمت است و نظام امکانی از معقول گرفته تا محسوس و از غیب تا شهود، همه نعمتهایی است که خداوند باری تعالی فرموده است. پس او مستحق ستایش است و جز او کسی این استحقاق را ندارد و چون غیر خداوند وجود حقیقی ندارد زیرا همه ما سوی الله، نشانه ها و مخلوق او هستند، پس او بر هر چه از غیر او صادر می شود مالک مستقل است، یعنی ستایش که از غیر خدا، پس ستایشگری غیر خدا وجود ندارد، یعنی او هم ستایشگر است و هم ستایش شده.
قصد نمازگزار در سوره حمد از آوردن متکلم معل الغیر «نعبد» در صف سایر موجوداتی قرار دارد که خداوند را عبادت می کنند، زیرا خداوند تبارک و تعالی پرودگار جهانیان است که همه آن ها پروردگار واحد خویش را می پرستند. درباره اسراری که به سوره بر می گردد باید گفت چون نمازگذار اختیار دارد و می تواند به انتخاب خود هر سوره ای از قرآن – به جز چهار سوره ای که سجده واجب دارند- در نماز بخواند.
راز و نهان تسبیحات اربعه
حدیثی در بیان راز چهار بخش بودن تسبیحات آمده و گفته شده که چهار بخش بودن واقعیتی خارجی است که عرش خداوند و آنچه پایین تر قرار دارد، همه بدان انتظام یافته اند، زیرا در سبب چهار گوشه بودن کعبه و بنای آن بر چهار دیوار آمده است که «بیت المعمور» در آسمان دارای چهار گوشه است، به علت این که عرش الهی چهار ضلع و چهار جهت دارد و چهار ضلعی بودن عرش بدان سبب است که تسبیح، چهار تاست یعنی همان تسبیحات اربعه نمازگزاری که با خدا مناجات می کند، وقتی در آغاز نماز به خدا پناه می برد از آنچه بندگان خالص از آن به خدا پناه می برند، دل او عرش خدای رحمان می گردد، زیرا عرش به شکل تسبیحات چهارگانه است. از این رو کسی که با قلب، تسبیح می گوید و خداوند را به خرد ناب تنزیه می کند و با او در خلوت به راز و نیاز می پردازد، به عرش پروردگار رسیده است.
در راز قیام رکوع، سجود، شهود و...
بر این پایه، ممکن است گفته شود راز و تاویل قیام عبارت است از اعلام آمادگی پیکار با دشمن با نیرویی که او را بترساند و ایستادگی در برابر هر بلای آشکار. زیرا نماز از چیزهایی است که می توان از آن در پدیده های سخت و ناراحتی های غمبار، کمک گرفت. حالت ایستادن (قیام) نیرومندتری حالت برای انسان است که می تواند برای دفاع یا حمله و هجوم تصمیم بگیرد. مانند حضور در پیشگاه خدا، فرمانبرداری از امر او، اظهار خواری در آستان او و منتظر فرمان او بودن به قیام تشبیه می کنند.
آنچه در بر پا داری نماز اهمیت دارد، این است که نمازگزذار برای خدا بر پای ایستد، چیزی او را ناتوان نسازد و هیچ امری از امور او را بر زمین ننشاند. در جامع احادیث الشیعه جلد
5. صفحه 79 آمده که کسی در حال ایستاده پشت او راست نباشد، نمازش کامل نیست.
راز قنوت
از جمله اموال نمایان گر خضوع، قنوت است، زیرا قنوت عبارت است از لابه، مویه، یعنی ترک محبت دنیا و توجه و اخلاص در برابر پروردگار جلیل، و چون خدای سبحان جواد است آرزومندانش را ناامید و گدایان درگاه خویش را مایوس نمی کند.
امام صادق(ع) فرمود: هیچ بنده ای دست به جانب خدای عزیز و غالب بالا نمی برد جز این که خداوند حیا می کند آن دست را خالی و پوچ برگرداند، از این رو آنچه می خواهد از فضل خویش در آن دست قرار می دهد.
بنابراین هرگاه یکی از شما دست به دعا برداشت پایین نیاورد جز این که به صورت خویش بکشد. این معنا غیر از ثمره ای است که از ذکرهای قنوت عاید بنده می شود. ذکرهایی که بیانگر التماس و لابه و بیچارگی عبد است و می فهماند که حالت خاکساری از بنده جدایی ناپذیر است و نمی تواند از چنین حالتی خراج گردد.مانند دعایی که در نماز وتر خوانده می شود.
درباره اهمیت قنوت که نمودی از یک راز تکوینی است و سبب همسانی راز تکوینی و نظام تشریع است حضرت حسین بن علی(ع) فرمود: از آن زمان که پسری شش ساله بودم می دیدم رسول خدا در همه نمازها قنوت می خواند.
آن حضرت به گونه ای بود که در همه نمازهای جدش حاضر می شد و فردی پاک، هوشمند، مراقب و حسابگر بوده همه چیز را زیر نظر داشت تا هر آنچه را جدش انجام می دهد برایش روشن شود؛ زیرا مردم مامورند احکام را از سنت و روش پیامبر (ص) اخذ کنند.
امام صادق(ع) نیز درباره اهمیت قنوت می فرماید هر کس عمداً قنوت را ترک گوید نماز نخوانده است، یعنی نمازش کامل نیست: زیرا هدف نماز هدایت به نظام تکوین است، یعنی پیروی کامل و هدایت فراگیر، و قنوتی که مظهر تام انقزطاع و بریدن از دنیا و پیوستن به پروردگار جلیل ولابه درگاه اوست، سبب کمال نماز است و آن گاه که ترک شود، نماز کمال برتر خویش را از دست داده است.
راز تشهد
اصل تشهد در معراج به شکل کنونی درآمد، چون وقتی رسول خدا در نماز خواست به پا خیزد گفته شده ای محمد بنشین. پیامبر نشست، در این هنگام وحی آمد: ای محمد! چون نعمت خویش بر تو ارزانی داشتم نام مرا ببرد. تاویل تشهد بنا برآن چه در روایت جابربود عبارت است از تجدید ایمان، بازگشت به اسلام، و اقرار به برانگیخته شدن پس از مرگ و تاویل گفتن درودها، گرامیداشت خدای سبحان و بزرگداشت اوست از آنچه ستمگران گفته اند و الحاد پیشگان وصف کرده اند.
بنابراین همان گونه که قرآن دارای تاویلی است که در روز قیامت خواهد آمد چنان که خداوند متعال به آن خبر داده- تشهد نیز دارای از خارجی و تاویل تکوینی است که در روز قیامت آن راز تجلی می نماید، زیرا در روز قیامت همه پرده ها بالا می رود و راز ها بر ملا می شود چنان که با گسترده شدن نظام حقیقی طومار نظام اعتباری در هم پیچیده می شود.
نحوه نشستن در حال تشهد کیفیتی استحبابی است و آن "تورک" است و تورک یعنی بر نشیمن گاه و ران چپ نشستن و پای راست را بر کف پای چپ قرار دادنن. تاویل این گونه نشستن در روایت در کتاب من لایحضره الفقیه آمده است: خدایا باطل را بمیران و حق را برپا دار زیرا قرار است مظهر حق و راستی و چپ کنایه از باطل و دروغ است. انسان مومن هر دو پایش مبارک و راست است چنان که دو دست او نیز خجسته و راست است.
برخاستن از سجده در رکعت دوم که تشهد دارد، باید همراه با نشستن باشد و سخنی در آن نیست. نشستن و آرام گرفتن در این حالت وقار نماز را نگه می دارد. بنابراین نشستن بعد از سجده دوم تاویلی دارد که هنگام ظهور واقعیت نماز (در قیامت) آشکار می گردد و آن روزی است که سفره اعتبار چون طومار در هم پیچیده می شود.
ذکر برخاستن و راز آن
ذکر در حالت برخاستن از سجود در هر رکعت عبارت است از "بحول الله تعالی و قوته اقوم و اقعد" به حرکت و توانایی خدای متعال بر می خیزیم و می نشینیم. خوب و بد وهر حرکت و توانی جز به دست خدا نیست (همه کارها را خدا انجام می دهد و انسان هیچ کاره است).
راز سلام
اصل "سلام" در شب معراج تمثل یافت. تاویل سلام، همان مورد رحمت قرار گرفتن از ناحیه خداوند است. در علل الشرایع است که از امام صادق(ع) درباره علت وجوب سلام در نماز سوال شد. فرمود: سلام موجب رها کردن نماز است. نمازگزار با اشاره به جانب راست سلام می دهد و به جانب چپ اشاره نمی کند؟ زیرا فرشته ای که نیکی ها را می انگارد به طرف راست گمارده شده و فرشته ای که بدی ها را می نویسد به جانب چپ است و نماز از نیکی ها است، از این رو سلام نماز به جانب راست داد، می شود نه چپ. در سلام باید "السلام علیکم" گفته شود، زیرا سلام به صورت جمع است هم به فرشته طرف راست و هم به فرشته طرف چپ.
روشن شد که تاویل سلام نماز همان کسب رحمت الهی و امان از آتش است و ورود به نماز با حرمت سخن آدمی گفتن شروع می شود و خارج شدن از نماز با حلیت سخن گفتن تحقق می یابد.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 مرداد 30 :: 3:56 عصر :: نویسنده : شمس

 «مهر السنة» چیست؟
«مَهر السنة» ، مهریه زنان و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله و نیز دختران اهل بیت علیهم السلام است که گزارشهای متعدد و نقلهای متواتر، آن را به عنوان سنتِ نهاده شده از سوی ایشان در زمینه ازدواج بیان کرده اند، مهر السنه می گویند  که این مقدار در طول تاریخ رسیده از اهل بیت علیهم السلام همواره ثابت بوده و هیچگاه تغییر نکرده است 
مقدار مهرالسنه
1. مهرالسنه پانصد درهم است که حدود 1250 گرم نقره بوده و قیمت آن‌را ‏مى‌‌توانید بر اساس نوسانات بازار به دست آورید. ‏
2. در اسلام حدّى براى مهریه به نحو لزوم معیّن نشده، ولى هر چه کمتر باشد بهتر است و مستحب است که مقدار مهریه از مهر‌السنه زیادتر نباشد.
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:
حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):
1. مهرالسنه پانصد درهم است و هر درهم دوازده و شش دهم( 6/12) نخود نقره است و وزن یک نخود تقریباً معادل یک بیست و چهارم مثقال و پانزده صدم گرم( 15 / 0) گرم است و قیمت آن‌را ‏مى‌توانید از بازار به دست آورید. ‏
2. در اسلام حدّى براى مهریه به نحو لزوم معیّن نشده، ولى هر چه کمتر باشد بهتر است و مستحب است که مقدار مهریه از مهر‌السنه زیادتر نباشد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
مهرالسنه طبق مشهور پانصد درهم نقره است و قیمت دقیق آن‌را مى‌‌توانید از زرگرها سؤال کنید. و توجه داشته باشید که مهریه‌‌های بسیار بالا اعتباری ندارد؛ زیرا قصد جدّی در آنها نمی‌‌باشد و اگر باشد نوعی سفاهت است.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
1. 1250 گرم نقره.
2. مکروه نیست.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
مقدار مهر السنة پانصد درهم نقره است که تقریبا معادل دویست و شصت و دو و نیم مثقال نقره سکه دار است و مستحب است که مهریه از این مقدار بیشتر نباشد.




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 مرداد 28 :: 8:17 عصر :: نویسنده : شمس

تصمیم برای اشغال ایران از مرداد ماه سال 1320 اتخاذ شده بود و برنامه‌ آن در سوم شهریور اجرا شد . ساعت چهار بامداد دوشنبه سوم شهریور، ‌دو اتومبیل سیاه رنگ همزمان از سفارتخانه‌های انگلیس و شوروی که در مجاورت یکدیگر قرار دارند خارج شدند و در سکوت و تاریکی شب به سوی یک مقصد ،‌خانه‌ منصور نخست وزیر ایران که در حوالی پیچ شمیران قرار داشت ،‌ روان شدند ‌، هر دو اتومبیل در حدود ساعت چهار و پانزده دقیقه در برابر درب خانه‌ نخست وزیر توقف کردند. اسمیرنوف سفیر شوروی از اتومبیل او و سر بولارد وزیر مختار انگلیس از اتومبیل دوم پیاده شدندو پس از چند ثانیه گفتگو با یکدیگر به اتفاق زنگ در خانه‌ نخست وزیر را به صدا در آوردند. "‌ (1)

موضوعی که موجب شده بود سفیر دو کشور قدرتمند در آن وقت شب به در خانه‌ی منصور کشیده شوند ،‌تسلیم کردن یک یادداشت کوتاه بود. اما وقتی منصور این یادداشت را مطالعه می‌کرد ،‌دستهایش می‌لرزید و رنگش پریده تر و زردتر می‌شد . زیرا این یادداشت از حمله‌ی هماهنگ روس و انگلیس به مرزهای شمالی و جنوبی ایران خبر می‌داد .

وقتی نخست وزیر علت این حمله را سؤال کرد،‌ هر دو سفیر اظهار بی‌اطلاعی نمودند. زمانی که سفیر روس و انگلیس خداحافظی کرده و از منزل نخست وزیر خارج شدند، ‌اغلب شهرهای شمالی و جنوبی کشور مورد حمله‌ی قوای زمینی ،‌هوایی و دریایی روس ،‌انگلیس قرار داشت اخبار موحش و جانگدازی از همه جا می‌رسید . خبر رسید قدری بعد از نیمه شب ناوهای جنگی انگلیس به ساحل خرمشهر نزدیک شده و با شلیک توپ به بندر حمله بردند و ناوهای ایران را سحرگاه از پای در آوردند چند دقیقه بعد خبر رسید که سرتیپ بالیندر فرمانده‌ی نیروی دریایی را کشتند و قایق هندی و انگلیسی دربندر پیاده شدند... چند دقیقه بعد خبر بمباران هوایی اهواز رسید. در همین موقع خبرهای موحش دیگری از شمال ،‌حمله به آذربایجان ،‌نقاط مرزی و بمباران‌های هوایی واصل گردید:‌ سربازخانه‌ها هدف قرار داده می‌شود ترس و وحشت همه‌ی مردم را فراگرفته ،‌قشون خارجی به سرعت پیشرفت میکند و بسیاری از خانواده‌ها از شهر فرار می‌کنند"‌(2) 

رضاخان که اصلا انتظار چنین حمله‌ای را از سوی متفقین نداشت،‌به سرعت روحیه‌ی خود را باخت و دستور داد سفرای روس و انگلیس به کاخ سلطنتی دعوت شوند. سفرای هر دو کشور در ساعت 10 صبح در کاخ شاه حضور یافتند اما با جوابهای مبهم خود بیش از پیش رضاخان را نگران کردند. او به علت بی خبری از اوضاع و احوال جهانی ، نمی‌توانست علت حمله‌ی متفقین به ایران را درک کند. 

علت حمله‌ متفقین به ایران :‌

اگر چه بهانه‌ متفقین برای حمله وجود عده‌ای آلمانی در ایران بود،‌اما به نظر می‌رسد که علت اصلی اشغال ایران ، ‌چیز دیگری بوده است ،‌ چرچیل درخاطرات خود درباره‌ی اشغال ایران می‌نویسد :‌ " لزوم ارسال انواع و اقسام ساز و برگ و مهمات برای شوروی از یک طرف و اشکالات روزافزون راه اقیانوس منجمد شمالی و نقشه‌های استراتژیکی متفقین در آینده از طرف دیگر بیش از پیش ما را بر آن می‌‌داشت که برای استفاده کامل از ایران به منظور ارتباط با شوروی اقدام فوری معمول داریم چاههای نفت ایران به منزله‌ عامل مهمی در جنگ به شمار می‌رفت عده‌ کثیری از آلمانیها در تهران استقرار یافته و جبهه‌ آلمان در ایران روز به روز بهتر می‌شد به هم خود در نقشه‌‌ی شورش در عراق و اشغال سوریه از طرف انگلیس و فرانسه که در فاصله‌ی کمی صورت گرفت ،‌نقشه‌های هیتلر را در خاورمیانه مواجه با اشکالات بسیار نمود. بنابراین ما از موقعیت استفاده کرده و بر آن شدیم که به روسها دست اتحاد بدهیم و به اتفاق مبادرت به لشکر کشی به ایران نماییم "‌ (3) 

اقدامات دستگاه دبپلماسی ایران:‌  

بعد از ظهر سوم شهریور مجلس شورای ملی جلسه‌ فوق العاده‌ای برقرار نمود و مسئله را بررسی نمود همچنین هیئت وزیران در حضور شاه در کاخ سعدآباد تشکیل جلسه داد و رضا خان در این جلسه اعلام کرد که تصمیم برای خروج از کشور گرفته است البته با توجه به توصیه‌های اطرافیان از تصمیم خود برای کناره گیری بازگشت و تصمیم گرفت دولت را تغییر دهد با استعفای دولت منصور ،‌رضاخان شخصا به درب منزل محمدعلی فروغی سیاستمدار کهنه کار نزدیک به انگلستان رفت و او را برای تشکیل کابینه مأمور نمود فروغی که از بستر بیماری به کاخ نخست وزیری رفته بود تلاش خود را برای آرام کردن اوضاع به کار گرفت. رضا خان هنوز فکر می‌کرد که با مذاکره می‌توان متفقین را از ادامه‌ی حمله منصرف سازد. 

او به علت بی‌خبری از علل واقعی حمله به ایران ،‌ نمی‌توانست تصمیم درستی بگیرد و همچنان دستورات ضد و نقیض صادر می‌کرد اما سرانجام با وساطت فروغی ،‌ متفقین پذیرفتند که در صورت کناره‌گیری رضاخان ،‌محمدرضا پهلوی را به تخت سلطنت بنشانند. بنابراین راه حل نهایی ،‌اشغال ایران و کناره گیری رضا خان و واگذاری مقام امور به متفقین بود و دستگاه دیپلماسی ایران ،‌ناکارآمدی خود را کاملا نشان داد. رضا خان تصور میکرد پیمان دفاعی سعدآباد که میان چهار کشور ایران ،‌ترکیه ،‌افغانستان و عراق منعقد شده بود‌،موجب می‌شود که این کشورها به دفاع از ایران برخیزند . اما کشورهای عضو پیمان ،‌حتی از ابراز تأسف هم خودداری نمودند و متفقین بدون هیچ مانعی در ایران پیروز شدند. رضاخان حتی دست به دامان آمریکا نیز شده اما تمام تلاشها بیهوده بودند در روز سوم شهریور 1320 رضا شاه در حالتی یأس آلود تلگرافی به فرانکلین روزولت رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا که هنوز وارد جنگ نشده و بی طرفی خود را حفظ کرده بود مخابره کرد و از او خواست که برای جلوگیری از تجاوی قوای روس و انگلیس به ایران وساطت نماید. " (4) 

اما بنابر شواهد موجود ،‌انگلیس از قبل آمریکا را در جریان نقشه‌ اشغال ایران قرار داده بود و اشغال ایران موافقت آمریکا صورت گرفته بود روزولت در جواب رضا خان ،‌اعلام کرد که تمام تلاش خود را به کار خواهد برد تا جریان به صورت صلح آمیز مؤثر حل و فصل قرار گیرد. اما در عمل هیچ عمل خاصی انجام نداد در مراحل بعدی جنگ ،‌نیروهای نظامی آمریکا نیز وارد ایران شدند و به قوای اشغالگر روس و انگلیس پیوستند.  

اقدامات نظامی ایران :‌


رضا خان برای نوسازی و تجهیز ارتش ایران ،‌هزینه‌ی گزافی بر ملت ایران تحمیل کرده بود. اگر مردم ایران ظلم و ستم رضا خان را می‌دیدند و سرنیزه‌ ارتش رضا شاهی را در وقایع مسجد گوهرشاد و اشغال نظامی قم و سرکوب عشایر معترض،‌ بر پیکره خود احساس می‌کردند،‌حداقل امیدوار بودند که ارتش قوی ایران ،‌با تجهیزات مدرن خود می‌تواند در مقابل قوای خارجی ،‌استقلال مملکت را حفظ کند. 

شاه نیز به هر مناسبت قوای نظامی خود را به رخ مردم می‌کشید و با خرید سلاحهای جدید،‌ارتش را مجهز‌تر می نمود "‌همه ساله در سوم اسفند در میدان جلالیه (پارک لاله‌ کنونی در انتهای خیابان بلوار کشاورز )‌ قوای حاضر ارتش در تهران ،‌سان و رژه می‌دادند این میدان به همین منظور ساخته شده بود... ساعت 2 بعد از ظهر از طرف خیابان پهلوی ( ولیعصر کنونی ) شیپور خبردار به صدا در آمده ،‌مأمورین انتظامی هر یک در جای خود ایستاده ‌،کوچکترین صدا و حرکتی دیده نمی‌شد حتی اسبهای سواره نظام و توپخانه بی‌حرکت ایستاده و در عالم خود برای مردان صادره اهمیتی قائل بودند. در این موقع اتومبیل بزرگی آهسته و با طمأنینه از طرف خیابان پهلوی رو به جلالیه در حرکت بود. بعد از رسیدن رولزرویس رضا شاه به میدان رژه سرلشکر فرمانده میدان فرمان ادای احترام می‌داد.‌ "‌ (5) 

رضا خان سوار بر اسب با غرور تمام به سان دیدن از سربازان می‌پرداخت . اما درست 7 ماه بعد از آخرین سان دیدن رضاخان از ارتش ظاهرا مقتدر ایران ،‌ایران با کمترین مقاومت از قوای متفقین شکست خورد. اولین اقدام و واکنش نظامی ارتش شاهنشاهی ،‌تشکیل " قرارگاه کل بزرگ ارتشتاران "‌ بود "‌ سرلشکر ضرغامی ضمن شرفیابی روز سوم شهریور به خدمت شاه دستور صیحی برای تشکیل ستاد جنگ دریافت کرد. "‌ (6) 

معمولا اینگونه اقدامات در جنگها موجب وحدت فرماندهی و تسریع امور و جلوگیری از تصمیمات غیر کارشناسی میگردد و به اوضاع جنگ سرو سامان می‌دهد اما در مورد ستاد بزرگ ارتشتاران این قضیه کاملا برعکس بود. ارتش پوشالی ایران با دستورات این ستاد مختصر انسجام خود را نیز از دست داده و در واقع سر رشته‌ی امور کاملا در دست انگلیس و فراماسونها بود و تمام کارها برای مقابله با قوای اشغالگر ،‌ ظاهر سازی و مضحک بود. تصمیماتی که از سوی این ستاد اتخاذ شد،‌ " خیلی عامیانه و دور از عمل و اندیشه بود. "‌ (7) 

اولین اقدام این ستاد ،‌ضبط کامیونها و بارکشهای مردم به بهانه‌ حمل و نقل تجهیزات به جبهه‌ نبرد بود! "‌ 20 سال تمام قسمت عمده‌ی بودجه‌‌ی کشور خرج تسلیحات و تهیه‌ی مهمات شده بود ولی روز سوم شهریور ماه ستاد جنگ خود را مجبور می‌دید از کامیونها و بارکشهای مردم استفاده کند البته اگر این کار به منظر انجام خدمت مفیدی صورت می"رفت خیلی خوب بود ،‌ولی بدبختانه در مورد انجام این امر،‌ سوءاستفاده‌های عجیب و غریبی سند و در مدت کمتر از 7 و 8 روزکه اوضاع آشفته‌ای در مرکز وجود داشت ،‌عده‌ی زیادی از مأمورین به نوایی رسیده و جیبهای خود را پر کردند. " (8) 

از جمله استفاده‌های این کامیونها در یکی از استانهای کشور ‌، حمل و نقل اثاثیه‌ منزل فرمانده‌ لشکر به سمت تهران بود!‌ در زمانی که بسیاری از سربازان به دلیل کمبود آب و آذوقه در جبهه‌ها جان دادند ‌،فرماندهان نظامی ،‌به سرعت به سمت داخل کشور فرار کردند و حتی حاضر نشدند از وسایل زندگی خود بگذرند. در اعلامیه‌ شماره‌ یک ستاد ارتشتاران ،‌ضمن اشاره به حمله‌ متفقین به ایران،‌ از مقاومت دلیرانه ارتش سخن گفته شد بنابراین اعلامیه"‌ در کلیه‌ی مناطق شمالی و باختری ،‌روحیه‌ اهالی بسیار خوب و عموما تقاضای دخول در صفوف ارتش و حرکت به سمت جبهه‌ها را برای دفاع از میهن می‌نماید. "‌ (9)


اما از آنجا که در واقع درگیری وجود نداشت و متفقین به راحتی در حال پیشروی به سمت تهران بوند، ‌اعلامیه های بعدی صادر نشد! آخرین شاهکار ستاد بزرگ ارتشتاران ،‌اعلام ترک مخاصمه و مرخص کردن سربازان بود. به دستور این ستاد،‌ درب تمام پادگانهای تهران باز شد و سربازان پس از تحویل وسایل مربوط به ارتش به خیابانها سرازیر شدند : صحنه‌ای که موجب ترس و وحشت مردم تهران شد . هجوم سربازهایی که لباس مناسب در بر نداشتند و برای سیر کردن خود مجبور به گدایی بودند و هنوز هم در دسته‌های چند ده نفره با حال زار و نزار در حرکت بود،‌ پایانی بود بر تمام اقدامات پهلوی اول در ساختن ارتش مدرن! ‌ زمانی که رضا خان از ترخیص سربازان آگاه شد ،‌به شدت عصبانی شد و اعضای ستاد را حضار کرد. 

او که از شدت عصبانیت قادر به کنترل خود نبود این افسران را به خیانت به شاه و مملکت متهم نمود. وی ضمن ضرب و شتم افسران ارشد ستاد،‌ با خشم و فریاد زد:‌ " حیف است که پاگون افسری روی دوش اینها باشد . اینها هرگز لایق سربازی نیستند ". بعد با خشم جلو رفت و سردوش آنها را کند . بلا فاصله به دستور رضا شاه ، ‌دو نفر از امرای ارتش در اطاقهای کاخ سعدآباد زندانی شدند."‌ (10) 

البته پس از استعفای رضا خان و روی کار آمدن دولت جدید،‌این افسران آزاد شدند. زیرا این افراد جز اجرای دستور کاری نکرده بودند . سیاستمداران و فرماندهان نظامی نزدیک به دولت انگلیس با کارشکنی و اقدامات مورد لزوم هرگونه مقاومتی را غیر ممکن ساختند. البته در مراحل اولیه‌ جنگ ،‌سربازان ایرانی ،‌سعی کردند که در مقابل دشمنان ایستادگی کنند‌، اما ضعف و خیانت فرماندهان ،‌موجب شد که این مختصر مقاومت نیز درهم بشکند . پس از پایان جنگ صندوقهای پر از سلاحهای آخرین مدل برنو که حتی یکبار هم استفاده نشده بودند، ‌از انبارهای ارتش کشف شد. 

این سلاحها که در نوع خود بی‌نظیر بودند‌،توسط آلمان به ایران فروخته شده بود و شاید از سلاح متفقین نیز قوی‌تر بود. اما جاسوسان انگلیسی اجازه ندادند که به موقع این اسلحه‌ها در اختیار سربازان قرار گیرد. سربازان ایرانی با دست خالی تا حد ممکن مقاومت کردند و اگر کمک به آنها میرسید و فرماندهی مرکزی در تهران به سرعت دستور ترک مخاصمه را نمی‌داد شاید می‌توانستند بیشتر هم مقاومت نمایند. 

"‌ تفنگداران انگلیسی هندی و بلوچ به کمک نیروی دریایی و نیروی هوایی در آبادان پیاده شدند و جنگ مختصری در خیابانها در گرفت که حدود 50 تن انگلیسی و هندی زخمی شدند.. نیروی دیگری که از خانقین حرکت کرده بود با 5000 سرباز تفنگدار ایرانی مقابل شد که با شلیک چندی گلوله توپ تار و مار شدند و نیروی انگلیسی به زودی به کرمانشاه رسید"‌ (11) 

سربازان ایرانی احساس تعلقی نسبت به دفاع از شاه نداشتند . زیرا مردم اصولا از شاه پشتیبانی نمی‌کردند. فرماندهان نیز پیش از سرنوشت مملکت به فکر جیب خود بودند. "‌ گر چه ارتش ایران در باختر جنوب باختر و شمال ( گیلان ) به مقاومت محدودی در برابر نیروهای مهاجم دست زد ،‌ اما نوعی مسامحه ،‌بی بندو باری ،‌تنبلی و میل به گریز و عدم تماس با دشمن در فرماندهان ایرانی مشاهد می‌شد که بیشتر از رفاه طلبی و تن پروری امیران لشکرها ،‌دست و پا بسته و محدود بودن فوق‌العاه آنان در برابر دستورات ضد و نقیض و گاه ابلهانه‌ مرکز که بدون آگاهی از موقعیت جغرافیای و سوق الجیشی محل صادر می‌شد و مهمتر از همه از نداشتن نیروی هوایی ‌،‌ ضد هوایی مؤثر ،‌توپخانه و تانک و بالاخره وسایل نقلیه‌ی تندرو برای حمل و نقل نیروهای پیاده سرچشمه می‌گرفت و با توده به اینکه همه‌ی هشدارها قبلی فرماندهای لشکرها در دو ماهه گذشته از سوی ستاد ارتش نادیده گرفته شده یا بی اهمیت انگاشته شده بود. "‌ (12)

 

رضاخان خود نمیتوانست در برابر انگلیس مقاومت کند،‌چون سلطنت خود را مدیون آنها بود. بنابراین فرماندهان و سربازان ارتش او نیز چنین توانی را نداشتند.احساس مرغوبیت و مجذوبیت رضا شاه و رژیم او نسبت به انگلستان از دربار و فرماندهی کل قوا و دولت و امیران به فرماندهان لشکر در 18 منطقه‌ نظامی کشور سرایت کره بودو چون برای روسها خشونتی مهیب و برای انگلیسیها ،‌قدرت و جاذبه‌ای شیطانی و خارق‌العاده قائل بودند دست زند به هر اقدامی را در مقابل آنان بیهوده می‌دانستند چون این عقیده در اذهان آمران و افسران ارتش به شدت رسوخ داشت که رضا شاه را انگلیسی ها آورده‌اند و رضا شاه و دربار و دولت و ارتش او را ساخته ی سیاست (‌پلیتیک) انگلیسی‌ها از در عناد با دست پرورده‌ی دیرین خود برخاسته بودند،‌میل به مقاومت در برابر انلگستان داشتند. (‌13)‌ 

ارتش پرزرق و برق رضاخان به سرعت فروپاشید نیروی دریای جنوب ایران که متشکل از دو ناو به نامهای ببر و پلنگ بود،‌ در همان حملات اولیه‌ی انگلیسی‌ها غرق شد و سربازان در هر گوشه پراکنده شدند بسیاری از آنها به دلیل گرمای هوا و نرسیدن آب به پادگانهای جنوب ،‌ در بیابانها از تشنگی هلاک شدندو بقیه نیز با فروختن اسلحه‌ی خود به عشایر و مردم عادی ،‌هزینه‌ بازگشت به دهات خود را فراهم کرده و خدمت سربازی را ترک می‌نمودند.


استعفای رضاخان:‌


 با صلاحدید نخست وزیر جدید ،‌محمد علی فروغی ،‌ رضا خان استعفا داد ،‌به این امید که سلطنت فرزندش ، محمدرضا تضمین گردد. او در استعفا نامه‌ی خود نوشت:‌ "‌ نظر به اینکه من همه‌قوای خود را در این چند ساله مصروف به امور کشوری کرده و ناتوان شده‌ام ، حس میکنم که اینکه وقت آن رسیده است که یک قوه و بنیه‌ جوانتری به کارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد بپردازد و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد . بنابراین امر سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفریض کردم و از کار کناره نمودم از امروز که روز 25 شهریور ماه 1320 است عموم ملت از کشوری و لشکری ولیعهد و جانشین قانونی مرا باید به سلطنت بشناسند و آنچه نسبت به من از پیروی مصالح کشور می‌کردند ،‌نسبت به ایشان بکنند. " (14)‌


سفیر انگلیس ،‌سردیدبولارد در خاطرات خود برکناری رضاخان را اجتناب ناپذیر می‌دانست به علت نفرت مردم از پهلوی ،‌ چاره‌ای جز کنار گذاشتن او نبود به گفته‌ی او مردم ایران ،‌"‌ خود را رو در روی شاهی می‌دیدند که نه قادر بودند او را از کار برکنار کنند و نه می‌توانستند اعمال و رفتارش را کنتر ل نمایند" (15)


پس از استعفای رضاخان به یکباره ابهت رضاخان از بین رفت او که از ترس دستگیری توسط نیروهای سرخ شوروی به سمت نیروهای انگلیس فرار می‌کرد در همه جا با نفرت مواجه می‌شد . زمانی که برای ادامه‌ سفر ،‌ به بنزین نیاز داشت ،‌فرماندار ،‌از دادن بنزین به او خودداری کرد تا محمدرضا پهلوی پا در میانی کرد و بنزین مورد نیاز را در اختیارش قرار دادند. رضاخان خود را تسلیم نیروهای انگلیسی نمود و به سوی تبعیدگاه خود جزیره موریس فرستاده شد رضا خان که پس از استعفا نیز حاضر به جدا شدن از جواهرات سلطنتی نبود با چمدانهایی پر از جواهر به سمت خلیج فارس حرکت کرد اما در آنجا دو کشتی انگلیسی منتظر او بودند یک کشتی مأمور بردن جواهرات به مقصدی نامعلوم بود (‌که هرگز سرنوشت این جواهرات مشخص نشد )‌و کشتی دیگر مأمور انتقال رضاخان بود. رضا خان ایران را ترک کرد و ویرانه‌ای به مراتب خراب تر از زمان ابتدای سلطنش باقی گذارد. "


رضا شاه مانند دیگر دیکتاتورهای ایران در عصر طولانی تاریخ این کشور ،‌افراد لایق و کاردان و با استعدادی را که در سالهای نخست زمامداری پیرامونش کرد آمده بودند به تدریج از اطراف خود پراکنده و در سالهای آخر جز مشتی چاپلوس بی فکر تهی مغز مداهنه گو در اطراف خود کسی را باقی نگذاشت "‌ با رفتن رضا خان کسی غمگین نشد و هیچ کس او را در تاریخ ایران نستود سالهای بعد زمانی که پسرش قدرت مطلقه را در دست داشت ،‌با ترس و لرز و با اقدامات امنیتی شدید جسدش به ایران بازگردانده شد حتی جسد او نیز نفرت مردم را بر می‌انگیخت . رضا خان با قلدری به سلطنت رسید و با خواری از سلطنت کنار کشید و سالهای سلطنش جز نکبت بر این مملکت نیفزود. فتح راحت و بی دغدغه ایران توسط متفقین یک ثمره‌ی دیگر نیز برای دولتهای در حال جنگ داشت زمانی که مردم انگلیس از ضربات خرد کننده‌ی هیتلر به ستوه آمده بودند و احساس ناامیدی می کردند به انتظار دیدن صحنه‌هایی هر چند کوچک از پیروزی قوای متفقین نشسته بودند و اشغال ایران این فرصت را برای انگیسیها فراهم نمود.‌


" فیلمبرداران انگلیسی از عملیات جنگی ارتش انگلستان در آبادن و بندر شاپور [‌امام ]‌ فیلمبرداری کردند که در هفته‌های بعد فیلمهای تهیه شده برای تقویت روحیه‌ی مردم لندن و دیگر شهرهای انگلستان که تا آن زمان ضربات سختی از آلمانی‌های خورده بودند در سینما‌های لندن و دیگر شهرهای انگلستان به نمایش گذارده شد.‌" (16)


اما شوروی که بیش از انگلیس در معرض حملات آلمان بود برای واقعی جلوه دادن پیروزی‌هی خود در ایران و دلگرم کردن اتباع خود ‌،‌چنان شهرهای بی دفاع ایران را بمباران می‌کردند که گویی برلین را فتح کرده‌اند!‌شاید علت خشونت بیش از حد شوروی در قبال ایرانیان و به خاک و خون کشیدن تبریز و آذربایجان نیز فراهم کردن خوراک تبلیغاتی برای اقناع مردم شوروی بود. " خلبانان شوروی در ایران بیداد می‌کردند زیرا قصد داشتند خبر یک پیروزی مهم خود را از طریق رسانه‌های گروهی به مردم شوروی بدهند"‌ (17)


اشغال ایران چنان نیروی متفقین را سر مست کرده بودکه با خوشحالی خبرهای آنرا در بی بی سی و سایر رادیوها اعلام می‌کردند و آنچه در این میان مغفول مانده بود،‌ مردم بی‌پناه و هراسان شهرهای ایران بود که تحت فشار قوای اشغالگر و ناامنی و قحطی سر می‌کردند.... 






موضوع مطلب :


دوشنبه 92 مرداد 28 :: 8:15 عصر :: نویسنده : شمس

سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی ایستادگى و مقاومت آزادگان سرافراز ما در طول سالهاى سخت اسارت، ملت ایران را روسفید و سربلند کرد و ما بازگشت پیروزمندانه آنان به میهن اسلامى را حادثه‏اى مى‏دانیم که دست قدرت الهى آن را رقم زد. بنا بر این یکایک ملت ایران باید این خاطره و خاطرات شبیه آن را زنده نگهدارند و آنها را قدر بدانند." مقام معظم رهبری سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی شب های بلند دوره اسارت، غم غربت و چشم انتظاری ، تلخی درد فراق، حسرت دویدن ها وجاماندن ها و درنهایت پایمردی بر سر اعتقادات 26 مرداد سال 69 یک سال پس از ترک مخاصمه ایران و عراق و پس از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط ایران، اسیران دوران مقاومت و ازخودگذشتگی پای در خاک پاک میهن نهادند و آزادگان سرافرازی شدند که امروز پس از گذشته 19 سال، لحظه لحظه زندگی آنان الگوی نسل جوان کشور است .

 روز 26 مرداد سال 1369 ستاد رسیدگی به امور آزادگان به تبادل اسرا پرداخت و با مساعدت و همراهی دیگر دستگاه ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی انجام داد. سیم های خاردار، میدان های مین و ارتفاعات صعب العبور در بانه و مریوان، دریاچه نمک، خرمشهر، آبادان، شلمچه، نفت شهر، جزایر مجنون، سه راه جفیر، نهر جاسم، سوسنگرد، دهلاویه، بستان، تنگه چزابه، مهران ، دهلران و هویزه واژه های آشنایی هستند که زمانی بهترین و خالص ترین انسان ها با آنها زندگی می کردند. آنها که فارغ از دنیا در جبهه های جنوب و غرب، در سنگرها، آرپی چی به دست و بی سیم بر دوش بر روی سیم های خاردار و میدان های مین لغزیدند ، شهادت آرزویشان بود ، جانبازی رامی آموختند و طعم تلخ اسارت را تجربه کردند. با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهاو شکنجه های جسمی و روحی دشمن پایداری کرده و روابط اجتماعی در اردوگاه را بر پایه اخلاق بنا نهاده و از آزار مزدوران بعثی ، هراسی به دل راه ندادند. آزادگان در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، پیام آوران انقلاب بودندو غریبانه و مظلومانه در میان کینه توزی دشمنان و تلخ کامی دوران اسارت، صدای آزادی و استقلال وطن را سر دادند و در راه استقرار و تداوم نظام جمهوری اسلامی ایران تا پای جان ایستادند. این غیور مردان همان طور که در عرصه میدان جنگ دلیرانه از کیان خود دفاع کردند ، در هنگامه اسارت نیز صبورانه مقاومت ورزیدند.

آن چه در اردوگاه های رژیم بعث عراق بر اسیران سرفراز ایران گذشت و صبر و استقامت مظلومانه که مبتنی بر آموزه های اسلامی بود، جلوه عظیمی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در تثبیت ارزش های متعالی دینی و ملی در میان جوانان است و نمادی از درک و شعور ملتی بپا خاسته دربرابر تجاوز واستکبار . همه دوران اسارت و لحظه لحظه آن، سرشار از خاطرات و هر کدام سند افتخار دوران دفاع مقدس است. حال که این اسوه های صبر و استقامت در میان ما هستند ، بیایید به آنان عشق بورزیم و صبوری آنان را ارج نهیم. سخن گفتن از انسان‌هایی که شخصیتی با ابعاد گسترده‌ و متنوعی دارند ، مشکل است. به ویژه افرادی که بر اثر اخلاص در نیت و عمل، بخش پنهان زندگی‌شان بسیار گسترده‌تر از ظاهر آن است.

 مرحوم "علی اکبر ابوترابی فرد" از خیل این بزرگواران است که نام وی برای آزادگان معنای خاصی دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با هزاران تن از اقشار مختلف مردم در تاریخ 27 مرداد ماه 1377 در بخشی از سخنان خود که به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامى ایراد شد، فرمودند: " ایستادگى و مقاومت آزادگان سرافراز ما در طول سالهاى سخت اسارت، ملت ایران را روسفید و سربلند کرد و ما بازگشت پیروزمندانه آنان به میهن اسلامى را حادثه‏اى مى‏دانیم که دست قدرت الهى آن را رقم زد. بنا بر این یکایک ملت ایران باید این خاطره و خاطرات شبیه آن را زنده نگهدارند و آنها را قدر بدانند." فراموش نکنیم با اخلاص‏ترین و ارزشمندترین فرزندان یک ملت، کسانى هستند که در مواقع سختى، ایثار کرده و از آبروى کشور، استقلال و هویت ملى خویش دفاع مى‏کنند و اینها در ایران اسلامى، همان جوانان فداکارى هستند که با ایستادگى در مقابل دشمن، براى ملت خود افتخار و سربلندى به ارمغان آوردند. هر کشور و ملتى که چنین جوانانى داشته باشد، کشور و ملتى سرافراز خواهد بود؛ زیرا هیچ قدرت جهانى نمى‏تواند به او زور بگوید و یا سرنوشت او را به دست گیرد.




موضوع مطلب :


شنبه 92 مرداد 26 :: 6:57 عصر :: نویسنده : شمس
1 2 3 4 5 >
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 175386