هشتم شوال سال 1344 هجری قمری مصادف است با سالروز یک اتفاق تلخ در تاریخ بشریت، که دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد، در این روز قبرستان بقیع به عنوان مهمترین قبرستان اسلام به دست وهابیون تخریب شد.
برای درک میزان دردناکی و شنیع بودن این اقدام باید توجه کرد که در کمتر کشوری به اندازه سرزمین حجاز، آثار مربوط به قرون نخستین اسلام وجود داشته است؛ چراکه زادگاه اصلی اسلام آنجاست و آثار گرانبهایی از پیشوایان اسلام در جای جای این سرزمین دیده میشود. ولی متأسفانه، متعصّبان خشک مغز وهّابی، بیشتر این آثار ارزشمند را به بهانه واهی آثار شرک، از میان بردهاند و کمتر چیزی از این آثار پرارزش باقی مانده است. نمونه بارز آن، قبرستان بقیع است. این قبرستان، مهمترین قبرستان در اسلام است که بخش مهمی از تاریخ اسلام را در خود جای داده و کتاب بزرگ و گویایی از تاریخ مسلمانان به شمار میآید.
وضعیت بقیع قبل از تخریب
پس از تسلط وهابیون بر مدینه آنها ضمن تخریب قبور، آثاری که بر روی قبور قرار داشت را نیز از بین بردند. در جریان این واقعه بارگاه امام حسن مجتبی (ع)، امام سجاد (ع)، امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق(ع) ویران شد. آنان اضافه بر قبور مطهر ائمه معصومین (ع)، دیگر قبور را هم تخریب کردند که عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا (س)، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه پدر و مادر پیامبر اسلام، قبر مطهر فاطمه بنتاسد (ع) مادر امیرالمومنین (ع)، قبر مطهر حضرت امالبنین (ع)، قبرعباس عموی پیامبر، ابراهیم پسر پیامبر (ع)، قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق (ع)، قبر دختر خواندگان پیامبر (ع)، قبر حلیمه سعدیه مرضعه پیامبر (ع) و قبور شهدای زمان پیامبر (ع).
نخستین تخریب قبور ائمه بقیع
نخستین تخریب قبور مطهر ائمه بقیع به دست وهابیون سعودی در سال 1220 هجری یعنی زمان سقوط دولت اول سعودیها توسط حکومت عثمانی روی داد، پس از این واقعه تاریخی - اسلامی با سرمایهگذاری مسلمانان شیعه و به کار بردن امکانات ویژهای، مراقد تخریب شده به زیباترین شکل بازسازی شد و با ساخت گنبد و مسجد، بقیع به یکی از زیباترین مراقد زیارتی و در واقع مکان زیارتی - سیاحتی مسلمانان تبدیل شد.
دومین تخریب بقیع
دومین و در واقع دردناکترین حادثه تاریخی - اسلامی معاصر به هشتم شوال سال 1344 و پس از روی کار آمدن سومین حکومت وهابی عربستان مربوط میشود؛ سالی که وهابیون به فتوای سران خود مبنی بر اهانت و تحقیر مقدسات شیعه، مراقد مطهر ائمه و اهلبیت پیامبر(ص) را مورد دومین هجوم وحشیانه خود قرار دادند و بقیع را به مقبرهای ویران شده و در واقع مهجور و ناشناخته تبدیل کردند.
تخریب قبور در مکه، مدینه، جده و کربلا
وهابیون در سال 1343 هجری قمری در مکه گنبدهای قبر حضرت عبدالمطلب (ع)، ابیطالب (ع)، خدیجه (ع) و زادگاه پیامبر (ع) و فاطمه زهرا (ع) و "خیزران" عبادتگاه سری پیامبر (ع) را با خاک یکسان کردند و در جده نیز قبر "حوا" و دیگر قبور را تخریب کردند. در مدینه نیز گنبد منور نبوی را به توپ بستند، ولی از ترس مسلمانان، قبر شریف نبوی را تخریب نکردند آنها همچنین در شوال 1343 با تخریب قبور مطهر ائمه بقیع (ع) اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهر را به یغما بردند و قبر حضرت حمزه (ع) و شهدای احد را با خاک یکسان و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پیامبر (ع) و دیگر قبور را هم خراب کردند.
وهابیون متعصب در همان سال به کربلای معلی حمله کردند و ضریح مطهرحضرت امام حسین(ع) را کندند و جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهر را که اکثرا از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود، غارت کردند و قریب به 7000 نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند.
منابع:
ناصر مکارم شیرازی، وهابیت بر سر دوراهی
جعفر سبحانی، آیین وهابیت
اصغر قائدان، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره
علی اصغر رضوانی، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات
فضیلت بقیع |
در فضیلت بقیع حدیثهاى متعدّدى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل گردیده است. از جمله در حدیثى چنین فرمود: «یحشر من البقیع سبعون ألفاً على صورة القمر لیلة البدر» «1» |
نگاهی تاریخی به واقعه ی 8شوال
در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام – و بسیاری قبور دیگرپرداختند . ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود . آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده ، پس از یک سال و نیم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند .
طبق نقل تاریخی آن ها در این حمله چهر صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها و حدود یکصد قبضه شمشیر با غلاف های مطلا به طلای خالص و تزیین شده به الماس و یاقوت و ... به یغما بردند . و این نیز نخستین حمله آنان به مقدسات اسلامی نبود . صلاح الدین مختار نویسنده و مورخ وهابی در کتاب "تاریخ امملکه العربیه السعودیه کما عرفت" بخشی از افتخارات وهابیت در حمله به کربلای معلی را چینن شرح می دهد : در سال 1216 امیرسعود در رأس نیروهای بسیاری از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحی دیگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروی شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بیشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانیدند و نزدیک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلی به نام ابیض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)
عثمان بن بشر از دیگر مورخان وهابی درباره حمله به کربلا چنین می نویسد: "… گنبد روی قبر (یعنی قبر امام حسین علیه السلام) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را که زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن های نفیس و جز آنها یافتند، غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند در حالی که قریب به 2000 تن از اهالی کربلا را کشته بودند."
جالب این جاست که مورخ مزبور نام کتاب خود را "عنوان المجد فی تاریخ نجد" گذاشته و از این وقایع به عنوان نشانههای مجد و شکوه و عظکت وهابیت یاد کرده است!
اما این فقط شیعیان و اماکن مقدسه آنها نبودند که وهابیان آثار مجد و شکوه خود را در آن به نمایش گذاشتهاند، مکه مکرمه و طائف نیز از حملات آنان در امام نماند. "جمیل صدقی زهاوی" در خصوص فتح طائف می نویسد: "طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرس سر بریدند، جمعی را که مشغول فراگیری قرآن بودند کشتند، چون در خانهها کسی باقی نماند، به دکانها و مساجد رفتند و هر کس بود، حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتابها را که در میان آنها تعدادی مصحف شریف و نسخههایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب فقه و حدیث بود، در کوچه و بازارافکندند و آنها را پیمال کردند."
سرزدن این قبیل امور از پیروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نیست! تابعان کسی که همه مسلمانان را کافر و مشرک می دانست و مکه و مدینه را قبل از آنکه به دست وهابیان بیافتد، دارالحرب و دارالکفر!می دانست. در کتاب "الدررالسنیه" می خوانیم:
"وی - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و اله نهی میکرد و از شنیدن آن ناراحت میشد. صلوات فرستنده را اذیت میکرد و به سختترین وجه مجازات می نمود.
حتی او دستور داد مرد نابینای متدینی را که مؤذن بود و صوت خوشی داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پیامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسیاری از کتب مربوط به صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را به آتش کشید و به هریک از پیروانش اجازه می داد قرآن را مطابق فهم خود تفسیر کند."
محمد بن عبدالوهاب به نوبهی خود در اعتقادات پیرو"ابن تیمیه حنبلی" است، که در قرن هشتم هجری میزیسته است، از ابن تیمیه عقاید جالبی نقل شده است. از جمله اینکه او خدا را جسم میدانست! برای ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامهی حود می گوید: "ابن تیمیه را بر منبر مسجد جامع دمشق دیدم که مردم را موعظه میکرد و میگفت: خداوند به آسمان دنیا میآید، همان گونه که من اکنون فرود میآیم! سپس یک پله از منبر پائین میآمد!"
عقاید او آنچنان سخیف و بیمقدار بود که خود اهل سنت وی را به زندان افکندند و در رد او کتب متعددی را به رشته تحریر درآوردند.
این قطرهای کوچک از مرداب اعتقادات و عملکرد وهابیان در طول این سالیان است. در طول این دوران دانشمندان زیادی چه شیعه و چه سنی به نقد عقاید وهابیت دست زدهاند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ دادهاند. یکی از شبهات آنان مسألهی بناء بر قبور است. آنها ساختن بنا اعم از مسجد یا غیر آن را بر قبر حرام میدانند. در این نوشتار سعی می کنیم پاسخی مناسب به شبههی مذکور بدهیم. نخست آنکه: این شبههی آنان را صریح آیهی 21 سوره کهف دفع مینماید، که در خصوص ماجرای اصحاب کهف از قول مومنانی که میخواستند یاد اصحاب کهف را گرامی دارند می فرماید: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا (بی تردید بر روی قبور آنان مسجدی بنا می کنیم) دوم آنکه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامی بناهایی بر قبور انبیاء گذشته وجود داشت. از جمله میتوان به قبر حضرت داوود و حضرت موسی در بیت المقدس اشاره نمود. جالب اینجاست که خلیفه دوم که طبق نظر این آقایان از صحابه است و معصوم، خود برای انعقاد پیمان صلح به بیت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامی در راستای از بین بردن این قبور به عمل نیاورد…
اما به راستی قومی که در تاریخ نه چندان طولانی خود، چنان که از زبان مورخین خودشان شنیدیم قرآنها را در خیابانها لگد مال ساختند و در قتل عام پیروان علی علیه السلام و سایر خلفا فرقی نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو می کردند، شایستگی این را دارند که مخاطب یک استدلال قرآنی و یا حتی تاریخی قرار گیرند؟!
حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین فلاحزاده، مسؤول ستاد ترویج احکام در گفتوگو با رسا، عید سعید فطر را پیشاپیش به همه مؤمنان و روزهداران تبریک گفت و با طرح سؤالاتی درباره میزان فطریه، احکام آن و کفاره امسال، اظهار کرد: شب و روز عید فطر آداب بسیاری دارد، نماز عید فطر مستحب مؤکد بوده و پرداخت زکات فطره از اعمال واجب است.
وی با بیان اینکه احکام زکات فطره به سؤالهای زکات فطره بر چه کسانی واجب است، چه وقت باید پرداخت شود، چه چیز و چه مقدار باید پرداخت شود، به چه کسانی باید پرداخت شود و مصرف زکات فطره کدام است، پاسخ میدهد، گفت: پرداختن زکات فطره مکمل و متمم روزه و یک واجب مستقل است.
شرایط و زمان پرداخت زکات فطره
وی با اشاره به شرایط پرداخت زکات فطره گفت: پرداخت زکات فطره بر کسانی که در شب عید فطر، مکلف باشند، فقیر و نانخور دیگران نباشند، واجب میشود که باید زکات فطره خود و افراد تحت تکفل خود را بپردازند، چه افراد واجبالنفقه باشند و چه واجب النفقه نباشند؛ بنابراین زکات فطره بر افراد غیر مکلف، غیر بالغ و غیر عاقل و همچنین بر افراد فقیر و مستمند واجب و کسانی که نان خور دیگران هستند واجب نیست.
حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده با بیان اینکه وقت زکات فطره تا ظهر روز عید فطر است و بسیاری از فقها فرمودهاند بنابر احتیاط، پیش از خواندن نماز عید، زکات فطره پرداخت شود، افزود: زکات فطره هم واجب و هم عبادت است، مؤمنان توجه کنند که باید زکات فطره را با نیت پرداخت کنند و حتیالامکان سعی شود از وقت مشخص شده برای پرداخت زکات فطره تأخیر نشود، حتماً زکات فطره را در آن زمان بپردازند و اگر هم پرداخت در آن زمان امکان ندارد، حداقل از اندوخته جدا کنند.
موارد و مقدار زکات فطره
وی از گندم، آرد، نان، برنج، خرما و امثال آن به عنوان نوع زکات فطره نام برد و با بیان اینکه پرداخت قیمت موارد یاد شده هم اشکالی ندارد، ابراز داشت: احتیاط مستحب آن است که افراد برای پرداخت زکات فطره، قوت غالب خود را حساب کنند، یعنی اگر در زندگیشان بیشتر برنج میخورند، سه کیلو برنج برای هر فردی محاسبه کنند و بپردازند.
این کارشناس احکام شرعی مقدار زکات فطره را برای هر نفر به مقدار یک ساع (سه کیلو) عنوان کرد و با بیان اینکه سرپرست یک خانواده پنج نفره باید 15 کیلو گندم، آرد، نان، برنج، خرما و مانند آن بپردازد، گفت: در سؤالی که از دفاتر برخی مراجع و همچنین دفتر مقام معظم رهبری به عمل آمده است، مبلغ 3500 تومان را بر حسب قوت غالب گندم و مبلغ 15000 تومان را بر حسب برنج اعلام کردهاند که خوب است افرادی که تمکن مالی دارند قیمت بالاتر را و حتی برخی فقها اعتقاد دارند قوت غالب خودشان را بپردازند.
موارد مصرف زکات فطره
وی با اشاره به اینکه مصرف زکات فطره همان مصارف هشتگانه اعم از فقرا، مساکین، در راه ماندگان، بدهکاران، فی سبیل الله، فی الرقاب، غارمین و مولفه قلوبهم است، خاطرنشان کرد: بسیاری از فقها بر حسب احتیاط فرمودهاند که زکات فطره به فقیر و مستمند مؤمن پرداخت شود، که خوب است مؤمنان به این احتیاط عمل کنند.
حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده با بیان اینکه فقیر کسی است که خرج زندگیاش را کم میآورد و مخارجش بیشتر از درآمدش است و لزوما فرد گدا نیست، با طرح این سؤال که اگر کسی نتواند زکاتش را مستقیما به فقیر بپردازد تکلیف چیست، پاسخ داد: اگر امکان دارد مبلغ زکات فطره را از اموالش جدا کرده و کنار بگذارد تا بعدا بپردازد و اگر مؤسسات و سازمانهای مورد اطمینانی وجود دارند که مصرف زکات فطره میپردازند میتواند به آنها بپردازد.
فطریه مهمان یک شبه
وی با بیان اینکه بیشتر فقها فرمودهاند که زکات فطره میهمان یک شبه بر عهده خودش است، گفت: زکات فطره میهمانی که غروب شب عید فطر آمده و چند شب دیگر هم میماند و عرفا میگویند خرجش با صاحبخانه است، برعهده میزبان میباشد اما زکات فطره میهمان یک شبه که صدق نانخور نمیکند، برعهده خودش است؛ در هر صورت اگر زکات فطره بر میزبان واجب شد و مهمان زکات فطره خود را به عهده گرفت، مانعی ندارد که وکالتا از طرف میزبان آن را پرداخت کند.
پرداخت زکات فطره برای دانشجویان، کارمندان، کارگران و پرسنل ادارات
استاد فلاحزاده بیان داشت: زکات فطره افرادی که در پادگانها، بیمارستانها، ادارات، شیفت شب کاری و یا در مراکز درمانی به عنوان پرستار و دکتر مشغول به کار هستند و همانجا افطار میکنند، بر عهده پادگان، بیمارستان، اداره و امثال آن نیست؛ اگرچه براساس فتاوا زکات میهمان برعهده میزبان است، اما غالب فقها فرمودهاند میهمانی که نانخور به حساب آید آن هم نانخور شخص نه نانخور بیتالمال؛ بنابراین زکات فطره برعهده آنان نیست.
وی با بیان اینکه اگر خرج فردی به عهده خودش است، باید خودش زکات فطره را بپردازد، اما اگر خرج او را افراد دیگر مانند پدر و مادر برعهده دارند، زکات فطره برعهده آنان است، گفت: دانشجویانی که در خوابگاهها هستند و ممکن است غذا به آنها بدهند نیز همین حکم را دارند و افرادی هم که از سالهای قبل زکات فطره بدهکار هستند و نپرداختهاند، آن را باید به قیمت روز محاسبه کنند.
پرداخت زکات فطره برای فرزند تازه متولد شده، فرزندخوانده و زن شاغل
وی ادامه داد: زکات فطره بچهای که شب عید و قبل از مغرب شب عید متولد شده باشد، باید پرداخت شود، اما اگر پس از آن متولد شود واجب نیست، بلکه مستحب است که پرداخت شود و فرزندخوانده هم اگر خرجیاش به عهده پدرخوانده یا مادرخوانده است، زکات فطرهاش را هم باید آنها بپردازند.
مسؤول ستاد ترویج احکام زکات فطره زنی که شاغل است، درآمد دارد اما به سبب طلاق گرفتن منزل پدرش زندگی میکند را برعهده پدر دانست و گفت: زن اگرچه از سوی شوهر سابق هم مبلغی دریافت کند، اما چون فعلا نانخور پدرش محسوب میشود و مستقل نیست، زکات فطره این فرد را باید پدر بپردازد.
وی با بیان اینکه پرداخت زکات فطره غیرسادات بر سادات حرام است، تصریح کرد: افرادی که خودشان سید نیستند، زکات فطره را نمیتوانند به سادات بپردازند و کسانی هم که سید هستند از غیرسید نمیتوانند زکات فطره دریافت کنند، اما سادات میتوانند زکات فطره خود را به سادات فقیر بپردازند.
حجتالاسلام والمسلمین فلاح زاده یادآور شد: زکات فطره تنها بر کسانی که روزه گرفتهاند واجب نیست بلکه بر کسانی که روزه نگرفتهاند چه با عذر و چه بدون عذر، یک واجب مستقل است که اگر دارای شرایطی که گفته شد، بودند باید زکات فطره خود را به عنوان وظیفه شرعی بپردازند.
این کارشناس مسائل شرعی در بیان آداب شب و روز عید فطر اظهار داشت: شب و روز عید فطر مستحبات و آداب بسیار زیادی دارد که در کتابهای دعا آمده و از جمله میتوان به نماز پرشکوه عید سعید فطر اشاره کرد که انشاءالله کسانی که توانایی دارند شرکت خواهند کرد و از ثواب آن بهرهمند خواهند شد.
کفاره روزه، میزان و موارد آن
وی با اشاره به اینکه بسیاری از مؤمنان به ویژه بیماران، معذورین و کهنسالان که نتوانستند روزه بگیرند نسبت به کفاره روزه سؤال میکنند، گفت: اگر فردی روزه نگرفت و عذر داشت، در صورتی که پس از ماه رمضان عذرش برطرف شود، باید قضای روزه را به جا بیاورد و کفارهای ندارد، مگر در برخی موارد مانند خانم باردار و یا شیرده که عدهای از فقها احتیاط دارند و فرمودهاند افزون بر قضای روزه، یک مد طعام هم باید به فقیر بپردازد.
استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه اگر فردی توانایی قضای روزه را نداشت، یک مد طعام برابر با 750 گرم طعام به فقیر بدهد یا برای هر روز، فقیر را به یک وعده غذا مهمان کند، با تأکید بر اینکه بین زکات فطره و کفاره فرق اساسی است، افزود: میتوان به عنوان زکات فطره، مبلغ آن را پرداخت کرد، اما هیچ پولی را نمیتوان به عنوان کفاره پرداخت و حتماً باید طعام باشد.
وی از گندم، جو، آرد، نان و چیزهایی که جایگزین نان میشود مثل برنج و ماکارونی به عنوان موارد پرداخت کفاره نام برد و ادامه داد: گوشت، لباس و امثال اینها برای پرداخت کفاره کفایت نمیکند؛ البته مؤمنان به سبب دشواری، میتوانند قیمت کفاره را محاسبه کرده و به مراکزی که مورد اطمینان است یا دفاتر مراجع و حتی به افرادی که مورد اطمینان هستند پرداخته و وکالت دهند پول را تبدیل به طعام کرده و به فقیر بدهند.
حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده با یادآوری این مطلب که برای کفاره روزه باید دو ماه پی در پی روزه گرفت که 31 روز اول حتما باید پشت سر هم باشد و بعد از آن اگر متفرق شد اشکالی ندارد، تصریح کرد: برای کفاره روزه به جای 60 روز روزه میتوان به 60 نفر مستمند یک وعده غذا داد یا بندهای را آزاد کرد که سومی برای افراد امکان ندارد و معمولا افراد مورد دوم یعنی دادن طعام به 60 نفر مستمند را انتخاب میکنند.
وی متذکر شد: افرادی که ماه رمضان با عذر روزه نگرفتهاند مانند بیماران یا مسافران، باید پس از ماه مبارک رمضان قضای روزه را به جا آورده و کفاره هم ندارد، اما افرادی که از قضای روزه معذور بودهاند مانند افراد کهنسال که گرفتن روزه برای آنان مشقت دارد، یا بیماری که بیماریاش تا ماه رمضان سال بعد ادامه داشته و نتوانسته قضا به جا آورد، قضای روزه از اینها ساقط است و برای هر روز باید یک مد طعام به فقیر بدهند.
مسؤول ستاد ترویج احکام تصریح کرد: تمام افرادی که روزه قضا دارند به هر جهتی با عذر یا بدون عذر توجه داشته باشند که تا پیش از ماه مبارک رمضان سال آینده باید قضای روزه را به جا آورند که اگر تأخیر شود و قضای روزه را به جا نیاوردند، باید برای هر روز همین فدیه را یعنی مقدار 750 گرم طعام به فقیر بپردازند.
آیه 38 سوره نبأ صحنه ای از قیامت را بیان می کند که در آن روح و مَلَک به صف ایستاده اند و کسی حق حرف زدن ندارد؛ جز عده ای که خدا به آنها اذن سخن گفتن داده است (یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَةُ صَفًّا لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ).
سوال اینجاست در آن صحنه هول برانگیز که صدا از کسی در نمی آید و کسی حق حرف زدن ندارد اینها کیانند که خدا به ایشان اجازه سخن گفتن داده است؟
در کتاب کافی، معتبرترین مجموعه روایی شیعه به نقل از محمد بن فضیل آمده است: از امام کاظم علیه السلام درباره این آیه سوال کردم.
امام علیه السلام فرمود: نَحْنُ وَ اللَّهِ الْمَأْذُونُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ؛ به خدا سوگند ما آن کسانی هستیم که اذن سخن گفتن دارند.
راوی می گوید عرض کردم: چه خواهید گفت؟ فرمود: نُمَجِّدُ رَبَّنَا ؛ پروردگارمان را به بزرگی یاد می کنیم وَ نُصَلِّی عَلَى نَبِیِّنَا ؛ بر پیامبرمان درود می فرستیم وَ نَشْفَعُ لِشِیعَتِنَا ؛ و برای شیعیانمان طلب فضل و بخشش می کنیم و خداوند در خواست ما را رد نخواهد کرد ؛ فَلَا یَرُدُّنَا رَبُّنَا.[1]
کریم بودن خدا که غرور نمی آورد
آیه 6 سوره انفطار براى بیدار کردن انسان از خواب غفلت و توجه او به مسئولیتهایش در برابر خداوند،
او را مخاطب ساخته و با یک استفهام توبیخى شدید مى فرماید: اى انسان چه چیزى تو را از پروردگار کریمت غافل ساخته؟ و در برابر او جسور و مغرور نموده است (ییَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ) ؟!
آلوسی در تفسیر خود (روح المعانی) سخنی را در تفسیر این آیه نقل می کند که امروز هم از برخی شنیده می شود؛ او می نویسد: آوردن کلمه «کریم» در آیه از باب تلقین حجت است[2]، یعنی قاضی چیزی در سخنانش می گوید که متهم از آن استفاده کرده ، راه چاره ای برای خویش پیدا کند و حرف محکمه پسندی بزند.
بنابر این گمان، خداوند در اینجا «کریم» بودن خود را در سوال آورده تا انسان متهم بفهمد که در جواب باید از این وصف الهی استفاده کند تا نجات یابد.
به عبارت دیگر وقتی خدا می پرسد: چه چیز تو را نسبت به پروردگارت مغرور کرد؟ او در جواب بگوید: کَرَم تو یا کریم.
علامه طباطبایی(ره) به این تفسیر و این استفاده اعتراض کرده و آن را با این استدلال رد می کند که اولاً سیاق این آیات، سیاق تهدید است که با این پرسش همراه با توبیخ آغاز می شود و در ادامه سخن از جهنم و افتادن در آن است (إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ * یَصْلَوْنَهَا یَوْمَ الدِّینِ ).
ثانیاً این آیه توبیخی است که انسان را در برابر کفرانى مذمت می کند که عذر و بهانه ای برای آن ندارد؛ چرا که پروردگارش قبلاً از طریق فرستادگانش به او پیام داده بود اگر کفران کنی عذاب من شدید است[3] و نیز فرموده بود: هر کس طغیان کند و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دهد جهنم جایگاه اوست.[4]
بنابراین انسان در برابر این س?ال جوابى ندارد و نمىتواند بگوید: پروردگارا! کرم تو مرا مغرور کرد.[5]
بهترین و بدترین خلق
در آیات 6 و 7 سوره بینه، سخن از بدترین خلق (شَرُّ الْبَرِیَّةِ) و بهترین آنهاست (خَیْرُ الْبَرِیَّةِ). اینکه اینها کیانند؟ با بیان اوصاف در همین آیات و در همین سوره پاسخش آمده است:
بدترین خلق کسانى از اهل کتاب و مشرکان هستند که به این آئین جدید (یعنی اسلام) کافر شدند و در آتش دوزخ، جاودانه خواهند ماند.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا). بهترین خلق هم کسانی هستند که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ).
اما گذشته از اوصاف، این بدترین ها و بهترین ها به شکل مشخص چه کسانی اند؟
پاسخ این سوال را رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده اند:
آن حضرت در بیمارى ای که از دنیا رفتند به امیرالم?منین علیه السلام فرمودند: على جان نزدیک بیا! آن حضرت نزدیک آمد. بعد فرمود: گوش خود را نزدیک دهانم بیاور این کار را کرد و فرمود: برادرم نشنیده اى این کلام خدا را که فرمود: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ؟ عرض کرد: بله شنیده ام. فرمود آنها تو و شیعیانت هستید. مىآیید با چهره هایى درخشان و سیراب.
سپس فرمود: این آیه را نشنیده اى که فرمود : إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَاأُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ. عرض کرد: بله یا رسول اللَّه. فرمود آنها دشمنان تو و دشمنان شیعیانت هستند.
روز قیامت با چهره اى سیاه، گرسنه و تشنه بدبخت و معذب مى آیند. آن آیه اختصاص به تو و شیعیانت دارد و این آیه براى دشمن تو و شیعیانت هست.[6]
آیا تمام کارهای دنیا در قیامت دیده می شود؟
پاسخ به این سوال با توجه به آیات 7 و 8 سوره زلزله مثبت است؛ زیرا می فرماید: کسى که به اندازه سنگینى ذره اى کار خیر انجام داده آن را مى بیند (فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ) و هر کس به اندازه سنگینى ذره اى کار بد هم کرده باشد ، آن را خواهد دید (وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ) و این یعنی هر کاری که از انسان سرزند؛ چه خوب ؛ چه بد در قیامت آن را مشاهده خواهد کرد (یَرَهُ).
اما این معنای دریافتی با آیات توبه و حبط عمل سازگار نیست؛ یعنی معنا ندارد کسی توبه کند و خدا گناهش را بخشیده و از بین ببرد و بعد در قیامت شاهد آن باشد و همچنین معنا ندارد خدا اعمال صالح کسی را به دلایلی مانند کفر، حبط کرده و نابود کند؛ آنگاه این شخص آنها را در قیامت ببیند و از ثوابشان بهره مند شود.
این به ظاهر معما را آیاتی مانند آیه 160/ انعام حل می کنند که می فرمایند: هر کس کار نیک بیاورد، پاداشش ده برابر آن است (مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا )، و آنان که کار بد بیاورند، جز به مانند آن مجازات نمی شوند (مَن جَاء بِالسَّیِّئَةِ فَلاَ یُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا).
همانگونه که ملاحظه می شود عملی در قیامت به حساب می آید و بالطبع دیده می شود که صاحبش بتواند آن را به صحنه قیامت برساند؛ اما اگر به دلیل توبه (در کارهای ناپسند) و یا حبط (در کارهای پسندیده) نابود شد و از بین رفت دیگر به قیامت نمی رسد تا دیده شود و محاسبه گردد.[7]
وسواس خنّاس چیست؟
در آخرین سوره قرآن کریم سخن از وسواس خنّاس است که انسان از آن به خدا پناه می برد (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ... مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاسِ). اما این وسواس خناس یعنی چه؟
آیات بعد توضیح می دهد که خناس کیست و یا چیست؛ می فرماید: خناس همان کسى است که در سینه هاى انسانها وسوسه مىکند (الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ)؛ وسوسه گرانى از جن و انسان (مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ).
اما
برای توضیح بیشتر باید گفت: واژه «وسواس» در اصل صداى آهسته اى است که از به هم خوردن زینت آلات برمى خیزد. بر این اساس به هر صداى آهسته نیز وسواس گفته می شود و بعد به خطورات و افکار بد و نامطلوبى که در دل انسان پیدا مىشود و شبیه صداى آهسته اى است که در گوش مى خوانند نیز اطلاق گردیده است. «وسواس» در آیه مورد بحث به معنى اسم فاعل (وسوسهگر) آمده است.
«خَنّاس» هم از ریشه «خُنُوس» به معنى جمع شدن و عقب رفتن است و این برای آن است که شیاطین هنگامى که نام خدا برده مىشود عقب نشینى مى کنند و از آنجا که این امر غالباً با پنهان شدن توأم است ، این واژه به معنى «اختفاء» نیز آمده است.
بنابراین مفهوم آیات چنین می شود: بگو من از شر وسوسه گر شیطان صفتى که از نام خدا مى گریزد و پنهان مى گردد به خدا پناه مى برم.
و این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند؛ یا برنامه هایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند؛ هرگز چنین نیست.
آنها وسواس خنّاسند و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریا کارى و ظاهرسازى و مخفى کردن حق.
اگر آنها در چهره اصلى، ظاهر شوند؛ اگر آنها باطل را با حق نیامیزند و اگر آنها صریح و صاف سخن بگویند؛ به گفته على علیه السلام «لم یخف على المرتادین؛ مطلب بر پویندگان راه خدا مخفى نخواهد ماند»؛ اما آنها همیشه قسمتى از این مى گیرند و قسمتى از آن و به هم آمیزند تا بر مردم مسلط شوند چنان که امیر م?منان علیه السلام در ادامه همین سخن مى فرماید: «فهنالک یستولى الشیطان على اولیائه؛ و این چنین شیطان بر دوستان و پیروانش تسلط می یابد.[8] [9]
خداوندا ما را به نور معارف قرآن هدایت کن و توفیق پیروی تمام و کمال از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به ما عنایت فرما و ما را از شر وسواس خناس محفوظ بدار. آمین! یا رب العالمین
پی نوشت ها :
1. کافی 1/435. این روایت طولانی است و ما تنها بخش مرتبط با بحث را در اینجا ذکر کردیم.
2. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم 15/ 268
3. 7/ ابراهیم علیه السلام
4. 37-39/ نازعات
5. ر.ک به المیزان فی تفسیر القرآن 20/ 224
6. بحار الأنوار 24/263/ حدیث 22
7. برگرفته از درسهای تفسیر آیت الله جوادی آملی (حفظه الله)
8. نهج البلاغه، خطبه 50
9. برگرفته از تفسیرنمونه 27/ 472-473
بر اساس برخی از روایات، اولین فردی که روزه گرفت، خود حضرت آدم(ع) بود. روایت در این باره چنین میگوید: «إِنَّ آدَمَ ع لَمَّا أَکَلَ مِنَ الشَّجَرَةِ بَقِیَ فِی بَطْنِهِ ثَلَاثِینَ یَوْماً فَفَرَضَ اللَّهُ عَلَى ذُرِّیَّتِهِ ثَلَاثِینَ یَوْماً الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ وَ الَّذِی یَأْکُلُونَهُ بِاللَّیْلِ تَفَضُّلٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمْ وَ کَذَلِکَ کَانَ عَلَى آدَمَ (ع)...»؛[1] هنگامی که حضرت آدم(ع) از میوه درخت ممنوعه خورد، آن میوه سی روز در شکمش باقی ماند. پس از آن بود که خداوند بر حضرت آدم و نسل او سی روز گرسنگی و تشنگی را واجب نمود. و اگر در شب چیزی میخورند تفضلی است از جانب پروردگار. این روایت تصریح دارد به اینکه اولین فردی که در تاریخ بشر روزه گرفت، خود حضرت آدم(ع) بود و تاریخ وجوب روزه بازگشت به خلقت آدم میکند. اما طبق برخی از روایات، اولین شخصی که از پیروان پیامبر(ص) و از مسلمانان روزه گرفت، امام علی(ع) بود: «...قَالَ أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ کُنْتُ مَعَ النَّبِیِّ (ص) بِمَکَّةَ إِذْ وَرَدَ عَلَیْهِ أَعْرَابِیٌّ طَوِیلُ الْقَامَةِ عَظِیمُ الْهَامَةِ مُحْتَزِمٌ بِکِسَاءٍ وَ مُلْتَحِفٌ بِعَبَاءٍ قُطْوَانِیٍّ قَدْ تَنَکَّبَ قَوْساً لَهُ وَ کِنَانَةً فَقَالَ لِلنَّبِیِّ (ص) یَا مُحَمَّدُ أَیْنَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مِنْ قَلْبِکَ فَبَکَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) بُکَاءً شَدِیداً حَتَّى ابْتَلَّتْ وَجْنَتَاهُ مِنْ دُمُوعِهِ وَ أَلْصَقَ خَدَّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ وَثَبَ کَالْمُنْفَلِتِ مِنْ عِقَالِهِ وَ أَخَذَ بِقَائِمَةِ الْمِنْبَرِ ثُمَّ قَالَ یَا أَعْرَابِیٌّ وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ وَ سَطَحَ الْأَرْضَ عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ سَیِّدِ کُلِّ أَبْیَضَ وَ أَسْوَد وَ أَوَّلُ مَنْ صَامَ وَ زَکَى وَ تَصَدَّقَ وَ صَلَّى الْقِبْلَتَیْنِ وَ بَایَعَ الْبَیْعَتَیْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَیْنِ وَ حَمَلَ الرَّایَتَیْنِ وَ فَتَحَ بَدْراً وَ حُنَیْنَ ثُمَّ لَمْ یَعْصِ اللَّهَ طَرْفَةَ عَیْنٍ قَالَ فَغَابَ الْأَعْرَابِیُّ مِنْ بَیْنِ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَبِی سَعِیدٍ یَا أَخَا جُهَیْنَةَ هَلْ عَرَفْتَ مَنْ کَانَ یُخَاطِبُنِی فِی ابْنِ عَمِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب...»؛ ابو سعید خدری میگوید: با رسول خدا در مکه بودم که مردی اعرابی بلند قامت... وارد شد، گفت ای محمد .... پیامبر(ص) گریهای شدیدی کرد به گونهای که اشک بر صورت حضرت جاری شد.... بعد از فرمود ای اعرابی.... اولین کسی که روزه گرفت، زکات داد، صدقه داد، به سوی دو قبله نماز خواند، دوبار بیعت نمود، دوبار مهاجرت کرد.... پسرعمویم علی بن ابیطالب(ع) بود.