به نام خدا
نام ونام خانوادگی: آذر/1391 ریاضی
1-هر چند عددی که با 5 و 6 میتوان نوشت را بنویس. .............. …………… …………….. …………….
2-عدد هایی بنویس که یکان آن ها 5 و 8 و دهگان آن ها 2 و 3 و 6 باشد.
3-یک مساله بنویس که راه حل آن 45+67 بوده باشد.
4-امیردیروز 17 انار خریده بود،25 سیب هم از یک مغازه دیگر به خانه برد،حالا امیر چند میوه دارد؟به صورت کامل جواب را بدست آورید.
5-به دلخواه خودت یک شکل بکش و در آن خط تقارن رسم کن ،سپس در یک نیمه طرحی بکش و نیمه دیگر آن را کامل و رنگ آمیزی کن.
6-دو ساعت بکش که یکی 6 و نیم و دیگری 1 و ربع باشد .
شمس تبار کامی
البته برای دشمنان امام فرقی نمیکند که این سخنرانی مربوط به 12 بهمن باشد یا 12 اسفند. آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعدهای، میخواهند اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب دادهاند و یا با چنین وعدههایی انقلاب را پیش بردهاند و یا اینکه این قبیل وعدهها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است! متاسفانه در نوشتههای ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را علیه امام میبینیم.
در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کردهاند با توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کردهاند که امام چنین وعدهای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.»
این اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت میگیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و آرشیو مطبوعات آن روز، نشان میدهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است.
ابتدا به عبارت امام توجه کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است.»
همان طوری که اشاره شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند 1357? از این عبارات مشخص میشود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص میشود.
کیهان 8 اسفند 1357 / سخنگوی دولت : «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی میشود!» سخنگوی دولت کسی نیست جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحهی آب و برق مجانی را اولین بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعدهی آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعدهی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!
در حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعدههای دولتی، انقلاب اسلامی را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را اینچنین تصحیح میکند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی میشود! امام بزرگوار ما توضیح میدهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود.
پس در سخنان امام خمینی وعدهای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم و شاید هم برای دولت موقت تبیین کردند.
فراموش نکنیم که دولت مهندس بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدمهایی متخصص و روشنفکر میدانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی بودن و بیسواد بودن متهم میکردند!
به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب کرد و خبر این وعدهی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد!
پس اگر به زعم ضدانقلاب، وعدهی دروغی داده شده و یا وعدهای غیرکارشناسی به مردم داده شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمیبرد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا میکنید که همه آنها بدون کمترین اشارهای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و فقط به امام خمینی اهانت میکنند! اما کسی نمیگوید که سخنان امام، در حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است!
امروز که به مدد آرشیو کیهان، مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف میکنند؟ البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست؟!
پی نوشت و اصلاحیه
بعضی دوستان معتقدند که تصویب آب و برق مجانی در دولت، تحت تاثیر سفارشات امام خمینی به دولت موقت بوده است. دلیل این دوستان پیام 14 مادهای امام در تاریخ 9 اسفند و نطق تلویزیونی مرحوم بازرگان در تاریخ 23 اسفند 57 است. مهندس بازرگان در این مصاحبه تلویزیونی که متن آن در کیهان 24 اسفندماه نیز به چاپ رسیده، ادعاهایی را درباره امام مطرح کرده است. مثلا وی ادعا کرده است که امام بدون مشورت با دولت و یا با صدور اعلامیه، خواسته است که آب و برق مجانی شود!
در حالی که اگر صحیفه امام را مرور کنیم، قبل از تاریخ مصوبه هیات دولت، هیچ سخنرانی و اطلاعیهای از طرف امام سراغ نداریم که به موضوع آب و برق مجانی اشاره شده باشد. تنها موردی که وجود دارد همان پیام 14 مادهای مورخ 9 اسفندماه است که بعد از تصویب آب و برق مجانی در دولت، صادر شده است. البته امام در این نامه از قید «فعلا» و «برای طبقات کم بضاعت» استفاده کرده است .
پس این احتمال وجود دارد که پیش از این، رهبران انقلاب یا شورای انقلاب و یا امام به طور خصوصی و نه از طریق فشار رسانهای و یا صدور اعلامیه، به دولت پیشنهاد چنین کاری را داده باشند. اما چرا مرحوم بازرگان در مصاحبه 23 اسفند ادعا کرده است امام از طریق اعلامیه و بدون مشورت با او دستور داده؟!
نگاهی به آرشیو سخنان امام نشان میدهد که علت اصلی ناراحتی مهندس بازرگان چیز دیگری بوده است. چون قبل و بعد از تصویب لایحه دولت، نشانهای از نارضایتی دولت از این پیشنهاد دیده نمیشود و موردی هم سراغ نداریم که امام در اعلامیه و یا سخنرانی عمومی، دولت را برای این مساله خاص تحت فشار قرار داده باشد. اتفاقا برعکس، امام بعد از تشکیل دولت موقت، بارها مردم را به همکاری با دولت در جهت رفع محرومیتها تشویق و به صراحت تاکید میکرد که رفع این محرومیتها به زمان زیادی نیاز دارد.
نکته اینجاست که امام در روزهای قبل از مصاحبه بازرگان (دهم و پانزدهم اسفند) انتقادات تندی را به سیاست گام به گام دولت در رفع مفاسد دستگاههای دولتی و وزارتخانهها و باقی ماندن برخی مظاهر رژیم گذشته مطرح کرده بود که این مساله موجب ناراحتی و گلایه مهندس بازرگان میشود. اما وی سعی کرد بدون ارائه پاسخی قانع کننده به انتقادات اصلی و اساسی امام و با اشاره به مسائلی چون آب و برق مجانی که مصوبه دولت خودش نیز بود، انتقادهای امام را احساسی و غیرتخصصی معرفی کند!
به هرحال آب و برق مجانی، چه با سفارش امام بوده و چه نبوده، مصوبه دولت موقت در تاریخ 8 اسفند 57 بوده است آنهم با قید فعلا و برای اقشار کم درآمد، نه برای همیشه و همه مردم. نکته مهمتر اینکه علیرغم چاپ اصل سخنان دوازدهم بهمن امام در مطبوعات آن روز، هنوز هم عدهای اصرار دارند که امام در بدو ورود به ایران، وعدهی آب و برق مجانی را داده.
برای مشاده تصاویر کافی است ایمیل داده یا با نوشتن موضوع در اینترنت عکس ها نیز دانلود شود.
بهائیان برای تبلیغ مسلک ساختگی خود از روشهایی نظیر نشر کتاب، انتشار مقالات اینترنتی و اهدای کمکهای مالی به افراد آسیبپذیر استفاده میکنند اما توضیح نمیدهند که به چه دلیل ازدواج با محارم -غیر از همسر پدر- مجاز است.
«بهاییت» بیشتر به عنوان یک فرقه سیاسی شناخته میشود تا یک مسلک دینی، چرا که شالوده و بنیان آن چنان سست و بیپایه است و نمیتوان حتی آن را فرقه دینی نامید.
هر چند که این فرقه در زمان قاجاریه با حمایتهای روسیه و انگلیس متولد شد و در «عکا»ی رژیم صهیونیستی ریشه بدواند و در حیفا نیز به ایجاد «بیت العدل» مبادرت ورزد.
هنگامی که رهبران این فرقه تشکیلاتی با در آمیختن برخی از مبانی اسلام با آموزههای خود سعی کردند که دیگر مسلمانان را همراه سازند، هر چند که با ملغی کردن حجاب، پاک دانستن تمام اشیاء و رفع موانع ازدواج با محارم –منع ازدواج فقط با همسر پدر- تلاش کردند که بر جذابیت کاذب فرقه ساختگی خود بیافزایند، چنانچه برای خود حجی ساختند که با طواف در خانهاى که بهاءالله در آن اقامت داشته یا در خانهاى که علىمحمد باب در شیراز در آن سکنى داشته است، تحقق مییابد! این روشها بیش از بیش باطل بودن این فرقه را آشکار میسازد.
همان گونه که گفته شد در آموزههای بهاییت تنها زن پدر است که محرم شناخته شده و بهاییان حق ازدواج با او را ندارند و مابقی مانند دختران، خواهران، خالهها و عمهها برای ازدواج و رابطه جنسی حلال هستند!
یکی از سندها در رساله «سؤال و جواب» بهائیان در ذیل سؤال 50 آمده است که در مورد حرمت ازدواج با اقارب سؤال شده که میرزا حسینعلی در جوابش چنین گفته است: «این امور به امنای بیت العدل راجع است» که در پی آن، در پیام 15 ژانویه 1981 بیت العدل چنین آمده است: «شما راجع به محدودیتهای حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را ممنوع میسازد، سؤال کردهاید بیت العدل همچنین خواستهاند به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب، مقتضی نمیداند، بنابراین در حال حاضر تصمیمگیری در این مورد به عهده خود نفوس مؤمنه محول شده است!
محول کردن این حکم به جامعه بهایی در واقع تأیید و یک نوع مسکوت گذاشتن حکم است که نشان میدهد مفهوم حکم قطعی در آموزههای بهایی با اصول انسانی در تعارض است، این در حالی است که در هیچ جامعهای چنین مرسوم نبوده که امور به این مهمی به مردم تفویض شود!
از نکات قابل تأمل از مسلک انحرافی میتوان به قبلهگاه بهاییت اشاره کرد که همان قبر میرزا حسینعلی نوری در شهر عکاست که بهاییان آن را «روضه مبارکه» میخوانند که به هنگام خواندن نماز به جای آنکه رو به ذات اقدس الهی کنند به سوی قبر رهبرشان به خواندن نماز مشغول میشوند!
همچنین از دیگر مسائل قابل بحث در بهائیت، وجود 9 روز خاص به عنوان اعیاد و عزاست که این روزها یادبود مهمترین روزها و وقایع تاریخ امر بهایی است که فلسفه وجودی این اعیاد نیز بر بیاساس بودن اندیشه بهاییت صحه میگذارد، جالب اینجاست که هر گونه فعالیت شغلی و کار در این 9 روز حرام است، حال فرض کنید بیماری در بستر بیماری، دزدی در حال سرقت و خانهای در حال سوختن باشد، از آنجایی که انجام هرگونه کاری حرام است اوضاع شهر به چه وضع در میآید!
به طور مثال در نهمین روز عید رضوان چون سرکرده فرقه بهاییت همراه با 11 نفر از اعضای خانواده خود و 26 نفر از یارانش وارد باغی در خارج شهر بغداد شدند، این روز را جشن میگیرند! یا در دوازدهمین روز عید رضوان، چون بهاء الله به همراه آن افراد از باغ خارج میشود و به سمت ترکیه حرکت میکند، این روز را به جشن و پایکوبی میپردازند!
بهاییان در این حین برای تبلیغ مسلک ساختگی خود از ابزارها و روشهای مختلفی نظیر نشر کتاب، تبلیغ در تلویزیون، ماهواره، اینترنت و حتی اهدای کمکهای مالی به افراد آسیبپذیر استفاده میکنند، هر چند که گاهی از روش مستقیم و در برخی موارد از روش غیر مستقیم برای تبلیغ بهره میگیرند، روشهایی همچون تبشیری و تخریبی در روش مستقیم با چاپ کتاب، طرح شعارهای جذاب، انتشار زندگی رهبران گرفته تا ایجاد پرسش و طرح شبهات، ذهن مسلمانان و به ویژه شیعیان را مشغول میکنند.
با توجه به اینکه «بیت العدل» به بهاییان امر کرده است که در هر کشوری که زندگی میکنند مطیع امر آن حکومت باشند و کاری بر خلاف قوانین آن کشور انجام ندهند -در عمل نشان دادهاند که زیاد پایبند نیستند- از این روش برای تبلیغ غیر مستقیم استفاده میکنند.
با این اوصاف بهاییان با شناسایی افرادی که دچار فقر فرهنگی، اقتصادی و ناآشنا به معارف اسلامی هستند، از ترفندهایی نظیر خوش خلقی، کمک به همنوعان، سرزدن به بیماران، هدیه فرستادن، ارزان فروشی، دید و بازدید از همسایگان و کمک به اقشار آسیبپذیر بهره میگیرند، اما هنگامی که متوجه شوند طرف مقابل به ماهیت اصلی آنها پی برده است و راضی به همکاری با آنها نیست، با تندی و خشونت برخورد میکنند که در واقع مصداق گرگ در لباس گوسفند است.
این فرقه ضاله از اباحیگری، ترویج بیبندوباری و اختلاط میان زن و مرد و شعارهای فریبنده برای جذب افراد استفاده میکند.
منتها با تمام تلاشهایی که بهاییان برای تبلیغ دین ساختگی خودشان متحمل شدهاند، هرگاه درباره خاتم انبیا حضرت محمد مصطفی(ص) و معجزات ایشان پرسیده میشود، نتوانستهاند جوابی ارائه دهند، به طوری که قرآن صراحتاً پیامبر اکرم(ص) را آخرین فرستاده خدا میداند، با اینکه بهاییت اعتقاد دارد قرآن فرستاده شده از سوی خداست اما درباره آخرین پیامبر نظر دیگری دارند!
با وجود اینکه تنها معجزه رسول اکرم(ص) قرآن نیست و ?ایشان دهها معجزه دیگر مثل شق القمر و ... ?داشتهاند، حال ?سؤال این است که معجزات دیگر بهاء الله به جز کتاب «اقدس» چیست؟ سؤالی که هیچگاه بهاییان به آن جوابی ندادهاند.
خداى متعال در آیه 53 سوره «زمر» با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو همه گنهکاران را صادر نموده، مى فرماید: «به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد که او بخشنده و مهربان است» (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم).
دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: «در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست» (ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...). دلیل آن نیز روشن است زیرا:
تعبیر به «یا عِبادِىَ» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحیه پروردگار.
تعبیر به «اسراف» به جاى «ظلم و گناه و جنایت» نیز لطف دیگرى است.
تعبیر به «عَلى أَنْفُسِهِم» که نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد، نشانه دیگرى از محبت پروردگار است، همان گونه که یک پدر دلسوز، به فرزند خویش مى گوید: این همه بر خود ستم مکن!
تعبیر به «لاتَقْنَطُوا» (مأیوس نشوید) با توجه به این که: «قنوط» در اصل به معنى مأیوس شدن از خیر است، به تنهائى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از «لطف الهى» نومید گردند.
تعبیر «مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ» بعد از جمله «لاتَقْنَطُوا» تأکید بیشترى بر این خیر و محبت مى باشد.
هنگامى که به جمله «إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى رسیم که با حرف تأکید آغاز شده و کلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گیرد، سخن اوج مى گیرد و دریاى رحمت مواج مى شود.
هنگامى که «جَمِیْعاً» به عنوان تأکید دیگرى بر آن افزوده مى شود امیدوارى به آخرین مرحله مى رسد.
توصیف خداوند به «غفور» و «رحیم» که دو وصف از اوصاف امیدبخش پروردگار است، در پایان آیه، جائى براى کمترین یأس و نومیدى باقى نمى گذارد. آرى، به همین دلیل، آیه فوق گسترده ترین آیات قرآن است، که شمول آن هر گونه گناه را در بر مى گیرد، و نیز به همین دلیل، از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید محسوب مى شود. و به راستى، از کسى که دریاى لطفش بیکران و شعاع فیضش نامحدود است جز این انتظارى نمى توان داشت. از کسى که «رحمتش بر غضبش پیشى گرفته» و بندگان را براى رحمت آفریده ، نه براى خشم و عذاب، غیر از این چشم داشتى نیست. چه خداوند رحیم و مهربانى! و چه پروردگار پر مهر و محبتى!!(1) (تفسیر نمونه، جلد 19، صفحه 521)
یامبر اسلام , دست بسته نماز نمی خواندند و اگر دست بسته نماز می خواندند و سنت همیشگی پیامبر آن گونه بود, در این صورت , همه آن طور می خواندند و کسی در آن اختلاف نمی کرد. از خصوصیات شیعه پای بندی به سنت پیامبر است .
اگر پیامبر اسلام دست بسته می خواندند:
اولا", شیعیان قطعا" دست بسته می خواندند. هیچ کدام از امامان معصوم شیعه نگفته اند که پیامبر دست بسته نماز می خوانده است , (مستند العروه , آیت الله شیخ مرتضی بروجردی , ج 4, ص 445).
ثانیا", اگر عمل پیامبر می بود, اهل سنت نیز دست بسته خواندن را واجب می دانستند در حالی که هیچ کدام از چهار فرقه فقهی اهل سنت این عمل را واجب نمی دانند حتی مالکی ها آن را مستحب هم نمی دانند, (الفقه علی المذاهب الخمسه , مغنیه , ص 109).
آنان که اولین بار دست بسته نماز خواندن را رسم کردند چنین فکر کردند که چنین حالتی به خود گرفتن , یک نوع احترام و تواضع در برابر خداوند است و برای همین , دستور دادند که از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند. دست روی دست گذاشتن و هر دو دست را روی شکم گذاشتن , در اصطلاح فقهی تکفیر و تکتیف نامیده می شود. در این که از چه زمانی دست بسته نماز خواندن سنت شد اختلاف نظر هست . برخی معتقد هستند که در زمان خلیفه اول ابوبکر چنین رسمی رواج یافت و بعضی ها معتقدند که در زمان خلیفه دوم عمربن خطاب , این سنت رواج یافت . بنابراین , اهل سنت نیز این عمل را عمل پیامبر نمی دانند, بلکه عمل صحابه پیامبر بعد از رحلت نبی اکرم (ص ) می دانند و داستان آن را چنین آورده اند که وقتی که اسیران ایرانی را نزد عمر بن خطاب آوردند, عمر بن خطاب آنها را دست بسته دید و پرسید: چرا چنین کرده اید؟ گفتند: رسم ما ایرانیان این است که در برابر پادشاهانمان چنین می ایستیم . عمر بن خطاب از این حالت خوشش آمد و دستور داد از این پس در نماز چنین بایستند و مردم هم مطابق دستور عمل کردند و به این ترتیب , تکفیر, سنت شد, (مستند العروه , ج 4, ص 445 - جواهر, ج 11, ص 19).
شیعیان براساس روایاتی که از امامان معصوم رسیده , به تکفیر معتقد نیستند و به جای آن , دست ها را روی ران ها می گذارند و پایین می اندازند. برخی از روایات چنین است :
الف ) به امام صادق (ع ) یا امام باقر(ع ) گفته شد: کسی دست خود را روی دست دیگر می گذارد و نماز می خواند, حکم این چیست ؟ جواب داد: این , تکفیر است و انجام نشود.
ب ) علی (ع ) فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روی دست دیگر, خود را به مجوس تشبیه نمی کند.
ج ) امام باقر(ع ) فرمود: در نماز تکفیر نکن که این کار مجوس است.
د ) در روایتی آمده است که تکفیر, کار شایسته ای نیست , (وسایل الشیعه , ج 4, ص 1264, ابواب قواطع الصلوه , باب 15).
ه ) امام باقر(ع ) فرمود: وقتی به نماز برمی خیزی , دست هایت را رها کن , آنها را روی ران هایت بگذار و انگشتانت را باز نکن.
و ) از امام صادق (ع ) نقل شده که آن حضرت فرمود: در نماز دست ها را روی ران ها بگذارید و آن ها را رها کنید و انگشتان دست را به هم بچسبانید, (وسائل الشیعه , ج 4, ص 710, باب 17 از ابواب قیام و ص 674, باب 1, افعال الصلوه , ح 1).
حکم فقهی تکفیر از نظر شیعه : اگر تکفیر را جزء نماز بدانیم , در این صورت , حرام و نماز باطل است و در این شکی نیست . اگر تکفیر را به عبودیت و خضوع انجام دهیم , در این صورت هم جایز نیست . اگر تکفیر را به عنوان یک عملی انجام بدهیم , در این صورت , مشهور گفته اند حرام است و برخی گفته اند مکروه است و می توان گفت که تکفیر فی حد نفسه حرام نیست ولی در مکروه بودن آن تردیدی وجود ندارد, (مستند العروه , ج 4, ص 445).