"نهم دی ماه" یاد آور روزیست که در آن بار دیگر "دست قدرت خدا" در دفاع از حریم ولایت از آستین ملت ایران بیرون آمد تا به تمام فتنه گران و حامیان غربی آن ها حقانیت کلام الهی "ان الباطل کان زهوقا" را یاد آوری کند. این سطور چیزی نیست، جز یادآوری تاریخی و گام به گام حوادثی که حماسه "نهم دی ماه" را رقم زد.
نهم دی ماه، همان روزی که رهبر معظم انقلاب آن را به تاسی از امام راحل در نام گذاری قیام مردمی 15 خرداد، "یوم الله" نامیدند.
* پس از راهپیمایی های گسترده و خود جوش مردم ایران در شهرهای مختلف در ابراز انزجار از اتفاقات روی داده در روز عاشورا، مردم تهران نیز در نهم دی ماه در حمایت از ولایت فقیه ، نظام و رهبری حماسه ای گرانقدر را آفریدند.
"در ظهر عزا حرمت ارباب شکستند علمدار کجایی، این فتنه گران راه عزاداران تو بستند علمدار کجایی»؛ این شعاری بود که جمعیت کم نظیر راهپیمایان تهرانی در خیابانهای منتهی به میدان انقلاب بارها و بارها آن را فریاد می زدند. در حالی که حتی مسئولان برگزار کننده راهپیمایی نیز خودشان را برای چنین راهپیمایی آماده نکرده بودند، اما جمعیت راهپیمایی کننده از میدان امام حسین تا میدان انقلاب و حتی جلوتر از آن کشیده شده بود.
راهپیمایان تهرانی که همزمان با بسیاری نقاط کشور در خیابانهای تهران حضور پیدا می کردند تا انزجار و خشم خود از حرمت شکنی نسل جدید منافقین به ساحت حضرت سیدالشهدا (ع) را اعلام کنند، در ادامه نیز با شعارهایی نظیر «لعن علی عدوک یا حسین؛ خاتمی و کروبی و میرحسین»، «جمهوری اسلامی، شعار مسلمین است؛ جمهوری ایرانی، حرف منافقین است»، «خامنهای کیست علی زمان؛ مرگ بر این خوارج نهروان»، «به کوری منافق؛ بسیجی بیدار است، برای هر بسیجی شهادت افتخار است»، «ما منتظریم تا علی اذن دهد، تا چشم سران فتنه را کور کنیم»، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر موسوی»، «مرگ بر کروبی»، «مرگ بر خاتمی «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر منافق» همراهی خود را با نظام اسلامی نشان می دادند.
اقدامات ابتکاری و خلقالساعه جالبی نیز در این راهپیمایی صورت میگرفت که در نوع خود جالب بود. برای نمونه راهپیمایان هنگامی که مقابل بانک صادرات، شعبه پل کالج که در روز عاشورا توسط اغتشاشگران به آتش کشیده شده بود رسیدند، با نشاندادن این ساختمان، شعارهایی چون «این سند جنایات موسوی است»، «ما عاشق حسینیم، دشمن میرحسینیم» و... را سر دادند.
در سایر شهرها نیز عظمت راهپیمایی مردم اگر بیشتر از تهران نبود، کمتر از آن نیز نمی توانست باشد.
* در شهر قم مردم این شهر با راهپیمایی و حرکت به سمت میدان شهدا خواستار مجازات شدید فتنه گران شدند و با دادن شعارهایی همچون "مرگ برمنافق" و "مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس"و " ای رهبر آزاده آماده ایم ، آماده" آمادگی خود را برای دفاع از ولایت اعلام می کردند.
* در استان گیلان و شهرستان رشت نیز مردم یکپارچه برای حمایت از ولایت برخواستند. تظاهرکنندگان از میدان فرهنگ شهر رشت به سمت میدان شهدای ذهاب این شهر حرکت کردند و با سردادن شعارهایی نظیر "مرگ بر آمریکا "، "مرگ بر اسرائیل "، "مرگ بر انگلیس " عمق بصیرت خود در شناسایی عوامل اصلی فتنه 88 را ثابت کردند.
* هم چنین مردم زنجان که در روزهای گذشته به طرق مختلف انزجار و نفرت خود را از اقدامات اغتشاشگران روز عاشورا نشان داده بودند، بعد از ظهر نهم دیماه نیز در صفوف به هم پیوسته و در اقدامی تاریخی به خیابانها ریختند و بار دیگر بر سر منافقان و بدخواهان نظام و انقلاب خروشیدند. نظیر این حضور حماسی مردم را شهر زنجان کمتر به خود دیده بود.
* در این روز مردم استان یزد نیز در میدان امیرچخماق یزد گردهم آمده و یکصدا وقایع اخیر و هتکحرمت به ساحت مقدس امام حسین (ع) همچنین توهین به مقام عظمای ولایت را با سر دادن شعارهایی محکوم کردند.
* اما این فقط قطره ای از حضور بی نظیر مردم بود و مردم شهرهای دیگری همچون اردبیل، زاهدان، همدان، سنندج، تویسرکان، میامی، زابل، بابل، شاهین شهر، مبارکه، لار، کرج، گرگان، سمنان و شاید تمام ایران برای دفاع از حریم ولایت به پا خواستند.
* جمعیت مردم انقلابی در شهرها به حدی بود که بسیاری از رسانههای غربی با سکوت کامل نسبت به این اتفاق، سانسور خبری کامل را در پیش گرفتند و برخی دیگر از این شبکهها نیز به خلاصهترین حالت ممکن صحنههایی از راهپیمایی را نشان داده و جمعیت میلیونی حاضر در خیابان را «چند صد هزار نفر» عنوان می کردند.
شبکه های خبری بی بی سی، رادیو صدای آمریکا و دویچه وله نیز این راهپیمایی ها را یک راهپیمایی دولتی و چند ده نفره عنوان می کردند.
* آیتالله علم الهدی به عنوان سخنران مراسم 9 دی ماه تهران گفت: «ما به سران فتنه اعلام میکنیم، کاری را شما شروع کردید که از "بغی" شروع شده و به "محاربه" رسیده است. شما حرکتتان را با بغی شروع کردید به معنای طلب ناحق. مطالبه نا حق در برابر نظام عدل میشود بغی. امام عادل این امت، رهبر عظیم الشأن در 22 خرداد در خطبه نماز جمعه شما را به حق دعوت کردند. گفتند اگر اشکالی به انتخابات دارید از طریق قانونی رسیدگی کنید. مطالبه ناحق کردید، بر طبل مخالفت با جمهوری اسلامی کوبیدید و یاغی شدید در نظام اسلامی و بغی ورزیدید. بغی شما بستر را آماده کرد، جریان الحادی جریان کفر و مارکسیستی و منافقین ناپاک در بستر آن آمدند و این حرکت را شروع کردند. در عاشورا بغی شما به محاربه انجامید. حرکت روز عاشورا دقیقاً محاربه بود.»
* جمعیت میلیونی عزاداران هتک حرمت مقدسات توسط اغتشاشگران روز عاشورا، پس از اتمام تجمع عظیم خود، در مسیرهای بازگشت به سمت منازل در خیابانهای فرعی و اصلی تهران در خیابانهای توحید، یادگار امام، کارگر شمالی، بلوار کشاورز، خیابان ولیعصر، خیابان جمهوری، خیابان کارگر جنوبی و برخی دیگر از خیابانهای فرعی اقدام به برگزاری راهپیمایی کردند. همچنین در خیابان فردوسی، تظاهرات کنندگان این خیابان، تجمع اعتراضی را در مقابل سفارت انگلیس بر پا کردند.
* در قطعنامه پایانی تجمع بزرگ عاشورائیان در میدان انقلاب اعلام شد: «در روز عاشورای حسینی روز حزن و اندوه و مصیبت عظمای سالار شهیدان که روز عزای عمومی جهان بشریت محسوب میگردد، معدودی ضد انقلاب و فتنهگر که مخالف امنیت، آسایش، پیشرفت، آبادانی، سربلندی و عزت مردم ایران هستند در برخی از خیابانهای تهران با هدایت و پشتیبانی رسانههای بیگانه و نیز برخی قدرتهای استکباری، مقدسترین ارزشهای اسلامی را نشانه گرفته و با هلهله، سوت و کف به تخریب اموال دولتی، اماکن عمومی، سنگپرانی و حمل سلاحهای گرم و سرد به صفوف نمازگزاران و عزاداران حسینی وحشیانه یورش برده، حتی به ساحت قرآن کریم جسارت کردهاند و بدین سان کارنامه ننگین وارثان یزیدیان را سیاه و سیاهتر نمودند... اغتشاشگران و آشوبگران روز عاشورا را که علیه قرآن، ارزشها و مقدسات اسلامی و نظام جمهوری اسلامی دست به توطئه زدند مصداق بارز ضد انقلاب، مفسد فیالارض و محارب با خدا میدانیم و از نهادهای مسئول خواهان شناسایی، محاکمه عاملان و مسببان این حرمتشکنی و اشد مجازات برای آنان هستیم.»
*رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا فرمودند: «اگر این مسئله اتفاق نمیافتاد و عدهای وسط راه، سست عنصری نشان نمیدادند، امروز وضع کشور در زمینههای مادی و معنوی خیلی بهتر بود اما همانگونه که بارها تأکید شد و واقعیتهای جامعه نیز نشان میدهد هر مقدار ریزش بود دو برابر آن رویش وجود دارد.»
* در مقابل ابوالحسن بنیصدر در گفتوگو با شبکه راشاتودی با حمایت از آشوبگران روز عاشورا، گفت: «این حرکتهای اعتراضآمیز! از ابتدا در اعتراض به نتایج انتخابات 22 خرداد بود اما اکنون کل نظام را هدف قرار داده است. بنی صدر رمز اتحاد تمامی مخالفان را در ضدیت با نظام اسلامی دانست و گفت: «تمامی مخالفان آماده تشکیل دادن حکومتی دموکرات در ایران هستند.» وی در نهایت خود را یکی از این افراد معرفی کرد.
*پس از راهپیمایی نهم دیماه و مشخص شدن نظر مردم در خصوص وضعیت سیاسی کشور، علی اکبر محتشمی پور، رئیس کمیته صیانت از آرای موسوی پس از قریب به 4 ماه سکوت در برابر شعار «نه غزه نه لبنان» طیف متبوعش، در گفتوگو با خبرگزاری فارس با بیان اینکه کسانی که به عمد شعار «نه غزه، نه لبنان» را میدهند خائن هستند، گفت: «ما باید طرفدار مظلوم باشیم و جان خود را فدای آرمانهای بلند اسلام بکنیم.» وی در پایان تأکید کرد: «طرح این شعارها سبب انزوای ایران در جهان اسلام و نفرت بین دوستداران ما میشود.»
* روز نامه واشنگتن پست در گزارشی تحلیلی به شرایط کنونی جریان فتنه پرداخت و نوشت: «دولتمردان امریکایی بشدت نگران هستند که پشتیبانی مستقیم و آشکار از جنبش سبز باعث آسیب رسیدن به آن شود. اما اکنون که اوباما بطور آشکار از این جنبش حمایت کرده و حمایت آشکار وی مورد انتقاد قرار گرفته است، وقت آن رسیده که امریکا هر کاری که از دستش برمی آید، چه بطور آشکار و چه پنهان برای کمک به این جریان انجام دهد"
* این در حالی بود، که فتنه گران با وجود این حرکت اعتراضی مردم کوچکترین توانی برای مقابله با جریان اصیل انقلاب را نداشتند. سکوت و رکود کامل جریان فتنه گر پس از راهپیمایی نهم دی ماه نشان از مرگ کامل این جریان دارد. در یک کلام راهپیمایی نهم دی ماه تیر خلاص جریان فتنه بود.
یکی از سؤالات درباره اخذ خمس این است که آیا در صدر اسلام، خمس اخذ میشد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت اگر منظور از صدر اسلام زمان ائمّه علیهمالسلام باشد، جواب این است که روایات و تاریخ این مساله را اثبات میکند زیرا همانطور که از بحثهاى گذشته استفاده شد که بسیارى از ائمّه هدى علیهمالسلام در عصر خود نه تنها خمس ارباح مکاسب (درآمد انواع کسبها) را مىگرفتند، بلکه به مردم دستور مؤکّد مىدادند که در پرداخت این خمس کوتاهى نکنند، و حتّى وکلا و نمایندگان مخصوص براى جمعآورى این خمس معیّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزیار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آنها این وظیفه را به عهده داشتند.
و اگر منظور از صدر اسلام، خصوص زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیهالسلام بوده باشد، باید گفت که طبق تاریخ و روایات غیر از غنائم جنگى، از معادن و گنجها و همچنین غوص (جواهراتى که بوسیله غوّاصى از دریاها بیرون آورده مىشود) در عصر آنها خمس گرفته شده است و گواه این موضوع در سنن بیهقى نقل شده که در زمان على علیهالسلام شخصى گنجینهاى پیدا کرد و خدمت امام آمد؛ فرمود: چهار پنجم آن مال تو است و خمس آن مال ما است. (سنن بیهقی جلد 4 ص 156)
و نیز نظیر این موضوع در همان کتاب در حدیث دیگرى نقل شده است. (همان ص 157)
و همچنین در همان کتاب که از منابع معروف اهل تسنّن است از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: در «رکاز» خمس است؛ پرسیدند منظور از رکاز چیست؟ فرمود طلا و نقرهاى که خداوند از روز نخست در زمین آفریده است. (همان ص 152)
در کتاب وسائل الشّیعه نیز حدیث مفصّلى در زمینه همین موضوع مربوط به عصر امام على علیهالسلام دیده مىشود که شخصى «رکازى» (معدن یا گنجینهاى) در عصر امام على علیهالسلام پیدا کرد، هنگامى که امام از آن آگاه شد به او فرمود خمس آن را بیاور و تحویل بده. (وسائل الشیعه جلد 6 باب 6 حدیث 1)
همچنین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در نامههاى خود کراراً دستور مىداد که در سیوب، خمس است، و مردم باید خمس آن را بپردازند، و همانطور که قبلًا گفتیم «سیوب» بر وزن «عیوب» جمع «سیب» بر وزن «غیب» به معنى معادن و گنجها است و بعضى احتمال دادهاند که هرگونه هدیه و بخشش و عطائى را نیز شامل مىشود و به هر صورت نتیجه مىگیریم که در غیر غنائم جنگى در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله دستور خمس داده شده بود، و پیامبر صلى الله علیه و آله در نامههاى خود آن را از مردم مطالبه مىکرد. (رک: مکاتیب الرسول، ص 309 و 405 ؛ اسد الغابه جزء 3 ص 38)
امّا این سؤال باقى ماند که آیا در عصر پیغمبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام از ارباح مکاسب (درآمدهاى کسب و کار) نیز خمس گرفته شده است یا نه؟
در پاسخ مىگوئیم اسناد تاریخى روشنى در این زمینه درد دست نیست که خمس ارباح مکاسب را پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام گرفته باشند.
دقت شود که واقع امر چه بوده، یک بحث است و اینکه اسناد تاریخی نقل کردهاند یا نه بحث دیگری است. صرف نقل نکردن دلیل بر عدم این امر نیست. بله اگر اسناد تاریخی و روایات معتبر اثبات کند که در آن زمان خمس ارباح مکاسب گرفته نمیشد میتوان وجوهی برای آن ذکر کرد و در هر حال این موضوع هیچگونه اشکالى در زمینه این حکم ایجاد نمىکند.
زیرا گرفتن و بخشودن این مالیات اسلامى در اختیار حاکم مشروع اسلام است، هنگامى که حکومت مشروع خود را بىنیاز و یا مردم را در زحمت ببیند مىتواند آن را ببخشد ولى هنگامى که حکومت مشروع، نیاز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببیند مىتواند آن را بگیرد، همانطور که امامان بعد، بعضى آن را مىگرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و یا وضع بیتالمال، آن را مىبخشیدند. (دقت شود)
در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام، غنائم فراوانى از طریق جنگها و همچنین درآمد زیادى از طریق زمینهاى خراجى که مالالاجاره آنها به بیتالمال مىریخت عاید حکومت اسلامى مىشد، رقم این غنیمتهاى جنگى گاهى بقدرى زیاد بود که خمس آن به تنهائى مىتوانست قسمت عمده مشکل مالى حکومت اسلام را بر طرف سازد.
همچنین درآمد زمینهاى خراجى نیز گاهى بقدرى زیاد بود که بیتالمال سرشار از اموال مىشد، و در این شرایط نیازى به گرفتن خمس ارباح مکاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشیدند.
در آغاز اسلام که نیاز بیتالمال به منابع درآمد شدید بود نیز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پریشان و ضعیف بود که دادن خمس علاوه بر زکات، براى آنها طاقتفرسا بود، و به همین دلیل خمس گرفته نشد.
امّا در عصر ائمّه دیگر که خمس غنائم جنگى و همچنین درآمد زمینهاى خراجى به دست خلفاى غاصب مىرسید و دست امامان از آن کوتاه بود، و از سوى دیگر مردم توانائى بر پرداخت خمس همه درآمدهاى خود داشتند، امامان خمس را از آنان مطالبه مىکردند. (دقت شود)
ذکر این نکته ضروری است که مساله خمس، به عهده پیامبر و امام معصوم و در دوران غیبت امام، به عهده ولی فقیه جامع الشرایط یا مرجع تقلید جامع الشرایط است.
خلاصه این که، نگرفتن خمس از خصوص درآمد کسبها در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و على علیهالسلام هیچگونه دلیلى بر نبودن این حکم در برنامههاى احکام اسلام نیست.
ذکر این نکته نیز لازم است که از بعضى از نامههاى پیامبر صلى الله علیه و آله استفاده مىشود که از «انفال» (زمینهاى موات و مراتع و چشمهها) نیز مطالبه خمس کرده است. (نک: مکاتیب الرسول، ص 365 ؛ خمس پشتوانه استقلال بیت المال، ص 107)
یکی از بلاهای آخرالزمان از بین رفتن حقوق والدین و فرزندان است که در اسلام بسیار به آن تاکید شده است مرحوم آیت الله سید محمد تقی مقدم در کتاب حقوق والدین و اولاد با استناد به قرآن و روایات چهل حق والدین بعد از وفات را بیان کرده است که تلخیص آن در زیر از نظرتان می گذرد:
1- تسریع در غسل و کفن آن دو نماید
2-از بهاء زیاد و هزینه آنها ناراحت نشود
3- مراسم را بدستور شرع انور انجام دهد
4-طبق وصیت آن دو عمل نماید و خلاف آن و دلخواه خود یا دیگران نکند
5-شب دفن نماز وحشت بخواند، تبارک وامثال آن را بخواند و بدعای آنها پردازد که وحشت آنرا به برد
6- از آنانکه در مراسم ،کاری مانند قرآن خواندن و امثال آنرا انجام داده با دادن وجه (و اگر قربت بوده)سپاس گذارد
7-اگر اهل بازار بوده حساب او را فورا تسویه کند که میت گرفتار دین نباشد
8-اگر سفارش به ثلث کرده باید فورا جدا کنند و حق هر وارثی را به خودش دهند
9-برای آنها هر روز قرآن بخواند اقلا(حداقل) بعد هر نماز سه قل هوالله بخواند به آندو هدیه کند خداوند او و والدین و بچه ی او را می آمرزد
10-بعد از هر نماز برای آنها دعا کند بویژه در نماز شب و اوقات دعا در زیارتگاه ها و حج وعمره
11-هر روز به نیابت آنها تصدق دهد که یک بر هفتاد هزار حساب می شود
12- اگر بتواند هر روز نماز والدین را بخواند
13- بر مصائب آنان صبر نماید
14-قضاء نماز های واجب او را بگیرد یا اجیر گیرد
15- روزه های او را هر چه هدر شده قضا کند یا بدهد بگیرند و اگر روزه ایام پرفیض می گیرد ثوابش را برای آنها بفرستد
16- به زیارت قبر آنها رود که ثواب حج است
17- در قبرستان آیت الکرسی و قرآن بخواند و صلوات بفرستد و برای آنان هدیه کند
18- وقتی که به زیارت یکی از مشاهد مشرفه مانند پیغمبر و ائمه می رود به نیابت آنان هم زیارت کند
19- به نیابت آنها عمره رود و اگر در حج واجب است به نیابت آنان وقت فراغت طواف کند
20- به نیابت آنان اگر حج واجب خود را کرده حج واجب برود و اگر آنها مستطیع نبوده اند برایشان مستحبی انجام دهد
21- اگر کسی از آنها ناراحت باشد که پندارد به او ستم کرده اند او را با زبان یا وجه یا امر دیگر راضی کند یعنی خصماء او را راضی نمائی
22- برای آنان رد مظالم بدهی به نیت آنها وجه را به فقیر می دهی به عنوان اینکه اگر حقی از کسی به گردن آنها است ادا شود
23- اگر مجلس هفتگی یا ماهیانه از مرثیه خوانی داشته احیاء نمایی
24- اگر طعامی سالیانه داشته یا گوسفندی قربانی می کرده سنت های خوب او را بپا داری
25- اگر کار خیر نا تمامی از او مانده باید به اتمام برسانی
26- خدای ناکرده اگر آنان مالی را غصب کرده اند و تو بدانی باید برای خلاص آنان آنرا به صاحبش رد کنی اگر چه آنها ندانند و ادعا نکنند
27- اگر خمس یا زکات بدهکار باشند حتما باید آنها را رد کنی
28- به پدر و مادر کسی بد نگویی که به والدین تو بد گوید
29- در جامعه کاری نکنی که مردم به پدر و مادرت بد گویند که عاق می شوی مردم آزاری نکنی ظلم به مردم روا نداری
30- با مردم به نیکی رفتار نمایی تا مردم والدین تو را دعا کنند و آن باعث بالا رفتن مقام والدین و باعث عزت تو خواهد بود
31-دوستان و آشنایان والدین را احترام کنی زیرا آنها هرگاه ترا ببینند بیاد والدین تو می افتند
32- احتمال گرفتاری آنها را بدهد و از پی نجات برآید
33- آثار آنان را از کتب و حسینیه و مسجد و درمانگاه و غیره اگر گذارده اند حفظ نماید تا آنان از او خشنود باشند
34- به جای زیارت پدر و مادر به زیارت عمو و عمه و دایی و خاله رود و آنچه پدر ومادر به آنان خوبی می کرده اند او به نیابت آن دو انجام دهد
35- اگر در حال حیات به حقوق آن دو کوتاهی کرده بعد از فوتشان بکوشد تا رضای او را بدست آورد
36- سعی کند آنان را بخواب ببیند تا از حالشان آگاه شود
37- خیرات و مبرات و زیارات و صدقات را تداوم بخشد در هر حال شده از آنان قطع نکند آنها را به مرور زمان فراموش نکند
38- احترام اسامی و قبور آنان را بلکه بهتر از حیات داشته باشد نگذارد کسی آنانرا به بدی یاد کند یا در قبور آنان هتک حرمت نماید
39-چنانچه آنان مومن بوده اند باید شوق لقاء آنان را داشته باشد همان طوری که ائمه ما شوق پدران خود را داشته اند
40 -چنانچه قبر آنان ویران شده ترمیم نماید نگذارد قبرشان ویران شود
آیت الله سید محمد تقی مقدم متوفی 1392 شمسی در پایان این مبحث می نویسد:
زندگان نپندارند که مردگان از اینان بی خبرند بلکه مردگان از تمام کارهای زندگان خبر دارند بجز آنچه خداوند از آنها بپوشاند .
/250سیمای قرآن وعترت
قال علی علیه السلام: أَلاَ وإِنَّ مِنَ الْبَلاَءِ الْفَاقَةَ وَأَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ، وَأشدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ. أَلاَ وإِنَّ مِنَ النِّعَم سَعَةَ الْمَالِ، وَأَفْضَلُ مِن سَعَةِ الْمَالِ صِحّةُ الْبَدَنِ، وَأَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ. (1) آگاه باشید!فقر یکى از بلاها است و بدتر از آن بیمارى بدن است، و از آن بدتر بیمارى قلب است. بدانید که تقواى قلب دلیل صحت بدن خواهد بود(منظور امام از بیمارى قلب فساد اخلاق و انحراف عقیده است) .
مرض روحی زمینه بیماری جسم
گاهی می بینیم که امراض روحی، بیماری های جسمی در پی دارند اما آدمی چون از روح خود غافل است علت اصلی بیماری خود را درک نمی کند و فقط در صدد رفع امراض جسمی خود برمی آید.
و قال علی علیه السلام: الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلاَمَةِ الاْجْسَادِ(2) از غفلت حسودان نسبت به سلامتى تن خویش در شگفتم.(چرا که حسد انسان را بیمار مىسازد).
"و قال علی علیه السلام: لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِهذَا الاْنْسَانِ بَضْعَةٌهِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ: وَذلِکَ الْقَلْبُ، وَلَهُ مَوَادّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَأَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا، فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ،إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الاْسَفُ." (3) در درون سینه انسان قطعه گوشتى آویخته است که عجیبترین اعضاى وجود او است: و آن قلب او است. و این شگرفى بخاطر آنست که انگیزههائى از حکمت و ضد آن در آن جمع است. هر گاه آرزوها در آن ظاهر شود طمع او را ذلیل خواهد کرد و هنگامى که طمع در او به هیجان آید حرصاو را هلاک مىکند، و هنگامى که یاس مالک او گردد تاسف او را از پاى درمىآورد...
این چنین است که امراض روحی امراض جسمی را در پی دارد.
گاهی می بینیم که امراض روحی ،بیماری های جسمی در پی دارند اما آدمی چون از روح خود غافل است علت اصلی بیماری خود را درک نمی کند وفقط در صدد رفع امراض جسمی خود برمی آید
درمان بیماری روح وجان
فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِکُم(4) تقوا و ترس از خدا، داروى بیماریهاى قلوب، بینائى دلها، شفاى آلام جسمانى، صلاح و مرهم زخمهاى جانها، پاکیزه کننده آلودگى ارواح، جلاى نابینائى چشمها.
امام علی بن ابیطالب علیه السلام در این روایت درمان امراض قلبی را پرهیزگاری و تقوا دانسته اند. ایشان تقوا را نه تنها مرهم دردهای روحی بلکه دواء دردهای جسمی نیز می دانند.
تقوا به معنى نگهدارى و حفاظت است، و نگهدارى در هر محیط و در هر راه و به مناسبت هر مقصدى؛ خصوصیات آن فرق مىکند. و به طور کلى نگهدارى خویشتن است از برخورد با موانع و پیش آمدهاى مخالف و آنچه ما بین انسان و مقصد خود حایل باشد. و چون انسان از روى فطرت و به حکم عقل و حکمت به سوى خداى خود که آخرین هدف و کمال و نهایت درجه سعادت بشر است، سیر مىکند، لازمست در این مسیر از هر گونه انحراف و گمراهى و لغزش و عصیان و خلاف و توجه به غیر خدا و پیروى از هوى و هوس و موانع دیگر، پرهیز و خوددارى کند. البته نتیجه چنین خود دارى، رسیدن به سعادت حقیقى و روحانیت انسانى و مقام صدق و قرب الهى و بهشت برین است.
امام علی بن ابیطالب علیه السلام در این روایت درمان امراض قلبی را پرهیزگاری و تقوا دانسته اند. ایشان تقوا را نه تنها مرهم دردهای روحی بلکه دواء دردهای جسمی نیز می دانند
عوامل بیماری قلب
عشق غیر الهی:
امیر م?منان(علیه السلام) فرمودند: " وَم َنْ عَشِقَ شَیْئاً أَعْشَىبَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَةٍ، وَیَسْمَعُ بَأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَةٍ،"(5) هر کس به چیزى(دیوانهوار) عشق ورزد نابینایش می کند، و قلبش را بیمار می سازد، با چشمى معیوب می نگرد، و با گوشى غیر شنوا می شنود.
گناه:
قَالَ أَمِیرُ الْمُ?ْمِنِینَ علیه السلام:" لَا وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقُلُوبِ مِنَ الذُّنُوب"(6) هیچ دردی بر دل ها دردناک تر از گناهان نیست.
پیمان شکنی:
خدای متعال فرمود:" فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَة ...."(7) پس به سبب اینکه پیمانشان را شکستند لعنتشان کردیم و دل هایشان را سخت و حق ناپذیر گردانیدیم.
زیاده گویی:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: "به راستی زیاده گویی در غیر یاد خدا دل را سخت می کند."(8)
لهو و لعب:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: " سه چیز موجب قساوت دل می شود. گوش سپردن به لهو ، در پی شکار(تفریحی) رفتن و رفت و آمد به دربار سلطان. "(9)
کلام آخر
تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد
دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد
پی نوشتها:
1- نهج البلاغه ،حکمت 388
2- همان ،حکمت 225
3- همان ،حکمت108
4- همان ،خطبه 198
5- همان ،خطبه 109
6- الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج2 ؛ ص275
7- سوره مائده،آیه 13
8- بحار الانوار ،ج68 ،ص 281.
9- الفقیه، ج4، ص366
پیشوای چهارم شیعیان در روز پنجم شعبان سال 38 هجری یا نیمه جمادی الاول سال 26 هجری در مدینه متولد گردید. مادر بزرگوار آن حضرت شهربانو می باشد. کنیه های ایشان ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمد و ابوعبدالله می باشد، اما القاب ایشان زبن العابدین، سیرالعابدین، سجاد و ... می باشد.
ایشان در خانه نبوت و امامت رشد کرد. صفات عالی او را به قله شرف و بزرگی که پدران بزرگوارش آنهایی که زندگی خود را صرف اصلاح جامعه کرده بودند رساند. از خصائص شخصی ایشان شجاعت و دلیری می توان نام برد. ایشان این خصلت را از جدش حضرت علی (ع) و پدرش امام حسین(ع) که شجاع ترین انسان ها بودند به ارث برده است. بخشودگی از جمله صفات امام سجاد(ع) است که مورخین اشارات زیادی به آن کرده اند. امام زین العابدین(ع) از جمله برجسته ترین مفسرین قرآن کریم بودند.
امامت عنصر زنده در تکوین فکر سیاسی و تمدنی در اسلام است. بدون امامت اسلام امتیاز و فعالیت خود را از دست خواهد داد و یک تن بی روح خواهد بود. دولت اموی مصمم بود که اساس اسلام یعنی نبوت و امامت را با زور نابود کند. امویان با جلوگیری از فعالیت اصولی اهل بیت قصد داشتند دین اسلام را تضعیف کنند. امام زین العابدین (ع) شاهد این آزمایش سخت بود، همانند پدرش امام حسین (ع) که شاهد زمان حکومت معاویه و یزید بود.
علم فقه از جمله بزرگترین و مهمترین علوم اسلامی است که امام سجاد(ع) در این عرصه اهتمام بلیغی ورزیدند پس از این طریق به نشر و اشاعه آن در بین مردم قیام کرد. امام سجاد(ع) خیلی به وعظ مردم توجه می کرد. ایشان در ذم دنیا فرمود: "از شر و فتنه های آن حذر کنید". امام (ع) مردم را از دوستی دنیا که راس همه خطاهاست بر حذر می داشتند و مردم را به اقتدا به بندگان زاهد خدا دعوت می کردند.
در زمان امام سجاد(ع) مختار ثقفی نهضت بزرگ خود را با هدف اجرای عدالت و انتقام از قاتلین سیدالشهداء(ع) اعلام کرد. این انقلاب تا حدی پیروز شد. از اهداف این انقلاب مساوات بین عرب و غیر عرب و انتقام از قاتلین امام حسین(ع) بود.
نهضت امام حسین(ع) از مهمترین نهضت های جهان است که مسیر تاریخ را تغییر داد و این همیشه زنده است که امام سجاد(ع) مهمترین نقش را در آن ایفا کرد. در این نهضت عظیم محنت ها و بلاهای طاقت فرسا به امام زین العابدین(ع) رسید.
زندگی علمی در زمان امام سجاد (ع) به تمام معنی فلج بود. خط سیاسی که دولت اموی در پیش گرفته بود از بدو تاسیس خالی از علم بود و تمام سعی امویان در دور کردن مسلمین از آگاهی علمی بود. در این میان امام زین العابدین (ع) افق درخشانی از علم را به سوی مردم گشود، به طوری که بعضی از سیره نویسان می گویند: علمای دینی از امام سجاد(ع) علوم غیر قابل شمارشی را روایت کرده اند.
دعاهای امام سجاد (ع) که در صحیفه سجادیه جمع شده یکی از ذخایر اسلامی است و از جمله کتاب مهم بلاغت و تربیت اخلاق و ادب در اسلام است. آنچه که به اهمیت صحیفه می افزاید این است که آن در یک زمانی ایراد شد که پر از حوادث وحشتناک و مسائل سیاسی بود که بر زندگی مسلمانان اثر گذاشته بود، صحیفه سجادیه صفحه گسترده ای را برای آگاهی دینی گشوده است.
امام سجاد (ع) در زمان حیات پربرکت خویش از شهرت زیادی برخوردار بوده و قلوب و احساسات مردم را تسخیر کرده بودند. وقتی ولید به خلافت رسید، تصمیم گرفت امام(ع) را بکشد، از این رو سمی به حاکم خود در مدینه فرستاد و دستور داد که آن را با شربت مخلوط کند و به امام بخوراند و بدین گونه امام سجاد(ع) به روایتی در 25 محرم سال 95 ه.ق به شهادت رسیدند.