سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

امتیاز به مطلب 60 نفر

این روزها موضوع خوانندگی زنان که در برخی محافل و مجامع عمومی مطرح شده، واکنش‌های متفاوتی را بر انگیخته است،‌ با توجه به اینکه جامعه ما بر اساس اصول اسلام شکل گرفته است، آیا به راستی خوانندگی زنان در دایره بندگی و ایمان می‌گنجد؟!

بسیاری‌ از آوازهایی که بانوان در مجلسی می‌خوانند، عده‌ای‌ را در ارتکاب‌ گناه‌ بی‌اختیار می‌کند، این ‌نوع‌ آواز‌خوانی ‌حرام‌ است، پس این خوانندگی‌ که‌‌ اثر تضعیف‌ کننده‌ ایمان‌ و پروای‌ از گناه‌ را داشته‌ باشد، حرام‌ است‌، به همین منظور در ادامه نظر آیت‌الله سید علی خامنه‌ای و آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در خصوص خوانندگی زنان در ادامه می‌آید:

*آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای

-اگر صداى زن (چه به صورت تک خوانی و یا همخوانی با زنان و یا با مردان ) به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صداى او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده‏اى هم بر آن مترتّب نشود، اشکال ندارد، اگر مفسده داشته باشد و یا تحریک شهوت بکند، جایز نیست.

-س: آیا جایز است مردى غناى زن اجنبیه را به قصد لذت بردن از حلال خود گوش کند؟ آیا غناى زن براى شوهر و بر عکس جایز است؟ و آیا این گفته صحیح است که شارع مقدس غنا را به علت ملازمت آن با مجالس لهو و لعب و عدم انفکاک از آن دو حرام کرده و تحریم غنا ناشى از تحریم آن مجالس است؟

ج: گوش‌ دادن به غنا که عبارت است از ترجیع صدا به نحوى که طرب‏انگیز و مناسب با مجالس لهو و گناه باشد، مطلقاً حرام است، حتّى غناى زن براى شوهرش و بالعکس و قصد لذت بردن از همسر، استماع غنا را مباح نمى‏کند و حرمت غنا و مانند آن، با تعبّد به شرع ثابت شده و از احکام ثابت فقه شیعه محسوب مى‏شود و دائر مدار ملاکات فرضى و آثار روانى و اجتماعى نمى‏باشد، بلکه تا زمانى که این عنوان حرام بر آن صدق کند، حکم آن حرمت و وجوب اجتناب به‌ طور مطلق است.

*آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی

-س: شنیدن صدای آواز زن برای مرد نامحرم چه حکمی دارد؟

ج: حرام است.

-س: آیا گوش دادن به موسیقی‌هایی که زنان می‌خوانند، ولی آرام هستند و مناسب مجالس فساد نیستند، هم اشکال دارد؟

ج: حرام است.

-س: خواندن سرود توسط زنان به صورت دست جمعی همراه با مردان اگر موجب مفسده نباشد، چه حکمى دارد؟

ج: اشکال دارد.

-س:به نام خدا و با عرض سلام آیا گوش کردن به ترانه خوانده شده توسط خواننده زن چنانچه آن خواننده پیر باشد، جایز است و همچنین آیا مصافحه کردن با آنان ایرادی دارد؟

ج: هر دو مورد حرام است.

-س: اجرای سرود توسط بانوان در مراسم اعیاد مذهبی چه حکمی دارد؟

ج: جایز نیست.

-س: آیا گوش دادن به صدای زن خارجی با موسیقی ملایم اشکال دارد؟

ج: گوش دادن به آواز زن جایز نیست و اگر موسیقی مناسب مجالس لهو و فساد نباشد، جایز است.

-س: بسمه تعالی می‌خواستم بپرسم که در گروه‌های کُر که صدای زن و مرد با هم مخلوط است، آیا شنیدن آن حرام است؟

ج:هر گاه صدا مناسب مجالس لهو و فساد نباشد مانعی ندارد.

-س: گوش دادن به آواز زن نامحرم براى مرد در صورتى که اشعار مذهبى بخواند و موجب مفسده هم نباشد چه حکمى دارد؟

ج: اشکال دارد.

-س: آواز خواندن زن براى زنان و براى شوهرش چه به صورت غنا و چه بدون غنا چه حکمى دارد؟

ج: براى شوهرش و براى سایر زنان بدون غنا و بدون آهنگ‌هاى مناسب لهو و فساد اشکال ندارد.

-س: گفته مى‌شود: «گوش دادن به دو نوع از موسیقى شرعاً اشکال دارد: صداى زن و دیگرى آهنگ مطرب، یعنى آهنگى که انسان را از حالت طبیعى خارج مى‌سازد.

الف) در خصوص مورد اول: یعنى گوش دادن مرد به آواز زن مشکلى نیست، ولى آیا گوش دادن آواز زن براى زن هم حرام است؟

ب) در مورد دوم باید بگویم که هیچ گونه آهنگى نمى‌تواند مرا از حالت طبیعى خارج سازد، گوش دادن به نوار موسیقى، چه با کلام و چه بى‌کلام، چه غمگین و چه غیر غمگین، براى من چه حکمى دارد؟

ج: جواب الف: چنانچه آهنگ و صدا مناسب مجالس لهو و فساد باشد، براى زنان هم جایز نیست.

جواب ب: معیار، افراد و اشخاص نیستند، بلکه کلیه آهنگ‌هاى متناسب با مجالس لهو و فساد براى همه حرام است، خواه انسان را از حالت طبیعى بیرون ببرد یا نبرد.

-س: نظر به ابهامات و پرسش‌هایى که در خصوص چگونگى مواجه افکار عمومى با موسیقى و آواز زنان مطرح است، سؤالات ذیل تقدیم حضور مى‌شود:

1ـ اجراى آواز بانوان به صورت تک‌خوانى و هم‌آوایى چه حکمى دارد؟

2ـ پرداختن زنان به موسیقى و آواز تا چه حد مجاز است؟

3ـ آواز بانوان به چه نحوى و در چه مکان‌هایى مجاز است؟

4ـ آیا پخش و انتشار موسیقى و آواز بانوان مجاز است؟

ج: جواب 1 تا آخر: کلیه آهنگ‌ها و صداهایى که مناسب مجالس لهو و فساد است، حرام و غیر آن جایز است و فرقى در این قسمت میان مرد و زن نیست، ولى خوانندگى نوع مباح براى زنان در صورتى جایز است که مجلس مخصوص به جنس خودشان باشد، خواه دسته جمعى بخوانند یا به تنهایى.

جوانان عزیز باید توجه داشته باشند که سیل تهاجم فرهنگى غرب نباید ما را مرعوب سازد و تصور کنیم ما باید خود و احکام دین خود را بر فرهنگ آن‌ها تطبیق دهیم؛ زیرا فرهنگ غرب گام به گام جوانان را به سوى ابتذال کامل پیش مى‌برد و آن‌ها را از درون تهى مى‌سازد و به این ترتیب هر گونه مانع را که بر سر راه مطامع آن‌هاست، بر مى‌دارد.

 




موضوع مطلب :


جمعه 93 بهمن 17 :: 11:16 صبح :: نویسنده : شمس
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :
خداوند تبارک و تعالى فرموده است: هر که به یکى از دوستان من تحقیر و توهین روا دارد، به جنگ با من برخاسته است.



موضوع مطلب :


چهارشنبه 93 بهمن 15 :: 3:4 عصر :: نویسنده : شمس

بی پاسخ گذاشتن این شبهات و میدان را برای مخالفین و نا آگاهان خالی نمودن عیب و کم فهمی است. در پاسخ به شبهات هم باید بی تعارف بود و صریح، چرا که پاسخ دادن های آبکی و تعارفی نه تنها شبهه را حل نمی کند، بلکه ممکن است بر حجم شبهه هم بیفزاید.

یکی از شبهات مطرح راجع به انقلاب و امام راحل (ره)، عدم تحقق وعد? امام راحل مبنی بر" مجانی کردن آب و برق"، به مردم است.

ادعا می شود که امام، در 12 بهمن 1357در بهشت زهرا (س) به مردم وعده داد که به شما آب و برق مجانی می دهیم و به این وسیله و با وعده های غیر واقعی درصدد فریب و همراه نمودن مردم بر آمدند. امری که با سیر? امام (ره) اصلاً قابل جمع نمی باشد و این مسأله برای دوست داران و یاران امام، امری بسیار ناراحت کننده و سؤال برانگیز است.

عده ای از منتقدین نیز معتقد هستند اصلاً اصل چنین وعده ای از لحاظ کارشناسی صحیح نیست و همان بهتر که محقق نشد. چرا باید توزیع انرژی رایگان باشد؟ آنهم برای مردم ما که این قدر در مصرف بی رویه کارنام? غیر قابل قبولی دارند! و معتقدند اصل وعد? مذکور یک وعد? غیر کارشناسی و ناپخته می باشد.

اما چند نکته در پاسخ به این مسأله:

1) به ادعای منتقدین و مخالفین، این سخنان پس از پیروزی نهضت است. شاه فرار کرده است، امام با استقبال بی نظیر و عاشقان? میلیون ها نفر، پس از سال ها تبعید به ایران آمده است. مردم چنان شوق و شوری به امام دارند که از مهرآباد تا بهشت زهرا به دنبال ماشین امام می دوند، با قطع پخش تلوزیونی سخنرانی امام، در بسیاری از شهرها مردم از عصبانیت تلوزیون ها را می شکنند و به خیابان می ریزند. رژیم شاه و دولت مقوایی بختیار، در حال غرق شدن دست و پا می زند و هرگز امیدی به موفقیت رژیم گذشته نیست.

بااین مقدمه روشن می شود که امام با این وعده ها انقلاب را به پیروزی نرسانده و توده ها را برای انقلاب اسلامی مورد نظر خود بسیج ننموده است چرا که قبلا این اتفاق(پیروزی انقلاب) افتاده است. پس مردم با وعده های آب و برق مجانی و قیام نکرده اند. اما این شبهه به جای خود باقی است که امام این وعده را برای به شور و شوق درآوردن مردم، و حمایت آنان در ادام? راه، بیان فرموده باشند!

حالا بپردازیم به مستندات و اصل سخن امام راحل و توضیح آن. سوال اول این است که:

چه کسی اولین بار این وعده را به مردم داد؟

این وعده (مجانی کردن آب و برق) به هیچ عنوان در بهشت زهرا، یعنی در 12 بهمن 1357 از طرف امام بیان نگردیده است! از بسم الله سخنان امام تا والسلام آن چنین جمله ای وجود ندارد که عده ای ادعا می کنند چرا سخنان کامل امام در بهشت زهرا پخش نمی شود؟!(متن کیهان وقت در سایت ها موجود است از بسم الله تا والسلام)

اولین بار این وعده در تاریخ 8 اسفند 1357 توسط سخنگوی دولت موقت، عباس امیر انتظام با قیدی قابل تأمل اعلام می گردد: "برای کم درآمدها آب و برق مجانی می گردد

."

با بررسی ها بعمل آمده مشخص می گردد که امام سه بار راجع به آب و برق مجانی سخن گفته اند؛

مقطع اول این سخن نه در بهشت زهرا، که در پیام 14 ماده‌ای نهم اسفند سال 57، قبل از ترک تهران به مقصد قم با توجه به وضعیت حاکم بر کشور و بالا رفتن انتظارات مردم و قول و قرارهای بعضی سران و رهبران انقلاب بعد از اعلام دولت موقت، خطاب به ملت ایران می‌فرمایند:

«من به دولت راجع به مجانی کردن آب و برق و بعضی چیزهای دیگر فعلا برای طبقات کم‌بضاعتی که در اثر تبعیضات خانمان‌ برانداز رژیم شاهنشاهی دچار محرومیت شده‌اند و با برپایی حکومت اسلامی به امید خدا این محرومیت‌ها برطرف خواهد شد، سفارش تاکید نمودم که عمل خواهد شد.» (صحیفه امام، ج6، ص262)

با فاصله یک‌روزه از پیام قبلی، در بدو ورود به قم (10 اسفند 57) در سخنرانی مدرسه فیضیه فرمودند: «ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.» (صحیفه امام، ج6، ص 273)

مجددا روز بعد (روز جمعه 11 اسفند 57) در کتابخانه مدرسه فیضیه (خطاب به خبرنگار روزنامه اطلاعات) می فرمایند: «هر چه زودتر باید مشکل مسکن برای بی‌خانمان‌ها و فقرای ایران حل گردد و برای هر خانواده، مسکن مورد نیازشان تأمین شود، آب و برق برای فقرا و بی بضاعت‌ها باید مجانی گردد. به نظر من بیشتر انقلابیون واقعی یعنی آنها که نیروی عظیم و کوبنده این انقلاب بودند، مردم غیر مرفه بودند. کسانی که بیشترین کشته ها را دادند و با نیروی ایمان واقعی و اعتقاد راسخ، باعث پیروزی انقلاب شدند، همان کسانی بودند که به هیچ وجه اشرافی و مرفه نبودند و از طبقه پابرهنه بودند.» (صحیفه امام، ج6، ص 297)

در سخنان حضرت امام (ره) دو نکت? مهم به چشم می خورد. اول اینکه این وعده، وعده ای موقتی است اولین بار امام (ره) از کلم? "فعلا" استفاده می کنند و بدین صورت، جواب یکی از سؤال ها حل می شود که می گفت توزیع رایگان انرژی به مردم، امری غیر کارشناسی است. چرا که امام چنین تفکری ندارد و ناظر به فقر و سختی فعلی وعده ای را مطرح می سازند نه یک سیاست اقتصادی دائم و البته امام در سخنرانی 10 اسفند تأکید می کنند که هدف ما این مسائل نیست بلکه هدف اصلی ما از انقلاب رشد رفاه معنوی شماست و شما به این رایگان شدن برای مستضعفان دلخوش نباشید.

دوم اینکه این وعده در هر سه مرتبه برای مستمندان ذکر شده است نه عموم مردم که این هم تحقق یافت. تحقق آن به این گونه بود که میزان مشخصی از مصرف تا مدت ها بعد از انقلاب رایگان بود و افزایش مصرف نسبت به آن میزان معین هزینه داشت، ضمن اینکه برای تحقق وعده های اقتصادی امام (ره) حساب صد امام- کمیت? امداد امام خمینی- بنیاد مسکن- بنیاد مستضعفان- جهاد سازندگی و... راه اندازی گردید و با بضاعت خود به سرعت به سامان دادن وضعیت معیشتی، بهداشت و بی سرپناهی فقرا در سراسر کشور پرداخته شد به گونه ای که پدیده های زشت و ناراحت کننده ای در عرص? کلان شهرها مانند حلبی آبادها(شهرک هایی که خانه های آن از حلب های مصرف شده و تخته چوب و نایلون ساخته می شد و فقرا با زن و بچ? خود در آن زندگی می کردند!) زندگی های خرابه نشینی و ... از چهر? شهرها زدوده شد.

البته این ها همه با در نظر گرفتن این است که دشمنان داخلی و خارجی هرگز نگذاشتند امام راحل و دولت های زمان ایشان، یک روز را با آرامش به رهبری دینی و مادی و معیشتی مردم بپردازند.

یک روز کودتای نوژه، یک روز غائل? کردستان، یک روز خلق عرب، یک روز ترکمن صحرا، بار دیگر دمکرات آذربایجان، اینها با هزینه های جانی و مالی به سختی حل می شد، هشت سال جنگ ویرانگر آغاز می گردید! و البته هم? اینها در شرایط تحریم های سخت اقتصادی باید مدیریت می شد، عمر رهبری امام راحل به روزهای سختی گذشت که دشمن هر روز منتظر سقوط اصل این انقلاب بود اما امام امت با تمام گرفتاری ها ذره ای از محرومین غافل نبود و دستگاه ها و مراکز مرتبط در حال لبیک به فرمان حمایت از مستضعفین بودند و البته باید به رهبری امام و قاطب? مسئولین آفرین گفت که تا انتها آرزوی سقوط اقتصادی و پشت کردن مردم به انقلاب و نظام را به گورستان آمال و آرزوهای دشمنان این ملت فرستادند.

 

 




موضوع مطلب :


دوشنبه 93 بهمن 13 :: 3:20 عصر :: نویسنده : شمس




موضوع مطلب :


دوشنبه 93 بهمن 13 :: 2:48 عصر :: نویسنده : شمس
دوازدهم بهمن 1357
گروهی‌ به ‌نام «سازمان کماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار می‌دهد که اگر آیت‌الله خمینی قصد داشته‌باشد از پاریس به سمت تهران پرواز کند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند کرد. در پی این تهدید‌ها، امام خمینی(س) به نزدیکان و همراهان خود فرمودند: «من بیعت خود را از شما برمی‌دارم، ما به طرف کار بزرگی می‌رویم. شما هم جانتان را به خطر نندازید»
ایران در انتظار امام خمینی(س) غرق سرور است. مردم تهران به شوق ورود امام، خیابان‌ها را آب و جارو می‌کنند، خط‌های سفید وسط خیابان تا کیلومتر‌ها تمیز شده و مردم مسیر حرکت امام را پر از گل کرده‌اند. ساعت نه و بیست و هفت دقیقه صبح، امام وارد خاک ایران شد.
سیزدهم بهمن 1357
بختیار در واکنش به استقبال عمومی مردم از ورود امام، پی‌درپی با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامه‌های آتی خویش سعی در عادی جلوه‌دادن اوضاع دارد. مردم امام، چشم و گوش به مدرسه‌ی علوی دوخته‌اند. جمعیت مشتاق به دیدار اما آنقدر زیاد هستند که کوچه‌های اطراف مدرسه‌ی علوی مملو از آدم شده است. مردم پارچه‌های دست‌نویسی روی دیوار‌ها نصب کرده‌اند که روی‌شان نوشته‌شده: «زیارت قبول، با یک بار زیارت امام این توفیق را به دیگران هم بدهید»
چهاردهم بهمن 1357
در تمام کشور مردم به اعتصاب عمومی دست زده‌اند. کارکنان ادارات و وزارتخانه‌های مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل کار خود راه نمی‌دهند. جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران، به دیدار امام می‌رود و استعفانامه‌اش را به ایشان تسلیم می‌کند و البته دوباره از سوی امام شهردار می‌شود. بختیار از انتشار این خبر و احتمال این‌که سرمشق دیگر زیر دستانش قرار گیرد به شدت می‌ترسد و طی یک مصاحبه شروع به ناسزاگویی به جواد شهرستانی می‌کند و سایر کارمندان و مسئولان دولت خویش را تهدید می‌کند. با همه‌ی این‌ها شهردار تهران، تنها کسی نبود که به مدرسه‌ی علوی(محل سکونت امام) روی آورد.
پانزدهم بهمن 1357
بختیار تمام پایگاه‌هایش را از دست داده و همچنان با انجام مصاحبه‌های مختلف سعی در به رخ کشیدن قدرت خود دارد. محورهای مورد تاکید و تهدید او در مصاحبه‌ها این‌ها هستند:
    - به آیت‌الله خمینی اجازه تشکیل دولت موقت را نمی‌دهم.
    - کسانی را که جنگ داخلی راه بیندازند اعدام می‌کنم.
    - تمام نظرات امام خمینی را در لباس قانون تحقق می‌بخشم.
امام در پاسخ تهدید‌های دولت فرمودند: «من باید نصیحت کنم که دولت غاصب کاری نکند که مجبور شویم مردم را به جهاد دعوت کنیم. ما از ارتش می‌خواهیم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آن‌ها فرزندان ما هستند. ما به آن‌ها محبت داریم...»
امام همچنین در سخنرانی‌ها و دیدار‌هایشان با مردم اصول سیاست‌هایشان را این‌گونه بیان فرمودند: «تمام اتباع خارجی در ایران به صورت آزاد زندگی خواهند کرد. ما برای اقلیت‌های مذهبی احترام قائل هستیم. نظر من راجع به رادیو و تلویزیون و مطبوعات این است که در خدمت ملت باشند. دولت‌ها حق هیچ نظارت ندارند...»
شانزدهم بهمن 1357
ده‌ها خبرنگار داخلی و خارجی، گروه‌های مختلف مردم و جمعی از نزدیکان امام در سالن مدرسه‌ی علوی اجتماع کرده‌اند. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی حکم نخست‌وزیری مهندس مهدی بازرگان را قرائت می‌کند. در حالی که مردم هر لحظه به پیروزی نزدیکشان امیدوارتر می‌شوند، جمعی از تیمساران ارتش در حال فراهم کردن مقدمات اجرای طرحی با حمایت مستقیم آمریکا برای دستگیری امام و کشتن مردم هستند.
اعضای شورای انقلاب، آیت‌الله دکتر بهشتی، آیت‌الله مطهری و مهندس بازرگان با تماس‌های مداوم با فرماندهان ارتش سعی می‌کنند ارتش را بدون خونریزی، متحد ملت کنند. مردم با گل و اشک و شعار به استقبال ارتشیان می‌روند.
هفدهم بهمن 1357
مردم در خیابان‌ها و در حمایت از دولت بازرگان تظاهرات می‌کنند. شعارها علیه بختیار است، مردم بختیار را نمی‌خواهند. بختیار سعی دارد به مردم بفهماند در انجام وعده‌های خود کوشاست.
به همین منظور در جلسه‌ی مجلس حضور می‌یابد و نمایندگان در حضور بختیار طرح‌های انحلال ساواک و دستگیری نخست‌وزیران و وزیران دولت از سال 1341 تا آن سال که متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصویب می‌کنند.
هجدهم بهمن 1357
امام خمینی فرمان داده‌اند نام اشخاصی که به نوعی به کشور و مردم خیانت کرده‌اند افشا شود. با تلاش مردم و متخصصین، فرستنده‌ای سیار در مدرسه‌ی علوی راه‌اندازی می‌شود. اینجا تهران، کانال انقلاب!
نوزدهم بهمن 1357
بختیار دستور تیراندازی به سمت مردم را می‌دهد. در بعضی از نقاط کشور به سمت مردم تیراندازی می‌شود. عده‌ی زیادی از همافران و افراد نیروی هوایی، با لباس‌های نظامی و در میان شادی و حیرت مردم به اقامت‌گاه امام رفتند. امام خمینی در این دیدار، خطاب به همافران فرمودند:
«همان‌طور که گفتید تا حالا در اطاعت طاغوت بودید، حال به قرآن پیوستید. قرآن حافظ شماست. امیدوارم با کمک شما بتوانیم در اینجا حکومت اسلامی را برقرار کنیم.»
بیستم بهمن 1357
پس از خبر ساعت 20، تصاویری از دوران اقامت امام خمینی در پاریس از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد. هم‌زمان با پخش تصویر امام خمینی، همافران نیروی هوایی در پادگان، فریاد «الله‌اکبر» سر دادند. شعار همافران در حمایت از امام خمینی باعث خشم افسران و کارکنان ضد اطلاعات نیروی هوایی شد. اخطارهای تند آنان به همافران، به درگیری و تیراندازی و ورود گارد شاهنشاهی منجر شد. با بالا گرفتن درگیری، مردم برای کمک به همافران ارتش وارد پادگان شدند اما لوله‌ی مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخید و آن‌ها را هدف گلوله قرار داد. درگیری تا صبح ادامه داشت...
بیست و یکم بهمن 1357
ساعت 10 صبح اسلحه‌خانه‌ی نیروی هوایی به همت مردم و کمک همافران فتح شد.
ساعاتی بعد کلانتری‌های 9، 10، 11، 12، 16، 26 و کلانتری نارمک به دست مردم افتاد.
مردم تانک‌ها و نفربرها را به خیابان‌ها آوردند و به یکدیگر روحیه می‌دهند. فرمانداری نظامی که دست‌پاچه شده‌است، در آخرین اعلامیه‌اش که بارها از رادیو پخش شد، ساعت منع عبور و مرور را چهار و نیم عصر اعلام کرد.
امام خمینی در پاسخ به دستور فرمانداری پیامی به این شرح صادر فرمودند: «اعلامیه‌ امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است؛ مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است.»
مردم خیابان‌ها را ترک نکردند.
بیست و دوم بهمن 1357
تهران و اغلب شهرستان ها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیروهای مسلح بود. از غروب روز بیستم، کسی خیابان‌ها را ترک نکرده بود. درحالیکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژیم شدیدتر می شد خبر رسید که ستاد ژاندارمری واقع در میدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعتها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش،کارخانه‌ها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی که همه خیابان‌ها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت 30/10 دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ واکثر فرماندهان تشکیل جلسه داد و پس از مذاکرات بسیار، طی اعلامیه‌ای بی طرفی ارتش را اعلام کرد:
 «با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته های ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می نماید.»
این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحی که سوار برخودروهای نظامی بودند. همچنین کاخ گلستان، مرکز رادیو ایران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود. شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیروهای مردمی فتح شد. مردم، زندان کمیته [کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری] را که مرکز بازجویی و شکنجه متهمان سیاسی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد کردند. تا غروب این روز، تمام کلانتری ها، پادگان‌ها، پاسگاه ها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آن‌ها فرار کردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه – محل شورای انقلاب – برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر کرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگان‌های خود برگردند. درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزیری در حرکت بودند، بختیار که پس از فرار نظامیان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت. سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشکر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلوله ای کشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم کرد. رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد. در آخرین لحظه‌ها گوینده رادیو پیامی را که از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازکارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به کار کرد. صدای گوینده‌ از شدت هیجان می لرزید:
«توجه توجه ... این صدای انقلاب ملت ایران است...»
فریاد شادی از تمام خاک ایران برخاست، آخرین سلسله‌ی پادشاهی ایران، سرانجام سقوط کرد.



موضوع مطلب :


شنبه 93 بهمن 11 :: 6:40 عصر :: نویسنده : شمس
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 219
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 177844