سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

بر اساس آیات و روایات این حق تصرف فقط در اختیار معصوم و پس از آن در اختیار فقیه است و او یا باید خودش این تصرفات را انجام دهد و یا می‌تواند به شخصی به عنوان نماینده خود این اجازه تصرف را بدهد. لذا دلیل اصلی تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط رهبری اعطای حق تصرف به رییس جمهور است که به خودی خود حق تصرف ندارد * چرا تنفیذ حکم ریاست جمهوری از وظایف رهبری است؟ حضرت امام رحمه‌الله در پاسخ به علت تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط ولی فقیه می‌فرمایند: چون مشروعیت آن باید با نصب فقیه ولى امر باشد، اینجانب رأى ملت شریف را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهورى اسلامى ایران منصوب نمودم‌. [1] برای توضیح عبارت فوق باید به نکات ذیل توجه کرد: یک. بشر در طول تاریخ چه از روی اضطرار و چه از باب ضرورت عقلی و چه از باب میل و طبع فطری خود به زندگی اجتماعی، عموماً زندگی جمعی را بر زندگی فردی ترجیح داده است. در زندگی اجتماعی تعارضات و اختلافات مردم یک امر طبیعی است. برای رفع این تعارضات و استقرار نظم و امنیت مطلوب در زندگی اجتماعی و ممانعت از هرج و مرج، هر جامعه‌ای نیازمند یک نهادی است که قانونگذاری نماید و این قانون را در جامعه اجرا نماید و با متخلفین از قانون و اخلال‌کنندگان در نظم عمومی جامعه برخورد نماید. این نهاد همان حکومت است. بنابراین هر جامعه‌‌ای ضرورتاً نیازمند حکومت است. دو. حکومت برای عملی‌کردن قوانین نیازمند الزام و اجبار است. به همین جهت هم امروزه در همه جای دنیا ابزارهای الزام‌آور مثل سازوکارهای اداری، جریمه، زندان و ... برای اجرای قانون و برخورد با متخلفین وجود دارد. استفاده از ابزارهای الزام‌آور نیازمند اختیار حکومت در تصرف در جان و مال مردم است. وقتی فردی با اختیار خود مالیاتش را نپرداخت و دولت اختیار داشت که در این صورت اموال او را مسدود کند یا از اموال او برداشت کند، این فرد مجبور به پرداخت مالیات خواهد شد. بنابراین دولت نیازمند اختیار و اجازه تصرف در مال مردم است. همچنین اعمال مجازات‌هایی مثل زندان یا برخی قوانین جزایی نیازمند اجازه دولت در تصرف در جان مردم است. در همه حکومت‌های دنیا، همه عقلای عالم به طورکلی وجود چنین اختیاری برای دولت را پذیرفته‌اند و حکومت‌ها در چارچوب قانون چنین تصرفاتی را دارند. سه. به رغم بدیهی بودن اصل حق تصرف حکومت در جان و مال مردم، اندیشمندان و نظام‌های مختلف سیاسی و حقوقی دنیا در این نکته اختلاف دارند که چه کسی و بر اساس چه ضوابطی و تا چه حدی شایسته برخورداری از این گونه اختیارات است؟ و به تعبیر دیگر چه کسی حق چنین تصرفاتی را در چه چارچوبی دارد؟ این بحث در حقیقت سخن از حق حاکمیت حاکم است که همان بحث مشروعیت حاکم و حکومت است. دیدگاه‌های مختلفی در معیار مشروعیت و به تعبیر دیگر این که چه کسی حق چنین تصرفاتی را دارد، مطرح شده است. ما در این جا باید ببینیم از نگاه اسلامی و شیعی معیار مشروعیت حکومت چیست؟ چهار. از نگاه اسلامی انسان‌ها در حالت عادی برتری به یکدیگر ندارند و هیچکدام حق تصرف در جان و مال دیگری را ندارد. تنها کسی که چنین اختیاری را دارد، خداوند متعال است چون خالق، مالک، ولی‌نعمت انسان و عالم به مصالح انسان است. در رساله‌های ولایت فقیه این مطلب به عنوان یک اصل پذیرفته شده تحت عنوان «اصل عدم ولایت» اشاره شده است.[2] ولایت در نگاه اسلامی در عرصه سیاسی ـ اجتماعی به معنای همین حق تصرف است. بنابراین بعد از خداوند تنها کسی حق چنین تصرفاتی را دارد که اجازه تصرف از طرف خداوند داشته باشد. بر اساس آیات مختلف قرآن[3] و روایات معصومین (س)[4] این ولایت از طرف خداوند به پیامبر (ص) و سپس به ائمه دوازده‌گانه (ع) و در زمان عدم دسترسی به آنها، به فقها داده شده است. بر همین اساس بسیاری از فقهای بزرگ مثل مرحوم ملااحمد نراقی، مرحوم صاحب جواهر، امام خمینی رحمه‌الله و ... معتقد بودند که ولایت فقیه همان ولایت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله است و در عرصه حکومت و زمامداری همه اختیارات معصومین علیهم‌السلام را فقیه هم داراست.[5] پنج. با توجه به آنچه گذشت، معیار مشروعیت در نظام اسلامی، مشروعیت الهی است و حکومت مشروع الهی در اسلام، حکومت معصوم و در زمان غیبت، حکومت فقیه است. در مقابل حکومت مشروع حکومت‌های نامشروع یا غاصب وجود دارد که در قرآن و روایات از حکومت نامشروع تعبیر به حکومت طاغوت شده است و از تبعیت از حکومت طاغوت نهی شده است: یُرِیدُونَ أَن یتَحَاکمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یکفُرُواْ بِهِ [6] بر اساس نظریه ولایت فقیه، ولی فقیه به عنوان حاکم مشروع اسلامی، برای اداره امور عمومی جامعه حق تصرف در جان و مال مردم را در چارچوب ضوابط شرعی و آن گونه که خداوند تعیین کرده دارد و حکومت غیرفقیه، حکومت طاغوت است که از تبعیت از آن نهی شده است. مجموعه فیلم: «تنفیذ احکام ریاست جمهوری اسلامی ایران» شش. در نظام جمهوری اسلامی که بر اساس قانون اساسی، حاکمیت و ولایت با فقیه است، حق تصرفات حکومتی با فقیه است. اما با توجه به تنوع و گستردگی‌ای که امور عمومی جامعه دارد، حاکم اسلامی به تنهایی نمی‌تواند همه امور حکومت را خود به سامان برساند، لذا نیازمند افراد و نهادهایی است که به عنوان کمک‌کار ایشان امور کشور را اداره نمایند. چنان که در زمان حکومت معصومین علیهم‌السلام نیز افرادی از طرف آنها به عنوان والی یک منطقه یا قاضی و یا سفیر و ... انتخاب می‌شدند و با اجازه معصوم علیهم‌السلام اداره برخی از امور عمومی مسلمین را برعهده می‌‌گرفتند. امروزه نیز همانند گذشته بلکه به دلیل پیچیدگی‌ها و گستردگی‌های بیشتر حکومت‌های امروزی، حاکم جامعه اسلامی یعنی ولی فقیه نیازمند افراد یا نهادهایی است که او را در امر حکومت یاری نمایند. بر همین اساس در قانون اساسی اداره امور جامعه زیر نظر ولی فقیه در قالب نهادهای مختلف تقسیم شده است که سه نهاد کلان آن سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه هستند. هفت. رییس‌جمهور به عنوان مسؤول امور اجرایی کشور و بالاترین مقام رسمی حکومتی بعد از ولی فقیه، برای اجرای بسیاری از قوانین و مقررات و اداره امور کشور نیازمند همان حق تصرف در جان و مال مردم است که همه حکومت‌ها نیازمند آن هستند. اما همان طور که گفتیم بر اساس آیات و روایات این حق تصرف فقط در اختیار معصوم و پس از آن در اختیار فقیه است و او یا باید خودش این تصرفات را انجام دهد و یا می‌تواند به شخصی به عنوان نماینده خود این اجازه تصرف را بدهد. لذا دلیل اصلی تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط رهبری اعطای اجازه برای تصرفات مذکور و یا همان حق تصرف به رییس جمهور است که به خودی خود حق تصرف ندارد. چنان که در امور قضایی هم ولی فقیه با تعیین رییس قوه قضاییه اداره امور حقوقی جامعه را به رییس قوه قضاییه می‌دهد. همچنین ولی فقیه با تعیین فقهای شورای نگهبان این اختیار را به فقهای شورای نگهبان داده که بر قانونگذاری مجلس از لحاظ شرعی نظارت داشته باشند و بدون تأیید شورای نگهبان هیچگاه مصوبات مجلس رسمیت قانونی پیدا نخواهد کرد. هشت. بنابراین تنفیذ ریاست جمهوری توسط ولی فقیه در حقیقت اعطای مشروعیت برای حاکمیت رییس جمهور بر امور اجرایی کشور است که این مشروعیت بر اساس ادله قرآنی و روایی برای فقیه است. بر همین اساس حضرت امام رحمه‌الله در حکم تنفیذ ریاست جمهوری با اشاره به انتخاب ایشان توسط مردم می‌نویسند: چون مشروعیت آن باید با نصب فقیه ولى امر باشد، اینجانب رأى ملت شریف را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهورى اسلامى ایران منصوب نمودم‌.[7] همچنین با تنفیذ فقیه، حاکمیت رییس جمهوری که فقیه نیست، دیگر مصداق حاکمیت طاغوت نیست، بر همین اساس هم حضرت امام می‌فرمایند: اگر نصب فقیه نباشد، طاغوت است. نه. این نکته قابل ذکر است که در بحث قوه قضاییه و شورای نگهبان، رهبری رییس قوه‌ی قضاییه و فقهای شورای نگهبان را نصب می‌کند، اما در ریاست جمهوری مردم انتخاب می‌کنند و ولی فقیه این انتخاب را تنفیذ می‌کند. چه فرقی بین نصب و تنفیذ وجود دارد؟ به نظر می‌رسد چه نصب و چه تنفیذ هردو اعطای مشروعیت و اجازه تصرف است اما این که در ریاست جمهوری بعد از انتخاب مردم این اجازه صورت می‌گیرد،‌ به دلیل این است که در نظام اسلامی مقبولیت مردمی یکی از شرایط اصلی تحقق حکومت است و این مقبولیت مردمی باید در انتخاب حاکمان و تصمیم‌گیری‌های حکومتی نمود داشته باشد و در قانون اساسی انتخابات ریاست‌جمهوری به عنوان بهترین فرصت برای تجلی مقبولیت مردمی یا مردم‌سالاری در نظام مردم‌سالاردینی پیش‌بینی شده است. لذا در ریاست جمهوری بر خلاف دو مورد دیگر به جای نصب مستقیم از طرف رهبری،‌ از تنفیذ منتخب مردم استفاده شده است که هردو جهت اعطای مشروعیت است.

[1] . صحیفه امام، ج 15، ص 67. [2] . ر.ک: رساله عوائد الایام مرحوم نراقی، رساله ولایت فقیه مرحوم آقانجفی اصفهانی. [3] . نساء/59: اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم. مائده/55: انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون. در این رابطه ر.ک: فتح الله نجارزادگان، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص 214- 73. [4] . مانند روایت مقبوله عمر بن حنظله، توقیع امام زمان (عج) به اسحاق بن یعقوب و ... برای اطلاع از این روایات ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه، ص 114 ـ 48. [5] . محمد حسن نجفى، جواهر الکلام، ج 21، ص 397؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ص 172، صحیفه امام، ج10، ص 308. [6] . نساء/60. [7] . صحیفه امام، ج 15، ص 67.




موضوع مطلب :


شنبه 92 مرداد 12 :: 1:10 عصر :: نویسنده : شمس

1-پایه های اسلام

قال الباقر علیه السلام:

بنی الاسلام علی خمسة اشیاء، علی الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایه.

امام باقر علیه السلام فرمود:

اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبری اسلامی).فروع کافی، ج 4 ص 62، ح 1

2-فلسفه روزه

قال الصادق علیه السلام:

انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر.

امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنی و فقیر) مساوی گردند.

من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1

3-روزه آزمون اخلاص

قال امیرالمومنین علیه السلام:

فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق امام علی علیه السلام فرمود:

خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.

نهج البلاغه، حکمت 252

4-روزه یاد آور قیامت

قال الرضا علیه السلام:

انما امروا بالصوم لکی یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا علی فقر الاخر.

امام رضا علیه السلام فرمود:

مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگی و تشنگی را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگی آخرت را بیابند.

وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10

5-روزه زکات بدن

قال رسول الله صلی الله علیه و آله لکل شیئی زکاة و زکاة الابدان الصیام.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدنها روزه است.

الکافی، ج 4، ص 62، ح 3

6-روزه سپر آتش

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الصوم جنة من النار.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنی بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»

الکافی، ج 4 ص 162

7-اهمیت روزه

الصوم فی الحر جهاد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

روزه گرفتن در گرما، جهاد است.

بحار الانوار، ج 96، ص 257

8-روزه نفس

قال امیرالمومنین علیه السلام

صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام.

امیرالمومنان علی علیه السلام فرمود:

روزه نفس از لذتهای دنیوی سودمندترین روزه هاست.

غرر الحکم، ج 1 ص 416 ح 64

9-روزه واقعی

قال امیرالمومنین علیه السلام

الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب.

امام علی علیه السلام فرمود:

روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنی و نوشیدنی پرهیز می کند.

بحار ج 93 ص 249

10-برترین روزه

قال امیرالمومنین علیه السلام

صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.

امام علی علیه السلام فرمود:

روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.

غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80

11-روزه چشم و گوش

قال الصادق علیه السلام

اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.

امام صادق علیه السلام فرمود:

آنگاه که روزه می گیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند.«یعنی از گناهان پرهیز کند.»

الکافی ج 4 ص 87، ح 1

12-روزه اعضا و جوارح

عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها

ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

روزه داری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه اش به چه کارش خواهد آمد.

بحار، ج 93 ص 295

13-روزه ناقص

قال الباقر علیه السلام

لا صیام لمن عصی الامام و لا صیام لعبد ابق حتی یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتی تتوب و لاصیام لولد عاق حتی یبر.

امام باقر علیه السلام فرمود:

روزه این افراد کامل نیست:

1 - کسی که امام (رهبر) را نافرمانی کند.

2 - بنده فراری تا زمانی که برگردد.

3 - زنی که اطاعت شوهر نکرده تا اینکه توبه کند.

4 - فرزندی که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.

بحار الانوار ج 93، ص 295.

14-روزه بی ارزش

قال امیرالمومنین علیه السلام

کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.

امام علی علیه السلام فرمود:

چه بسا روزه داری که از روزه اش جز گرسنگی و تشنگی بهره ای ندارد و چه بسا شب زنده داری که از نمازش جز بیخوابی و سختی سودی نمی برد.

نهج البلاغه، حکمت 145

15-روزه و صبر

عن الصادق علیه السلام فی قول الله عزوجل

«واستعینوا بالصبر و الصلوة »

قال: الصبر الصوم.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 مرداد 2 :: 10:54 صبح :: نویسنده : شمس

سه دیدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:

1. دیدگاه افراطی؛ در این نگرش، هر گونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی).

فروید و پیروان وی مدعی هستند که اخلاق جنسی کهن، بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و تمام مشکلات بشر به دلیل ممنوعیت ها، محرومیت ها، ترس ها و وحشت های ناشی از این ممنوعیت هاست که در ضمیر باطن بشر جایگزین شده است.

برتراند راسل نیز همین مطلب را اساس قرار می دهد و در کتاب «جهانی که من می شناسم»، می گوید: «اگر از انجام عملی [رفتار جنسی] زیانی متوجه دیگران نشود، دلیلی نداریم که ارتکاب آن را محکوم کنیم».1

2. دیدگاه تفریطی؛ بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف، مردود و مورد نکوهش می باشد. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است.

راسل در جای دیگر می گوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشت ترین صورت یاد کرده اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین، می گفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده می شد، بایستی منعدم شود».2

3. دیدگاه اعتدالی؛ بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه؛ بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف، در یک چهارچوب [Context] مشخص، تعریف شده است.

ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هر گونه انگیزه شهوی و عاطفی و رابطه ای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد و نه جنسیتی. دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، یعنی دیدگاه اعتدالی است.

روابط دختر و پسر از نگاه قرآن کریم

قبل از بحث «آسیب شناسی روابط دختر و پسر»، اشاره ای گذرا به دیدگاه قرآن کریم در مورد این بحث خواهیم داشت.

داستان موسی علیه السلام و دختران حضرت شعیب علیه السلام3

این داستان، مربوط به زمانی است که حضرت موسی علیه السلام با نگرانی و ترس از دشمن از مصر به جانب مدین بیرون رفت و چون به سر چاه آبی در حوالی شهر مدین رسید، آن جا جماعتی را دید که گوسفندانشان را سیراب می کردند و دو زن را یافت که دور از مردان، در کناری به جمع آوری گوسفندانشان مشغول بودند.

موسی علیه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما این جا چه کار می کنید؟ گفتند: ما منتظریم تا مردان، گوسفندانشان را سیراب کنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم و پدر ما هم، مردی سال خورده است.

موسی گوسفندان آنان را سیراب کرد و سپس رو به سایه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسی علیه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود که دید یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیا باز آمده و گفت:

پدرم از تو دعوت کرده که به منزل ما بیایی تا در برابر کمک تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتی موسی علیه السلام نزد پدر دختران (شعیب) رسید و سرگذشت خود را با بیان کرد، شعیب گفت: اینک ترسی به خود راه نده که از شر قوم ستم کار، نجات یافتی.

در این هنگام، یکی از آن دو دختر (صفورا) گفت: ای پدر! این مرد را برای کار خود اجیر کن که وی بهترین کسی است که می توان برای انجام کار برگزید؛ زیرا او هم امین است و هم توانا. شعیب خطاب به حضرت موسی علیه السلام گفت: من اراده کرده ام که یکی از دو دخترم را به نکاح تو در آورم.

چه باید کرد؟

1. بایستی میان والدین و فرزندان، روابط صمیمی حاکم باشد؛ تا فرزندان بتوانند در یک محیط سالم و قابل اعتماد، به راحتی مشکلات خود را با والدین در میان بگذارند.

2. والدین باید شرایط نسل جدید و واقعیت ها را درک کنند و سعه صدر داشته باشند؛ تا با هوشیاری و گفت و گوی منطقی با آنان، برای حل مشکل آنان اقدام کنند.

دختران و پسران مسلمان و پاک، باید بیاموزند که در اولین برخورد تأثیرگذار با جنس مخالف، آن را با پدر و یا مادر و یا با یک مشاور آگاه و مسلمان، مطرح کنند؛ تا بتوانند از تجربه های علمی و عملی آنان بهره برده، قبل از این که دچار

آسیب های جدی شوند، تصمیم عاقلانه ای بگیرند. اگر دختر و پسر، مسائل و معاشرت های مهم روزانه خود را با افراد مجرب مطرح کنند و والدین و مشاوران نیز بتوانند در حل مسائل آنها نقش مفید و سازنده ای را ایفا کنند، می توان امیدوار بود که جلوی بسیاری از روابط پنهانی و ناسالمی که احتمال دارد بعد از برخورد نخستین شکل بگیرد، گرفته شود

1. معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدریج، پیدا می شود. وجود دائمی یوسف در خانه زلیخا کم کم سبب عشق مادی شد.

2. حضور مرد و زن نامحرم در یک محیط بسته، زمینه را برای گناه فراهم می کند.

3. تقوا و ارده انسان، می تواند بر زمینه های انحراف و خطا غالب شود.

4. خطر غریزه جنسی به قدری است که برای نجات از آن، باید به خدای رحمان پناه برد.

5. تلقین یاد خدا به نفس خود، نقش مهمی در ترک گناه دارد.

6. یاد کردن الطاف الهی و عاقبت گناه، مانع از ارتکاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ».

7. یک لحظه گناه می تواند انسان را از رستگاری ابدی دور کند؛ «إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».

8. انسانی که مقام و منزلت خود را می داند خود را به بهای کم و اندک نمی فروشد.

9. انبیا نیز در غرایز، مانند سایر انسان ها هستند؛ ولی به دلیل ایمان به حضور خداوند، گناه نمی کنند؛ «وهم بها لولا ان رآی برهان ربّه».

10. بهانه بسته بودن درها کافی نیست؛ باید به سوی درهای بسته حرکت کرد؛ شاید باز شوند.

11. امام صادق علیه السلام فرمود:

برهان رب، همان نور علم و یقین و حکمت بود که خدا در آیات قبل فرمود؛ «و اتیناه علما و حکما».

روابط دختر و پسر، دارای آفت ها و آسیب های روانی و اجتماعی جبران ناپذیری است که چند نمونه آن به شرح زیر است:

1. سرکوب شدن استعدادها

یکی از مهم ترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی، فکری و روحی نوجوان، مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آینده او می شود، تسلّط میل جنسی بر وجودش می باشد.

عدم کنترل این میل، سبب می شود که تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوس بازی ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس بازی نگردد، تمام فکر و ذهن او به وسیله این خیالات و افکار، اشغال شده و او مجالی برای انجام کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمی کند. این شعله ای که در سراسر وجودش زبانه می کشد، تمام تر و خشک را با هم می سوزاند و شکوفه های تازه دمیده در گلزار شخصیت معنوی اش را طعمه آتش سوزان می کند.8

اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است که با یک سلام و احوال پرسی ساده آغاز می شود و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع می شود؛

ولی به تدریج، نوع رابطه و گفت وگو تغییر پیدا کرده، بر میزان و کمیت آن نیز افزوده می شود و تا آن جا پیش می رود که انسان تمام انرژی عاطفی خود را می خواهد در همین گفت وگوها و ارتباط ها هزینه کند و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمی کند و بر همین اساس است که از همان آغاز، باید از ایجاد ارتباط عاطفی و مبتنی بر احساسات، اجتناب کرد.

بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد)، دلیل موجه و قابل قبولی را نمی شناسیم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار می شود و به تدریج، دو طرف در گردونه ای وارد می شوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند؛ گردونه ای که گاهی رهایی از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است.

لازم به ذکر است که این سخن، یک ادعای صرف و بدون پشتوانه و دلیل نیست؛ بلکه مرکز مشاوره ما که در سطح دانشگاه ها فعالیت می کند، روزی نیست که نامه ای از جوانی که در چنین دامی قرار گرفته دریافت نکند.

جالب این است که تقاضای کمک و فریادرسی از افرادی است که معمولاً در ابتدای کار، به خود مطمئن بوده اند و تصمیم جدی شان آن بوده که وارد ارتباط احساسی و غیرمعقول و از نظر اخلاقی غیرصحیح، نشوند و تنها می خواستند در حد ارتباط عادی و یا به قول شما یک سلام و احوال پرسی و یا اظهار محبت باطنی با طرف مقابل داشته باشند.

اکنون نمونه ایی از این روابط را از زبان این افراد می شنویم:

1. «دختری 19 ساله ام... تا قبل از ورود به دانشگاه، با هیچ پسری ارتباط نداشته ام... خودم در اقوام و فامیل از ماجراهای دوست های خیابانی کاملا خبر داشتم و همیشه مواظب بودم... کم کم با بچه ها خو گرفتم و سلام و احوال پرسی با آنها برایم عادی شد. آنها هم به ما سلام می کردند... مدتی بعد، سلام کردن به پسرها هم شروع شد... تا این که روزی یکی از آنها گفت: ببخشید مدتی است شما را زیر نظر دارم و از اخلاق شما خیلی خوشم آمده، اگر لطف کنید مدتی با هم دوست باشیم... حالم خیلی خراب شد... حدود 3 ساعت فقط گریه می کردم و افسوس می خورم که...».

2. «یک روز که برای درس خواندن به پارک رفته بودم، قدم زدن های دختر و پسرهای جوان، دو به دو با هم، توجه ام را جلب کرد و حواسم حسابی پرت شد. ناگهان تصمیم گرفتم... تصمیم تازه ای گرفته بودم؛

تصمیمی که از آن هراس داشتم و بیشتر از همه می ترسیدم که به خطا و گناه افتاده باشم... چند هفته ای بود که حتی یک کلمه هم درس نخوانده بودم؛ بی انگیزه و بی حوصله شده بودم ... تا این که تصمیم خود را عملی کردم و اکنون چند ماهی است که با دختری رابطه تلفنی دارم... شرایط بد گذشته ام جای خود را به شرایط بدتر امروز داده، زندگی ام آرامش قبلی را ندارد و نمی دانم این وضع تا کجا می خواهد ادامه یابد... این دختر، اکنون ظاهراً جای خالی همه چیز و همه کس را برایم پر کرده، اما چه فایده که در زندگی بیرون و واقعی من، هیچ جایی برای او نیست.می ترسم که به آلودگی و ناپاکی بیشتر کشیده شوم و کم کم به سوی لجن زار گناه کشیده و در آن غرق شوم».9

2. افت تحصیلی یا رکود علمی

دل مشغولی و اضطرابی که بر اثر این گونه پیوندها پدید می آید، بزرگ ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ از این رو، مشاوران مدارس و دانشگاه ها توصیه می کنند که هنگام تحصیل و امتحانات، مراسم خواستگاری و عقد را به تأخیر اندازند؛ تا افراد بتوانند با تمرکز و آسودگی خیال، در انجام تکالیف درسی و امتحانات موفق شوند؛

مطالعه و درس، در زندگی هر انسانی، به ویژه در دوران دانش آموزی، از مهم ترین عوامل سازنده شخصیت وی می باشد که فدا کردن آن به خاطر تن دادن به دوستی های احساسی و غیرآگاهانه و پاسخ گویی به خواست های تمام نشدنی هوس و میدان دادن به میل جنسی، خطایی نابخشودنی و شکستی بزرگ و رسوا کننده است.

تجربه نشان داده که این نوجوانان و جوانان، به علت پریشانی افکار و حواس پرتی، ذوق درس خواندن و اشتیاق هر گونه مطالعه ای را - اعم از کتاب های درسی و غیر درسی - به کلی از دست می دهند.

اگر زندگی بزرگان، شخصیت های علمی، محققین، نوابغ و دانشمندان و متفکرین را مورد مطالعه قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که همه آنان افرادی بوده اند که از خوش گذرانی ها و هوس بازی خود را کنار کشیده اند و احتیاجات جسمی و غریزی خود را از طریق مشروع و معقول و در حد اعتدال، برآورده اند.10

دروغ بزرگی است اگر کسی بگوید: میل جنسی، سراسر وجودش را گرفته و ذهن و زبان او را دوستی های نامطلوب با جنس مخالف پر ساخته، اما از نظر درس، مطالعه و تحقیقات علمی، لطمه اساسی بر او وارد نشده است و به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، تحقق چنین امری، از محالات است.

«با شکل گیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم می شود و از آن جا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جوانی، به اوج خود می رسد و فضای نسبتا مناسبی برای ارضای این نیاز (هر چند به طور غیرصحیح آن) در محیط آموزشی و دانشگاهی وجود دارد، به شکل خودکار، دختر و پسر در این کانال قرار می گیرند، در اکثر موارد، به طور ناگهانی و بدون توجه به نتیجه کار، گرفتار چنین گردابی می شوند و آن را با عنوان های عرف پسند و موجه، پوشش می دهند و باطن غیرموجه آن را با ظاهری نیکو و پسندیده، جلوه گر می نمایند.

به این ترتیب، علاقه ابتدایی شدت یافته، با وجود تصمیم اولیه دو طرف یا یکی از آنها، کم کم به وابستگی به یکدیگر تبدیل می شود. این وابستگی، در بسیاری موارد – شاید در تمام موارد - آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسی آنها می شود؛

به گونه ای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن می سازد و هر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز و حتی در کلاس درس، در فکر طرف مقابل است. این سخن، ادعای بدون پشتوانه ای نیست و اگر به نوشته های چنین افرادی مراجعه کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود.11

3. ایجاد جو بدبینی

پسر با خود می گوید:

دختری که به راحتی با من رابطه نامطلوب و نامشروع برقرار کرد، از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری هم طرح دوستی نریخته باشد و از کجا که در آینده و پس از ازدواج با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراین، این گونه ازدواج ها، پایدار نخواهد بود و تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می گردند.

4. اضطراب، تشویش و احساس نگرانی

وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر، برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می گیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال دارد.

بنابراین، وجود چنین دلهره ها و اضطراب هایی که گاهی لطمه های جبران ناپذیری بر جسم و روان انسان وارد می کند، از آسیب های جدی این گونه روابط است.

همچنین هیجانات کاذب، مثل خیال ازدواج، خوش بختی و در نتیجه، شکست روحی ، قربانی شدن دختران به خاطر از بین رفتن آبروی آنها و خانواده شان و حتی اقدام به خودکشی از دیگر آسیب های این نوع ارتباط است.

5 . فقدان شناخت درست و واقع بینانه

کسانی که مدعی اند که این گونه روابط و دوستی ها با انگیزه ازدواج شکل می گیرد، با کمی دقّت، در خواهند یافت که روح حاکم بر این گونه دوستی ها، عاقلانه و از سر اندیشه نیست؛ بلکه در آغاز و یا پس از مدتی، تنها عامل ادامه روابط، میل و کشش جنسی خواهد بود.

امام علی علیه السلام می فرماید:

«حُبُّ الشّیءِ یُعْمی وَ یُصِمُّ؛ دوست داشتن چیزی [آن هم ناآگاهانه و از سر هیجان و احساسات]، انسان را کور و کر می کند».

«وابستگی هایی که بین دختر و پسر ایجاد می شود، مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی می شود و از آن جا که دختر یا پسر به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکی ها، خوبی ها، زیبایی ها را در فرد مورد علاقه خود می بیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی طرف مقابل را ندارد؛

زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه می کند؛ نه با نگاه خریدار و نه با نگاه نقادانه و بررسی کننده ای که تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقت و مشاهده قرار دهد»13.

این نوع انتخاب ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می گیرد، به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع بینانه، اگر هم به ازدواج منتهی گردد، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد.

6 . محرومیت از ازدواج پاک

هر انسانی در سرشت و نهاد خویش، به دنبال پاکی و نجابت است. دخترانی که در پی روابط آلوده هستند، در حقیقت، پشت پا به سرنوشت خود زده اند و این امر، باعث می شود که آنان به جرم آلودگی به این روابط، شرایط ازدواج پاک را از دست بدهند و اگر به وسیله این گونه روابط ناسالم، در ازدواج پسران نیز تأخیر ایجاد شود دختران بیش از پسران، در معرض این آسیب قرار می گیرند.

«روابط دختر و پسر، بیش از آن که مفید باشد، تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار می آید. با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق در بین کسانی که قبل از ازدواج، ارتباط های دوستانه داشته اند، بالاتر است.

از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیشتر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز است.

عمدتاً دیده می شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی دهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشنایی های خیابانی به شکل های تصنّعی ابراز می شود».

در پایان به چند پرسش اساسی زیر اشاره می شود:

1. به نظر شما یک رابطه و پیوند مطلوب، چه ویژگی هایی دارد؟

2. آیا روابطی که بر پایه هوسرانی ها و سرگرمی های زودگذر است، می تواند روابطی پایا و پویا باشد؟

3. آیا هر انسانی با هر صفت و ویژگی، شایسته ارتباط و دوستی است؟

4. آیا پسندیده نیست که انسان، سرمایه عشق و محبت خود را برای زندگی آینده خویش پس انداز کند.

7. عدم اسقبال از تشکیل کانون خانواده

این گونه روابط و دوستی ها، معمولا به انگیزه تفنّن و سرگرمی شکل می گیرد و در خلال آن از خودباوری و زودباوری دختران، سوء استفاده می شود. متأسفانه در بسیاری از موارد، تفاوت عشق و هوس، دیده نمی شود. عشق حقیقی و پاک، با هوس های آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد.

برخی از این روابط که مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی، رو به سردی و افول می نهد. جاذبه و دل ربایی ها، مربوط به روزها و ماه های اول دوستی است؛ ولی دیری نمی پاید که این روابط، عادی شده، به جدایی می کشد. حس تنوع طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر، باعث می شود که برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند. جامعه ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند، هیچ گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. اغلب خوبی ها و کمالات والای انسانی، در پرتو تشکیل خانواده ای سالم، به فعلیت می رسد.

8 . کم رنگ شدن ارزش های مکتبی و فرهنگ اصیل ایرانی

غرق شدن جوانان در عشق های آن چنانی و دوستی های ناباب، نتیجه اش دوری از معنویات و از دست رفتن ارزش های انسانی و الهی است که، نتیجه اش نابودی سرمایه های انسانی و بهترین فرصت برای رواج فرهنگ بی خدایی و ابتذال غرب و تسلط دشمنان دیرین اسلام و قرآن در کشور است.

آیا تجربه کشور اندلس اسلامی که جوانان را از راه فساد و فحشا، از ارزش های الهی و انسانی تهی کردند و توانستند شکست را برآنان تحمیل کنند، برای ما کافی نیست؟ آیا می دانیم که چرا دنیای بی خدای غرب و آمریکا، برای رواج ابتذال و تهی سازی جوانان از ارزش های دینی هزینه های نجومی می کند؟

9 . انحطاط اخلاقی

شکل گیری شخصیت انسان، تابع نوع رفتار کسانی است که با آنها رفت و آمد دارد. بنابراین، نوع دوست در تعیین سرنوشت و ساختن حقیقت انسان، بسیار مهم است.

ریشه بسیاری از مفاسد اخلاقی از همین دوستی ها و روابط، ناشی می شود که سبب سقوط انسان در گناه و معصیت می گردد. ما نمونه بارز آن را در جوامع غربی شاهدیم.

طبق آمار، در دهه 1990، از هر سه کودک آمریکایی، یکی نامشروع بوده است و از همین روست که انحطاط اخلاقی در غرب، باعث نگرانی شده است.

دوستی ها و روابط نا مطلوب دختران و پسران، بزرگ ترین مانع رشد و کمال انسانی است. دوستی های غیر صحیح، باعث می گردد که دختران و پسران به صورت ابزاری درآیند که هر روز، تغییراتی در آرایش، پوشش، حرکات و... داشته باشند و این، چیزی جز مشغول شدن به کارهای بی ارزش و دور شدن از هدف اصلی و شناخت خود و شکوفایی خلاقیت ها و عقب ماندن از قله کمال نیست.

در این صورت، انسان به دنبال خواسته های دیگران است و خودش را فراموش می کند.

در آستانه بلوغ، شرم و حیا در هر نوجوان عفیفی، مانع از این است که او به طرف مسائل غریزی تنزل کند و با وجود این که در این دوران، هورمون های جنسی شخص را تحریک می کنند و به جنس مخالف متمایل می کنند، امّا به جهت همان حجب و حیای فطری، فرد به نوعی احساس حقارت می کند.

شخصیت های بزرگ و چهره های ماندگار، کسانی بوده اند که با پاکی و تقوا زیسته اند و هرگز عظمت روحی و شخصیت معنوی خود را در قربانگاه نفس و شهوات، ذبح نکرده اند؛

اما افسوس که برخی از نوجوانان و جوانان، به جهت ضعف اراده و فقدان تجربه و اطلاعات لازم و یا انحطاط و آلودگی محیط زندگی خود و اطرافیان، با تسلیم شدن در برابر طوفان غرایز و شهوات، آن پاکی و معصومیت فطری و ذاتی خویش را از دست می دهند و راه تکامل و سعادت ابدی را به روی خود می بندند.14

اگر از دیدگاه قرآن کریم، انسان را تعریف کنیم، درخواهیم یافت که روابط دختر و پسر، با عظمت و بزرگی انسان، سازگار نیست.

امام علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی علیه السلام فرمود:

«نفس خویش را عزیز بشمار و به هیچ پستی و دنائتی، تن مده؛ گرچه عمل پست، تو را به لذت برساند؛ زیرا هیچ چیز با شرافت نفس، برابری نمی کند و [به جای عزت از دست داده] عوضی همانند آن نصیبت نخواهد شد و بنده دیگران نباش که خداوند، تو را آزاد آفریده است».15

همچنین فرمود:

«کسی که نفس شرافتمند و باعزتی دارد، هرگز آن را با پلیدی گناه، خوار و پست نخواهد کرد».16

شیخ رجبعلی خیاط می گوید:

«اگر تو برای خدا قیام کنی، تمام عوالم خلقت، دلیل راه تو هستند؛ چون کمال آنها، در فنای در تو می باشد. آنها می خواهند آن چه را در فطرت دارند، تحویل دهند؛ تا به کمال واقعی برسند و اگر انسان برای خدا قیام کند، همه عوالم وجود سر راه او صف می کشند؛ تا آن چه در خود دارند، به او عرضه کنند و راهنمای او باشند».

امام علی علیه السلام می فرماید:

درد تو، در توست و درمان تو نیز در خود توست. تو گمان می بری که موجود ضعیفی هستی؛ حال آن که راز جهانی بزرگ، در کتاب وجود توست».

امام صادق علیه السلام می فرماید:

خداوند، تمام کارهای مؤمن را به خود او واگذار کرده، ولی به او اختیار نداده که خود را خوار و ذلیل کند».17

 10 . تهدید، مهم ترین سرمایه دختر و پسر

دختران و پسران، تا حدی می توانند تشخیص دهند که همسرشان با جنس مخالف ارتباط داشته است یا نه؟ دختران و پسرانی که با گروه مخالف ارتباطی نداشته اند، یک حس خوبی دارند که زندگی مشترک را لذت بخش تر و شیرین تر می کند؛

اما این حس خوب زنانه و یا مردانه، با روابط عاطفی و غریزی، کشته می شود و آن حس پاک، از بین می رود و شریک زندگی، برای او تازگی ندارد و آن لذتی را که دو همسر پاک از هم می برند، این دو از هم نمی برند و این نکته تا حدی برای آن دو قابل درک است.

شخصی می گفت:

با زنی ازدواج کردم و پس از دو سال می خواهم از او جدا شوم؛ چون احساس می کنم که من برای زنم هیچ جاذبه ای ندارم و پس از جست وجو فهمیدم که روابط بی حد و مرزش با پسران - قبل از ازدواج - موجب این بی میلی است و موجب شده که من برای او جاذبه ای نداشته باشم.

دختران و پسران نباید به گونه ای رفتار کنند که این حس زیبا، در آنان کشته شود.

 عشق های این زمان، آن عشق های قصه نیست

این زمان فرهاد کو، مجنون که شد، افسانه کیست؟

 عاشقی را گفتم اَر محبوبه خواهد، کوه از جا می کَنی؟

 گفت: عاشق بودن آری، کوه کندن بهرِ چیست؟

گفتم او را عاشقان آواره در دامانِ صحرا بوده اند

 گفت: سرگردان به صحرا در شدن از ابلهی است

گفتمش در راه جانان، دست از جان می نهی؟

 گفت: باید شادمان با دلبرِ جانانه زیست!

 گفتم: اما عاشقانِ قصّه این رَه رفته اند

 گفت: امّا این زمان، این کارها دیوانگی ست!

 گفتم: ای عاشق! اگر محبوبه بد عهدی نمود؟

گفت: دنیایی بزرگ است و پُر از حور و پری است

11. احساس گناه

اظهار محبت و طرح رابطه دوستی با جنس مخالف، از رفتارهایی است که جامعه دینی و ارزشی، آن را نمی پسندد و به آن خرده می گیرد و اگر اندک دقتی در متون دینی و سخنان رهبران دینی صورت گیرد، روشن می شود که ارتباط با جنس مخالف، از چارچوب و قوانینی خاص برخوردار است و آزاد و بدون محدودیت - آن گونه که در جوامع غیردینی شیوع دارد و به عنوان یک ارزش تلقی می شود – نیست؛

بلکه نگاه اسلام به این گونه ارتباط ها، منفی است و همه به ویژه جوانانی را که در اوج غریزه جنسی هستند، از ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی با جنس مخالف، نهی کرده است.

حال اگر به علت عدم آگاهی، غفلت و یا تغافل، در دوره جوانی، فردی مرتکب چنین رفتاری شد، مدت زمان زیادی نمی گذرد که جوان به خود می آید و به گذشته خود می اندیشد و رفتارهای خود را با ملاک ها و معیارهای اخلاقی و شرعی مقایسه کرده و آنها را محک می زند و یا با قرار گرفتن در موقعیت ها و شرایط زمانی و مکانی معنوی – که بسیار هم پیش می آید - دچار پشیمانی شده و اگر نتواند به درستی از این فضای روانی خارج شود، احساس گناه می کند و این احساس گناه، منشأ بسیاری از ناگواری های روحی و روانی می شود.

لازم به ذکر است که تجدیدنظر نسبت به اعمال غیرمعقول و غیرمشروع گذشته و پشیمان شدن از آنها و تصمیم بر ترک آنها، امری مقبول و شایسته او بلکه لازم و ضروری است و آن چه به عنوان یک پیامد منفی در این جا از آن یاد می شود، آن احساس گناه منفی و شدیدی است که بر فضای فکری فرد حاکم شده، توان خارج شدن از آن را در خود نمی بیند و همراه با یأس و ناامیدی مطلق است و توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار را از شخص می گیرد.

نکته قابل توجه آن است که آسیب پذیری جوانانی که به ارزش های دینی و اخلاقی احترام می گذارند و به آنها پای بند هستند، بیشتر است و آنان به خاطر آشنایی بیشتری که با دستورات دینی و اخلاقی دارند، بیشتر در معرض احساس گناه شدید و پیامدهای منفی آن قرار می گیرند.18

12ـ خیانت به همسر آینده

همه سرمایه های جسمی، روانی و معنوی دختران و پسران، از آن همسر آینده شان است و آنان حق ندارند برای افراد دیگری که از سر فریب و تفنن با او دوست شده اند این سرمایه را هزینه کنند؛ امّا متأسفانه برخی این خیانت را مرتکب می شوند و با ارتباط نامشروع با دیگران حقوق همسر آینده خویش را از بین می برند که این عمل، کانون گرم خانواده را در معرض تهدید قرار می دهد.

منابع نزد صاحب وبلاگ موجود است.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 مرداد 2 :: 10:53 صبح :: نویسنده : شمس

کارشناسان بر این باورند علت بسیاری از رفتارهای غلط نوجوانان مانند پرخاشگری، اضطراب، بزهکاری، مصرف سیگار، افت تحصیلی و... ریشه در کمبود یا ضعف اعتماد به نفس آنها دارد. درواقع اگر نوجوان از خودباوری و عزت نفس مطلوبی برخوردار باشد از موقعیت و کارآمدی بالاتری نیز برخوردار بوده و از آسیب‌های روانی و اجتماعی مصون خواهد ماند...

 باید گفت اعتماد به نفس از دوران کودکی، توسط والدین و اطرافیان شکل می‌گیرد. به عنوان نمونه اگر کودکی در محیطی پر از ترس بزرگ شود، یاد می‌گیرد که بترسد یا اگر در محیط پر از تشویق بزرگ شود، به خوبی می‌آموزد که اعتماد کند. درواقع عزت نفس کودکان به نوع نگرش و رفتاری که دیگران نسبت به او دارند، برمی‌گردد و رفتارهایی مانند طرد، عدم محبت، عدم توجه، غفلت، جدی نگرفتن، توجه به نکات منفی، گوش ندادن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، سرزنش، تهدید، مقایسه، انتظار بیش از حد و بد رفتاری با کودک باعث کاهش عزت نفس او در همه مراحل رشد به ویژه دوران نوجوانی می‌شود. از طرف دیگر رفتارهایی چون پذیرش، احترام، محبت، توجه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، احساس ایمنی و انتظارات مناسب، افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان را به همراه دارد.

اولین پله، سخت‌ترین حرکت

نوجوانان باید آنچه را که هستند، بپذیرند و احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند تا با رسیدن به اعتماد به نفس مطلوب به فرد بهتر و ایده‌آل‌تری تبدیل شوند. نوجوانی که اعتماد به نفس مناسبی ندارد، خود را در حدی نمی‌بیند که بتواند پیشرفت کند و خیلی زود سرخورده و گوشه‌گیر خواهد شد. درواقع اولین پله برای افزایش اعتماد به نفس در نوجوانان این است که یاد بگیرند به خودشان احترام بگذارند و خود را دست‌کم نگیرند.

پذیرش محدودیت‌ها و توانمندی‌ها در کنار هم نکته‌ای است که نباید آن را نادیده گرفت چرا که هر فردی حداقل یک یا چند نقطه‌ضعف دارد اما مهم این است که نوجوان نقاط‌ضعف خود را بدون نگرانی و ناراحتی بپذیرد و از آنها احساس گناه و شرمساری نکند چرا که هیچ فردی نمی‌تواند انسانی کامل باشد. درواقع یک نوجوان موفق با آگاهی و پذیرش نقاط مثبت و ضعف خود احساس رضایت و خوشنودی می‌کند و اجازه نمی‌دهد تا محدودیت‌ها و نقاط ضعف جلوی موفقیت‌های او را بگیرد چرا که همواره درصدد برطرف کردن نقاط ضعف خود است.

نقش والدین در افزایش اعتماد به نفس نوجوانان

اگر فرزند نوجوانی دارید باید یاد بگیرید که انتظارات بیش از حدی از وی نداشته باشید. در عین حال، همواره توانایی‌ها و موفقیت‌های کوچک نوجوان باید مورد تشویق و تحسین خانواده قرار گیرد و از فعالیت‌های سازنده و عواطفش حمایت شود. البته این به آن معنا نیست که همه رفتارهای نادرست نوجوان را نادیده بگیرید تا دچار اعتماد به نفس کاذب شود بلکه باید با او به گفت‌وگو بنشینید و با تکیه بر منطق و خرد نکردن شخصیت فرزندتان، مشکلات را حل کنید و مراقب باشید اعتماد به نفسش تخریب نشود. از طرفی شما به عنوان والدین باید بدانید گوش کردن به حرف‌های نوجوان و تایید عقاید مثبت و کوچک نشمردن او در جمع، تاثیر بسزایی در افزایش اعتماد به نفس او دارد. کافی است یک بار امتحان کنید تا نتیجه بگیرید.

از کجا متوجه?شویم نوجوان‌مان اعتماد به نفس مناسبی دارد؟

دکتر ادوارد مور، روان‌پزشک کودک و نوجوان و عضو انجمن علمی‌ نوجوانان بریتانیا معتقد است نوجوانی که از اعتماد به نفس مطلوبی برخوردار است همواره مستقل عمل می‌کند، مسوولیت‌پذیر است و متکی به فرد خاصی نیست. یک نوجوان با اعتماد به نفس مطلوب از حضور در یک جمع غریبه و ناشناس احساس ترس نمی‌کند، گوشه‌گیر و پرخاشگر نیست و همیشه نسبت به پیشرفت‌هایش افتخار می‌کند و دامنه وسیعی از هیجان‌ها و احساسات را بروز می‌دهد. در عین حال، ناکامی ‌را نیز به راحتی می‌پذیرد و خیلی راحت عقایدش را با منطق در جمع مطرح و از آن دفاع می‌کند. در مقابل، نوجوانی که اعتماد به نفس پایینی دارد همیشه توانمندی‌های خود را دست‌کم می‌گیرد، احساس درماندگی می‌کند و به آسانی تحت‌تاثیر دیگران قرار می‌گیرد. این نوجوان، دامنه محدودی از احساسات و عواطف را بروز می‌دهد و از موقعیت‌های جدید و تازه دوری می‌کند و همواره نقاط‌ضعف خود را می‌بیند و خودش را سرزنش می‌کند.

رابطه میان خجالت و اعتماد به نفس در نوجوانان

بروز هرگونه اضطراب و نگرانی موقع قرار گرفتن در محیط‌های اجتماعی و گروه‌های فامیلی، تعریف مناسبی برای واژه خجالت کشیدن است و بروز این حس در نوجوانان به دوران کودکی آنها باز‌می‌گردد. کودکی که در مقابل پرسش‌های دیگران، پاسخی نمی‌دهد، تمایلی به شرکت در فعالیت‌های گروهی مهدکودک ندارد یا به مکان‌هایی مانند زمین بازی مدرسه نمی‌رود مگر اینکه از طرف یکی از والدین یا دوستان نزدیک مورد حمایت قرار بگیرد، در نوجوانی نیز با حس ‌کم‌رویی و خجالت مواجه خواهد شد. البته بسیاری از کودکان در بعضی از موقعیت‌ها مانند مهدکودک یا پیش‌دبستانی خجالتی هستند. در این بین نباید فراموش کرد یک شخصیت درون‌گرا، خود به تنهایی مشکلی به‌وجود نمی‌آورد اما زمانی یک رفتار خجالتی می‌تواند آزار‌دهنده باشد که او را از داشتن دوست‌، شرکت در بازی و دیگر فرصت‌های یادگیری دور می‌کند که این موضوع خود می‌تواند مشکل‌ساز باشد و از یک کودک خجالتی، یک نوجوان خجالتی و با اعتماد به نفس پایین بسازد.

خجالتی بودن می‌تواند ژنتیکی باشد

بررسی‌های اخیر محققان دانشگاه‌ هاروارد روی 550 نوزاد نشان می‌دهد که میل به کم‌رویی ممکن است ژنتیکی باشد‌ اما محیطی که کودک در آن رشد می‌کند نیز تاثیر شگرفی در خجالتی یا اجتماعی شدن یک نوجوان دارد. درواقع میل به کم‌رویی یا خجالتی بودن با توجه به شرایط خانه نظیر بی‌ثباتی در تربیت فرزند‌، اختلافات خانوادگی، انتقاد تند و ‌اقتدار خواهر و برادر بیشتر خواهد شد. البته والدینی که فرزندان خود را باور دارند و همواره از آنها حمایت می‌کنند، باعث می‌شوند ‌تا نوجوان در تعاملات اجتماعی و خانوادگی خود راحت‌تر برخورد کند، اعتماد به نفسش تقویت شود و به یک نوجوان خجالتی تبدیل نشود. در عوض، دست‌‌انداختن و مسخره کردن کودک‌، بیان کردن نقاط‌ضعف، اشتباهات، عقاید و احساسات شخصی او در جمع‌، تاکید بر خجالتی بودن نوجوان و تحمیل ارتباطات اجتماعی چاره‌ساز نخواهد بود و کمکی به رفع این مشکل در دوران نوجوانی او نخواهد کرد.

آدم خجالتی چه شکلی است؟!

نباید فراموش کرد افراد خجالتی از نظر فیزیولوژیک خصوصیاتی دارند که در اعمال و رفتار آنها ظاهر می‌شود و تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلالات تنفسی، تغییرات صدایی هنگام صحبت و... از جمله این عوامل است. در این میان برخی از رفتارهای اضطرابی، بیشتر در نوجوانان دیده می‌شود. مخفی کردن خود از اطرافیان و آشنایان و فرار کردن از جمع، به لکنت افتادن، مضطرب و دستپاچه بودن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، خودتوجهی بیش از حد، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و خلاقیت‌های ذهنی از جمله این رفتارها در میان نوجوانان است و اگر این مشکل در دوران نوجوانی حل نشود ممکن است فرد تا پایان عمرش خجالتی باقی بماند.

در این بین، یکی از احساسات ناخوشایندی که به نوجوانان خجالتی منتقل می‌شود احساس تنفر و بیزاری بی‌دلیل از افراد دیگر یا خودکم بینی و حسادت نسبت به آنهاست که باید این‌گونه افکار را شناخت و به کمک روش‌های گفته شده نسبت به حل آنها اقدام کرد. ترس از شرکت در فعالیت‌های اجتماعی، یکی از عوامل مهم بروز خجالت در نوجوانان و ایجاد این حس تنفر در آنهاست بنابراین مهم‌ترین راهکار این است که به نوجوان کمک کنیم در یک فعالیت گروهی مانند یک باشگاه ورزشی ثبت‌نام کند و با افراد مختلفی آشنا شود تا به مرور زمان احساس خجالت او از بین برود و با تقویت نقاط مثبت شخصیت خود به اعتماد به نفس مطلوبی دست یابد. البته باید در نظر داشت شیوع خجالتی بودن به ویژه در دوره بلوغ از سایر مراحل دیگر رشد بیشتر است و این وظیفه خانواده و کادر آموزشی مدرسه است که اعتماد به نفس نوجوان را تقویت کنند و به او بیاموزند اعتماد به نفس از جمله مهارت‌های زندگی و کلید طلایی رسیدن به موفقیت است و هیچ‌وقت هم برای به دست آوردن اعتماد به نفس مثبت دیر نیست.

خداحافظی با خجالت دوران نوجوانی

روش‌های مفید و متعددی وجود دارد تا والدین بتوانند مانع از خجالتی شدن نوجوان‌شان شوند یا به فرزندشان کمک کنند تا از فردی خجالتی به فردی با اعتماد به نفس بالا تبدیل شود. باید به عنوان والدین نوجوان، یاد بگیرید تا از فرزند خود در محیط‌های نا آشنا حمایت کنید‌، تنهایش نگذارید و اجازه بدهید قبل از شرکت کردن در جمع آن را به دقت بررسی کند‌. حتی می‌توانید نمایش‌های خانوادگی ترتیب دهید و گفتن و انجام دادن کارهایی که برای کودک یا نوجوان شما سخت به‌نظر می‌رسد را با او تمرین کنید اما فعالیت‌هایی را مشخص کنید که فرزند شما از عهده آن بر‌می‌آید‌. در عین حال باید به بچه‌ها کمک کنید تا کارهایی را در زمانی که افراد خانواده یا دوستان دور هم هستند، انجام دهند. به عنوان نمونه کودک یا نوجوان شما می‌تواند در حضور میهمانان وسایل میز شام را بچیند تا به اصطلاح خجالت‌اش بریزد.

از طرفی باید اجازه بدهید فرزندتان برخی مشکلات و مسایل‌اش را خودش حل کند حتی اگر به سختی آن را انجام دهد. در این بین باید اطمینان خود را به توانایی فرزندتان برای رویارویی با مشکلات و پیدا کردن راه‌حل‌ مناسب نشان دهید تا با اعتماد به نفس لازم، به بهترین نتیجه ممکن برسد‌.





موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 مرداد 2 :: 10:45 صبح :: نویسنده : شمس

بزرگی می‌گفت برای فهمیدن این‌که یک نفر چقدر خوشحال و شاد است از او نپرس که چقدر پول و دارایی دارد. از او سؤال کن که چند تا دوست خوب دارد!

در واقع، زندگی بدون برقراری روابط اجتماعی با دیگران بندرت امکان‌پذیر است و دوستی با همسالان بهترین شیوه گسترش دادن روابط اجتماعی می‌باشد و دوره بلوغ زمانی است که ارزش این دوستی‌ها دوچندان می‌شود. اما چرا باید در چنین دوره‌ای این‌قدر دوستی با دیگران برای نوجوان مهم باشد؟

شواهد نشان می‌دهند که دوستی‌های سنین راهنمایی و دبیرستان معمولاً پایدارتر هستند و برخلاف دوران کودکی، عمیق‌تر هم می‌شوند. شاید به آسانی بتوان گفت چون نوجوان در حال گذراندن مرحله‌ای بین کودکی و بزرگسالی است و با تغییرات عاطفی و روانی بسیاری در این سنین روبرو می‌شود. او همان‌طور که به دنبال کسب هویت و استقلال فکری است، باید شخصیت خود را نیز پرورش دهد و به تدریج به یک فرد بالغ و پخته تبدیل گردد. بنابراین ایجاد رابطه با دوستان کمک شایانی به او در این مسیر دشوار و پرتنش می‌کند. البته علل بسیار دیگری برای گرایش بیشتر دختر و پسرهای نوجوان به آغاز این ارتباطات مثبت وجود دارد.

به طور مثال، نوجوانان برای دوری از تنهایی تمایل زیادی به تشکیل گروه‌های دوستی دارند. از طرف دیگر آن‌ها حس می‌کنند که نیاز به حمایت و احساس تعلق به یک فرد خاص دارند. شخصی که بتواند با درک درست از نیازهای روحی آن‌ها، آرام‌شان کند. و اگر فرزندان شما نتوانند به این خواسته‌های درونی خود در محیط خانواده برسند، بیشتر از گذشته به دوستان و همسالان خود نزدیک می‌شوند. وقتی در محیط دوستان مورد توجه واقع شوند و دیگران آن‌ها را تأیید نمایند، روز به روز سعی می‌کنند در جمع دوستانشان قرار بگیرند. چرا که در خانواده‌ تا این حد ارزش و اعتبار ندارند.

همچنین مدت زمانی که نوجوانان در مدرسه و محیط زندگی با همسالان خود می‌گذرانند، بسیار بیشتر از ساعاتی است که فرد با خانواده خود سپری می‌کند. همه این عوامل دست به دست هم می‌دهند تا فرزند شما، دوست نزدیک خود را هم‌رازش بداند و کلامی را با او در میان بگذارد که شاید هیچ‌گاه نتواند به شما بگوید. در روابط دوستی کمتر خبری از سرزنش‌های عادی شما است.

چرا یک نوجوان نباید علاقه به رفاقت و دوستی نشان دهد؟ در حقیقت، گاهی ممکن است نوجوان به دلیل کم‌رویی و یا ندانستن راه‌های برقراری ارتباط، گوشه‌نشینی و تنهایی را در پیش گیرد. پس اگر می‌خواهید فرزندتان در آینده بتواند با آرامش خیال در جامعه رفت و آمد کند و فرد جامعه‌گریزی نشود به او کمک نمایید تا روابط اجتماعی خود را گسترش دهد.

اما متأسفانه گاهی نوجوان آن‌چنان تحت تأثیر و کنترل دوستانش قرار می‌گیرد که در برابر بزرگترهایش گستاخانه می‌ایستد. او که به دوستانش کاملاً وفادار است، با کوچکترین سخن والدین برعلیه دوستانش خشمگین می‌شود و جبهه خاصی در مقابل پدر و مادرش می‌گیرد. در چنین شرایطی والدین نباید مستقیم وارد عمل شوند و همانند فرزند ناپخته خود رفتار نمایند. آن‌ها در صورتی به موفقیت در تربیت نوجوان خود دست می‌یابند که در کنار نوجوان خود حرکت کنند و با اعمال و رفتاری شایسته، ضمن مراقبت از وی، آزادی در عمل را هم از او سلب ننمایند. بهتر است گاهی خود فرزندتان برای روابط اجتماعی و دوستانه‌اش تصمیم‌گیری کند و انتخاب اشتباه خود را تجربه کند، ولی تا حدی که به بیراهه کشیده نشود.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 مرداد 2 :: 10:43 صبح :: نویسنده : شمس
< 1 2 3 4 5 >
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 31
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 175744