بزرگی میگفت برای فهمیدن اینکه یک نفر چقدر خوشحال و شاد است از او نپرس که چقدر پول و دارایی دارد. از او سؤال کن که چند تا دوست خوب دارد!
در واقع، زندگی بدون برقراری روابط اجتماعی با دیگران بندرت امکانپذیر است و دوستی با همسالان بهترین شیوه گسترش دادن روابط اجتماعی میباشد و دوره بلوغ زمانی است که ارزش این دوستیها دوچندان میشود. اما چرا باید در چنین دورهای اینقدر دوستی با دیگران برای نوجوان مهم باشد؟
شواهد نشان میدهند که دوستیهای سنین راهنمایی و دبیرستان معمولاً پایدارتر هستند و برخلاف دوران کودکی، عمیقتر هم میشوند. شاید به آسانی بتوان گفت چون نوجوان در حال گذراندن مرحلهای بین کودکی و بزرگسالی است و با تغییرات عاطفی و روانی بسیاری در این سنین روبرو میشود. او همانطور که به دنبال کسب هویت و استقلال فکری است، باید شخصیت خود را نیز پرورش دهد و به تدریج به یک فرد بالغ و پخته تبدیل گردد. بنابراین ایجاد رابطه با دوستان کمک شایانی به او در این مسیر دشوار و پرتنش میکند. البته علل بسیار دیگری برای گرایش بیشتر دختر و پسرهای نوجوان به آغاز این ارتباطات مثبت وجود دارد.
به طور مثال، نوجوانان برای دوری از تنهایی تمایل زیادی به تشکیل گروههای دوستی دارند. از طرف دیگر آنها حس میکنند که نیاز به حمایت و احساس تعلق به یک فرد خاص دارند. شخصی که بتواند با درک درست از نیازهای روحی آنها، آرامشان کند. و اگر فرزندان شما نتوانند به این خواستههای درونی خود در محیط خانواده برسند، بیشتر از گذشته به دوستان و همسالان خود نزدیک میشوند. وقتی در محیط دوستان مورد توجه واقع شوند و دیگران آنها را تأیید نمایند، روز به روز سعی میکنند در جمع دوستانشان قرار بگیرند. چرا که در خانواده تا این حد ارزش و اعتبار ندارند.
همچنین مدت زمانی که نوجوانان در مدرسه و محیط زندگی با همسالان خود میگذرانند، بسیار بیشتر از ساعاتی است که فرد با خانواده خود سپری میکند. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا فرزند شما، دوست نزدیک خود را همرازش بداند و کلامی را با او در میان بگذارد که شاید هیچگاه نتواند به شما بگوید. در روابط دوستی کمتر خبری از سرزنشهای عادی شما است.
اما متأسفانه گاهی نوجوان آنچنان تحت تأثیر و کنترل دوستانش قرار میگیرد که در برابر بزرگترهایش گستاخانه میایستد. او که به دوستانش کاملاً وفادار است، با کوچکترین سخن والدین برعلیه دوستانش خشمگین میشود و جبهه خاصی در مقابل پدر و مادرش میگیرد. در چنین شرایطی والدین نباید مستقیم وارد عمل شوند و همانند فرزند ناپخته خود رفتار نمایند. آنها در صورتی به موفقیت در تربیت نوجوان خود دست مییابند که در کنار نوجوان خود حرکت کنند و با اعمال و رفتاری شایسته، ضمن مراقبت از وی، آزادی در عمل را هم از او سلب ننمایند. بهتر است گاهی خود فرزندتان برای روابط اجتماعی و دوستانهاش تصمیمگیری کند و انتخاب اشتباه خود را تجربه کند، ولی تا حدی که به بیراهه کشیده نشود.