ولایت مطلقه فقیه به معنای این است که در زمان غیبت امام مهدی(عج)، فقیهان و اسلام شناسان با داشتن یک سری شرایط و ویژگی ها و لیاقت ها امور سیاسی و رهبری امت مسلمان را برعهده بگیرند. ولایت به معنای حکومت و تصدّی امر و سرپرستی و صاحب اختیاری کاری است .
غیر از دلایل عقلی بر اثبات ولایت فقیه ، در قرآن آیات متعددی یافت می شود که می توان از آن ها برای رهبری فقیه بر جامعه اسلامی استفاده کرد که به برخی اشاره می شود:
آیاتی که هرگونه حکم و داوری را که بر اساس قوانین الهی نباشد، کفر و فسق و ظلم معرفی میکند:
1- «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الْکافِرُونَ؛ کسانی که به موجب آن چه خدا نازل کرده، داوری نکردهاند، آنان خود کافرانند»
2- «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الظَّالِمُونَ؛ کسانی که به موجب آن چه خدا نازل کرده، داوری نکردهاند، آنان ستمگرانند»
3- «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ؛ کسانی که به آن چه خدا نازل کرده، حکم نکنند، آنان فاسق اند»
آیاتی که به حکمرانی و داوری بر اساس احکام الهی حکم میکند، مانند:
« فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَک مِنَ الْحَقِّ؛ برای شان بر اساس آنچه خدا نازل کرده، حکم کن و در برابر آنچه از حق بر تو نازل گشته، از خواستههای آنان پیروی مکن!»
آیاتی که هر گونه ولایت پذیری غیر الهی را نفی میکند:
« اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیکمْ مِنْ رَبِّکمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ قَلِیلاً ما تَذَکرُونَ؛ از چیزی که از طرف پروردگارتان بر شما نازلشده، پیروی کنید. از اولیا و سرپرستان دیگر جز او، پیروی نکنید، اما کم تر متذکر میشوید!»
دسته دیگر از آیات ضرورت اجرای احکام الهی در عصر غیبت را بیان می دارد. این احکام در آیات زیادی آمده است؛ مانند:
1- اجرای حدود الهی که فقها در کتاب حدود به صورت مفصّل ذکر کردهاند.
2- اجرای معروف ها و چیزهایی که در اسلام، انجام آن ها لازم و ضروری است.
3- جلوگیری از منکرات و کارهایی که در اسلام حرام است؛ مانند: قماربازی، شرابخواری، رباخواری، رشوهخواری و …
4- اجرای اقتصاد اسلامی. اسلام دارای اقتصاد است که با اجرای دقیق آن، ضمن تعدیل ثروت، عدالت اقتصادی نیز اجرا شده، به محرومان و نیازمندان رسیدگی میشود.
5- حمایت و دفاع و کمک نسبت به مسلمانان و محرومان مظلوم جهان. اسلام افزون بر اصلاح مملکت اسلامی، حمایت از مسلمانان جهان در حد مقدور و با توجه و ملاحظه جهات مختلف را، لازم و ضروری میداند . این امر به صورت مطلوب با تشکیل حکومت دینی و اسلامی و حاکم بودن فردی آگاه و فقیه امکانپذیر است.
6- اعتلا و تقویت اسلام در جهان به عنوان یک مکتب مترقی و سازنده، این امر نیز با تشکیل حکومت دینی محقق میشود.
اجرای آن ها، بدون تأسیس حکومت دینی ممکن نیست. این بخش از احکام بسیار گسترده و چندین برابر احکام عبادی فردی است.
* مبناى ولایت فقیه در روایات
تعداد روایاتى که براى اثبات ولایت فقیه، مورد استدلال قرار گرفته اند و مباحث مربوط به آن ها، به اندازه اى است که نیازمند تدوین کتاب و یا مقاله اى گسترده است. در این مجال، امکان پرداختن به این مبحث وسیع وجود ندارد. تنها براى آشنایى کلّى با برخى ، نخست تعدادى را به صورت مختصر نقل می کنیم :
1- در روایات زیادى، از جمله روایت صحیح ابوالبخترى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:
«العلماءُ ورثهُ الانبیاء؛ علما وارثان انبیا و پیامبران الهى هستند»
2- در روایت معتبرى، سکونى از امام صادق و ایشان از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) روایت مى کنند:
«الفُقَهاءُ اُمناءُ الرُّسُلِ مالَم یَدْخُلُوا فى الدُّنْیا؛ فقیهان تا زمانى که دنیا زده نشده اند، امین و مورد اعتماد پیامبران هستند»
3- شیخ صدوق، با سندهاى متعدّد، از امیرمؤمنان، از پیامبر نقل مى کند:
سه بار فرمودند: «اللّهم ارحَم خُلفایى؛ خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خود قرار ده!» ؛ پرسیدند : جانشینان شما چه کسانى هستند؟ فرمودند:
«اَلَّذینَ یَأتُونَ بَعدى وَ یَروُونَ حَدیثى وَ سُنَّتى؛ کسانى که بعد از من مى آیند، حدیث مرا روایت مى کنند و سنّت مرا به مردم مى رسانند»
4- شیخ کلینى، از امام هفتم (علیه السلام) نقل کرده است که در قسمتى از سخنان خود درباره منزلت دانشمندان دینى فرمود:
«الفُقَهاءُ حُصُونُ الاِسلامِ کَحِصْنِ سُورِ المَدینَهِ لَها؛ فقیهان دژهاى مستحکم اسلام هستند، همچون دژهاى شهر که حفاظت از آن را بر عهده دارند»
5- از امام صادق نقل شده است:
«المُلُوکُ حُکّامٌ عَلَى النّاسِ وَ العُلَماءُ حُکّامٌ عَلى المُلُوکِ؛ پادشاهان حاکم بر مردم اند و علما بر پادشاهان حاکم اند»
6- شیخ صدوق، توقیع شریفى را از امام زمان نقل مى کند؛ در آن توقیع، حضرت نگاشتهاند:
« و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم…؛ امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راویان حدیث ما رجوع کنید! زیرا آن ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها هستیم»
7- در روایت مشهور ابو خدیجه از امام صادق نقل شده است:
«اُنْظُرُوا اِلى رَجُل مِنْکُمْ یَعْلَمُ شَیْئاً مِنْ قَضایانا، فَاجْعَلُوُهُ بَیْنَکُمْ فَاِنّى قَدْ جَعَلْتُهُ قاضِیاً، فَتَحاکَمُوا اِلَیْهِ؛ میان دوستان خود، کسى را که با احکام ما آشناست، پیدا کنید . او را میان خود (حاکم) قرار دهید، چون من او را قاضى قرار داده ام ؛ پس براى رفع اختلاف به او مراجعه کنید!»
8- در مقبوله عمر بن حنظله، نقل شده است :
از امام ششم پرسیدم: در صورتى که دو تن از دوستان و یاران شما در مسئله اى مثل: ارث یا دِیْن، اختلاف داشتند، آیا مى توانند براى داورى به حاکم و قاضى دستگاه خلافت رجوع کنند؟ فرمود: نزاع را نزد طاغوت مطرح کرده اند . هر آن چه که به نفع آنان حکم کند، هرچند حق مسلّم شان باشد، حرام است ! زیرا حقّ خود را با حکم طاغوت ستانده اند، درحالى که، خداوند در قرآن کریم، فرمان داده است که به طاغوت کفر ورزند. پرسیدم: پس چه کنند؟
فرمود: «یُنْظُرانِ اِلى مَنْ کانَ مِنْکُمْ، قَد رَوى حَدیثِنا وَ نَظَرَ فى حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَفَ اَحْکامَنا فَلْیَرضُوا بِهِ حَکَماً فَاِنّى قَد جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حاکِماً، فَاِذا حَکَمَ بِحُکْمِنا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ، فَاِنَّما بِحُکْمِ اللّهِ اسْتَخَّفَ وَ عَلَیْنا رَدَّ وَ الرّادُّ عَلَیْنا اَلرّادُّ عَلَى اللّهِ فَهُوَ عَلى حَدِّ الشِّرْکِ بِاللّهِ؛ از میان خود کسى را پیدا کنند که راوى حدیث ماست. در حلال و حرام، صاحب نظر است، حکم خود را به او واگذار کنند، تا میان ایشان داورى نماید! چرا که من، چنین شخصى را بر شما حاکم قرار داده ام . هرگاه او به حکم ما داورى نمود و حکم او پذیرفته نشد، یقیناً حکم خداوند را کوچک شمرده و ما را انکار کرده اند . کسى که ما را انکار کند و نپذیرد ،خدا را انکار کرده ، و این در حدّ شرکِ به خداست».
9- در کتاب تحف العقول، روایتى طولانى از، امام حسین نقل است که فرموده:
« … مَجارى الاُمُورِ وَ الاَحْکامِ عَلى اَیْدِى العُلَماءِ بِاللهِ اَلاُمَناءِ عَلى حَلالِهِ وَ حَرامِهِ…؛ ... مجارى امور و حکم ها در دست عالمان به خدا و امینانِ بر حلال و حرام الهى است…».
5. توقع بیجا نداشتن
در جهت اصل حمایت از میزبان، شرع اسلام به مهمان توصیه میکند که از درخواستها و تقاضاهای نابهجا که برای میزبان زحمتآور است، بپرهیزد. مهمان خوب کسی است که وقتی به خانه کسی میرود، بخصوص اگر بدون اطلاع قبلی است، توقع و انتظار را از خود دور کند، تا جای هیچ گِلهای نباشد.
یکی از مسلمانان صدر اسلام به نام ابووائل میگوید:
من به اتفاق دوستم به خانة سلمان فارسی رفتیم و مدتی نشستیم. هنگام غذا فرا رسید. سلمان گفت: اگر رسول خدا(ص) از تکلف و خویشتن را بهزحمتافکندن نهی نکرده بود، برایتان غذای بهتری فراهم ساختم. سپس برخاست و مقداری نان و نمک آورد و در برابر مهمانان گذاشت. دوستم گفت: کاش همراه این نمک، مقداری مرزه و آویشن بود. سلمان برخاست و ظرف آب خویش را گرو نهاد و کمی مرزه فراهم کرد و سر سفره نهاد. وقتی غذا را خوردیم، دوستم گفت: خدا را شکر که به روزیِ خدا قانعیم! سلمان گفت: اگر به رزق خدا قانع بودی، الان ظرف آب من در گرو نبود! (طبرسی، 1412ق، ص 135).
6. کوتاه بودن زمان مهمانی
وظیفة دیگر مهمان، رعایت مدت مهمان بودن است. براساس روایات، مدت زمانی که عنوان مهمان بر فرد نهاده میشود و میزبان وظایف خاص خود را باید نسبت به او انجام دهد، سه روز و دو شب است. پس از این مدت، دیگر او مهمان نیست و مانند دیگر اعضای خانواده خواهد بود؛ ازاینرو تکریم و پذیرایی او به اندازة دیگر اعضای خانواده است و بر میزبان لازم نیست که در پذیرایی از او خود را به تکلف بیندازد. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «مهمان تا دو شب پذیرایی میشود؛ از شب سوم جزو اهل خانه بهشمار میآید و هرچه رسید بخورد» (نوری، 1407ق، ج 17، ص 88، ح 20819). «مهمانی یک، دو و سه روز است. بعد از آن هرچه به او دهی صدقه شمرده میشود» (همان، ج 14، ص 37، ح 16038).
از این روایات میتوان بهطور ضمنی نتیجه گرفت که چون تکریم و پذیرایی مهمان برای میزبان زحمت دارد، شارع مقدس، با وجود توصیههای فراوان به مهمانی دادن و تکریم مهمان، به طولانی شدن این زحمت راضی نیست، و از مهمان میخواهد که مدت مهمانیاش را کوتاه کند، بهطوریکه بیشتر از سه روز و دو شب نباشد. اما در صورت ضرورت و نیاز به افزایش این زمان، مهمان باید خود توجه داشته باشد که دیگر در آن خانه مهمان نیست و نباید انتظار تکریم و پذیرایی مانند روزهای اول را داشته باشد، بلکه حتی باید در کارهای خانه به میزبان کمک کند؛ بنابراین این رفتار خیلی خوبی است که برخی افراد در ابتدای ورودشان به منزل میزبان، هدیهای به او میدهند و در ادامه برای کمک به حال میزبان و کم شدن زحمت او، در تهیة غذا و دیگر مایحتاج خانه به میزبان کمک میکنند.
7. فرمانبرداری و تبعیت از میزبان
از وظایف دیگر مهمان، در مدتی که در منزل میزبان به سر میبرد، تبعیت و فرمانبرداری از او است. این دستور شرع اسلام نیز در جهت زحمت کمتر میزبان است. میزبان، از وضعیت و امکانات مادی و معنوی خود برای پذیرایی از مهمان آگاه است؛ ازاینرو، مهمان باید مراعات حال او را بکند و با درخواستهای بیجا سبب زحمت او نشود. گاه مشاهده میشود که مهمان درخواستهای بیجا از میزبان دارد و از او میخواهد که او را به فلان جای دیدنی شهر ببرد یا فلان غذا را برایش درست کند.
در ادامه روایتی که دربارة مهمانی سرزده نرفتن ذکر شد، پیامبر اکرم(ص) یکی دیگر از هشت طایفهای که در صورت اهانت دیدن، نباید غیر خود را ملامت کند، کسی را گفتهاند که به صاحبخانه، فرمان میدهد: «یاعلى! هشت طایفهاند که اگر اهانت شوند باید ملامت و سرزنش نکنند مگر خودشان را کسى که بدون دعوت بهسر سفره طعامى برود؛ کسی که به صاحبخانه امر کند؛...» (مجلسى، 1403ق، ج 72، ص 444).
اهمیت تبعیت از میزبان تا آنجاست که مهمان از روزة مستحبی گرفتن بدون اجازة صاحبخانه منع شده است. امام صادق(ع) از حضرت رسول اکرم(ص) نقل میکنند که ایشان فرمودهاند: «هرکس بر قومی مهمان شد، بدون اجازه صاحبخانه، روزة مستحبی نگیرد» (نوری، 1407ق، ج 7، ص 555؛ کلینی، 1388، ج 4، ص 151).
8. چشم نگهداشتن
یکی دیگر از وظایف مهمان از زمان ورود به منزل میزبان، چشم نگهداشتن از محرمات است که شامل چشم نگهداشتن از تجسس و وارسی قسمتهای مختلف منزل میزبان، چشم نگهداشتن از نامحرم و امور دیگر میشود. بههرحال، ممکن است خانوادة میزبان برای عرض ادب حاضر شوند و برحسب درجة آشنایی و خویشاوندی، با پوششی متفاوت از بیرون منزل، در برابر مهمان نمایان شوند؛ ازاینرو، وظیفة مهمان چشمپاکی در برابر همسر، دختر و خانوادة میزبان است. همچنین، چشم نگهداشتن از قسمتهایی از منزل که اندرونی و حریم خصوصی شمرده میشود و متعلق به خانوادة میزبان است.
امیرمؤمنان(ع) فرمودهاند: «خداوند به مسیح ـ علی نبینا و آله و علیهالسلام ـ وحی کرد که به بنیاسرائیل بگو در هیچ خانهای از خانههای [بندگان] من وارد نشوید مگر با چشمهای خاشع و به زیرافتاده، قلوب پاک و طاهر، دستهای امین و پاک. و به بنیاسرائیل خبر بده که من دعای هیچکس از بندگانم را که ظلمی بر گردنش باشد اجابت نمیکنم» (ابیفراس، بیتا، ج 1، ص 63).
9. عدم تجسس
یکی دیگر از وظایف مهم مهمان در زمانی که در منزل میزبان سپری میکند، پرهیز از تجسس در امور خصوصی میزبان است. بههرحال، میزبان به مهمان اعتماد کرده و او را به منزل خود دعوت کرده است. در برابر این اعتماد و لطف او، مهمان نیز باید مراقب رفتار و کردار خود باشد. در مهمانیهایی که ممکن است چند روز طول بکشد، گاه پیش میآید که مهمان احساس صمیمت بیش از اندازه کرده و بدون اجازه میزبان به قسمتهای گوناگون منزل او میرود. یا پرسشهایی پرشمار از امور خصوصی میزبان و خانوادهاش میپرسد و میکوشد از نحوة زندگی و درآمد آنان و روابط خانوادگی، کاری و غیره آگاهی یابد و چهبسا با این پرسشها سبب آزردگی میزبان شود.
شرع مقدس اسلام بهطورکلی، چه مهمان و چه غیر او را، از تجسس در امور خصوصی دیگران نهی کرده است. مهمترین دلیل بر حرمت تجسس در امور شخصی دیگران، آیة دوازده سورة حجرات است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از ظنها و گمانهزنیها بپرهیزید؛ همانا بعضی از ظنها گناه هستند و تجسس نکنید... .
پیامبر اکرم(ص) در روایتی میفرمایند: «از عیوب و اسرار پنهانی مؤمنین جستوجونکنید؛ چراکه هرکس از عیوب مردم تجسس کند خداوند نیز از عیوب او تجسس میکند و هرکس خداوند از عیوبش تجسس کند مفتضح و بیآبرو خواهد شد، گرچه در گوشه خانهاش لغزشی کرده باشد» (محمدی ریشهری، 1379، ج 3، ص 2208).
10. رازداری
وقتی مهمان وارد خانه میزبان میشود، خواسته یا ناخواسته، بر نحوة زندگی میزبان و خانوادهاش، سطح زندگی و مشکلاتشان آگاه میشود. شرع اسلام در اینجا به رازداری توصیه میکند. وقتی مهمان بر اسرار میزبان آگاه شد، اجازة خارج کردن، اطلاعات و سخن گفتن از اسرار، سطح زندگی و مشکلات میزبان و خانوادهاش را ندارد. پیامبر اکرم(ص)، کسانی را که در مجالس دوستان و آشنایان حاضر میشوند و از مسائل خصوصی آنان مطلع میشوند، به رازداری توصیه میکنند و میفرمایند: «در مـجلسها امـانتدار باشید؛ فـاش کردن راز برادرت خیانت است؛ از این کار دوری کن؛ و از نشستهای عشیرهای بپرهیز» (مجلسى، 1403ق، ج 77، ص 89، ح 3).
نتیجهگیری
آنچه از بررسی روایات اسلامی دربارة آداب مهمانی بهدست میآید این است که شرع مقدس اسلام به سبب فواید اجتماعی بسیار فراوان مهمانی، از جمله ایجاد صلة رحم، ایجاد انس و الفت میان خویشاوندان، همسایگان و امت اسلامی، آگاهی از احوال یکدیگر و کمک به هم، دستگیری از خانوادههای مستمند و فقیر که محتاج غذای روزانهاند، جلوگیری از تنهایی افراد و مشکلات روحی و روانی ناشی از آن و... توصیة مؤکد به مهمانی دادن میکند؛ ولی درعینحال، میکوشد با کمترین هزینه برای هر دو طرف میزبان و مهمان، این کار مهم صورت گیرد. ازاینرو، دو اصل مهم، همراه هم، در آداب مهمانی توصیه میشود: نخست مراعات راحتی و آسایش میزبان و دیگر اکرام شایستة مهمان.
شرع مقدس اسلام از سویی میکوشد این رفتار اجتماعی مفید با کمترین هزینه برای میزبان شکل گیرد؛ ازاینرو، در عین توصیه به اکرام مهمان و پذیرایی شایسته از او، به میزبان دستور میدهد که از تکلف بیجا و به سختی انداختن خود و خانواده برای مهمانی پرهیز کند و با آنچه در طاقتش است به پذیرایی از مهمان اقدام کند. از سوی دیگر به مهمان توصیه میکند که آنچه را میزبان برای او تدارک دیده است کم نشمارد و توقع بیجا از میزبان نداشته باشد و تحت امر میزبان باشد.
ابناعسم از شعرای عرب، دستورهای مهمانداری را بهخوبی در شعری جمع کرده که ترجمة فارسی آن چنین است:
1. مهمان، هنگامیکه میآید روزی خود را میآورد هرکسی رزقی دارد و بدان میرسد؛
2. او را با خنده و چهرة باز استقبال کرده و تا اندازة توان، خوب از او پذیرایی کن.
3. مهمان باید به آنچه برایش میآوری، خوشنود باشد و تو را به قرض گرفتن وادار ندارد.
4. مهمان را احترام کن و او را برای کار به خدمت نگیر.
5. اگر ناگهان برادر مسلمانت به خانهات آمد، به آنچه موجود است اکتفا کن، ولی اگر او را رسماً دعوت کردی، زحمت بکش و او را آبرومندانه، پذیرایی کن.
6. شایسته است که خودت با مهمان، بر سر سفره غذا بخوری و پیش از اینکه مهمان کنار برود، دست از غذا خوردن نکشی.
7. سزاوار است که مهمان را تا درب منزل بدرقه کنی و اگر مرکب دارد، برایش رکاب بگیری (محقق، نقل از: مجلسی، 1403 ق، ج 15، ص 241).
منابع
نهج البلاغه (بیتا)، ترجمة جعفر شهیدی، قم، دار الهجرة.
ابی فراس، ورامبن (بی تا)، تنبیهالخواطر، قم، مکتبةالفقیه.
برقی، احمدبنمحمدبن خالد (1413ق)، المحاسن، تحقیق سیدمهدی رجائی، قم، المجمع العالمیلاهل البیت.
حر عاملی، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعة، بیروت، مؤسسه آل البیت.
حمیری قمی، عبداللهبنجعفر (1413ق)، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آل البیت.
دیلمی، حسنبن ابیالحسن (1412ق)، إرشاد القلوب، بیجا، شریف رضی.
راوندی، قطبالدین (1407ق)، الدعوات، قم، چاپ مدرسه امام مهدی(عج).
شعیری، تاجالدین (1363)، جامعالأخبار، بیجا، رضی.
صدوق، محمدبن علی (1378ق)، عیون أخبار الرِّضا، بیجا، جهان.
طبرسی، فضلبن حسن (1412ق)، مکارم الأخلاق، بیجا، شریف رضی.
قمی، شیخ عباس، (بیتا)، سفینة البحار، بیروت، مؤسسه الوفاء.
کلینی، محمدبنیعقوب (1388)، اصول الکافى، تحقیق علیاکبر غفاری، چ سوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
متقی هندی، حسام الدین (1389ق)، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مکتبة التراث الاسلامی.
مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحارالأنوار، چ سوم، بیروت، دار احیاء التراث.
ـــــ (1383)، حلیة المتقین، بیجا، قائم.
محقق، حجت، آداب مهمانداری، در : http://www.ensani.ir
محمدی ریشهری، محمد (1379)، میزان الحکمة، ترجمة محمدرضا شیخی، چ دوم، قم، دارالحدیث.
نوری، میرزا حسین (1407ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط الوسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع).
منبع: فصلنامه معرفت اخلاقی – شماره 12
وقتی مهمان وارد خانه میزبان میشود، خواسته یا ناخواسته، بر نحوه زندگی میزبان و خانوادهاش، سطح زندگی و مشکلاتشان آگاه میشود. شرع اسلام در اینجا به رازداری توصیه میکند.
گنجینه روایات معصومان(ع) سرشار از روایاتی است که به مسائل مهم اجتماعی همچون آداب مهمانی میپردازد. مهمانی دادن و به مهمانی رفتن، سبب انس و الفت میان امت اسلامی شده، اتحاد و برادری را ایجاد میکند؛ ازاینرو، در دین اسلام توصیههای فراوانی به مهمانی دادن و دعوت از مهمان شده است. میزبان و مهمان دو طرف این رفتار اجتماعیاند و هریک وظایفی در قبال دیگری دارد.
برخی وظایف میزبان، در روایات اسلامی چنین بیان شده است: اکرام و استقبال از مهمان، پذیرایی کافی و مناسب از وی، غذا خوردن با مهمان، پرهیز از بهکار گرفتن مهمان و بدرقه کردن وی. اما وظایف مهمان در برابر میزبان عبارت است از همراه نبردن غیرمدعو، نشستن در جایگاه تعیینشده از سوی میزبان، کوتاه کردن زمان مهمانی، نگاه داشتن چشم، تجسس نکردن و رازداری مسائل خانوادگی میزبان.
مقدمه
یکی از رفتارهای اجتماعی، دید و بازدید از خویشاوندان، همسایگان و بهطورکلی افراد دیگر جامعه است. این سر زدن و اطلاع از احوال همدیگر در اصطلاح شرع «صلة رحم» نام دارد. راههای مختلفی برای اجرای این رفتار اجتماعی و صلة رحم که رایجترین آنها مهمانی دادن و دعوت کردن از دوستان و آشنایان است. مهماننوازی و پذیرایی خوب و شایسته از مهمانان یکی از خصایل نیکو و ارزشمند دین اسلام شمرده میشود. اسلام پیروانش را به مهمانی دادن دعوت کرده و پاداشهای بزرگ و ارزندهای برای مهماننوازی تعیین کرده است. پیامبر اکرم(ص) ورود مهمان به خانه را هدیهای الهی میدانست و میفرمود:
إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً أَهْدَى لَهُمْ هَدِیَّةً قَالُوا وَ مَا تِلْکَ الْهَدِیَّةُ قَالَ الضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ یَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیْتِ»؛ هرگاه خداوند بخواهد خیر و خوبی به جمعیتی برساند، هدیهای به سوی آنان میفرستد. سؤال شد منظور از هدیه چیست؟ فرمودند آن هدیه، مهمان است که با روزی خود وارد میشود و هنگام رفتن، گناهان آن خانواده را به همراه میبرد! (نوری، 1407ق، ج 16، ص 258).
یکی از علاقههای امیرمؤمنان(ع) در دنیا پذیرایی از مهمان بوده است: «حُبِّبَ إِلَیَّ مِنْ دُنْیَاکُمْ ثَلَاثٌ إِطْعَامُ الضَّیْفِ وَ الصَّوْمُ بِالصَّیْفِ وَ الضَّرْبُ بِالسَّیْفِ»؛ از دنیای شما سه چیز محبوب من است: اطعام مهمان، روزه در تابستان، شمشیر زدن [در راه خدا] (همان، ص 259).
معمولاً مردان بزرگ را رسم است که در لحظات آخر زندگی خود، امور مهمتر را سفارش میکنند. امام زینالعابدین و امام محمدباقر(ع) یکی از توصیههای حضرت علی(ع) در لحظات پایانی عمر شریفشان را اکرام مهمان نقل میکنند: «خدا را خدا را در مورد مهمان، او را راهی نکنید مگر با احترام و راضی، این وصیت [من] به شما است» (همان، ص 260).
مهماننوازی و دوست داشتن مهمان چنان جایگاه و منزلتی دارد که امیرمؤمنان(ع) فرمودهاند:
مؤمنی نیست که مهمان را دوست داشته باشد، مگر اینکه در روز قیامت، از قبر خود درحالی خارج شود که صورتش چون ماه شب چهارده، نورانی است؛ جماعت به او نگاه میکنند و میگویند: او کیست؟ آیا پیامبری مرسل است؟ فرشتهای میگوید: او مؤمنی است که مهمان را دوست میداشت و اکرامش میکرد و راه او غیر از بهشت نیست (شعیری،1363، ص 136).
امام صادق(ع) پاداش اطعام مؤمن را برای انسانها بیشمار بیان کردهاند: «هرکس مؤمنی را طعام دهد تا سیر شود، هیچکس از مخلوقات خداوند نمیداند چه مقدار پاداش در آخرت دارد، نه ملک مقربی و نه نبی مرسلی، بهجز خداوند، پروردگار عالمین» (کلینی، 1388، ج 2، ص 201).
پیامبر اکرم(ص) نیز دربارة ثواب اطعام مهمان و بهطورکلی اطعام مسلمان، میفرمایند: «هرکس سه نفر مسلمان را طعام دهد، خداوند او را [از طعامهای] سه بهشت در ملکوت سماوات: جنت فردوس، جنت عدن و جنت طوبی طعام دهد و از [میوه] درختی در بهشت عدن که خداوند خود به دستش آن را کاشته است، به او دهد» (همان، ص 200).
ترغیب به مهمانی دادن
نخستین نکتة مهم که در روایات دینی با آن روبهرو میشویم اهمیت و ارزش مهمانی دادن و پذیرایی از دیگر مؤمنان است. این اصل مهم اجتماعی را میتوان در قالب اصول اجتماعی مهمتر و عالیتر دیگری مانند اصل اخوت و برادری مؤمنان و اصل صلة رحم تبیین کرد. براساس آیة «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» بنای شارع مقدس در امت اسلامی ایجاد اتحاد و برادری میان امت اسلامی است. اتحاد و برادری میان امت اسلامی در سطح کلان، جز با ارائة راهکارهای عملی در سطح خرد بهدست نمیآید. برخی راهکارهای ایجاد برادری و اتحاد در سطح خرد، توصیه به ادای صلة رحم در سطح فامیل و خویشاوندان و نیز رسیدگی به همسایگان هممحلهای است.
توصیه به مهمانی دادن و رفتن، را نیز میتوان در همین جهت تفسیر کرد. با این تفاوت که توصیه به مهمانی دادن سطح بالاتری از دو سطح فامیلی و همسایگی را دربر میگیرد؛ زیرا مهمان کردن دیگران هم شامل خویشاوندان، هم همسایگان میشود و هم افراد غریبه و ناآشنا. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «هر خانهای کـه مهمان وارد آن نـشود، فرشتگان واردش نمیشوند» (همان).
امام علی(ع) نیز یکی از وظایف ثروتمندان را برپایی مهمانی بیان فرمودهاند: «هرکه خداوند به او ثروتی دهد، باید با آن به خویشانش رسیدگی کند و مهمانداری نماید» (نهجالبلاغه، خ 142).
همچنین، در روایت آمده است که روزی امام علی(ع) را غـمگین یافتند. سبب را جـویا شدند. حضرت فرمود: «هفت روز است که مهمانی بر ما وارد نشده است» (دیلمی، 1412ق، ج 1، ص 136).
البته برپایی مهمانی باید به قصد قربت و در راه خدا باشد. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «کـسی را که برای خدا دوستش دارید، به غذای خود مهمان کنید» (حر عاملی، 1409ق، ج 24، ص274؛ متقی هندی، 1389ق، ح 25881).
بنابراین مهمانی دادن با نیتهایی غیرالهی مانند کسب شهرت، فخرفروشی به دیگران و... آثار و برکات مهمانی با قصد قربت را نخواهد داشت.
تشویق به پذیرفتن دعوت مؤمن
ترغیب و تشویق به مهمانی دادن و مهمان کردن دیگران، با هدف ایجاد برادری و دوستی میان امت اسلامی تنها با ترغیب و تشویق دعوتشدگان به پذیرش دعوت دعوتکنندگان به مهمانی امکانپذیر است؛ ازاینرو، در روایات اسلامی، به پذیرش دعوت میزبان تشویق شده است و نپذیرفتن دعوت دیگران نقض آداب اجتماعی شمرده میشود. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «از ادب به دور است... که مردی به مهمانی دعوت شود و نپذیرد یا بپذیرد و غذا نخورد» (حمیری، 1413ق، ص 160، ح 583).
در تبیین این مطلب میتوان گفت دعوت دیگران به مهمانی، نشانة توجه دعوتکننده به مدعو و بیانگر علاقه، اظهار دوستی و محبت او به مدعو است، ازاینرو، نپذیرفتن دعوت، بهمعنای بیتوجهی به دعوتکننده و رد کردن رابطة دوستی و محبت اوست و این با اصول دینی و اخلاقی مخالف است.
ازاینرو، در روایات دینی، پذیرش دعوت دیگران و غذا خوردن با آنان نشانة علاقهمندی و دوستی بیان شده است. هشامبنسالم میگوید: با عبداللهبن ابییعفور وارد خانة امام صادق(ع) شدیم؛ ما گروه فراوانی بودیم و من در میانشان از همه جوانتر بودم. امام ما را به صرف غذا دعوت کردند؛ همه سر سفره نشستیم و با حضرت، غذا خوردیم. حضرت رو به من کرده، فرمودند: «هشام! مگر نمیدانی دوستی مسلمان با برادر مسلمانش وقتی ثابت میشود که با کمال علاقه از غذای او میل نماید؟» (مجلسى، 1403ق، ج 15، ص 239).
پذیرفتن دعوت دیگران چندان اهمیت دارد که در روایاتی از پیامبر اکرم(ص)، حتی در صورت دور بودن منزل میزبان و با وجود زحمت ایاب و ذهاب برای مهمان، به پذیرش دعوت سفارش شده است: «به حاضران و غایبان امت خود سفارش میکنم که دعوت مسلمان را، حتی اگر از فاصلة پنج میل باشد، بپذیرند؛ زیرا این کار بخشی از دین است» (برقی، 1413ق، ج 2، ص 180، ح 1510).
اما با وجود توصیههای مؤکد برای پذیرفتن دعوت میزبان، در برخی شرایط از پذیرفتن آن نهی کردهاند؛ از جمله، نپذیرفتن دعوت فاسق است. پیامبر اکرم(ص) در اندرزی بــه ابوذر میفرمایند: «از غذای مردمان فاسق تناول مکن» (حر عاملی، 1409ق، ج 24، ص 274). مورد دیگر، مهمانی ثروتمندانی که فقرا را به مهمانی خود دعوت نمیکنند: «پـذیرفتن دعـوت کـسی کـه ثروتمندان بر سر سفره مهمانی او هستند و فقیران حضور ندارند، کراهت دارد» (راوندی، 1407ق، ص 141، ح 358).
پس از بیان فلسفة سفارش به مهمانی دادن و رفتن و نیز اهمیت این موضوع در دین اسلام، به بیان آداب و وظایف میزبان و مهمان در قبال یکدیگر میپردازیم.
آثار و برکات مهمان برای میزبان
برخلاف تصور برخی که مهمان را مایة زحمت و دردسر میدانند، در روایات دینی برکات دنیوی و اخروی فراوانی برای مهمان شمرده شده است. امامرضا(ع) به نقل از پدران خود و آنان به نقل از رسول خدا(ص) اکرام مهمان را در یک جامعه ضامن خوشی و سلامت آن دانستهاند: «همیشه امتم در خوشى و خوبى باشند تا زمانى که با هم دوستى کنند و امانت را بپردازند و از حرام دورى کنند و از مهمان پذیرایى کنند و نماز را برپا دارند و زکات بدهند، چون انجام ندهند گرفتار قحطى و خشکسالى شوند» (نوری، 1407ق، ج 16، ص 258).
امام صادق(ع) نیز اجر و ارزش مهمانداری را از آزاد کردن بنده بالاتر دانسته و فرمودهاند: «اگر مؤمنی دو نفر مؤمن را با غذا پذیرایی کند، بالاتر از این است که بردهای را آزاد کرده باشد» (کلینی، 1388، ج 2، ص 201).
برکات مهمان برای میزبان هم شامل دنیا و هم شامل آخرت است. مهمان، باعث ریزش گناهان میزبان و حرام شدن جهنم بر او و راهنمای او به بهشت برین است. پیامبر اکرم(ص) نگاه محبتآمیز به مهمان را مانع آتش جهنم بیان کردهاند: «هیچ بندهای نیست که مهمان برایش بیاید و به صورت او نظر کند مگر اینکه چشم او بر آتش جهنم حرام گردد» (نوری، 1407ق، ج 16، ص 258).
همچنین، پیامبر اکرم(ص) در روایت دیگری مهمان را راهنمای بهشت خواندهاند: «الضَّیْفُ دَلِیلُ الْجَنَّةِ»؛ مهمان، راهنمای بهشت است (همان، ص 257).
حضرت علی(ع) نیز مهماننوازی را سبب آمرزش گناهان بیان کردهاند: «هر مؤمنی که صدای مهمانی را بشنود و خوشحال شود، گناهانش آمرزیده میشود، اگرچه گناهان او به اندازة زمین تا آسمان باشد» (همان).
ازآنجاکه در این احادیث سیاق کلام مطلق است، هم شامل مهمان دعوتشده و هم مهمان دعوتنشده میشود؛ ازاینرو، این پاداشهای الهی، میتواند انگیزهای برای تکریم بیشتر، همراه با گشادهرویی، نسبت به مهمان ناخوانده برای کسانی باشد که به مهمانان ناخوانده چندان روی خوش نشان نمیدهند.
وظایف میزبان
1. اکرام مهمان
نخستین وظیفة میزبان در قبال مهمان تکریم او است. پیامبر اکرم(ص) به دختر خود، حضرت فاطمه(ع)،دربارة لزوم اکرام مهمان چنین میفرمایند: «هرکس به خدا و روز واپسین ایمان دارد، باید مهمانش را گرامی دارد» (کلینی، 1388، ج 6، ص 285).
پیامبر(ص) در حدیث دیگر، کسی که مهمانش را اکرام نکند، از آل محمد و ابراهیم ندانسته است (نوری، 1407ق، ج 16، ص 259). ایشان، اکرام مهمان را برابر با اکرام انبیاء بیان کردهاند: «هرکس مهمان را گرامى دارد گویا هفتاد پیامبر را گرامى داشته و هرکس درهمى به مهمان انفاق کند گویا یک میلیون دینار در راه خدا انفاق کرده است» (دیلمی، 1412ق، ص 138).
تکریم، مفهومی کلی است که در برخورد توأم با گشادهرویی و لبخند، گفتار و رفتار توأم با احترام و ارزشگذاری مصداق مییابد. آگاهی از زمان رسیدن مهمان، پیشواز رفتن برای او، گرفتن چمدان و وسایل همراه مهمان و حمل آنها، مقدم داشتن در ورود به منزل، جفت کردن کفشهای او، راهنمایی و معین کردن بهترین جای منزل برای نشستن و اقامت او، تهیه غذاهای لذیذ و متنوع و... میتواند مصادیق اکرام به مهمان باشد.
ممکن است برای برخی افراد جفت کردن کفش مهمان سخت بیاید و آن را کسر شأن خود بشمارند؛ ولی پیامبر اکرم(ص) از حیا کردن و خجالت کشیدن در خدمت رساندن به مهمان نهی کردهاند (نوری، 1407ق، ج 16، ص 260).
یکی از مصادیق اکرام مهمان که در روایات به آن اشاره شده است آوردن خلال دندان برای او پس از صرف غذا است. امام صادق(ع) از جد خود، رسول اکرم(ص) نقل میکنند که: «إِنَّ مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أَنْ یُکْرَمَ وَ أَنْ یُعَدَّ لَهُ الْخِلَالُ»؛ حق مهمان آن است که اکرام شود و برایش خلال آماده گردد (کلینی، 1388، ج 6، ص 285).
تکریم مهمان فقط به مهمانان با شأن بالای اجتماعی مختص نیست، هر مهمانی را باید اکرام کرد، حتی اگر سطح اجتماعی پایینی داشته باشد. امیرمؤمنان(ع) فرمودهاند: «مهمان خود را اکرام کن، گرچه او حقیر و کوچک باشد» (نوری،1407ق، ج 16، ص 260).
مقام و ارزش مهمان در دین اسلام تا آنجاست که اگر مهمانی، از خانة میزبان دزدی کند، حکم قطع دست دربارهاش اجرا نمیشود. در روایت فراوانی به این مسئله تصریح شده است (همان، ج 18، ص 134).
2. پذیرایی بدون سؤال
همانگونه که گفته شد نخستین و اصلیترین وظیفة میزبان، اکرام مهمان است. از مصادیق اکرام، تهیه غذا و نوشیدنی برای مهمان است. مهمانی که در گرمای تابستان یا سرمای زمستان از راه میرسد، انتظار پذیرایی با غذا و نوشیدنی گرم یا سرد، بر حسب زمان مهمانی، دارد.
نکته بسیار ظریفی که در روایات دینی دربارة پذیرایی از مهمان نقل شده، این است که میزبان نباید از مهمان خود حتی اگر ناخواند و سرزده باشد، بپرسد که چیزی میل دارد یا نه؟ متأسفانه گاه در جامعة ما دیده میشود که میزبان، مخصوصاً اگر مهمانش سرزده باشد و پس از صرف شام یا نهار رسیده باشد، برای اینکه زحمت تهیه غذا برای مهمان را به خود ندهد، با پرسشهایی مانند: «آیا غذا خوردهاید؟»، «اگر میل دارید غذا تهیه کنم؟» مهمان را به رودربایستی انداخته و از او این اعتراف را میگیرند که «بله، غذا خوردهام، زحمت نکشید».
3. پذیرایی کافی و مناسب از مهمان
همانطور که گفته شد ازآنجاکه دعوت به مهمانی، نشانة دوستی و علاقه است، بنابراین، نزد مهمان انتظاری برای احترام دیدن و تکریم شدن از سوی میزبان ایجاد میشود؛ چراکه دعوت دیگران به مهمانی و برخورد سرد و بیروح با آنان، چیزی غیر از یک تناقض درونی درکشدنی نیست. راههای تکریم مهمان، با توجه به شأن و منزلت او نزد میزبان، میتواند گوناگون باشد؛ یکی از آنها برخورد توأم با گشادهروی و احترام زبانی و عملی است و دیگر پذیرایی مناسب و کافی از مهمان.
امام صادق(ع) با تفکیک دو نوع مهمان، آنان را به ناخوانده و خوانده دانسته، وظایف میزبان در قبال هریک را بهخوبی بیان میکنند: «هرگاه بـرادرت ناخوانده بر تو وارد شد، همان غذایی که در خانه داری برایش بیاور و هرگاه او را دعوت کردی در پذیرایی از او زحمت بکش» (البرقی، 1413ق، ص 179، ح 1506).
بنابراین، میزبان در پذیرایی از مهمان دعوتشده، باید همة توان خود را صرف کرده و در خانه هر غذای لذیذی که دارد، برای او مهیا کند و چیزی دریغ ننماید. اما در پذیرایی از مهمان ناخوانده لازم به تکلف و در سختی انداختن خود و خانواده نیست و مهمانان ناخوانده باید به این نکته توجه داشته باشند. ازاینرو، پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «اگر کسی هزار درهم صرف سفره کند و مؤمنی از آن غذا بخورد اسراف نیست» (مجلسى، 1383، ص 66).
از امام صادق(ع) دربارة معنای ظلم در آیه: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» (نساء: 148) که غیبت کردن ظالم و بدگویی از او را برای مظلوم جایز دانسته است، پرسیده شد. ایشان، یکی از مصادیق ظالم را میزبانی دانست که از مهمانش بهدرستی پذیرایی نکرده باشد، پس، غیبت کردن از او را برای مهمانش جایز شمردهاند: «هرکس مهمانی را دعوت کند و از او خوب پذیرایی ننماید، در حق مهمان ظلم کرده است و اگر دربارة سختیهایی که به او گذشته، چیزی بگوید گناهی نکرده است!» (حرعاملی، 1409ق، ج 12، ص 289).
اما حد و اندازة تلاش میزبان در تکریم مهمان و پذیرایی او چه اندازه باید باشد؟ آیا جایز است بیش از توان، خود و خانوادهاش را به زحمت اندازد و مانند برخی مردم برای حفظ آبروی خود پیش مهمانان، خود را با انواع مشکلات مانند قرض گرفتن فرش و مبل از همسایه و سفارش غذاهای گران و متنوع از رستوران به زحمت اندازد؟ پیامبر اکرم(ص) پاسخ این پرسش را چنین میدهند: «هیچکس نباید بیش از توانش، خود را برای مهمان به زحمت اندازد» (متقی الهندی، 1389ق، ح 25876).
بنابراین، حد و اندازة تلاش برای پذیرایی کافی از مهمان، توان و استطاعت میزبان است. دین اسلام، هیچگاه مؤمنان را به امری خارج از توانشان مکلف نساخته است، چه در عبادات و امور فردی و چه در معاشرت و امور اجتماعی. امام رضا(ع) وظیفة میزبان در پذیرایی از مهمان را با توضیح بیشتری بیان فرمودهاند. ایشان داستانی دربارة جد بزرگوارشان، امیرمؤمنان(ع) نقل میکنند که روزی مردی ایشان را به مهمانی دعوت کرد.
امیرمؤمنان(ع) به او فرمودند: «دعوت تو را میپذیرم به شرط اینکه سه قول به من بدهی. آن مرد گفت: چه قولی؟ ای امیرمؤمنان! حضرت فرمود: از بیرون خانه، چیزی برای من تهیه نکنی، آنچه در خانهات آماده داری از من دریغ نکنی و به زن و فرزندانت اجحاف ننمایی. مرد گفت: قبول میکنم ای امیرمؤمنان. پس علیبنابیطالب(ع) دعوت او را پذیرفت» (صدوق، 1378ق، ج 2، ص 42، ح 138).
ابورافع، یکی از اصحاب پیامبر اکرم(ص)، نقل میکند که روزی برای پیامبر مهمانی رسید. ایشان مرا برای خرید کالایی نزد فردی یهودی فرستاد و فرمود که از آن شخص یهودی به سلف چیزی بخر؛ تا پایان ماه رجب پول آن را میپردازم. یهودی نپذیرفت مگر به رهن گذاشتن چیزی؛ نزد پیامبر برگشتم و ایشان زره خود را رهن دادند (نوری، 1407ق، ج 13، ص 418).
در اینجا ممکن است تصور شود که پیامبر برای مهمان خود را به زحمت انداخته و رهن و بیع سلف کردهاند؟ پاسخ آن است که بیع سلف یکی از بیعهای جایز است که در زمان پیامبر رایج بود؛ گرچه در زمان ما کمتر کاربرد دارد. بنابراین، وقتی میزبان میداند که در آخر ماه درآمدی دارد، بیع سلف یکی از بیعهای مجاز و رایج است؛ ازاینرو انجام این کار خارج از طاقت محسوب نمیشود. همچنین، وقتی چیزی در خانه است که میتوان به رهن گذاشت، پس در این قسمت زحمتی نیز وجود ندارد. بر این اساس، ایشان خارج از طاقت خود رفتار نکردهاند.
بنابراین، دین مبین اسلام گرچه به تکریم مهمان، سفارش فراوان کرده است، از زیادهروی و اسراف در این زمینه نیز منع کرده است و بههیچوجه به زحمت انداختن خارج از طاقت خود و خانواده را جایز نشمرده است.
وقتی میزبان همة تلاش خود را کرد و هرچه داشت پیش روی مهمان خود گذاشت، مهمان چه وظیفهای در قبال آن دارد؟ پیامبر اکرم(ص) این وظیفه را چنین بیان کردهاند: «مرد (میزبان) را همین گناه بس، که غذایی را که پیش برادران خود میگذارد کم شمارد و مهمانان را همین گناه بس، که آنچه را برادرشان در برابرشان میگذارد کم شمارند» (برقی، 1413ق، ح 1533).
مهمان نباید آنچه را میزبان پیش روی او نهاده است، کم شمارد و اگر از میزبان سطح اجتماعی بالاتری دارد و آنچه میزبان برایش تدارک دیده است، پایینتر از سطح اجتماعی اوست، نباید رفتار میزبان را بیتوجهی بداند؛ چراکه او هرچه داشته صادقانه پیش او نهاده است. میزبان نیز نباید عمل خویش را کمارزش بشمارد.
معنای روایت فوق در داستانی از شیعیان ائمه بهخوبی بیان شده است. صفوان میگوید:
روزی عبداللّهبنسنان به خانة من آمد؛ گفت چیزی در خانه داری؟ گفتم: آری، پسرم را فرستادهام که گوشت و تخم مرغ بخرد. (ظاهراً صفوان، عبداللّه را دعوت کرده یا از آمدن او اطلاع داشته است). عبداللّه ناراحت شد و گفت: او را کجا فرستادی؟ هرچه زودتر او را برگردان، مگر در خانه سرکه و روغن زیتون نداری؟ گفتم بله سرکه و روغن زیتون هست. گفت: هرچه موجود است بیاور، بیسبب خود را به زحمت مینداز، زیرا امام صادق(ع) فرمودهاند: «نابود باد کسی که چیزی در خانه دارد برای برادرش نیاورد و آن چیز را کوچک و بیارزش شمارد و نابود باد کسی که چیزی برایش آورند، آن را سبک شمارد» (قمی، بیتا، ج 2، ص 76).
ممکن است افرادی از مهمانی دادن به سبب اینکه سرمایه و روزیای که میتوانند برای خانوادهشان خرج کنند، باید خرج دیگران کنند، پرهیز کنند یا ممکن است میزبانی تصور کند اگر هرچه در خانه دارد برای مهمان بیاورد، ممکن است خود دچار فلاکت شود، پس در پذیرایی از مهمانش همة تلاشش را نکند. احادیث فراوانی در رد اینگونه پندارهای غلط نقل شده است. از منظر دین اسلام، روزی مهمان تضمین شده است و میزبان نباید نگران آن باشد. پیامبر خدا فرمودهاند: «مهمان، روزی خود را میآورد و گناهان اهل خانه را میبرد» (مجلسى، 1403ق، ج 72، ص 461).
همچنین ایشان در روایت دیگری فرمودهاند: «کسی که اطعام میکند، رزق و روزی برای او سریعتر از سرعت فرو رفتن کارد در کوهان شتر میرسد» (البرقی، 1413ق، ح 1533).
4. غذا خوردن همراه مهمان
یکی دیگر از وظایف میزبان آن است که پس از تهیة غذا برای او، خود نیز همراه مهمان غذا بخورد. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «هرکس دوست دارد خدا و رسولش او را دوست داشته باشند، با مهمانان خود غذا بخورد» (نهجالبلاغه، خ 176).
امام صادق(ع) سنت و روش پیامبر در غذا خوردن با قوم و مهمانان خود را چنین بیان کردهاند که ایشان پیش از همه، دست به غذا میبرد و شروع به غذا خوردن میکرد و آخر از همه دست از غذا میکشید تا همة مهمانان غذای کافی خورده باشند (کلینی، 1388، ج 6، ص 285).
سبب این دستور در روایات دیگر، شرم و حیای مهمان از غذا خوردن بهتنهایی بیان شده است. روشن است که اگر میزبان زودتر از مهمان دست از غذا بکشد، مهمان در ادامة غذا خوردن دچار مشکل میشود و از اینکه دیگران دست از غذا کشیدهاند او هنوز مشغول غذا خوردن است، شرم کند و با وجود گرسنگی مجبور به ترک سفره شود.
5. پرهیز از بهکار گرفتن مهمان
همچنین میزبان باید توجه کند که مهمان خود را بهکار نگیرد؛ زیرا این کار خلاف اصل تکریم مهمان است. ابن ابییعفور میگوید: «در خانة امام صادق(ع) مهمانی را دیدم؛ روزی او برای انجام کاری برخاست، حضرت به او اجازه نداد و شخصاً آن کار را انجام داد و فرمود: رسول خدا(ص) از بهکار گرفتن مهمان، نهی فرموده است» (همان، ص 283).
در روایت دیگری از امام محمد باقر(ع) آمده است که ایشان فرمودهاند: «بهکار گرفتن مهمان، جفا [در حق او] ست...» (همان، ص 284).
6. وانداشتن مهمان به کاری که دوست ندارد
وظیفة دیگر میزبان که در جهت وظیفة اصلی او یعنی اکرام و پذیرایی شایسته از مهمان است، وانداشتن او به انجام کارهایی است که تمایل به انجامشان ندارد. گاه میزبان، کاری را که خود به انجامش علاقه دارد، به گمان آنکه مهمانش نیز آن را دوست دارد، از او میخواهد و بدینترتیب او را در رودربایستی قرار میدهد. پیامبر اکرم(ص) دراینباره فرمودهاند: «هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید مهمانش را اکرام کند و... میفرمودند: مهمانت را به انجام چیزی که برای او سخت است، وادار نکن» (طبرسی، 1412ق، ص 135).
7. بدرقة مهمان
وظیفة آخر میزبان، بدرقة مهمان با احترام و گشادهرویی است. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «یکی از حقوق مهمان، این است که او از اتاق تا درب خانه، همراه و بدرقه کنی» (قمی، بیتا، ج 2، ص 76).
در روایت زیبایی از امام محمد باقر(ع) آمده است که ایشان فرمودهاند: «... وقتی مهمانی بر شما وارد شد، او را کمک کنید و وقتی میخواست از پیش شما برود، کمکش نکنید، چراکه مایة حقارت و بیارزش شدن مهمان است؛ و برای او زاد و توشه بگیرید و توشهاش را پاک گردانید که این، سخاوت است» (کلینی، 1388، ج 6، ص 284).
نکتة زیبا و ظریفی که در این حدیث وجود دارد آن است که کمک کردن به مهمان هنگام ورود و گرفتن چمدانها و وسایل همراه او نشانة علاقة میزبان به ورود مهمان و نشانة تکریم اوست؛ ولی هنگام رفتن مهمان، کمک کردن در جمعکردن وسایل و بردن آنها ممکن است برای مهمان این سوتفاهم پیش آید که میزبان از دست او خسته شده و مشتاق رفتنش است.
وظایف مهمان
1. پرهیز از مهمانی ناخوانده
نخستین وظیفة انسان برای مهمانی رفتن، این است که سرزده و بدون دعوت برای مهمانی نرود. این دستور شرع مقدس اسلام در جهت حمایت از میزبان و راحتی اوست. همانطور که گفته شد، دین مبین اسلام با وجود توصیههای فراوانش به مهمانی دادن و مهمانی رفتن، دو اصل را توأمان رعایت میکند: نخست اکرام مهمان و دیگر مراعات آسایش میزبان. ازاینرو، باتوجه به اصل دوم، اسلام از مهمانی رفتن بهطور سرزده نهی میکند. امام صادق(ع) از اجداد بزرگوارشان و درنهایت، از پیامبر اکرم(ص) روایت میکنند که ایشان فرمودهاند: «یا على! هشت طایفهاند که اگر اهانت شوند باید ملامت و سرزنش نکنند مگر خودشان را؛ کسى که بدون دعوت بر سر سفره طعامى برود (مهمان ناخوانده)» (مجلسى، 1403ق، ج 72، ص 444 و 452).
2. درخواست از میزبان برای به زحمت نینداختن خود
در وظایف میزبان گفته شد که میزبان باید همة تلاش خود را برای پذیرایی خوب و شایسته از مهمان انجام دهد؛ ولی آنچه از روایت بهدست میآید، این است که مهمان نیز وظیفه دارد از میزبان بخواهد که بهخاطر او خود را به زحمت نیندازد و به غذایی که در خانه موجود است اکتفا کند. یکی از یاران امیرمؤمنان(ع)، به نام حرث اعور میگوید:
روزی به خدمت آن حضرت رسیدم و گفتم یا علی دوست دارم، به من افتخار دهید و به خانة من بیایید و غذایی میل کنید. حضرت فرمود: به شرطی میآیم که به سبب آمدن من، خود را به زحمت و مشقت نیندازی و به همان غذای موجود در خانه قناعت کنید! حرث پذیرفت و امیرمؤمنان(ع) به خانة او رفت و با غذایی کم که موجود بود ناهار را صرف کرد (قمی، بیتا، ج 1، ص 238).
خوشبختانه، امروزه عمل به این وظیفه در میان مردم رواج دارد و هنگام پذیرش دعوت مهمانی، از میزبان میخواهند که خود را به زحمت نیندازد و اصطلاح به نان و پنیری اکتفا کند.
3. همراه نبردن غیرمدعو
نخستین وظیفه مهمان در برابر دعوت میزبان، پذیرش دعوت اوست که پیشتر به آن پرداختیم. دیگر وظیفة او این است که مطابق محتوای دعوت، رفتار کند و به همان اندازهای که از آنان دعوت شده است، به مهمانی بروند. متأسفانه، گاه این رفتار اجتماعی نادرست از برخی افراد مشاهده میشود که هنگام اجابت دعوت میزبان، فرزند خردسال خود را نیز همراه میبرند. گویا این رفتار در زمان پیامبر اکرم(ع) نیز رایج بوده است که ایشان در نهی از آن فرمودهاند: «هرگاه یکی از شما به مهمانی دعوت شد، فرزندش را هم به دنبال خود راه نیندازد که اگر چنین کند، کار حرامی کرده و با نافرمانی وارد خانه میزبان شده است» (محمدی ریشهری، 1379، ج 6، ص 457).
این نهی نبوی برای رعایت حال میزبان است که چون برای تعداد مشخصی مهمان تهیه و تدارک دیده است، با افزوده شدن مهمانان ناخوانده دچار مشکل نشود؛ زیرا درهرصورت، میزبان برای یک خردسال نیز تدارکی برابر با بزرگسال میبیند و اگر قرار باشد هرکس فرزند خود را همراه ببرد، تعداد مهمانان بیش از حد انتظار خواهد بود و با کمبود وسایل پذیرایی روبهرو خواهد شد.
4. نشستن در محل تعیینشده
وظیفة دیگر مهمان هنگام ورود به خانه میزبان، این است که تا میزبان برای نشستن او محلی تعیین نکرده است، صبر کند و خود بلافاصله در هر جای منزل ننشیند. امام باقر(ع) در اینباره فرمودهاند: «هرگاه یکی از شما به خانة برادرش وارد شد، هرجا صاحبخانه گفت، همان جا بنشیند؛ زیرا صاحب خانه به وضع اتاق خود از مهمان آشناتر است» (نوری، 1407ق، ج 14، ص 37، ح 16040).
ازآنجاکه گاهی خانوادة میزبان نیز هنگام مهمانی دادن در خانه حاضرند و در پذیرایی از مهمانان کمک میکنند، محل نشستن مهمانان در راحتی و آرامش آنان برای رفت و آمد و انجام تدارکات لازم اثر فراوانی دارد. ازاینرو، چون میزبان آگاهتر از میزبان به موقعیت خانة خویش است، لازم است که مهمان محل نشستن را از او بپرسد و اجازه بخواهد.
پایان قسمت اول
قانون کشف حجاب از 17 دی 1314، علیرغم اینکه تداعیکنندهی تجربهای تلخ در تاریخ معاصر ایران است، بدون شک یکی از مهم ترین رخدادهایی است که همواره در پسزمینهی ذهنی تحولات بعدی معاصر تا انقلاب اسلامی حضور داشته است.
به موضوع کشف حجاب و سیاستهای ضددینیِ پهلوی اول فراوان پرداخته شده است، اما در این مقاله هدف ما بررسی جنبهای خاص از این موضوع است. توضیح اینکه یکی از جنبههایی که در تشریح واقعهی کشف حجاب کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است، ترس و تشویش عمیقی بود که دیکتاتوری پهلوی اول از واکنش مردم و جامعه داشت.
عمدهی بررسیها در این موضوع، اجرای این سیاست را در چارچوب سیاستهای فرهنگیِ استعماری همزمان در افغانستان، ایران، ترکیه و مصر تحلیل کردهاند که رضاخان نیز فارغ از هرگونه ملاحظه و نگرانی و بهشکلی خشونتبار، آن را به اجرا درآورده است. این نگاه و توصیف اگر چه بخش عمدهای از واقعیت تاریخی را نشان میدهد، اما وقتی میتواند تصویر کاملتری از ماجرا ارائه دهد که ترس و اضطراب رضاخان و دستگاه دیکتاتوری وی و همینطور تدابیری که برای مدیریت این سیاست در نظر گرفته شده بود را مورد توجه قرار دهد.
با تأمل دقیقتر در رویکردی که پهلوی اول نسبت به اجرای این سیاست در پیش گرفت، آشکار میگردد که یکی از دغدغهها و نگرانیها و ملاحظات جدی شخص رضاخان و دستگاه حاکم، مدیریت کردن پیامدهای این سیاست و کنترل واکنشهای احتمالی از سوی جامعه است. اتخاذ فصل سرما (روز 17 دیماه 1314 بهعنوان روز آزادی زن) برای مقطع زمانی اجرای این قانون، خود گویای بخشی از نگرانیها و ملاحظات در اجرای این سیاست است که در این مقاله بیشتر به آنها خواهیم پرداخت.
الف) علل ترس و تشویش دیکتاتور از اجرای سیاست کشف حجاب
حکومت پهلوی که در پی کودتای انگلیسی 1299 بر کشور حاکم شد، بهعنوان حکومتی که ریشههای مردمی ندارد، بهطور طبیعی و در راستای مأموریت استعماری خود، به دنبال تحمیل تغییراتی در جامعه برآمد که در تضادی بنیادین با ارزشها و فرهنگ جامعه بود. این حقیقتی انکارناپذیر است که سیاستهای فرهنگی متخذه در پهلوی اول (که در اینجا موضوع بحث است)، در چارچوبی تحمیلی، خشونتبار و آمرانه اجرا میشده است.
لیکن علیرغم این حقیقت، باید به این نکته توجه داشت که چند مسئله سبب شد تا رضاخان در مرحلهی اجرای سیاست کشف حجاب از ترس واکنشهای جامعه، ملاحظات و تدابیری را برای کنترل پیامدهای اجرای این سیاست در پیش گیرد.
سقوط حکومت امانالله، در نتیجهی مخالفتهای مردمی در مقابل سیاستهای ضددینیِ تند و شتابزدهی وی از جمله سیاست مشابه کشف حجاب زنان افغان، موجب ترس و نگرانی فراوان رضاخان از اجرای این سیاست شده بود.
1. تجربه اعتراضات و مقاومتها در مقابل سیاست لباس متحدالشکل
مقدمات کشف حجاب با تلاش برای متحدالشکل کردن لباس ایرانیان آغاز گردید که در دو مرحله با مقاومتهای مردمی مواجه شد. در مرحلهی نخست، در مرداد 1306ش، همهی کارکنان دولت و شاگردان مدرسهها موظف به پوشیدن لباس متحدالشکل شدند. سپس قانون لباس متحدالشکل و کلاهپهلوی در 14 دی 1307 در مجلس هفتم به تصویب رسید و اجرای آن از ابتدای سال 1308 آغاز شد. اما وقوع شورشهای عشایری جنوب و سایر نقاط کشور منجر به تعویق آن شد.
مرحلهی دوم تغییر لباس از 1313 و پس از سفر رضاشاه به ترکیه آغاز شد که در نهایت، به کشف حجاب اجباری در 17 دی 1314 منجر شد. از اوایل سال 1314، بنا به درخواست رضاشاه، استفاده از کلاهشاپو یا کلاهفرنگی که تمام لبهدار بود، بهجای کلاه لبهدار پهلوی، اجباری شد. در تیرماه 1314، دولت در اینباره بخشنامه صادر کرد و سپس آداب استعمال آن از سوی وزارت داخله به ولایات ابلاغ شد.
این قضایا مقدمات وقوع قیام گوهرشاد در تیر 1314 بود، اما پیش از آن البته شیراز به اعتراض برخاسته بود و خبر این اعتراضات به حوزههای علمیهی قم، مشهد و تبریز رسیده بود و سرانجام بازتاب همهی این اخبار در مشهد غلیان افکار عمومی را در پی داشت که منجر به قیام مسجد گوهرشاد شد. (رحمانیان، 1391: 280-275)
2. سقوط حکومت اماناللهخان در افغانستان
کشف حجاب و تغییر فرم لباس، یک اندیشهی مستقل حکومتی نبود که توسط شخص رضاخان اتخاذ شده باشد، بلکه یک برنامهی هماهنگ استعماری محسوب میشد که بهطور همزمان در سه کشور ترکیه، ایران و افغانستان اجرا شد. مجریان این طرح، در ترکیه مصطفی کمال آتاتورک، در ایران رضاخان و در افغانستان اماناللهخان بود. سقوط حکومت امانالله در نتیجهی مخالفتهای مردمی در مقابل سیاستهای ضددینیِ تند و شتابزدهی وی از جمله سیاست مشابه کشف حجاب زنان افغان، موجب ترس و نگرانی فراوان رضاخان از اجرای این سیاست شده بود. (رحمانیان، 1391: 274)
رضاخان با مشاهدهی سرنوشت اماناللهخان و با توصیهی برادر وی مبنی بر عدم اجرای قانون کشف حجاب در ایران، برای مدتی از این فکر منصرف شد و حتی برای مدتی مقررات سختگیرانه تری در مورد زنان اعمال کرد. (صادقی، 1392: 40)
ب) تدابیر اتخاذشده برای کنترل پیامدها
اعتراضات داخلی که اوج آن قیام مسجد گوهرشاد بود و همینطور سقوط حکومت اماناللهخان در افغانستان، باعث شد تا رضاخان در اجرای مرحلهی نهایی سیاست فرهنگی خود، که همان کشف حجاب اجباری بود، به دلیل ترس از واکنش مردم و خارج شدن وضعیت از کنترل، تدابیر خاصی بیندیشد.
لذا قانون کشف حجاب یکباره صادر نشد. قبل از اعلام رسمی کشف حجاب، این مسئله دهانبهدهان میگشت تا با گسترش چنین شایعهای، هم زمینهی پذیرش این طرح سنجیده شود و هم مردم آمادگی لازم را برای اعمال چنین برنامهای پیدا کنند. (ساناساریان، 1384: 100)
1. فصل سرما بهعنوان مقطع زمانی اجرای سیاست
اگر چه در اسناد بهجامانده از واقعهی کشف حجاب، بهطور مستقیم به این موضوع اشارهای نشده است، اما بیگمان انتخاب یک روز زمستانی برای این واقعه، از پیش اندیشیده و تعیینکننده بود. دربارهی انتخاب و پیشنهاد روز 17 دیماه به رضاخان، در خاطرات دو عنصر اصلی مراسم، یعنی علیاصغر حکمت وزیر معارف و محمود جم نخستوزیر وقت، تفاوتهایی مشاهده میشود؛ چنانکه هر دو میکوشند پیشنهاد این روز به وی را به خود منتسب سازند.
محمود جم در خاطراتش از تردید و نگرانی خود و سایر اعضای هیئت دولت یاد کرده است و مینویسد: «مهم ترین نگرانی که نه تنها گریبانگیر من، بلکه گریبانگیر سایر اعضای دولت نیز بود، مسئلهی عکس العمل افراد متعصب در برابر این اقدام بود.» (فیاض و صلاح، 1385: 85، به نقل از خاطرات محمود جم)
در هر حال، پس از ارائهی پیشنهاد چنین روزی در فصل زمستان، رضاخان اظهار میدارد: «باید این موضوع در هیئت وزرا مطرح شود و تصویب شود... این مسئلهی سادهای نیست، خیلی مهم است و باید حتماً انجام شود. منتها این انقلاب بزرگ باید با فکر و تدبیر صورت بگیرد.» (همانجا) این سخنان حاکی از نگرانی رضاشاه از اجرای این سیاست است.
قبل از مراسم 17 دی نیز قرار بود که بانوان بدون چادر و حجاب و حتی روسری در مراسم حاضر شوند، اما بهواسطهی نگرانی از برانگیخته شدن احساسات مذهبی جامعه، در آخرین روزها تصمیم گرفته شد که بانوان بهکلی سربرهنه نباشند، بلکه کلاه بر سر بگذارند و به آن شکل در مراسم حضور یابند. (همان: 86، به نقل از روزنامهی رستاخیز، 16 دیماه 2535) با این تمهیدات و آمادهباش قبلی نیروهای امنیتی، در روز 17 دیماه این طرح به اجرا درآمد.
به نظر میآید یکی از انگیزههای انتخاب این روز، آن بود که سرمای زمستان خود مانعی میشد از رفتارها و پوششهای افراطی و نامطلوب منافی عفت که میتوانست موجب خشم بیش از حد تودهی مردم شود. بنابراین اجبار در پوشیدن لباسهای بلند مثل پالتو و به سر گذاشتن کلاه روشی، برای هدایت این واقعه در مسیر مدنظر دولت بود تا این تلقی شایع نشود که غرض از کشف حجاب، تشویق آنها به رفتارهای منافی عفت است. لذا اتخاذ این مقطع زمانی تدبیری بود از سوی دولت تا کل ماجرا از کنترل خارج نشود و لوث نگردد. (صادقی، 1392: 30 و 31)
2. معناسازی برای بیحجابی
در تبلیغات برای اجرای این سیاست ضدمذهبی، دولت بهشدت تلاش داشت که بیحجابی مترادف بیعفتی معنا نشود و سعی فراوانی داشت تا معنایی مثبت و مترادف با فرهیختگی، تمدن و همراه با نجابت را برای بیحجابی بار کند. در این جهت، به فرمان دولت، روسپیها از کشف حجاب منع شدند. در واقع دولت تلاش داشت تا عفت و نجابت را از حجاب جدا کند و بر بیحجابی بار کند. (صادقی، 1392: 32) آنچنانکه در بخشی از بخشنامهی دولت آمده است: «اگر فواحش به کشف حجاب اقدام نمایند، باید قویاً جلوگیری شود که صدمه به این مقصود مقدس نزنند.» (واقعهی کشف حجاب، سند 20: 97)
قبل از مراسم 17 دی نیز قرار بود که بانوان بدون چادر و حجاب و حتی روسری در مراسم حاضر شوند، اما بهواسطهی نگرانی از برانگیخته شدن احساسات مذهبی جامعه، در آخرین روزها تصمیم گرفته شد که بانوان بهکلی سربرهنه نباشند، بلکه کلاه بر سر بگذارند و به آن شکل در مراسم حضور یابند.
3. توجیه مذهبی برای سیاست کشف حجاب
نکتهی قابل توجه در این طرح آن است که به منظور کنترل افکار عمومی و واکنشهای مذهبی مردم، نوعی توجیه مذهبی برای اقدامات بالا طرح شده است و لزوم ترویج آن گوشزد میشود. دولت در این جهت کوشید تا عدهای از علمای سرشناس را وادار کند که در مجالس و جشنهای بیحجابی حضور یابند یا با تأیید خود آن را مجاز بدانند.
بهطور مثال، آیتالله کاشانی در پاسخ به چنین پیشنهادی، بهشدت با مأموران برخورد کرد. (صحیفهی امام، ج 13: 151 و 152) از دیگر علمای سرشناسی که از شرکت در مجالس جشن بیحجابی خودداری کردند، میتوان به شیخ علی مدرس تهرانی، شریعتمدار رشتی و امام جمعهی تهران حاج سید محمد اشاره کرد. (بصیرتمنش، 1374: 76)
امام خمینی (ره) در رابطه با این موضوع میفرمایند: برای شرکت در مجالس جشن بیحجابی پیش علمای شهرها میرفتند و میگفتند شرکت کنید. هرکدام ضعیف بودند و ضعیف القلب بودند شرکت میکردند و هرکدام قوی بودند شرکت نمیکردند. (صحیفهی امام، ج 13: 152)
نتیجهگیری
با استقرار و تثبیت سلطنت پهلوی، دورهی اجرای سیاستهای نوین استعمار فرا رسید و سیاست مذهبزدایی و استحالهی فرهنگی از طریق اشاعهی فرهنگ تجددگرایی غربی در دستور کار هیئت حاکمه قرار گرفت. بهلحاظ تاریخی، اقدام پهلوی اول در منع حجاب (نه فقط رفع حجاب)، هیچ نمونهی قبلی در کشورهای اسلامی نداشت و برای اولینبار کشف حجاب اجباری در ایران اجرا شد. نکته اینکه این منع قانونی نه مبتنی بر مصوبهی مجلس، بلکه ناشی از فرمان شاه بود.
سیاست کشف حجاب در واقع سیاستی بود که دیکتاتوری پهلوی اول مأمور به انجام آن بود. با این حال ترس و نگرانی از واکنش مردم، این ایده را که مدتها بود رضاخان در فکر اجرای آن بود (صلاح، 1384: 118)، به تعویق میانداخت.
در این مقاله سعی شد تا به جنبهای خاص از واقعهی کشف حجاب نگریسته شود. تدقیق در حولوحوش اجرای این سیاست، نمایانگر تشویش و نگرانی شخص رضاخان و دولتمردان او نسبت به واکنشهای تودهی مذهبی مردم و پیامدهای آن است.
لذا ملاحظات و تدابیر فراوانی برای کنترل واکنشها و آمادهسازی اذهان و تغییر نگرشهای جامعه به این مقوله انجام شد. در نظر گرفتن فصل سرما برای آغاز رسمی این سیاست (تا از این طریق جایگزینی لباسهای بلند و کلاه بهعنوان پوشش بهجای چادر، موجب خشم بیش از حد جامعه نگردد)، معناسازی برای بیحجابی و معناسازی منفی برای چادر، توجیهات مذهبی و... همگی نشان از این نگرانی و تشویش دارد.
با این حال، ناگفته پیداست که هیچکدام از این تدابیر کارساز نبود و سیاست کشف حجاب، نه تنها مشروعیتی نزد مردم نیافت، بلکه برعکس، بستر اصلی بحران مشروعیت دیکتاتوری پهلوی اول را رقم زد. با آغاز واکنشهای منفی مردان و زنان جامعه در انواع گونههای مختلف، دولت به سرکوب خشونتبار جامعه و اجرای اجباری کشف حجاب متوسل شد. در نهایت، پس از سقوط پهلوی اول در جریان شهریور 1320، قانون کشف حجاب سریعاً فراموش شد.
منابع:
- جعفری، مرتضی، اسماعیلزاده، صغری و فرشچی، معصومه (1371)، اسناد منتشرنشده از واقعهی کشف حجاب در عصر رضاخان، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی و مؤسسهی پژوهش و مطالعات فرهنگی
- رحمانیان، داریوش (1391)، ایران بین دو کودتا، انتشارات سمت.
- فیاض انوش، ابوالحسن و صلاح، مهدی (1385)، هفدهم دیماه 1314 امتداد یا انقطاع نهضت بانوان، فصلنامهی کتاب زنان، سال نهم، شمارهی 33.
- صادقی، فاطمه (1392)، بازخوانی یک مداخلهی مدرن کشف حجاب، نشر نگاه معاصر.
- صلاح، مهدی (1384)، کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، تهران، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
- بصیرتمنش، حمید (1374)، روند کشف حجاب و واکنش روحانیان، مجلهی تاریخ معاصر ایران.
- ساناساریان، الیز (1384)، جنبش حقوق زنان در ایران، طغیان، افول و سرکوب از 1280 تا 1357.
سید بن طاووس در کتاب اقـبال می گوید: گروهى از مسـیحیان و جـمـعـى از مـسلمین را یافتم که تعظیم فراوانى از روز ولادت حضرت عیسى علیه السـلام مى نمایند و تعجب کردم کـه چگـونه مسلمانان قانع شدند که روز ولادت پیامبرشان که اعظم از همه پیامبران است به این مرتبه از تعظیم و گرامیداشت باشد که کمتر از تعظیم مسیحیان است میلاد عیسى علیه السلام را.
این جمله ایشان عین حقیقت هست. باید قبول کنیم که ما در بزرگداشت میلاد پیامبر که بالاترین نعمت خداوند متعال بر انسانها بوده، خیلی کوتاهی می کنیم. در حالیکه روز 17 ربیع الاول یکی از روزهای مهم سال؛ می باشد.
امروز، روز بزرگى براى تاریخ اسلام بلکه تاریخ بشریت است؛ روز ولادت نبى مکرم و رسول اعظم اسلام، حضرت محمّدبن عبداللَّه و همچنین روز ولادت امام به حق ناطق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و برکات این روز به خاطر آن ولادت عظمى و ولادت امام بزرگوار، امام جعفر صادق، براى مسلمانها بسیار عظیم است.
یکی از نشانه های اهمیت اینگونه روزها؛ اعمال و آدابی است که توصیه شده انجام بدهیم. برای این روز هم اعمال فراوانی نقل شده که بخشی از آنها عبارتند از:
1- غسل کردن.
2- زیارت پیامبر و امیرمؤمنان از دور یا نزدیک.
3- روزهدارى. طبق روایت، روزهدارى در این روز برابر با روزه یک سال است.
4- دو رکعت نماز هنگام بالا آمدن آفتاب.
در هر رکعت پس از حمد، ده بار سوره قدر و ده بار سوره توحید خوانده شود.
5- گرامى داشتن مسلمانان و صدقه دادن.
6- جشن و شادى کردن.
7- به مشاهد شریفه رفتن.
البته هر کدام از این اعمال توضیحاتی دارند که می توانید به کتابهای مثل مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی مراجعه کنید.