سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

شکل گیری و گسترش نهضت اسلامی و هماهنگی قیام های مردمی به رهبری امام خمینی و برگزاری مراسم چهلم های شهدا در شهرهای مختلف و کشتار 17 شهریور و اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت، کنترل امنیت کشور را از دست نیروهای رژیم و حتی حکومت نظامی خارج نموده و موجب شد که در زمان کوتاهی، پایه های اقتدار رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سست شده و منجر به فرار شاه گردد. شاه پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصاب ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، به رهبران جبهه ملی روی آورد. پس از ناکامی جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی و ازهاری در مهار کردن امواج خشم و نفرت عمومی مردم در جریان نهضت اسلامی، شاه آخرین تیر خود را رها کرد و سعی کرد با انتخاب یکی از اعضای جبهه ملی که به ظاهر از مخالفان شاه باشد، خشم مردم را فرو نشاند. به همین جهت شاپور بختیار به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور بعد از رای اعتماد مجلسین به دولت، نخست وزیری را پذیرفت.سرانجام در روز 26 دی 1357، شاه پس از سالها ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران، به همراه همسرش، ایران را به سمت مصر ترک کرد، در حالیکه حتی نزدیک ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع کردند. پس از فرار شاه، ملت با آمدن به خیابان ها و اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی، این پیروزی بزرگ را جشن گرفتند و این زمانی بود که رژیم پهلوی پس از 50 سال حکومت استبدادی، روزهای پایانی عمر خود را سپری می کرد؛ چنانکه در کمتر از یک ماه پس از فرار شاه، طومار عمر 2500 ساله شاهنشاهی ایران در هم پیچیده شد.

 

بعضی از تحلیل گران خارجی سال 1975، یعنی اواخر سال 1353 و 9 ماهه ی اول سال 1354، را نقطه ی آغاز افول قدرت شاه در ایران می دانند. وقایعی که در این سال رخ داد، به حسب ظاهر همه از نیرومندتر شدن موقعیت شاه و رژیم سلطنت در ایران حکایت می کرد. درآمد نفت چهار برابر شد و به مرز سالانه 20 میلیارد دلار رسید که با قدرت خرید آن روز دلار، رقم هنگفتی به شمار می آمد. شاه با اعلام یک سیستم تک حزبی در اسفند 1353، حکومت مطلقه خود را بر کشور تثبیت کرد، آشتی با عراق و امضای قرارداد حل اختلافات دو کشور که براساس بیانیه ی الجزایر تنظیم شده بود، به نگرانی های ایران از مرزهای غربی خود خاتمه داد، روابط ایران با همه ی کشورها اعم از شرق و غرب توسعه یافت و سیل سران و دولتمردان خارجی، برای بهره گرفتن از خوان نعمتی که بر اثر افزایش ناگهانی درآمد نفت در ایران گسترده شده بود، به ایران سرازیر شد. در این میان درباریان، به فکر راه انداختن جشن های تازه ای افتادند. این بار پنجاهمین سال سلطنت خاندان پهلوی را در آبان 1354، بهانه ای برای ریخت و پا ش های تازه قرار دادند. اسدالله علم یکی از معاونین خود، دکتر باهری را که سوابق توده ای داشت برای سرپرستی برنامه های تبلیغاتی این جشن ها برگزید و ده ها  کتاب در وصف خاندان پهلوی که هر یک با مقدمه ای با امضای علم آغاز می شد، انتشار یافت

در فوریه ی سال 1976، یعنی در زمان حکومت فورد و یازده ماه قبل از آن که کارتر وارد کاخ سفید بشود، یک هیئت تحقیقاتی از طرف سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) به سرپرستی «ارنست اونی» گزارشی درباره ی خاندان سلطنتی و ساختار حکومت در ایران تهیه کرد که در تیراژ محدودی در مجموعه ی نشریات محرمانه ی سیا چاپ و بین مقامات سیا و بعضی مقام های بالای امریکا توزیع گردید.(2) در این گزارش، خانواده ی سلطنتی ایران «کانون عناصر فساد و هرزه و شهوتران» معرفی شده و بیش از همه به شرح احوال اشرف پهلوی  به عنوان با نفوذترین و در عین حال فاسدترین اعضای خانواده پرداخته بود و شاه، را زمامداری خودکامه که به جز افراد خانواده ی خود فقط با ده، دوازده نفر، که رأس آن ها امیر اسدالله علم وزیر دربارش قرار دارد، محشور است «فقط از این عده اطلاعاتی را کسب می کند. او با کسی مشورت نمی نماید و دیگران فقط مجری تصمیمات او هستند. ایران عملاً تیول چهل خانواده است که مقامات دولتی و تجارت را تحت کنترل خود دارند و بعد از آن ها 150 تا 160 خانواده ی دیگر هم هستند که در درجه ی دوم اهمیت قرار گرفته اند و رده ی دوم مقامات سیاسی و فعالیت های بازرگانی کشور را اشغال می کنند. مجموع این خانواده ها که 200 خانواده می شوند، جایگزین قدرت و نفوذ 1000 فامیلی شده اند که امریکایی ها در گذشته از آن به عنوان خانواده ی حاکم بر ایران نام می بردند. گزارش سیا در تشریح نهادهای سیاسی در ایران می نویسد:

«دولت و پارلمان در ایران فاقد اختیار و قدرت نهادهای مشابه در حکومت دموکراسی هستند و عملاً جز صحه نهادن بر تصمیمات شاه و اجرای آن نقشی ایفا نمی کنند.»

شاه بعد از روی کار آمدن کارتر در سال 1977، درصدد جلب رضایت وی برآمد. نخست دولت سیزده ساله ی هویدا را تغییر داد و جمشید آموزگار تحصیل کرده ی امریکا را به صدارت گماشت و راهی آن کشور شد. تظاهرات انبوه مخالفان هنگام ورود او به کاخ سفید که موجب پرتاب گاز اشک آور از طرف پلیس و اشک ریختن کارتر و مهمانانش شد، آغاز ناخوشی برای این سفر بود. اما شاه در همان دیدار نخستین با رییس جمهور جدید امریکا سر تسلیم فرود آورد و متعهد شد از افزایش قیمت نفت جلوگیری کند. در این مذاکرات، شاه جای هیچ گله و شکایتی برای امریکایی ها باقی نگذاشت، به طوری که در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بار دیگر با خیال راحت بر اریکه ی سلطنت تکیه زده بود. ولی مشکلات اقتصادی و نابسامانی های ناشی از ریخت و پاش های گذشته از یک طرف و تشدید مخالفت ها با حکومت خودکامه و مفاسد و مشکلات ناشی از آن، به تدریج روند نهضتی را در جامعه شدت بخشید که مهار آن روز به روز دشوارتر می شد. آموزگار در کار خود فرو مانده و هویدا هم که به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچ گونه کارشکنی در کار دولت فروگذار نمی کرد و سرانجام با انتشار مقاله ی توهین آمیز نسبت به امام خمینی« قدس سره» در روزنامه ی اطلاعات در 17 دی 1356، کاری ترین زهر خود را به حکومت آموزگار ریخت.

 این مقاله به ابتکار هویدا تهیه و شاه بر انتشار آن صحه گذاشت و حتی لحن آن را تندتر کرد. سرانجام دولت آموزگار از کار بر کنار شد و شاه شریف امامی را که مهره انگلیسی ها بود روی کار اورد تا بتوانددر کنار حمایت امریکا، رضایت انگلستان را نیز جلب نماید. انخاب شریف امامی به نخست وزیری هم هیچ یک از انتظارات شاه را بر نیاورد. عقب گرد ناگهانی رژیم در برابر مخالفان و آزادی مطبوعات، به گسترش فعالیت های مخالف رژیم انجامید. اقدام شتابزده ی رژیم در برقراری حکومت نظامی، فاجعه ی 17 شهریور میدان ژاله (شهدا) را آفرید. انعکاس جهانی این فاجعه رژیم را از اجرای مقررات حکومت نظامی بازداشت و تظاهرات و اعتصابات تازه ای را به دنبال آورد.       

تیراندازی به سوی دانشجویان و دانش آموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و کشته و زخمی شدن تعدادی از آن ها، تظاهرات بی سابقه ی 14 آبان را در تهران به دنبال داشت. شاه همان روز با هلیکوپتر بر فراز شهر پرواز کرد و پس از مشاهده  ی شعله های آتش که از صدها نقطه ی شهر زبانه می کشید، به کاخ نیاوران بازگشت و سفیران امریکا و انگلیس را نزد خود فرا خواند تا تصمیم خود را به تشکیل یک دولت نظامی به آن ها ابلاغ کند. سفیر امریکا نظر موافق واشنگتن را با استقرار یک دولت نظامی اعلام داشت. سفیر انگلیس نیز گفت:

دولت انگلستان آنچه را که اعلی حضرت به مصلحت کشور خود تشخیص دهند، تأیید می کند. شاه پس از این ملاقات حکم نخست وزیری ارتشبد ازهاری را امضا کرد و فردای آن روز ضمن اعلام تشکیل دولت نظامی گفت که صدای انقلاب ملت را شنیده و قول می دهد که اشتباهات گذشته جبران شود.

دولت نظامی در همان چند روز اول ناتوانی خود را در اداره ی امور کشور نشان داد و موج تظاهرات و اعتصابات بعد از چند روز وقفه از سرگرفته شد. حکومت نظامی هم عملاً کارآیی خود را از دست داد، زیرا مقررات حکومت نظامی در مورد منع اجتماعات اجرا نمی شد.  حکومت نظامی به ویژه در مورد مطبوعات سختگیری کرد، ولی نویسندگان مطبوعات زیر بار سانسور نرفتند و دست به اعتصاب زدند و مردم بیش از پیش برای آگاهی از آنچه در کشورشان می گذشت به رادیوهای بیگانه روی آوردند. گسترش موج اعتصابات در سراسر کشور، بخصوص صنعت نفت، مملکت را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید. شاه برای خروج از بن بستی که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ی ملی روی آورد و قبل از همه دکتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دکتر صدیقی پس از یک هفته مطالعه و مشورت، پاسخ ردّ داد. شاه از شاپور بختیار دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلسین به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت.

با روشن شدن جرقه های اولیه انقلاب و فشار نیروهای مخالف رژیم و هماهنگی قیام های مردمی به رهبری امام خمینی قدس سره و کشتار 17 شهریور و برگزاری مراسم چهلم های مختلف شهدا در تهران، تبریز، اصفهان ،مشهد و ...، و اعتصاب کارگران شرکت ملی نفت و چاپ مقاله توهین آمیز احمد رشیدی مطلق علیه امام« قدس سره»، کنترل امنیت کشور از دست نیروهای رژیم و حتی حکومت نظامی خارج شد و پایه های اقتدار رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سست شده و منجر به فرار شاه گردید.

در آن تاریخ همه ناظران سیاسی متفق القول  بودند که حل بحران، با حضور شاه در ایران امکان پذیر نیست و رهبر انقلاب اسلامی، به هیچ عنوان حضور شاه و رژیم سلطنتی را تحمل نخواهد کرد. شاه نیز پس از عدم موفقیت دولت نظامیازهاری در برقراری نظم و آرامش و رقع اعتصاب ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگری جز خروج از کشور نداشت. تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار، رییس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگان های گارد شاهنشاهی بود. مقارن ساعت یازده و نیم صبح، شاه و همسرش، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند.    

شاه در مصاحبه ی کوتاهی به خبرنگاران گفت:

«مدتی است احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز می شود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک می کنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق شود.»

در مورد مدت سفر گفت:

«این سفر بستگی به حالت من دارد و در حال حاضر دقیقاً نمی توانم آن را تعیین کنم.»

ساعت نیم بعد از ظهر، شاه و همسرش تهران را به مقصد مصر ترک کردند.

 
در آخرین روزها فرح کوشید تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به وی، طبق قانون اساسی جلب نماید. شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلی را حل نخواهد کرد. سرانجام شاه روز 26 دی 1357، فرار را بر قرار ترجیح داد. از اعضای خانواده ی سلطنتی تنها فرح مانده بود که او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد. پس از خروج شاه از ایران، موج شادی مردم را فرا گرفت و ملت با آمدن به خیابان ها و اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی این پیروزی بزرگ را جشن گرفت و رژیم سلطنتی کمتر از یک ماه پس از فرار شاه سقوط کرد و طومار عمر رژیم سرتاسر ظلم و جور 2500 ساله ی شاهنشاهی روز 22 بهمن 1357، درهم پیچیده شد.

پی نوشتها:

1-    غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ص 314-313.

2-    محمود طلوعی، پدر و پسر، ناگفته ها و ناشنیدنی ها از زندگی و روزگار پهلوی ها، ص 753-751.

منابع : وبلاگ انقلاب نور   -    سایت اداره کل پژوهش و آموزش صدا و سیما

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 دی 25 :: 7:9 عصر :: نویسنده : شمس

پوشاندن کعبه سابقه‌ای دیرینه در تاریخ بیت‌الله الحرام دارد. این امر در دوره های مختلف سبب می شد که برای نگهداری و تعویض این پوشش منصبی با عنوان پرده داری در کنار سایر مناصب خانه خدا ایجاد شود. اینکه اولین شخص چه کسی بود که روی خانه کعبه را پوشاند؟

 
در اخبار و روایات اسلامی به افراد مختلف اشاره شده است. چنانچه در منابع تاریخی این امر را به دوره حضرت ابراهیم و اسماعیل منسوب می دارند و گفته می شود نخستین فردی که نسبت به پوشش کعبه اقدام کرد:

 
 
1ـ ابراهیم یا اسماعیل ـ علیهما السلام ـ اولین کسانی بودند که خانة کعبه را پوشانده‌اند.(1)

2ـ در روایات متعدّدی از اهل سنّت هم آمده است که تُبّع (اسعد حمیری) اولین کسی است که کعبه را با پوشش کامل پوشانیده و برای آن دری قرار داد تا خانة کعبه بسته شود، این سخن برخی از اهل‌سنت می‌باشد.(2)

3ـ ابن حجر در این زمینه روایات مختلفی را آورده و سپس این‌گونه بین روایات جمع می کند: الف: اسماعیل اولین کسی است که کعبه را پوشانده است. ب: عدنان احتمالاً اولین شخصی است که بعد از اسماعیل، کعبه را پوشانده است. ج: تبع اولین کسی است که کعبه را با انطاع (چرم) و وصایل (پارچه‌ای زینتی از یمن) پوشانده است.(3)

 

 
نتیجه اینکه: مطابق روایاتی که از اهل‌بیت ـ علیهم السلام ـ به ویژه از حضرت امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ رسیده، باید اولین پوشش کعبه را از سوی ابراهیم یا اسماعیل ـ علیهما السّلام ـ دانست.(4)

 
 
سیر تاریخی جنس و رنگ جامة کعبه:کعبه در جاهلیّت با انطاع (چرم) پوشانده می‌شد، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خانة کعبه را با پارچة یمنی پوشانید، بعد از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ عمر و عثمان کعبه را با قَباطی که پارچه‌ای از مصر و سفید و نازک است پوشش دادند.(5) بعضی هم گفته‌اند: کعبه قبل از اسلام هم با قَباطی پوشیده می‌شد.(6)

 
 
هارون الرشید در دوران خود فرمان داد که جامة کعبه از قباطی مصر بافته شود که در سال 190 هجری آماده و بر کعبه انداخته شد.(7) در سال 200 هجری، حسین بن حسین أفطس طالبی علوی، رو به سوی مکه نهاد و در شورشی که ایجاد نمود مکه را به تصّرف خویش در آورد و به درون کعبه قدم گذارد و سپس تمامی جامه‌های آن را برداشت و از آن خود نمود. آن گاه به وسیلة دو جامه از ابریشم سبک که یکی زرد و دیگری سفید بود کعبه را پوشانید.(8)

 
 
در دوران خلافت مأمون به وی اطلاع دادند که جامة دیبای قرمز کعبه پیش از رسیدن زمان قرار دادن جامة دوم نمناک و فرسوده می‌شود. مأمون در این‌باره از «مبارک طبری» که در آن هنگام فرستادة ویژة او به مکه بود پرسید: کعبه در چه جامه‌ای بهتر و زیباتر خواهد بود؟ او در جواب گفت: در جامة سپید، پس مأمون فرمان داد جامه‌ای از دیبای سفید بافتند و در سال 206 هجری بر کعبه معظمه آویختند.(9)


 
 
در بعضی از نوشته‌ها هم‌چنین آمده است: در دوران جاهلیّت، قریش در پوشش کعبه به صورت اشتراکی عمل می‌کردند، پوشش کعبه تا زمان ابو ربیعة بن مغیرة به این کیفّیت ادامه یافت و همو بود که گفت: این مسئولیت را یک سال من به تنهائی به عهده می‌گیرم و یک سال به عهدة قریش باشد و تا آخر عمر این کار را ادامه داد. سپس رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ کعبه را با پارچة یمانی پوشاند. علی ـ علیه‌السّلام ـ و خلفای سه گانه و مأمون و متوّکل عباسی هم (این گونه) به کعبه جامه پوشاندند.(10)

 
 
فاکهی گفته است: مأمون خلیفة عباسی کعبه را با دیبای سفید پوشانید، بعد از او هم‌چنین بود تا در دوران فاطمیون بین سالهای 567ـ 297 هـ (فاطمیون دولتی را در تونس تأسیس کرده و حکمرانی آنان به مصر و سوریه و لبنان و فلسطین گسترش یافت)(11) کعبه با دیبای سفید پوشیده شد و محمد بن سبکتکین جامة کعبه را از دیبای زرد تهیّه کرد.(12)

 
 

آغاز پوشش کعبه با رنگ سیاه: الناصر لدین الله، خلیفه عباسی،(حکومت 575-622ه.ق) نخستین کسی است که کعبه را با دیبای (ابریشم) سیاه رنگ پوشاند و از آن زمان به بعد تا کنون کعبه سالی یک بار با جامة سیاه پوشیده می‌شود.(13)

 
 

فارسی می‌گوید: از آن هنگام دیبای سیاه هم‌چنان به عنوان جامه برای کعبه معمول گردید.(14)

 
 
علّت سیاه بودن پوشش خانه کعبه: به نظر می‌رسد با توّجه به حرارت فوق العادة خورشید در مکه و استقامت بیشتر رنگ سیاه در برابر آفتاب جامة کعبه از بهترین پارچه‌ها با رنگ سیاه تهیّه می‌شود.

 
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 
پاورقی:

1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلام

یّه، چاپ سوم، 1367 ش، ج4، ص215 ج1. الحرالعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، چاپ پنجم، 1403ه‍، ج9، ص 324. و ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410ه‍ ، ج 3، ص 585.

2. ازرقی، محمدبن عبدالله، اخبار مکه، بیروت: دارالاندلس، ص250ـ 249 . ابن حجر عسقلانی، همان، ج3، ص 585.

3. ابن حجر عسقلانی، همان، ج3، ص586.

4. صدوق، محمد بن علی بن الحسین، من لایحضره الفقیه، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، 1404ه ،ج2، ص232 و ص235، ج 2286.

5. الازرقی، پیشین، ص 253. ابن حجر عسقلانی، پیشین، ج3، ص585.

6. ابن هشام، السیرة النبوّیة، بیروت: داراحیاء التراث العربی،( بی تا)ج2، ص211.

7. فصلنامه میقات حج، شماره 26، زمستان 1377، ص116.

8. همان، ص116.


9. همان، ص117ـ 116.

10. ابن هشام، پیشین، ج1، ص25، پاورقی شماره 4.

11. المنجد فی الاعلام، مادّه فطم.

12. ابن حجر عسقلانی، پیشین، ج3، ص587.

13. همان، ص587. ابن هشام، پیشین، پاورقی.

14. فضلنامه میقات حج، پیشین، ص122.




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 دی 22 :: 11:1 صبح :: نویسنده : شمس

شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید جهیزیه زندگی امام علی(ع) و حضرت فاطمه (س) چه بوده است؟ این لیست را ببینید و با بعضی جهیزیه‌‌های امروزی مقایسه کنید. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پس از خواستگاری از فاطمه زهرا علیها سلام و شنیدن پاسخ مثبت از بانوی اسلام، زره خود را فروخت و پولش را نزد رسول خدا برد. پیامبر هیچ سؤالی از مقدار پول‌ نفرمود. فقط مشتی از آن پول را برداشت و به بلال حبشی داد و فرمود: « برای فاطمه عطر بخر» .

 
سپس با دو دست خود مشتی دیگر برداشت و به ابوبکر داد و فرمود: « برای فاطمه لباس و اثاث منزل تهیه کن» و عمار یاسر و چند نفر دیگر را برای کمک به او روانه فرمود. این هم صورت جهیزیه فاطمه علیها سلام: پیراهن به 7 درهم، روسری به 4 درهم، حوله‌ خیبری، تختی از برگ خرما ، 2فرش کرباس، 4 متکای پوستی، پرده‌ پشمی، حصیر، آسیاب دستی، طشت مسی، مشک چرمی، قدح شیر، مشک کوچک ، کوزه‌ سفالی دهن گشاد، 2 کوزه گلی، سفره‌ چرمی.
 
وقتی جهیزیه را نزد رسول خدا آوردند، پیامبر نگاهی به آن کرد و اشک در چشمان مبارکش حلقه زد. آن‌گاه سر خود را به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: « خداوندا به این قوم که بیشتر ظروف‌شان گِلی است، برکت عنایت فرما».
 
ما جهیزیه بزرگ‌تر از این جهیزیه تا دل‌تان بخواهد سراغ داریم، اما هیچ زن و شوهری را خوشبخت‌تر از علی و فاطمه نمی‌شناسیم. شما می‌شناسید؟
 
مسائل فقهی جهیزیه
 
چقدر از احکام فقهی جهیزیه می‌دانید؟ فکر می‌کنید جهیزیه‌‌هایی که تا به حال و از چندسال قبل خریداری کرده اید مشمول پرداخت خمس هست یا نه؟ شما که نمی‌خواهید فرزندتان زندگی‌اش را بی‌توجه به احکام دین خدا شروع کند. این چند استفتا از مراجع مختلف را بخوانید:
 
حضرت امام خمینی(ره):
 
اگر انسان نتواند یک‌جا جهیزیه دختر را تهیه کند و مجبور باشد که هر سال مقدارى از آن را تهیه نماید یا در شهرى باشد که معمولا هر سال مقدارى از جهیزیه‌ دختر را تهیه مى کنند، چنانچه در بین سال از منافع آن سال جهیزیه بخرد خمس ندارد.
 
اگر از مقلدان امام خمینی هستید باید حواستان باشد که اگر برای خرید جهیزیه پول کنار گذاشته‌اید، این پول حتما خمس دارد. امام در پاسخ به این سوال که « آیا به جهیزیه‌ زنى که به خانه‌ شوهر آمده و پدرش خمس مالش را نپرداخته، خمس تعلق مى گیرد یا نه؟» گفته اند:  «اگر یقین نداشته باشد که در جهیزیه خمس است لازم نیست خمس بدهد و اگر یقین دارد، باید به حاکم شرع مراجعه کند و در صورت پرداخت خمس یا اجازه، مى تواند در جهیزیه تصرف نماید.»
 
حضرت آیت الله بهجت :
 
سوال: پدر و مادرم مقلد مرجعى هستند و خودم از مرجع دیگرى تقلید مى کنم، در مسأله‌ خمس جهیزیه باید به کدام نظریه عمل کنم؟
 
جواب: بعد از این که به تصرف شما درآمد و مالک شرعى شدید، شما باید به نظر مرجع خودتان عمل کنید.
 
سوال: اکثر خانواده‌‌ها جهت تهیه‌ی جهیزیه‌ی دختران‌شان اقدام به خرید وسایل و لوازم در چندین سال قبل از ازدواج مى‌کنند که تا زمان ازدواج، آن وسایل بدون استفاده مى‌ماند. آیا خمس بر آن‌‌ها تعلق مى گیرد؟
 
جواب: تهیه جهیزیه در سال‌‌هایى که دختر در معرض شوهر نمودن است، خمس ندارد.
 
سوال: دخترى که کارمند است و در خانه پدر زندگى مى کند، مقدارى از حقوق ماهیانه خود را برای تهیه جهیزیه مصرف و مقدارى از آن را هم جهت سایر لوازم زندگى براى تکمیل جهیزیه پس انداز مى‌کند. آیا پرداخت خمس بر او واجب است؟
 
جواب: تهیه جهیزیه در حد شأن و یا پس انداز براى آن، به شرحى که در مسأله 1391 رساله آمده، خمس ندارد.
 
احکام حقوقی جهیزیه
 
اگر در جریان خرید جهیزیه هستید، بهتر است اطلاعاتتان را درباره‌ مسائل حقوقی جهیزیه هم زیاد کنید. این چند تا نکته به کارتان می‌آید: طبق قانون مدنى و عرف موجود و موازین شرعى تأمین معاش و کلیه‌ی لوازم مربوط به زندگى با مرد است اما زن هم به نشانه‌ی صمیمیت و علاقه به زندگى مشترک، دوست دارد با همسر آینده‌ی خویش همراهى کند و او را در تشکیل یک زندگى مشترک یارى کند. از طرف دیگر بعضى از حقوقدانان معتقدند که اختصاص دادن جهیزیه به دختر از سوى پدر و خانواده او در واقع به نوعى تعدیل قانون مربوط به ارث محسوب مى شود.
 
• از نظر حقوقی زن دارای استقلال مالی کامل است و آوردن جهیزیه هیچ حقی برای شوهر از نظر مالکیت ایجاد نمی‌کند. شوهر فقط می‌تواند به‌طور متعارف از این جهیزیه  استفاده کند. برای این که در زمینه‌ مالکیت جهیزیه و اختلافات احتمالی آینده بین زن و شوهر مشکلی برای تامین حقوق زن ایجاد نشود، چند راه قابل تصور است. مثلا گرفتن رونوشت عادی از اقلام جهیزیه به‌طور دقیق و تفصیل شامل تعیین نوع، مدل، قیمت و سایر مشخصات جنس مورد نظر و یا تایید موضوع تحویل اموال توسط یکی از دفاتر اسناد رسمی. این لیست که به «سیاهه‌ جهیزیه» معروف است از نظر دادگاه بسیار مهم و در رأى دادگاه بسیار اثر گذار است. علاوه بر سیاهه‌ی جهیزیه، فاکتورهاى خرید جهیزیه را نیز حفظ کرده تا در صورت لزوم، از آن به عنوان سند خرید استفاده و به دادگاه ارائه کنید. البته امیدواریم که هیچ وقت کارتان به این توصیه‌‌ها نیفتد اما خب کار از محکم کاری عیب نمی‌کند.
 
• زن مى تواند هر وقت و هر زمان که بخواهد و تشخیص دهد نسبت به جهیزیه‌ خود دخل و تصرف کند، یعنی آن را بفروشد یا جهیزیه‌ خود را به مکان دیگر مانند منزل خانواده خود انتقال دهد و یا ‌آ‌ن‌ها را تبدیل به احسن کند و حتى مى‌تواند بدون اجازه همسرش ‌آ‌ن‌ها را به دیگران هبه دهد (ببخشد) که البته این یک حق قانونى است.
 
• ممکن است پس از ازدواج بین زن و شوهر بر سر مالکیت اموال موجود اختلاف به وجود بیاید، چرا که با مخلوط شدن اموال زن و شوهر، تفکیک ‌آ‌ن‌ها کمی‌سخت می‌شود. در مورد املاک و اموال ثبتی و نیز اموال دارای مدرک کتبی، مشکل خاصی وجود ندارد، ولی در مورد اموال منقول و اثاثی که سند رسمی ‌یا عادی ندارد کار دشوار می‌شود.
 
• دیوان عالی کشور در رای شماره 1366 ‌- 1182 اعلام می‌کند «داشتن قبض رسید جهیزیه از زوج به تنهایی کافی برای حق مطالبه نیست بلکه باید زوجه ثابت نماید که جهیزیه باقی در منزل زوج است و اثر قبض و رسید فقط همین است که با بقاء عین جهیزیه، زوج نمی‌تواند بدون وجود ناقل جدیدی نسبت به آن دعوی مالکیت نماید.»

 
• هر گاه جهیزیه‌ زن مورد استفاده‌ اختصاصی شوهر باشد و در اثر این استفاده خراب یا قیمتش کم شود؛ شوهر وظیفه دارد خسارت ‌آ‌ن‌ها را پرداخت کند.
 
• براى پرهیز از هرگونه خسارت احتمالى به‌هنگام عقد یا بعد از تهیه جهیزیه و قبل از تحویل آن به داماد و یا خانواده او حتماً لیستى از جهیزیه تهیه کرده و آن را به امضاى عروس و داماد و 2 نفر از بستگان زوج و د2 نفر از بستگان زوجه رسانده و همانند سند ازدواج از این لیست نگهدارى کنید تا در صورت لزوم و یا زمانى که اختلاف زوجین به جدایى منجر مى شود دچار مشکل نشوید.



موضوع مطلب :


شنبه 92 دی 21 :: 11:51 صبح :: نویسنده : شمس

امام صادق(ع) می‌فرمایند: تسبیح جده‌ام حضرت زهرا(س)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز برتر و محبوب‌تر است.

در مورد تعقیبات نماز، از یکی از علمای اصفهان تشبیه زیبایی نقل شده است.

ایشان نماز را به بادباک کاغذی تشبیه می‌کردند و می‌گفتند: وقتی بادبادک دنباله‌ نداشته باشد به آسمان نمی‌رود. نمازی هم‌ که تعقیب نداشته باشد به عالم ملکوت نمی‌رود.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 دی 18 :: 2:26 عصر :: نویسنده : شمس

رضا شاه بعد از تنها سفر خارجی‌اش به ترکیه در 12 خرداد 1313، تحت تأثیر اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک قرار گرفت، در این دوره نیز شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسه‌های دخترانه پخش شد، ولی قانونی در این راستا تصویب نشد. او که شدیداً تحت تأثیر بی‌حجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر 1314 به محمود جم «رئیس‌الوزرا» چنین بازگو کرد:

" نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌ است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده ‌است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد."

"

در پی آن بخشنامه? کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ 27 آذر 1314 از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دی ‌ماه فرمان اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در 17 دی سال 1314 طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تاکید کرد.

در واقع رضا شاه بعد از مسافرت ترکیه، از رفع حجاب زن ها صحبت می‌کرد و به هیأت دولت می‌گفت: «ما باید صوره‌ و سنتا غربی بشویم و باید در قدم اول کلاه‌ها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به رفع حجاب زن‌ها نمود و چون برای عامه‌ی مردم دفعتا مشکل است اقدام کنند، شما وزراء معاونین باید پیشقدم شوید... به حکمت، وزیر فرهنگ، دستور داد که در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن و دختری امتناع کرد او را در مدارس راه ندهند».

در خاطرات افراد متعددی که خود آنها از دست اندرکاران حکومت رضا خانی بودند، تحمیلی بودن واقعه‌ کشف حجاب کاملا مشهود است. بدالملوک بامداد می‌نویسد: «... به اشاره اعلیحضرت رضا شاه...، عده‌ای از زنان فرهنگی انتخاب... و به آنها گفته شد که مأموریت دارند تا جمعیتی تشکیل بدهند... این جمعیت در جلسات بعد نام کانون آزادی را برای خود اختیار کرد». این کانون به ریاست خانم دولت‌آبادی وظیفه داشت برای متجدد کردن بانوان تلاش کند، به دلیل مقاومت اجتماعی، کانون عملا کاری از پیش نبرد، قرار شد در مدارس تدریجا مجالس جشن و سرور با روی باز و بدون حجاب برگزار گردد.

"

البته انتشار این خبر با واکنش‌های اجتماعی مواجه گردید که نخستین واکنش را علمای شیراز بروز دادند. در فروردین 1314 دختران مدرسه‌ "مهر آیین شیراز" را مجبور کرده بودند که بدون حجاب در مراسمی حاضر شوند. در این رابطه علمای شیراز تلگرافی اعتراض آمیز به شاه زدند و این در شرایطی بود که شاه آماده می‌شد تا بر برداشتن حجاب زنان دربار و ملکه و دخترانش آنان را با غافله‌ تمدن غربی همراه سازد.

جریان اجبار محصلین به کشف حجاب در تهران و شهرها ادامه یافت. در مقابل اجرای این سیاست بود که واقعه‌ خونین مسجد گوهرشاد پیش آمد. با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود. اما فقدان رهبری منسجم و خشونت عوامل شاه باعث شد نه تنها این اعتراض ظهور پیدا نکند بلکه شاه را مصمم به اجرای خشونت بار کشف حجاب نماید. که همانطور که گفته شد مقدمات امر این گونه بودکه در هفده دی ماه 1314 ش. در دانشسرای عالی تهران مراسمی برگزار گردید. در این مراسم همسران صاحب منصبان، همسر و دختران شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و این روز به نام «روز آزادی زن» و «کشف حجاب» نامگذاری شد.

حکمت وزیر فرهنگ آن زمان که خود در آفرینش کشف حجاب فعال بود در مورد تبعات این واقعه می‌نویسد:«بلافاصله بعد از مراسم 17 دی دو امر پیش آمد که یکی به حد افراط و دیگری به حد تفریط بود. از یک طرف بعضی از زن‌های معلوم الحال به کافه‌ها و رقاص‌خانه‌ها هجوم آورده و همه در مرئی و منظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقص‌های معمول فرنگستان مشغول دست افشانی و پایکوبی شدند و از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیس‌ها در تهران و... برحسب دستور وزارت کشور به زنان بی‌خبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب می‌کردند....»

"

در کتاب «خاطرات صدر الاشراف» نیز آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمی‌دادند... بعضی از مأمورین زن‌هایی که پارچه روی سر انداخته بودند اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده [و]‌ پاره پاره می‌کردند و اگر زن فرار می‌کرد او را تا توی خانه‌اش تعاقب می‌کردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زن‌ها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده،... من این حرکات وحشیانه‌ی مأمورین پست فطرت را در ولایات زیاد شنیده بودم...»

درباره واقعه خونین مسجد گوهرشاد نیز در تاریخ اسناد بسیاری وجود دارد که ماجرا اینطور بوده است، به دنبال اقدامات رضاشاه درباره اصرار بر کشف حجاب، واعظ مسجد گوهرشاد چند روزی را پی در پی به نفی و مخالفت با این جریان می پردازد و مسجد  می شود محل اجتماع و سخنرانی علیه اسلام زدایی تا اینکه اجتماعات مردمی وسیعتر و اعتراضات گسترده‌تر می شود.

به همین خاطر به شهربانی مشهد دستور داده می شود وعاظ معروف را دستگیر کنند. عده‌ای از وعاظ خراسان دستگیر شدند اما روحانیون و خطبا خصوصا شیخ محمدتقی نیشابوری معروف به بهلول در افشای سیاست اسلام زدایی رضاشاه مصمم‌تر شدند تا اینکه سرانجام به دستور رضاشاه در روزهای 20 و 21 تیر ماه 1314 شمسی مسجد گوهرشاد که مملو از جمعیت معترض بود مورد حمله قشون قزاق قرار گرفت و مسجد گوهرشاد به خاک و خون کشیده شد و در نتیجه آن بیش از دو هزار تا پنج هزار تن به شهادت رسیدند و حدود هزار و پانصد نفر به اسارت نیروهای قزاق در آمدند.

"

با اجرای قانون کشف حجاب، بخشی از زنان که مسن‌تر و سنتی بودند عملاً در خانه محبوس شدند. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان باحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسه‌ها و استادان زن دانشگاه‌ها مجبور شدند بی حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها ماموران شهربانی به دختران دانش‌آموز و زنانی که حجاب داشتند لزوم اجرای قانون را گوشزد می کردند.

این مسئله در شهرهای کوچکتر نمود بیشتری داشت و حضور زنان بی‌حجاب در مجامع به هیچوجه برای مردم قابل تحمل نبود. در بعضی شهرها مردم علیرغم وجود مأمورین محافظ مسلح از زنان بی‌حجاب به آنها حمله می‌کردند و درگیری به وجود می‌آوردند، یا به تمسخر آن زنان می‌پرداختند که نتیجه آن نیز درگیری مردم و مأمورین بود. در بعضی نقاط دیگر مردم از بیرون آمدن از خانه و معاشرت‌های عمومی خوددداری می‌کردند تا خود را از عواقب این حکم مصون نگهدارند.

شاید شدیدترین و در حین حال قابل تأمل ترین نوع مقابله با کشف حجاب - بر اساس برخی اسناد - اقدام برخی خانواده ها به مهاجرت از کشور بود. در چندین سند به این نکته اشاره شده است که در مناطق مرزی ایران با افغانستان و عراق، برخی افراد و به خصوص عشایر در صدد انجام چنین اقدامی برآمده اند و برخی نیز مهاجرت کرده اند.

برای مثال در گزارش از ایالت خراسان به ریاست وزرا به تاریخ 27/4/1315 با اشاره به اینکه: «چون اطلاعات واصله حاکی بود که مأمورین امنیه در سرحدات برای برداشتن چارقد مستمسک به خشونت و سختی شده و در بعضی موارد نیز منافع شخصی خودشان را در نظر می‌گیرند» خاطرنشان گردیده: «ادامه این ترتیب، ممکن است مشکلاتی تولید نماید و بعضی از ساکنین نقاط سرحدی پس از رفع محصول (کشاورزی)به طرف افغانستان کوچ نمایند».

"

در همین راستا در گزارش دیگری از خرمشهر به تاریخ 8/11/1314 صراحتاً از مهاجرت چندین خانواده به عراق اشاره شده و می افزاید: «... از خرمشهر اهالی به طور قاچاق در نتیجه تجدد و تربیت نسوان به خاک عراق رفته اند... قونسول بصره هم خبر مزبور را تأیید کرده» در ادامه از لزوم اتخاذ تدابیری برای معاودت آنان سخن به میان آمده است.

حجت الاسلام و المسلمین فلسفی نیز در خاطرات خود درباره واقعه کشف حجاب می گوید: "توطئه کشف حجاب از ماجرای کشف حجاب و جنایاتی که رضاخان و مزدورانش در حق زنان و مردم و نوامیس مسلمین انجام می‌دادند، خاطراتی بسیار تلخ دارم که واقعا نمی‌دانم چگونه بیان کنم. مناظری می‌دیدم که از بس سنگین‌ و سخت بوده، نمی‌توانستم بایستم و نظاره‌گر باشم. با عجله رد می‌شدم که نبینم.

فراموش نمی‌‌کنم روزی پیرزنی که موهای سفیدش را حنا بسته بود، چادر به سر کرده بود و زیر چادرش هم روسری داشت که آن زمان چارقد می‌گفتند. ناگهان یک پاسبان پلید سر رسید و چار را از سر پیرزن کشید. اما وقتی چارقد را کشید مقداری از موی سر زن هم کنده شد. پیرزن بیچاره سر برهنه بر زمین نشست و نمی‌دانست چه باید بکند. عمل آن مأمور جهانی با آن زن محترم در آن سن و سال، خیلی دردآور و تأسف بار بود.

"

در همان روزها از طرف دولت به مردم دستور داده بودند که اهالی هر محل مجلسی بگیرند و زن‌ها و دخترهایشان را بدون حجاب به آنجا بیاورند تا بی‌حجابی عادی شود. خدا می‌داند که در اوائل کار در محلات شهر چه خبر بود. وقتی می‌گفتند امشب مجلس در این کوچه برگزار می‌شود، مردم مسلمان و متدین و زن‌های شریف و با عفت نمی‌دانستند چه بکنند. آنها لباس گشادی می‌پوشیدند و سر را با یک پارچه بزرگ می‌بستند.

من بارها دیدم که عده‌ای با این هیأت به طرف مجلس جشن می‌رفتند، اما زار و زار بر بدبختی خود اشک می‌ریختند. با این وضعف مجلس بلا و مجلس مصیبت به نام مجلس جشن بر پا می‌شد و رژیم گمان می‌کرد که مردم مسلمان ننگ بی‌حجابی را پذیرفته‌اند. آن روزگار گذشت، اما تاریخ تلخی بود. آن قدر تلخ، که هرگز از یاد نمی‌رود. هر وقت بعضی از آن مناظر را به یاد می‌آورم بی‌اختیار حالت تأثر و گریه به من دست می‌دهد."

این فشارها تا جایی بود که بعد از تبعید رضا شاه در سال 1320 که فشارها کم تر و به مرور از بین رفتن، جمعی از زنان یزد در نامه ای به مجلس شورای ملی از ظلم و ستمی که در دوره رضا خان در پی دستور الزامی شدن کشف حجاب، رفته است، بر اساس سند زیر گزارشی برای مجلس فرستاده اند:

[تظلم زنهای یزد به مجلس شورای ملی،‌ 23 مهر 1320]

مجلس شورای ملی، شماره 5310، مورخه 23/7/1320

" بعدالعنوان – به عرض می‌رسانیم در این موقع که اراده شاهنشاه ما به پایه قانون مشروطیت استوار زبان و قلم آزاد شما نمایندگان ملت می‌توانید برای بیچارگان و ستمدیدگان دادرسی فرمائید متأسفانه آنچه در رادیوها شنیده و یا روزنامه‌ها مطالعه می‌شود؛ هیچ اسمی از ظلم و ستمهایی که چندین سال است به ما بیچارگان شده نیست که به واسطه یک روسری یا چادرنماز در مجله‌ها حتی از خانه به خانه همسایه طوری در فشار پاسبان و مأمورین شهربانی واقع بوده و هنوز هم هستیم که خدا شاهد است از فحاشی و کتک زدن و لگد زدن هیچ مضایقه نکرده و نمی‌کنند و اگر تصدیق حکما آزاد بود از آمار معلوم می‌شد که تا بحال چقدر زن حامله یا مریضه به واسطه لطمات و صدمات که از طرف پاسبانها به آنها رسیده جان سپردند و چقدر از ترس و حرص فلج شدند وچقدر مال ما را به اسم روسری یا چادر نماز به غارت بردند و چه پولهایی از ما به هر اسمی و رسمی گرفته شده خدا می‌داند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان می‌افتاد مثل اسرای شام با ماها رفتار می‌کردند بهترین رفتار آنها با ما با همان چکمه‌ها لگد بر دل و پهلوی ما بود و اگر به پول ما زیادتر، لذا استدعای عاجزانه داریم اولا انتقام ما ستمدیدگان را از این جابران بکشید و هندوستان که این قدر ادیان مختلف هست همه آزاد هستند مخصوصا مسلمانان دارای حجاب هستند لذا از نمایندگان محترم مسلمان کلیه ملت ایران استدعا داریم استراحاما حال، دیگر دست ظلم و تعدی و شکنجه از سر ما زنهای مسلمان ایران کوتاه و ماها را آزاد فرمائید در خاتمه با تقدیم امضای جمعی از زنهای یزد – رونوشت برابر اصل است ".




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 دی 17 :: 6:14 عصر :: نویسنده : شمس
< 1 2 3 4 5 >> >
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدها: 175803