وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطرهاى است در دریاى عمیق.
نهج البلاغه، حکمت 374
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنکَرِ لا یُقَرِّبانِ مِن أَجَلٍ وَلا یَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لکِن یُضاعِفانِ الثَّوابَ وَیُعظِمانِ الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما کَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائِرٍ؛
امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مىکنند و نه از روزى کم مىنمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مىسازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانهاى است نزد حاکمى ستمگر.
غررالحکم، ج2، ص611، ح3648
إذا لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنکَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّهُ عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا عِندَ ذلِکَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛
هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود .
امالى صدوق، ص254
لا یَأمُرُ بِالمَعروفِ وَلا یَنهى عَنِ المُنکَرِ إلاّ مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فیما یَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما یَنهى عَنهُ؛
امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا کند، در امر و نهى خود میانهروى نماید و به آنچه امر و نهى مىکند، دانا باشد .
بحارالأنوار، ج100، ص87، ح64
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَمَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَأَمِنَ کَیدَهُ؛
هر کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مىبخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مىماند.
کافى،ج2، ص50، ح1
لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوى فَإذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ، وَسُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَلَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَلا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکتها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.
تهذیب الاحکام، ج6، ص181، ح22
أوحَى اللّهُ تَعالى إلى شُعَیبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِن قَومِکَ مِائَةَ أَلفٍ: أَربَعینَ أَلفا مِن شِرارِهِم وَسِتّینَ أَلفا مِن خیارِهِم فَقالَ: یارَبِّ هؤُلاءِ الشرارُ فَما بالُ الخیارِ؟! فَأَوحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِ: داهَنُوا أَهلَ المَعاصى فَلَم یَغضِبُوا لِغَضَبى؛
خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، شصت هزار نفر از نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود که: آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.
کافى، ج5، ص56، ح1
مَن رَأى مِنکُم مُنکَرا فَلیُغَیِّرهُ بِیَدِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِلِسانِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِقَلبِهِ وَذلِکَ أضعَفُ الإیمانِ؛
هر کس از شما منکرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن را تغییر دهد، که پائینترین درجه ایمان همین (تغییر قلبى) است.
نهج الفصاحه، ح3010
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءِ ، وَمِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فَریضَةٌ عَظیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَکاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وَتَعمُرُ الأرضُ ، وَیُنصَفُ مِنَ الأعداءِ ، وَیَستَقیمُ الأمرُ؛
امر بمعروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مىشود، راهها امن مىگردد و درآمدها حلال مىشود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمىگردد، زمین آباد مىشود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مىشود و کارها سامان مىپذیرد.
کافى، ج5، ص56، ح1
مَن أَمَرَ بِالمَعرُوفِ وَنَهى عَنِ المُنکَرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللّهِ فِى الرضِ وَخَلیفَةُ رَسُولِهِ؛
هر کس امر بمعروف و نهى از منکر نماید، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست.
مستدرک الوسایل، ج12، ص179، ح13817
وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطرهاى است در دریاى عمیق.
نهج البلاغه، حکمت 374
نَصرُ الْمَظلُومِ وَالْأمرُ بِالْمَعرُوفِ وَالنَّهیُ عَنِ الْمُنکَرِ جِهادٌ؛
یارى رساندن به ستمدیده و امر به معروف و نهى از منکر جهاد در راه خداست.
جامع الأحادیث قمى، ص 125
مَن تَرَکَ إنکارَ الْمُنکَرٍ بِقَلبِهِ ویَدِهِ ولِسانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الْأحیاءِ؛
کسى که منکَر را با قلب و دست و زبانش انکار نکند، مردهاى است میان زندگان.
تهذیب الأحکام، ج 6، ص 181
مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فَلیَکُن أمرُهُ بِذلِکَ بِمَعروفٍ.
کسی که امر به معروف می کند باید این کار را به روش خوبی انجام دهد.
کنزالعمل ج552
در تاریخ ازدواج علی (ع) و حضرت زهرا (س) اختلاف است و کسی که قدیمیترین تاریخ را نقل کرده، یعقوبی میباشد که نوشته است: رسولالله دو ماه پس از ورود به مدینه حضرت زهرا (س) را به تزویج حضرت علی (ع) در آورد؛ این در حالی بود که گروهی از مهاجرین وی را از رسولالله (ص) خواستگاری کرده بودند و هنگامی که رسول خدا (ص) وی را به حضرت علی (ع) تزویج کرد، گِله کردند و آن حضرت فرمودند: "من فاطمه را به علی تزویج نکردم، بلکه خدا او را به علی تزویج کرد".
قُدسی شدن، تنها ویژه فرشتگان و آدمیان پرهیزکار نیست؛ آنجا که خواست خدا باشد، زمان و مکان و پدیدههای به ظاهر بیجان نیز میتوانند چهرهای قدسی به خود گیرند و مورد تکریم و اهتمام فرشتهها و انسانها واقع شوند؛ روز بیست و پنجم ذیالقعده، روز دحوالارض است.
به تعبیر عارف بزرگ سید بن طاوس: «اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقتهای پذیرش را اسراری است که از آنِ خداست و جز به ایات و روایات شناخته نمی شوند».
روز دحوالارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بوده است و درباره فضیلتها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است که در این نوشتار بدان اشاره خواهیم کرد.
*مفهومشناسی دحوالارض
«دحوالارض را به گسترش زمین از زیر کعبه تفسیر کردهاند.»[2] امام رضا(ع) دراینباره میفرماید:«روز بیست و پنجم ذیقعده (روز دحوالارض) روز ولادت ابراهیم خلیل(ع) و عیسی مسیح(ع) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است».
همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم(ع) به زمین هبوط کرده است.
دحوالارض در کلام خدا (گیتیشناسی دحوالارض، مقدّمه خداشناسی)
به گفته مفسّرین، ایه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات: 30) اشاره به دحوالارض دارد و «منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از بارانهای سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آبها به تدریج در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.» و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.
در اینباره در ایه دیگری به بیانی دیگر میخوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد». (رعد: 3)
در تفسیر این ایه نیز آمده است:«خداوند زمین را بهگونهای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودالها و سراشیبیهای تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوهها و تبدیل سنگها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ درحالیکه چینخوردگیهای نخستین آن، بهگونهای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمیدادند».
بیگمان دحوالارض، نماد مهرورزی و رحمت پروردگار به بندگان خویش و سرآغاز آمادگی و فروتنی کره زمین برای زندگی و سکونت آدمیان بر روی آن بوده است. از این رهگذر پاسداشت دحوالارض، پاسداشت انبوهی از نعمتهای بیپایان خداست که به تدریج بر چهره زمین ساخته و پرداخته شده است تا انسانها، با آرامش بر روی این کره خاکی زندگی کنند.
*آداب و اعمال روز دحوالارض
برخی از اعمال و آداب روز بیست و پنجم ذیالقعده عبارتند از:
1. روزه گرفتن
2. ذکر فراوان خدا
3. خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت:
در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید:«لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» و سپس این دعا را بخواند:یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.
ای درگذرنده لغزشها، از لغزشم درگذر! ای اجابتکننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدیهایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.
4. خواندن دعایی که با این عبارت شروع میشود: اللّهمّ یا داحِی الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه...
اهتمام معصومین (علیهمالسلام) به پاسداشت روز دحوالارضـ فضیلت دحوالارض
توصیههای اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ درباره پاسداشت روز دحوالارض و رعایت آداب و انجام دادن اعمال این روز، از اهتمام آنها به روز دحوالارض خبر میدهد. آنها مراقب فرارسیدن این روز بودند و چون فرامیرسید، یاران و اصحاب خویش را نیز از آن باخبر میساختند.
**سخنی از آیتالله ملکی تبریزی در پاسداشت روز دحوالارض
خداوند بزرگ در چنین روزی زمین را برای سکنای فرزندان آدم و زندگی بر روی آن آماده فرمود، و روزیهای ما و نعمتهای پروردگار در چنین روزی گسترش یافته است؛ روزیها و نعمتهایی که از شماره بیرون است و کسی را یارای شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگی شأن دحوالارض اندیشه نمایی حیرتزده خواهی شد. و از اینجاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمتهای گوناگون، شکری بر خویشتن واجب میبیند، و چون به قلب خویش مراجعه میکند، میبیند که حتی بر ادای حق ناچیزی از آن همه نعمتها توانا نیست. و چون بندهای نسبت به آن همه نعمتها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهی خویش در ادای حق آن نعمتهای انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آن همه نعمتها سرافکنده خواهد دید.
آوردهاند که...
حسن بن علی وشّا میگوید:من کودک بودم که شب بیست و پنجم ذیالقعده با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم. آنگاه آن حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولّد شدهاند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است.
از حضرت علی(ع) روایت است که فرمود: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صدساله رسیده است؛ عبادت صد سالهای که روزهای آن را به روزه و شبهای آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم ایند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواستههای آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل میشود که نودونه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت».
پیشرفت تحصیلی چیست و عوامل موثر بر آن کدام است؟
چنانکه آموخته های فرد متناسب با توان و استعدادهای بالقوه اش باشد یا فاصله ای بین توان بالقوه و توان بالفعل دانش آموز نباشد می گوئیم پیشرفت تحصیلی اتفاق افتاده است.
وضعیت فرهنگی خانواده:
در خانواده هایی که والدین از طریق کلام و رفتار به علم دانش آموز و معلم او احترام می گذارند موفقیت تحصیلی در این خانواده ها بیشتر مشاهده می شود. همچنین در خانواده هایی که والدین با کتاب، روزنامه و مطالعه سروکار دارند علاقمندی فرزند هم به مطالعه و بخصوص درس افزایش می یابد.
آرامش روانی و عاطفی خانواده:
در خانواده هایی که فرزندان احساس امنیت روانی می کنند و پیوسته پدر و مادر را حامی و پشتوانه خود می دانند انرژیهای روانی آنها برای تحصیل و موفقیت صرف می شود.
نوع دوستان دانش آموز و ویژگی های آنها:
داشتن دوستان صمیمی، نیکوکار، شاداب، سالم و درسخوان زمینه علمی بودن و به مطالب علمی پرداختن را فراهم می کند. ارتباط با دوستان علمی و تلاشگر، جذب گروه علمی شدن و توانایی های خود را نشان دادن باعث می شود رفتارهای علمی هم شکل بگیرد.
آموزشهای تقویتی:
والدین باید این اصل تربیتی را بیاموزند که همه دانش آموزان در یک زمان ثابت به یک سطح یادگیری نمیرسند بلکه زمان برای آنها متفاوت است. گاهی لازم است ساعات درسی افزایش یابد و یا استفاده از معلم کمکی، کتاب راهنما، سی دی های آموزشی و حضور در کلاسهای جبرانی بسیار مناسب و مفید خواهد بود.
انجام منظم تکالیف درسی در منزل:
انجام منظم تکالیف، آموخته ها را پایدار میکند. بین دانش آموز و مطالب درسی ارتباط شناختی ایجاد می کند. نظم در انجام کارها و آموزش، مغز را برای یادگیری فعالتر می کند و این دانش آموزان درسها را خوب یاد گرفته و پیشرفت می کنند.
آشنایی والدین با ویژگی های روانی فرزندان:
در خانواده هایی که والدین با ویژگی های روانی و شخصیتی فرزندان خود آشنایی دارند و آنها را ارضاء می کنند، تشویق فرزندان و پاداش دهی به موقع، علاقمندی آنها را برای یادگیری بالا برده و موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود.
رفتار معلم و نوع برخورد او در کلاس:
یک تحقیق نشان می دهد 71% دانش آموزان علت پیشرفت تحصیلی خود را "همدلی معلم" با آنها می دانند. آنها گفته اند ما در کلاس با این معلم راحت بودیم و این راحتی باعث می شد ما مطالب را راحت تر یاد بگیریم. یک معلم مهربان و صمیمی می تواند حتی خلاء عاطفی و روانی دانش آموزان را که با مشکلات خانواده ارتباط دارد پر کند. تشویق زبانی معلم و پاداش دادن او انرژیهای روانی فرد را فعال کرده و روز به روز پیشرفت تحصیلی و تعادل رفتاری دانش آموز بهتر خواهد شد.
افت تحصیلی چیست و عوامل موثر بر آن کدام است؟
وقتی فاصله بین استعداد بالقوه فرد و استعدادهای بالفعل او مشهود و زیاد باشد می گوئیم افت تحصیلی اتفاق افتاده است. افت تحصیلی فقط تجدیدی و مردود شدن نیست بلکه وقتی که یادگیریهای دانش آموز از توان بالقوه و حد انتظار کمتر باشد افت تحصیلی اتفاق افتاده است.
- ضریب هوشی پایین:
دانش آموزی که ضریب هوشی (آی کیو) او 70 به پایین است طبیعتا در آموزش مشکل خواهد داشت. نباید دانش آموز را با دیگری مقایسه کرد بلکه باید کاری کرد که از استعدادهای حاضر بهترین استفاده را ببریم. احترام به هوش فرزندان، پذیرش آن از سوی خانواده و معلم و تلاش برای فعال کردن آن از ضروریات امور تربیتی است. دانش آموز با داشتن ضریب هوشی متوسط ( 100 ) می تواند به درجات علمی خوبی برسد به شرطی آنکه امکانات روانی، محیطی و آموزشی مناسب هم فراهم باشد.
- بیسواد بودن والدین و عدم رفع اشکالات درسی دانش آموز:
بیسواد بودن والدین و ناتوانی آنها در هدایت تحصیلی فرزندان و رفع اشکالات درسی آنها یکی از عوامل مهم افت تحصیلی دانس آموز است. هوش و توان تحصیلی در این خانواده ها آسیب می بیند و فرزند روزبروز از نظر اعتماد بنفس به تحلیل می رود. بهتر است والدین به سوی با سواد شدن قدم بردارند و آموزش ببینند تا بتوانند با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند و به آنها در یادگیری کمک کنند.
- مدرسه هراسی و ترس از معلم:
گاهی مدرسه هراسی و ترس دانش آموز از معلم آنقدر بالاست که تعادل روانی و رفتاری او را بهم می ریزد. اضطراب در احساس دانش آموزان اثر می گذارد، تمرکز ذهن را مختل می کند و هیجانات فرد از تعادل خارج می شود. دانش آموز در کلاس باید بتواند از معلم سوال کند و پاسخ بشنود. نباید دانش آموز پیش دیگران مسخره شود. تنبیهات شدید معلم هم باعث مدرسه گریزی دانش آموز می شود.
- نداشتن ارتباط بین والدین و مدرسه:
نبودن رابطه بین اولیاء و مدرسه باعث فراموش شدن معلم و دانش آموز می شود. ضعفهای او پنهان می ماند، اشکالات رفتاری و درسی رفع نمی شود. داشتن نمرات پایین و تکرار آنها بی کفایتی دانش آموز را تقویت می کند و ادامه این روند افت تحصیلی را بدنبال خواهد داشت. در مدرسه باید شرایطی فراهم شود که والدین بتوانند با آرامش و عزت نفس با مدیر، معلم و فرزند خود ارتباط برقرار کرده و درباره اخلاق، رفتار، درس و تلاش او جویا شوند.
- نبودن آرامش روانی و عاطفی در منزل:
عدم امنیت روانی در منزل، انداختن ترس و لرز بر جان فرزندان، کتک کاری بین زن و مرد، طلاق و جدایی، اعتیاد والدین، فقر و نداری، مهاجرت های تحصیلی و... از جمله عواملی هستند که در افت تحصیلی فرزندان بسیار موثرند. نمی توان بد زندگی کرد اما خوب تربیت نمود، بلکه در منزل باید زمینه های آرامش روانی، عزت نفس، پذیرش فرزندان، احترام به آنها، کنترل واژه ها و گرامی داشتن تلاش فرزندان در نظر گرفته شود تا دانش آموز با راحتی خیال، احساس ارزشمندی و احساس امنیت روانی به تلاش و تحصیل خود ادامه دهد.
- بکار بردن واژه های تحقیر آمیز در منزل:
نوع واژه هایی را که والدین در منزل بکار می برند اگر تحقیر آمیز و همراه با توهین باشد و این روند ادامه یابد آثار سوء روانی در فرزندان و حتی خود والدین می گذارد. واژه های منفی احساس بی کفایتی را در فرزندان تقویت می کند. دانش آموز خود را شایسته آموختن نمی داند و می گوید: من توان خواندن این درس را ندارم و یا من هرگز به جایی نمیرسم. این نگرش و خودپنداره دانش آموز درباره خود، ریشه در دوران کودکی و خانواده دارد. توهین به هوش دانش آموز و مسخره کردن نمره دریافتی او و مقایسه کردن فرزند با دیگران و همچنین بد گویی پشت سر معلم دانش آموز و به استهزاء گرفتن آموزش و پرورش از سوی "والدین ناوارد" از عوامل مهم افت تحصیلی فرزندان است. والدین اگر فرزندان سالم، نیکوکار و درسخوان می خواهند اولین کار این است که باید در منزل واژه های خود را کنترل نمایند. کلماتی را بکار ببرند که شادابی، خودارزشمندی، تلاش و "خودپنداره مثبت" را تقویت کند.
- روش مطالعه غلط و معنی دار نبودن آموخته ها:
خوابیده درس خواندن، قدم زنان درس خواندن، در جای بسیار نرم نشستن، نزدیکی زیاد چشم به کتاب، رعایت نکردن استراحت در طول مطالعه، نداشتن تمرکز و دقت، شلوغ بودن روی میز مطالعه و... باعث می شود یادگیری به نحو مطلوب اتفاق نیافتد و ما نتوانیم در امتحان نمره مناسب بگیریم.
- کارا نبودن معلم در تدریس:
معلم باید با علم روانشناسی و تدریس روز آشنا باشد. از دانش آموزان درباره شیوه تدریسش نظرخواهی کند و با همکاران موفقش مشورت کند.
- اختلات شخصیتی و مشکلات جسمانی کودک:
گاهی علت افت تحصیلی دانش آموز به ویژگی های روانی و شخصیتی فرد برمی گردد. بیش فعال بودن کودک، اختلال سلوکی، افسردگی های خفیف، نگرانی از خانواده، مهاجرت از مدرسه قبلی، آزار و اذیت دانش آموزان، طلاق و جدایی، بی سرپرست بودن یا بد سرپرست بودن دانش آموزان و مشکلات شخصیتی دیگر می تواند افت تحصیلی رابرای فرزند فراهم کند. گاهی علت مشکلات تحصیلی و یادگیری دانش آموز مشکلات فیزیولوژیکی و بدنی است. کم خونی، بیماری قند، داشتن انگل، اختلال در غده تیروئید، صرع خفیف و ناشناخته و... از جمله عواملی هستند که می تواند در تحصیل دانش آموز اثر گذاشته و افت تحصیلی را بوجود آورند.
- اضطراب در امتحان و ترس از نمره کم:
اضطراب در امتحان اگر شدید باشد تمرکز فرد، مختل شده و پردازش مطالب در ذهن بهم می ریزد و باعث افت تحصیلی می شود.
بعد از آنکه زنی به عقد دائم مردی در آمد و عاملی که سبب بطلان و یا فسخ آن عقد گردد هم وجود نداشت؛ او برای همیشه همسر آن مرد خواهد بود؛ مگر آنکه طلاق یا وفات مرد، بین آن دو جدایی اندازد. به محض آنکه زنی با طلاق یا وفات، همسر خود را از دست داد؛ صاحب احکام ویژه ای می شود که رعایت آنها بر خود او و در مواردی بر دیگران لازم می گردد.
زن بعد از طلاق
قبل از هر چیز باید بدانیم که طلاق دو گونه است: رجعی و بائن.
طلاق رجعی طلاقی است که فقط مرد حاضر به ادامه زندگی نیست و زن را طلاق می دهد.
طلاق بائن به یکی از این شش نوع طلاق گفته می شود: 1. طلاق قبل از دخول 2. طلاق دخترى که نه سالش تمام نشده باشد 3. طلاق یائسه 4. طلاق خُلع (زن حاضر به ادامه زندگی نیست از این رو چیزی به مرد می دهد تا او را طلاق دهد) 5. طلاق مبارات (زن و مرد هر دو حاضر به ادامه زندگی نیستند) 6. طلاق سوم
بعد از طلاق رجعی:
زن تا پایان عده طلاق [1] ، حق ازدواج با کسی را ندارد. چنین زنی برای ازدواج دوباره (چه موقت و چه دائم) باید صبر کند تا این مدت تمام شود [2]؛ مگر آنکه خواستگارش، همان شوهری باشد که او را طلاق داده که در این صورت بی آنکه لازم باشد عقدی خوانده شود و یا عده تمام گردد، زن باید به زندگی قبلی خود بازگشته و آن را از سر بگیرد.
چنین زنی تا زمانی که در عده است در حکم همسر آن مرد است و از حقوق همسری مانند نفقه، مسکن و پوشش (به شرط آنکه ناشزه نباشد) و نیز ارث بردن برخوردار است.[3]
بنابراین شوهر حق ندارد او را از خانه بیرون کند مگر اینکه فحشایی از او سر زند و یا زن ناشزه شود.[4] زن هم حق ندارد بی اجازه مرد از خانه خارج شود مگر برای ضرورت.[5]
زنی که همسر او از دنیا می رود باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارد
بعد از طلاق بائن:
وظیفه زن در این نوع طلاق، همانند طلاق رجعی است با این تفاوت که حق رجوع به طور کلی از شوهر گرفته می شود [6] و او اگر خواهان زندگی دوباره با آن زن است باید تا پایان عده صبر کند. بعد از او خواستگاری کند. چنانچه زن به زندگی با او رضایت داد باید دوباره عقدی بین آنها خوانده شود تا به هم محرم شوند.
بر چنین زنی احکام همسری اصلا جاری نمی شود و او استحقاق هیچیک از حقوق همسری را ندارد تنها اگر حامله باشد از زمان طلاق تا زمان وضع حمل از حق نفقه ، پوشش و مسکن برخوردار خواهد بود.[7]
زن بعد از وفات همسر:
زن پس از وفات همسرش دو وظیفه عمده دارد: یکی نگه داشتن عده وفات و دیگری حداد گرفتن
الف. نگه داشتن عده
زنی که همسر او از دنیا می رود باید چهار ماه و ده روز [8] عده نگه دارد. این زن اگر حامله باشد بین وضع حمل و پایان آن چهار ماه و ده روز، هر کدام دیرتر به وقوع پیوست همان پایان عده او خواهد بود. برای مثال اگر زنی چهار ماه بعد از وفات شوهر خود وضع حمل کرد باید ده روز دیگر هم صبر کند تا عده اش تمام شود و یا بر عکس، چهار ماه و ده روز گذشت او وضع حمل نکرد؛ هنوز عده اش تمام نشده؛ بلکه باید صبر کند هرگاه که وضع حمل کرد عده او به پایان می رسد.
ب. حداد گرفتن
در وفات شوهر، بر زن واجب است تا زمانی که در عدّه است «حداد» بگیرد و منظور از «حداد»، ترک زینت در بدن، مثل کشیدن سرمه و زدن عطر و رنگ کردن مو و آرایش کردن صورت و بند انداختن و مانند اینهاست و در لباس به پوشیدن رنگهای شاد و زر و زیور و مانند اینها.
زنى که در عده وفات است می تواند از خانهاش بیرون رود و در پی امور زندگی اش باشد به خصوص اگر ضرورى باشد و یا حتی کاری باشد که انجامش بهتر است؛ مانند حج، زیارت عتبات، عیادت از مریضها، دیدار با بستگان به خصوص پدر و مادرش
به طور خلاصه: زنی که شوهرش را از دست داده باید هر آنچه را که زینت حساب مىشود آنگونه که معمولا زنها خود را برای شوهر زیبا می نمایند و یا در وقتهایی مثل عیدها و عروسى ها خود را زینت مى کنند؛ ترک کند.
ناگفته نماند که این زینت کردن هم به نسبت اشخاص، زمانها و شهرها، مختلف است؛ بنابراین در این موضوع، عرف و فرهنگ مردم آن سامان ملاک عمل خواهد بود که آیا فلان کار را تزیین به حساب می آورند یا نه.
این را هم باید اضافه کرد که نظافت بدن و لباس و نیز شانه کردن مو و گرفتن ناخنها و همچنین رسیدن به سر وضع منزل و فرزندان، اشکالى ندارد.[9]
نکته:
زنى که در عده وفات است میتواند از خانهاش بیرون رود و در پی امور زندگیاش باشد به خصوص اگر ضرورى باشد و یا حتی کاری باشد که انجامش بهتر است؛ مانند حج، زیارت عتبات، عیادت از مریضها، دیدار با بستگان به خصوص پدر و مادرش.[10]
پی نوشتها:
1. «عده» مدت زمانی است که زن باید از ازدواج خودداری کند که این مدت در طلاق، از لحظه اجرای صیغه طلاق شروع شده و با شروع سومین عادت ماهیانه پس از طلاق، به پایان می رسد. این زمان برای زنی که باید عادت شود اما نمی شود سه ماه است. تحریرالوسیلة 3/600
2. الف. زنانی که عده ندارند این مدت در مورد آنها نادیده گرفته می شود؛ مانند زنی که یائسه است یا زنی که قبل از دخول طلاق بگیرد.
ب. زنی که حامله است به محض اینکه وضع حمل کرد، عده اش تمام می شود. تحریرالوسیلة 3/596-597
3. تحریرالوسیلة 3/617
4. همان. نشوز در این موارد یعنی: مخالفت با امر مرد در خروج از منزل
5. همان
6. در طلاق بائنی که از نوع خلع است اگر زن در زمان عده از آنچه بذل کرده تا طلاق داده شود برگشت، مرد حق رجوع به او را خواهد داشت. تحریرالوسیلة 3/629
7. تحریرالوسیلة 3/617
8. بر اساس ماههای قمری. تحریر الوسیلة 3/603
9. ر.ک به تحریر الوسیلة 3/604
10. تحریر الوسیلة 3/605