سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

 

تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س )

 

مخفى بودن قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

السلام علیک یا سیدة نساء العالمین

 

اسماء بنت عمیس جریان وفات فاطمه زهرا سلام الله علیها را چنین تعریف می نماید:

هنگامی که رحلت حضرت فاطمه نزدیک گردید به من فرمود: جبرئیل در موقع رحلت پدر بزرگوارم مقدارى کافور برایش آورد پدرم آن را سه قسمت نمود؛ یک قسمت را براى خودش برداشت، یک قسمت را به على علیه السلام اختصاص داد و قسمت سوم را به من داد. من قسمت خود را در کناری نهاده و اینک بدان نیاز دارم شما آن را برایم حاضر نما. اسماء حسب الامر فاطمه زهرا، کافور را حاضر کرد. آنگاه حضرت خودش را شستشو داد و وضو گرفت و به اسماء فرمود، لباس هاى نمازم را حاضر ساز و بوى خوش برایم بیاور. اسماء لباس ها را حاضر کرد. آنگاه پوشیده و بوى خوش استعمال نمود و رو به قبله در بسترش خوابید و به اسماء فرمود من استراحت می کنم تو ساعتى صبر کن سپس مرا صدا کن اگر جوابت را نشنیدى بدان که من از دنیا رفته و مرده ام؛ آنگاه على علیه السلام را زود از رحلت من خبر کن. راوى گوید اسماء لحظه اى حضرت فاطمه سلام الله علیها را به حال خویش واگذار نمود. سپس آن حضرت را صدا کرد، اما جوابى نشنید. صدا زد «اى دختر حضرت محمد مصطفى! اى دختر کسى که در مقام قرب به پروردگار به قاب قوسین اوادنى رسید!» ولى جوابى نداد. چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت مشاهده کرد که از دنیا مفارقت نموده است. خود را به روى حضرت انداخت و در حالتی که او را می بوسید گفت: اى فاطمه آن هنگام که پدر بزرگوارت را ملاقات نمودى سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت ابلاغ کن. آنگاه گریبان چاک زد و از خانه بیرون آمد. حسنین (ع ) به او رسیده از حال مادر پرسیدند او ساکت شد و پاسخى نداد. آنان وارد خانه شده، دیدند مادر دراز کشیده است.

امام حسین (ع ) حضرت را تکان داد دید رحلت نموده است. رحلت مادر را به برادرش حسن (ع ) تسلیت گفت فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصیبت مادر اجر و پاداش بدهد. امام حسن(ع ) خود را بر روى مادر انداخت و او را می بوسید و مى گفت اى مادر با من تکلم نما قبل از این که روح از بدنم جدا شود. حسین جلو آمد و پاهاى حضرت را می بوسید و می گفت مادر من پسرت حسینم با من سخن بگو پیش از آن که قلبم منفجر شود و بمیرم. آنگاه اسماء به حسنین(ع ) گفت: اى فرزندان رسول الله بروید نزد پدرتان على(ع )، و او را از مرگ مادر مستحضر نمائید. آن دو بزرگوار از منزل به جانب مسجد روانه شدند و صداشان به یا محمدا و یا احمدا بلند شده بود تا به مسجد رسیدند. صحابه به استقبال ایشان دویدند سبب گریه و ناله از آنان پرسیدند، گفتند مادر ما از دنیا مفارقت کرده است. چون امیرالمؤمنین على علیه السلام این خبر را شنید بر روى زمین افتاد و از هوش رفت و با پاشیدن آب آن حضرت به هوش آمد و چنین گفت: ای دختر حضرت ختمی مرتبت محمد(ص ) من بعد از تو خود را به که تسلى دهم. هرگاه غمها و مصائب جهان به من رو می آورد تو وسیله دلداریم بودى اما بعد از تو چه کسى موجب دلدارى و تسلیت من خواهد گردید .گویى زبان حال على با فاطمه علیهاالسلام این بوده است: بعد پیغمبر ز اشرار عرب آنچه دیدم ظلم و طغیان و غضب بودم از هر ابتلا بى واهمه شادکام از وصل تو اى فاطمه گر به خون دامان دل آلوده بود چون تو بودى خاطرم آسوده بود چون تو بندى از جهان بار سفر در فراقت بگذرد آبم ز سر اى انیس و مونس دیرینه ام داغ خود چون می نهى بر سینه ام

 

از چه ترک آشنائى کرده اى

وز على فکر جدائى کرده اى

 

وجود مقدس امیرالمومنین على علیه السلام بعد از رحلت حضرت فاطمه سلام الله علیها به شدت ناراحت شد و گریه و ناله اش بلند شد و در فراق آن حضرت این اشعار را سرود:

 

لکل اجتماع من خلیلین فرقته

و کل الذى دون الفراق قلیل

 

و ان افتقادى فاطما بعد احمد

دلیل على ان لا یدوم خلیل

 

یعنى: هر اجتماعى از دو دوست، آخر به جدائى منتهى می شود و هر مصیبتى که غیر از جدایى و مرگ است اندک است و رفتن فاطمه بعد از حضرت ختمی مرتبت پیش من دلیل است بر آن که هیچ دوستى باقى نمی ماند. و در روایت معتبرآمده است که چون على علیه السلام ، خانم را در هفت پارچه کفن کرد و پیش از آن که بند کفن را ببندد، صدا زد: یا ام کلثوم یا زینب یا فضه یا حسن یا حسین هلموا و تزودوا من امکم الزهرا فهذا الفراق و اللقاء فى الجنة.

ام کلثوم، زینب، حسنین بیائید و از مادرتان بهره بگیرید که هنگام فراق و جدایى رسیده و دیدار و ملاقات فاطمه به بهشت افتاد در این موقع بود که حسنین (دو قرة العین) زهرا جلو آمده و می گفتند آه و واحسرتا که با مصیبتى بزرگ روبرو شدیم و به فقدان جدمان حضرت محمد مصطفى و مادرمان فاطمه زهرا مبتلا شدیم. مادرجان هنگامی که جدمان را ملاقات نمودى سلام ما را برسان و به آن بزرگوار بگو ما بعد از تو در دار دنیا یتیم گردیدیم. حضرت على علیه السلام می فرماید: من شهادت و گواهى می دهم که در آن هنگام فریاد و ناله فاطمه زهرا بلند شد و دستهاى خود را دراز نمود و دو نور چشمانش حسن و حسین را در بغل گرفت و آهسته آنان را بر سینه خود چسبانید. در این موقع سروش غیبى و هاتف آسمانى ندا در داد: اى ابوالحسن! حسنین را از روى سینه مادرشان فاطمه بردار، به خدا سوگند این منظره ملائکه را به گریه انداخته است .

حضرت آنها را از روى سینه مادر مهربان بلند نموده، بند کفن را بست و همراه سایرین بر فاطمه نماز خواند و آنان حسن، حسین، عقیل، عمار، سلمان، مقداد و ابوذر بودند که در نماز بر آن حضرت شرکت داشتند.

و سپس حضرت را دفن کرد. چون حضرتش را در لحد نهاد فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله و بالله و على ملة رسول الله محمد بن عبدالله . اى فاطمه صدیقه من تو را به کسى تسلیم کردم که از من اولى و شایسته تر است. براى تو آنچه مورد رضاى الهى است، همان را پسندیدم. و در حدیث معتبر دیگر در بحارالانوار علامه مجلسى روایت شده است : هنگامی که بدن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سرازیر قبر مبارک گردید دستى از قبر بیرون آمد و او را گرفته و بازگشت نمود.

نظریه برخی این است که آن دست رسول الله صلى الله علیه و آله بوده است که پاره تن خود فاطمه را از على تحویل گرفته است.

و نیز در حدیث آمده که على علیه السلام صورت هفت یا چهل قبر در بقیع ساخت. وقتی بزرگان مدینه از جریان رحلت حضرت فاطمه علیهاالسلام و دفن شبانه ایشان مطلع شدند، گفتند قبور تازه اى که در قبرستان بقیع ایجاد شده و تشخیص قبر حضرت فاطمه را بر آنان دشوار کرده؛ باید توسط عده اى از زنان مسلمان نبش شوند تا با بیرون آوردن جسد فاطمه ما بر آن بدن نماز بخوانیم.

این خبر به امیرالمؤمنین على علیه السلام رسید و فوراً براى جلوگیرى از نقشه آنان در حالی که آن مظهر قهر و غضب الهى بسیار غضبناک و خشمگین شده بود و لباس زردى را که در شرایط ناگوار و دشوار می پوشید بر تن داشت و ذوالفقار را به دست یداللهى خویش گرفته بود از منزل خود بیرون آمد و سوگند یاد کرد و فرمود: قسم به ذات قهارالهى اگر دست به یکى از این قبور بزنید و یک سنگ از آن را جابجا نمایید، هر آینه شمشیر در بین شما خواهم نهاد. عُمر و عده اى از یارانش به او رسیده گفتند اى ابوالحسن چرا این کار را انجام دادى؟ به خدا قسم ما قبرش را نبش می کنیم و بر او نماز می خوانیم .

در این هنگام حضرت امیر از جا جست و گریبان عمر را گرفته او را بر زمین کوبید گفت: اى عمر این که دیدى من از حق خود دست برداشتم بدان جهت بود که مردم مرتد نگردند و از دینشان برنگردند (یعنى مصلحت اسلام و وحدت مسلمین را رعایت نمودم) ولى در مورد قبر و اراده شومی که نموده اید به خدایى که جانم در دست اوست اگر سنگى از آن جابجا شود من زمین را از خون شما سیراب می کنم .

ابوبکر با کمال عجز و لابه جلو آمد و آن حضرت را به رسول الله سوگند داد که دست از عمر بردارد حضرت امیر هم تقاضاى ابوبکر را پذیرفت و عمر را به حال خود رها نمود و مردم هم متفرق و پراکنده گردیدند.

همچنین روایت شده که حضرت امیرالمومنین على علیه السلام بعد از دفن جسد حضرت فاطمه سلام الله علیها متوجه قبر حضرت رسول الله شد و عرض کرد: سلام بر تو اى رسول خدا از من و از جانب دختر عزیزت که به زیارت تو آمده است و در جوار تو و بقعه تو خوابیده است. خداوند او را در میان اهل بیت اختیار کرد که زودتر به تو ملحق گردد. تا آنجا که عرض نمود: یا رسول الله دخترت بر آنچه از ناحیه امت از ظلم و ستم و غصب حق واقع شده همه را به شما گزارش می دهد کیفیت حال را از خودش بپرس. چه بسیارغم ها که در سینه او روى هم نشسته بود که به کسى اظهار نمی نمود و به زودى همه را به عرض شما خواهد رسانید و خدا از براى او حکم خواهد کرد و او بهترین حکم کنندگان است.

 

 

تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س )

تاریخ شهادت حضرت بر چند روایت در تاریخ ذکر شده است ولی روایت معروف سیزدهم جمادى الاولى و روایت صحیح ترسوم جمادى الثانی سال 11 هجرى است که بنا بر قول اول 75 روز و بنا بر روایت دوم 95 روز بعد از رحلت رسول الله زندگى نموده است.

 

 

مخفى بودن قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

اگرچه موضع قبر و محل دفن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها براى ائمه اطهار آشکار است ولى بر120

حسب حکم و اسرارى که در کار بوده موظف به اظهار و افشاء آن نبوده اند مخصوصا که خود حضرت فاطمه(س ) در توصیه و سفارشات خود بر اخفاء محل دفن خود اصرار داشته است .

اما در عین حال اهل تحقیق از آن صرف نظر ننموده بلکه کنجکاوى بسیار داشته اند که بر محل دفن آن بزرگوار اطلاع حاصل نمایند؛ در نتیجه با قرائن و امارات به سه نقطه به عنوان محل دفن حضرت فاطمه زهرا دخت گرامی حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفى صلوات الله علیهما ظن قوى پیدا کرده اند.

اول روضه رسول الله پدر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

دوم خانه خود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

سوم در بقیع.

که مدفن و موضع قبر آن حضرت از این سه نقطه خارج نیست در کتاب مناقب ابن شهر آشوب آمده : شیخ طوسى رحمةالله علیه گفته است قول صحیح تر در مورد قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این است که آن حضرت در خانه خودش یا در روضه پیغمبراکرم صلى الله علیه و آله و سلم دفن شده است و مؤید و شاهد این قول حدیثی است که از حضرت رسول الله نقل گردیده که فرموده است بین قبر من و منبرم روضه و باغى است از باغهاى بهشت.

علامه مجلسى رحمةالله علیه در کتاب بحارالانوار از ابن بابویه نقل نموده که گفته نزد من به صحت رسیده که پیکر مطهر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در بیت خودش مدفون نمودند و بعد از آن که بنى امیه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه علیهاالسلام در مسجد واقع و جزء مسجد شد. صاحب کشف الغمه می نویسد: مشهور آن است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در بقیع دفن کردند.

نظر به این که جسد حضرت فاطمه زهرا پاره تن حضرت محمد مصطفى علیها افضل التحیة والثناء در روضه منوره پدرش دفن گردیده است اصح و اصوب از تمام اقوال است و شاهد و موید این نظریه آن است که حضرت امیرالمومنین على علیه السلام در روضه پیغمبر خاتم صلى الله علیه و آله و سلم بر حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز خواند و سپس پیغمبر را مخاطب ساخت و فرمود سلام من و دخترت که در جوارت قرار گرفت بر تو باد یا رسول الله و این که دستى از قبر مبارک بیرون آمد و فاطمه را در برگرفت و مسلم است که آن دست مبارک پیغمبر پدر بزرگوار فاطمه زهراى اطهر بوده است .

و نیز دارد که از حضرت مولانا على بن محمد الهادى علیه الصلوة والسلام، به صورت کتبی سوال شده است. در این مورد سائل می پرسد: اگر صلاح می دانید محل بیت مادرتان حضرت فاطمه زهرا را بفرمائید و خبر دهید.

« أ هى فى طیبته او کما یقول الناس فى البقیع؟ فکتب هى مع جدى صلوات الله علیه و آله. »

آیا محل دفن مادرتان در طیبه است یعنى در مدینه منوره یا همانطور که بین مردم مشهور است و می گویند در بقیع است؟ حضرت امام هادى علیه السلام در پاسخ مرقوم فرمود و نوشت آن حضرت با جدم رسول الله صلوات الله علیه و اله می باشد و این فرمایش حضرت تأیید و شاهد دیگرى است بر نظریه ما که بگوئیم حضرت فاطمه زهرا با پدر بزرگوارش حضرت رسول الله می باشد.

در عین حال وظیفه ما شیعیان و محبان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این است که در تمام اماکن نامبرده آن حضرت را زیارت نماییم و در مقام زیارت بگوییم:

 

السلام علیک یا سیدة نساء العالمین.

السلام علیک یا والدة الحجج على الناس اجمعین.

السلام علیک ایتهاالمظلومة الممنوعة حقها.

السلام علیک یا بنت رسول الله . السلام علیک یا بنت نبى الله.

السلام علیک یا بنت حبیب الله . السلام علیک یا بنت خلیل الله.

السلام علیک یا بنت صفى الله . السلام علیک یا بنت امین الله.

السلام علیک یا بنت خیر خلق الله . السلام علیک یا بنت افضل انبیاء الله و رسله و ملائکته.

السلام علیک یا بنت خیرالبریه. السلام علیک یا سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین.

السلام علیک یا زوجة ولى الله و خیر خلقه بعد رسول الله.

السلام علیک یا ام الحسن و الحسین سیدى شباب اهل الجنة.

السلام علیک یا ام المومنین. السلام علیک یا ایتها الصدیقة الشهیده.

السلام علیک ایتها الرضیة المرضیه.

السلام علیک ایتها الفاضلة الزکیه. السلام علیک ایتها الحوراء الانسیه.

السلام علیک ایتها التقیة النقیه. السلام علیک ایتها المحدثة العلیمه.

السلام علیک ایتها المعصومة المظلومه.

السلام علیک یا فاطمه بنت محمد رسول الله و رحمة الله و برکاته.

 

مرحوم محدث قمی رضوان الله تعالى علیه می گوید:

باید اعتراف نمود که بیان فضائل و کمالات نامتناهیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از حیطه احصاء خارج است و احدى نمی تواند از عهده بیان نعت و مدح این بانوى عظیمة الشان برآید جز این که اقرار به عجز خود نماید.

 

کتاب فضل فاطمه هرگز تمام نتوان کرد

اگر مداد شود ابحر و قلم اشجار

 

کسى که دم زند از فضل بى نهایت او

چو مرغکى است که از بحر تر کند منقار

 

فاطمه زهرا علیهاالسلام انسانى است ملکوتى و جبروتى و لاهوتى صفات. و اوست که میزان تام انسانیت و الگوى کامل آدمیت است و اوست که ام ابیها و ام الائمه است و باید بسیار قدر بدانیم.

 

درآخر با توسل به ذیل عنایت آن حضرت اعلام می نماییم.

 

یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا بک الى الله و قدمناک بین یدى حاجاتنا .یا وجیهة عندالله اشفعى لنا عندالله .

 

 

 

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 اسفند 21 :: 10:28 صبح :: نویسنده : شمس

خرید و فروش ترقه و انجام چهارشنبه سوری و سیزده بدر به اعتقاد نحسی 13 و احیای مظاهر ملی گرایی مانند تخت جمشید چگونه است؟ متاسفانه این اعمال مورد تشویق قرار گرفته است؟


حضرت آیت الله خامنه ای:

چهارشنبه سوری و سیزده بدر مبنای عقلایی ندارد.(مجموعه استفتائات)

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی (ره): 

در فرض مزبور که دارای خطرات جانی و مالی است  و موجب اذیت و آزار دیگران است و مخالف مقررات و قانون و نظم جامعه است جایز نیست.

حضرت آیت الله بهجت(ره):

این کارها مشروعیت ندارد.

حضرت آیت الله خامنه ای:

"چهارشنبه سوری و سیزده بدر مبنای عقلایی ندارد"

 

حضرت آیت الله تبریزی(ره):

هیچ یک ا زاین امور رجحان شرعی ندارد و تشویق مردم به این مورد تشویق به دنیا غافل کردن از آخرت است و این که تصور می کنند این امور مردم را به حفظ وطن و عزت وا می دارد تصوری باطل است، آنچه مردم را به عزت می رساند و به حفظ وطن وا می دارد ایمان است و بس.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی:

اشکال دارد.

حضرت آیت الله سیستانی:

اموری که به جامعه ضرر می زند و موجب ایذاء مردم است مانند استعمال ترقه خرید و فروش آن جایز نیست.  

حضرت آیت الله مکارم شیرازی:

 این کارها شایسته مسلمان نیست.


منبع: کتاب "مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع"




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 اسفند 21 :: 10:21 صبح :: نویسنده : شمس

زینب کبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص) رسید. رسول خدا (ص) براى دیدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:

((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )).

فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى ؟!

رسول خدا (ص) فرمود: ((گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند)).

در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند)).(1)

ولادت و پرورش زینب

درست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنیا آمده ، و تربیت و پرورش ‍ آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بى مانند در کنار پیغمبر اکرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و غذای خود را از وجود مطهر زهرای مرضیه(س) تناول نموده ، و از دست پسر عموى پیغمبر، امیرالمؤ منین (ع) غذا و خوراک خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاکیزه ، و با سعادت و نیکبختى ، و پرورش یافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاکدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشیده شده ، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگى داشتند، و همین بس است که مربى و مؤ دب و معلم او ایشان باشند.(2)

گریه جبرئیل بر مصایب زینب (س)

روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س)، حسین (ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: ((خداوند به من خواهرى عطا کرده است )). پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (ع) پرسید: ((براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟)).< p/> پیامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.))

تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (ص) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض ‍ کرد: ((این دختر (زینب ) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.))

پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (س) از علت آن پرسید. پیامبر (ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد.

حضرت زهرا (س) پرسید: ((اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (س) گریه کند کیست ؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند))(3)

بشارت تولد زینب و گریه على (ع)

هر پدرى را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گردید، جز على بن ابى طالب (ع) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.

در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤ منین (ع) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده

امیرالمؤ منین (ع) از شنیدن این سخن بى اختیار اشک از دیده هاى مبارک به رخسار همایونش جارى شد. چون حسین (ع) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش ره درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جارى گشت و عرض کرد: ((بابا فدایت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گریه مى کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست ؟))

على (ع) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور دیده ! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.))که اشاره به واقعه کربلا مى کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.

چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت . آن حضرت بگریست و فرمود: ((اى سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامى مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود، الخ ))(4)

نامگذارى زینب از طرف خداوند

هنگامى که زینب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش امیرالمؤ منین (ع) آورده و گفت : این نوزاد را نامگذارى کنید! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .

در این ایام حضرت رسول اکرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤ منین على (ع) به آن حضرت عرض کرد: نامى را براى نوزاد انتخاب کنید. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .

در این هنگام جبرئیل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(ص) ابلاغ کرده و گفت :

نام این نوزاد را ((زینب )) بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او بر برگزیده است .

بعد مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسى است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.(5)

فرزند فاطمه

علیا حضرت زینب ، نخستین دخترى است که از فاطمه (س) به دنیا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسین (ع) بزرگترین فرزندان فاطمه (س) بوده ، و نیز گفته اند:

دلیل بر آن است که راویان حدیث و بیان کنندگان اخبار در ایام اضطهار - یعنى روزگار غلبه و چیرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منین - هر گاه مى خواستند از امیرالمؤ منین على (ع) روایتى نقل کنند مى گفتند:

این روایت از ابى زینب است ، و اینکه امیرالمؤ منین (ع) را به این کنیه مى نامیدند، براى آن است که زینب کبرى (س) پس از امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - بزرگترین فرزندان آن حضرت بوده ، و امیرالمؤ منین (ع) نزد دشمنانش به این کنیه معروف نبوده است .(6)

تغذیه زینب از زبان پیامبر

حضرت زینب (س) مانند دو برادرش حسن و حسین (ع) از زبان رسول الله (ص) تغذى مى کرد.

همان طور که در بسیارى از اخبار آمده است ، پیغمبر (ص) زبان خود را در دهان حسنین مى گذاشت ، آنان با مکیدن زبان پیغمبر تغذیه مى شدند و از همین طریق گوشت و پوست بدنشان مى رویید و رشد مى کرد، در مورد حضرت زینب (س) نیز همین عمل را انجام مى داد.

در جلد اول از کتاب خرایج راوندى (صفحه 94) معجزه یکصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع) چنین روایت کرده است :

امام صادق (ع) فرمود: پیغمبر (ص) پیوسته نزد فرزندان شیر خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذیه مى کرد و سپس به فاطمه (س) مى فرمود به آنان شیر ندهید))(7)

لقب هاى حضرت زینب (س)

الف ) زینب کبرى : این لقب براى مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤ منان به دنیا آمده بودند) بود.

ب )الصدیقة الصغرى : چون (( صدیقة )) لقب مبارک مادرش ، زهراى مرضیه (س) است ، و از سویى شباهت هاى بى شمارى میان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زینب را (( صدیقه صغرى )) ملقب کردند.

ج ) عقیله / عقیله بنى هاشم / عقیله الطالبین :

(( عقیله )) به معناى بانویى است که در قومش از کرامت و ارجمندى ویژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.

د) دیگر لقب ها:

از دیگر لقب هاى حضرت زینب ، موثقه عارفه ، عالمه غیرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و کامله است . (8)

کنیه حضرت زینب (س)

کنیه آن علیا حضرت (( ام کلثوم )) است ، و این که ایشان را (( زینب کبرى )) مى گویند، براى آن است که فرق باشد بین او و بین کسى از خواهرانش که به آن نام و کنیه نامیده شده است .

چنان که ملقبه به (( صدیقه صغرى )) شده است ، براى فرق بین او و مادرش صدیقه کبرى فاطمه زهراصلوات الله علیهما. (9)

پاورقی

1- خطابه زینب کبرى (س) پشتوانه انقالب امام حسین (ع) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقیمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص 32 و 22.

2- زینب کبرى ، ص 139.

3- الخصائص الزینبیه ، ص 155 ناسخ التواریخ زینب (س) ص 47

4- ناسخ التواریخ حضرت زینب کبرى (س)، ج 1، ص 45 و 46.

5- فاطمه زهرا (س) دل پیامبر، ص 854

6- زینب کبرى ، ص 137 و 138

7- پیام آور کربلا، ص 17

8- ره توشه راهیان نور، ص 258.

9- زینب کبرى ، ص 137.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 اسفند 15 :: 10:34 صبح :: نویسنده : شمس

با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال 92 و شلوغ‌ شدن خیابان‌ها، تعداد متکدیان بیشتر شده و گاهی در یک روز با درخواست بیش از 20 متکدی مواجه می شویم. ضرورت توجه به خواسته نیازمندان در اسلام ما را بر آن داشت تا پیگیر حکم شرعی کمک به متکدیان باشیم.

سوال :

آیا دادن صدقات به گدایانى که درب منازل را مى‌زنند یا در خیابان‌ها مى‌نشینند جایز است یا این که بهتر است به یتیمان و مساکین داده شود؟
 
پاسخ:

مقام معظم رهبری مدظله :
 
صدقات مستحبی بهتر است به فقیر عفیف و متدین داده شود و اگر کمک به متکدیان، ترویج دروغ، بیکارى و تکدّى‌‌‌‌گرى و تخلف از قانون باشد باید از آن اجتناب شود. انسان مى‌تواند به مؤسسات مورد اطمینانى که در این زمینه فعال هستند کمک کند.
 
أجوبة الاستفتاءات (فارسى)، ص: 435 و پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، پرسشهای متداول)
 
حضرت آیه الله بهجت(ره) :

 اگر ظن بر صدق گفتار او باشد،به قصد رجا و امید ثواب اشکال ندارد.
 
استفتاءات (بهجت)، ج‌4، ص: 572
 
حضرت آیه الله العظمی مکارم شیرازی مدظله :

این کار اشکالی ندارد، ولی بهتر این است که انسان صدقات خود را به افراد یا مؤسساتی بدهد که اطمینان از مصرف صحیح آن دارد.

استفتاء از پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم له با کد رهگیری:  9212120016




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 اسفند 14 :: 3:9 عصر :: نویسنده : شمس

با این که دست دادن با جنس مخالف، شاید برای افراد بسیاری موجب تحریک شهوت نشود، اما افراد دیگری وجود دارند که با این مقدار ارتباط مختصر نیز تحریک می شوند، با توجه به این که در میان گروه اول نیز ممکن است اشخاصی باشند که با صمیمی نشان دادن خود، زمینه را برای ارتباطات نامشروع فراهم سازند.
 
بر این اساس، سزاوار است که از دست دادن با نامحرم که در زندگی اجتماعی نیز امری ضروری قلمداد نمی شود، خودداری نمود. خداوند متعال، بیشتر احکام شرعی را به صورت کلی وضع کرده و مصلحت عموم جامعه را در نظر گرفته، اگرچه ممکن است حکمت تشریع حکم شامل برخی افراد نشود. به عنوان نمونه، هر چند ممکن است دست دادن با زنان، هیچ احساس شهوانی را در برخی افراد کهنسال و یا میانسال ایجاد نکند، اما شارع مقدس، به دلیل ایجاد همین احساس، در بسیاری از مردم، حکم به حرمت چنین رفتاری داده باشد.
 
اما در خصوص تماس بدنی مرد و زن نامحرم و دست دادن و مصافحه کردن آنان با یکدیگر، مراجع بزر گوار تقلید به صورت کلی فرموده اند: دست دادن با نامحرم جایز نیست، مگر این که چیزی حایل و حجاب گردد، یا عناوین ثانویه ای مثل ضرورت صدق کند.
 
مثلاً امام خمینی (ره) می فرماید: جایز نیست براى مرد که مس کند بدن زن نامحرم را حتى دست و صورت او را مگر آن که از روى دستکش و پارچه باشد، به شرط آن که قصد سویى نداشته باشد و دست زن را فشار ندهد، و هم چنین است مس کردن زن، مرد نامحرم را.
 
و هم چنین جایز است نظر کردن و لمس نمودن مرد زن را و زن مرد را اگر چنانچه ضرورت اقتضا کند و دفع ضرر متوقف بر او باشد، مثل علاج کردن و نجات دادن از غرق شدن و سوختن (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص 929 ، س?ال 36،37 ؛ جامع المسائل، آیت اللّه فاضل , ج 1 مسئله ی 1717، أجوبة الاستفتاءات (بالفارسیة)، س 1310ص290)، و باید اختصار شود به آن مقدارى که مورد ضرورت و حاجت است. (نجاة العباد، امام خمینی، ص364 ، مسئله ی 23، 24)
 
سوال: آیا دست دادن با زنان کهنسال نامحرم - که دست خود را برای مصافحه دراز می‌کنند - گناه است؟
 
همه مراجع (به جز آیة الله بهجت ره ): ‌آری، دست دادن با آنان جایز نیست.
 
آیة الله بهجت ره: ‌بدون قصد لذت، اشکال ندارد.
 
سوال: حکم دقیق مصافحه و دست دادن با زن نامحرم به ویژه فامیل مثل دختر خاله، دختر عمو و...چیست؟
 
همه مراجع: دست دادن با زن نامحرم حرام است؛ خواه فامیل باشد و یا غیر فامیل و خواه با قصد لذت باشد و یا بدون آن.
 
سوال: دست دادن با زن نامحرم به وسیله دستکش و مانند آن، چه حکمی دارد؟
 
آیات عظام امام ره و خامنه‌ای دام ظله: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد؛ ولی بنابر احتیاط واجب، نباید دست را بر دست فشار دهند.
 
آیات عظام بهجت ره، تبریزی ره، سیستانی دام ظله، صافی دام ظله، مکارم شیرازی دام ظله و وحید خراسانی دام ظله: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد.
 
آیة الله فاضل لنکرانی ره: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد؛ ولی بهتر است دست را به دست فشار ندهند.

آیة الله نوری همدانی دام ظله: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد؛ ولی نباید دست را به دست فشار دهند.
 
سوال: آیا دست دادن با دختران نابالغ جایز است؟
 

همه مراجع (به جز آیات عظام تبریزی ره، سیستانی دام ظله و مکارم شیرازی دام ظله): اگر خوب و بد را می‌فهمند،‌ دست دادن با آنان جایز نیست.
 
آیات عظام تبریزی ره، سیستانی دام ظله: ‌اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد.
 
آیة الله مکارم شیرازی دام ظله: اگر خوب و بد را می‌فهمند،‌ دست دادن با آنان بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
 
چند استفتاء از محضر مبارک آیة الله سیستانی دام ظله:
 
* آیا دست دادن از روى اجبار با زن غیر مسلمان خارجى و بدون قصد لذت ایراد دارد یا خیر در حالى که هیچ لذتى به وجود نیاید؟
 
با وجود حاجب مثل دستکش مانعى ندارد .
 
* حکم دست دادن با زن نامحرم در صورتیکه امتناع کردن موجب بروز ناراحتی و یا قطع رابطه فامیلی گردد و یا اعتراض والدین را به همراه داشته باشد؟
 

دست دادن با نامحرم جایز نیست و اگر حائلی باشد مانعی ندارد .
 
* آیا دست دادن با زنان کافر فى ذاته حرام است؟
 
حرام است.
 
* در کشورهای اروپایی دست دادن به عنوان سلام و درود مطرح است گاهی ترک آن کار به محرومیت و اخراج از کارخانه و مدرسه و امثال آن می کشد، آیا یک مرد و یا یک زن مسلمان می تواند در چنین حالات استثنایی دست بدهد؟

 
اگر با پوشیدن دستکش و امثال آن نمی شود از آن مشکل رهایی یافت، جایز است مرد و یا زن مسلمان با دیگری مصافحه کند چون که ترک چنان کاری، موجب ضرر و زیان طاقت فرسا می شود.




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 اسفند 11 :: 2:48 عصر :: نویسنده : شمس
1 2 3 4 5 >> >
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 38
بازدید دیروز: 26
کل بازدیدها: 178041