سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

ابن تیمیه می گوید: مّشاهدی که بر روی قبور پیامبران و صالحان از عامه و اهل بیت بنا شده همه از بدعت های حرامی است که در دین اسلام وارد شده است.[1]

اعضای استفتای دایمی وهابیان نیز می نویسند:
بنا ساختن بر قبور بدعت و منکری است که در آن غلوّ در تعظیم صاحب قبر و راهی به سوی شرک است. پس بر ولیّ امر مسلمانان یا نایب اوست که بناهایی را که روی قبور ساخته شده ویران و آن ها را با زمین یکسان سازد. به طور عملی با این بدعت مقابله و راه شرک بسته شود.[2]
 
پاسخ:
یکی از منابع احکام ما قرآن است و قرآن دلالت بر جواز بنای بر قبر دارد زیرا خداوند در قرآن در ماجرای اصحاب کهف می­گوید: وقتی اصحاب کهف پس از بیداری از خواب دوباره مردند حاکمان و علمای عصر با هم اختلاف نمودند. برخی گفتند برای احترام به این افراد صالح روی قبور آنها یک ساختمان بسازیم و برخی گفتند مسجد بسازیم: فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً (21 کهف) گروهى مى‏گفتند بنائى بر آن بسازید  پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است (ولى آنها که از رازشان آگاهى یافتند و آن را دلیلى بر رستاخیز دیدند) گفتند ما مسجدى در کنار (مدفن) آنها مى‏سازیم (تا خاطره آنها فراموش نشود).
از این جهت همه اتفاق داشتند که برای احترام به آنها می­بایست روی قبور آنها چیزی  بنا شود.
آنان  متدیّن به دین الهی زمان خودشان بودند و بر طبق دین الهی رفتار می­کردند و ما دلیلی نداریم که این سنت در زمان پیامبر ما (ص) منسوخ شده است و خود قرآن نیز وقتی این ماجرا را نقل می­کند ردش نمی­کند و حال آنکه در موارد مشابه وقتی یکی از اعمال و رفتار زمان جاهلیت و یا مسیحیان و یهودیان را نقل می­کند و یا حتی گاهی رفتار یکی از انبیاء را مطرح می­کند برای آنکه از دستورات الهی محسوب نشود متذکر می­شود. مثلاً در داستان حضرت یوسف وقتی فرزندان یعقوب می­خواهند به مصر برود تا در آن قحط سالی از حاکم مصر گندم بگیرند، حضرت یعقوب برای اینکه چشم زخم نخورید یا به علت دیگر می­گوید از یک در وارد نشوید. خداوند در اینجا بر کلام حضرت یعقوب حاشیه ای زده  می­فرماید: و هنگامی که از همان طریق که پدر به آنها دستور داده بود وارد شدند این کار هیچ حادثه حتمی الهی را نمی­توانست از آنها دور سازد جز حاجتی در دل یعقوب (که از این طریق) انجام شد. (یوسف: 68) که این خواسته ی یعقوب را حاجتی از دل یعقوب نامید نه حکم  الهی اما در این آیه چنین نگفت.
همچنین در آیه ی 27حدید هنگامی که رهبانیت مسیحیان را بیان می کند برای آن که مشروع و از شریعت اسلام به حساب نیاید  می فرماید ما چنین چیزی را برای آنان مقرر نکرده بودیم وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها" و رهبانیتى را که ابداع کرده بودند، و ما بر آنها مقرر نداشته بودیم گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود ولى حق آن را رعایت نکردند،"
اما خداوند در ماجرای اصحاب کهف چنین چیزی را متذکر نمی شود وبه بیان دیگر سکوت نشانه ی امضاء و قبول آن است.
 به همین جهت سیره مسلمانان از دیر باز بر این بوده است که بر قبور بزرگان دین حرم و بارگاه بسازند و این سیره در تمامی سرزمین های اسلامی همچنان ادامه داشته است و علاوه بر شیعیان که بر قبور اهل بیت پیامبر (ص) بناء می ساختند دیگر فرق اسلامی نیز بر روی قبور بزرگان خود و شهیدان راه خدا گنبد و بارگاه ساخته و به زیارت آن قبور رفته و به آنان احترام می گذاشتند مانند : بارگاه  و عبدالقادر گیلانی در بغداد و بارگاه محمد بن اسماعیل بخاری مولف صحیح بخاری  در سمرقند ومزار حضرت هود و صالح در نجف و قبر هابیل در قریه زبدانی دمشق ومقبره ومسجد بلال در دمشق ومسجد و مزار حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب و یوسف و ساره در شهر الخلیل  ... وده ها مزار و بارگاه در سایر مناطق جهان که همچنان باقی و مورد احترام مسلمانان می باشد و تنها وهابیان هستند که پس از تسلط بر سرزمین حجاز با این سیره مسلمانان به مخالفت برخاسته و در این کشور به نابود سازی گنبد و بارگاه بزرگان دین روی آوردند وقبور آنان را با خاک یکسان نمودند مانند: قبور ائمه بقیع که در سال 1345 هـ. ق ویران گردید، قبر ابراهیم فرزند رسول الله (ص) که در خانه‌ی محمد بن زید بن علی قرار داشت و بنای مسجد روی قبر حمزه (ع) که از اوایل قرن دوم هجری به جای مانده بود وتوسط وهابیان نابود شد. بنای قبر سعد بن معاذ که این قبر در خانه ابن افلح بود و در زمان عمر بن عبدالعزیز بر روی آن گنبد ساخته بودند و توسط وهابیون تخریب شد.
دلیل وهابیون: مستند آنان دراین گونه اعمال  روایتی است که از مسلم نقل شده است:
نهی رَسول الله (ص) أن یجصّص القبر و أن یعقد علیه و أن یبنی علیه.[3] رسول خدا نهی نمود از اینکه بر قبر ها گچ مالی شده و بر روی آن نشسته شود و یا بر روی آن بنا  نهاده شود. در این روایت از بنای روی قبر نهی نموده است.
 این روایت نیز علاوه بر منافات داشتن با سیرة قطعیه مسلمانان  دلالت بر مدعای وهابیت ندارد  زیرا هر آنچه پیامبر (ص) از آن نهی نموده دلالت بر حرمت ندارد بلکه برخی از نواهی آن حضرت دلالت بر حرمت و برخی دلالت بر کراهت دارد که نواهی مورد نظر در این روایت نیز از گروه مکروهات می باشد همچنانکه ابن قدامه از فقیهان بر جسته مذهب حنبلی می گوید: گچ مالی و بنای بر قبور و نوشتن بر روی آنها مکروه است[4].
وهمچنین از دیدگاه پیشوای مذهب حنفی بنای بر قبور مکروه است[5]
نووی از عالمان مذهب شافعی نیز از این حدیث کراهت را فهمیده می گوید بنای بر قبور کراهت دارد[6]
وبنابر مذهب مالک نیز بنای بر قبور فقط کراهت دارد [7]
 بنابراین ادعای وهابیت در این باره مخالف با دیدگاه عالمان مذاهب چهار گانه اهل سنت حتی  مذهب خودشان می باشد. علاوه بر همه اینها آنچه از کراهت گذشت برای قبور افراد عادی است وگرنه بنابر سیره مستمر مسلمانان بنا بر روی قبور بزرگان دین از جمله رسول خدا صلی الله علیه وآله دارای چنین کراهتی نیز نیست.
دلیل دیگر وهابیان روایت ابی الهیاج است که از یحیی بن یحیی و ابوبکر بن ابی شیبه و زهیر بن حرب از وکیع از سفیان از حبیب بن ابی ثابت از ابی وائل از ابی الهیّاج اسدی نقل شده که علی بن ابی طالب (ع) فرمود:
تو را به مأموریتی می فرستم که رسول خدا (ص) مرا به آن فرستاد: این که هیچ تمثالی نیابی مگر آن که محو کنی و هیچ قبر مشرفی نیابی مگر آن که مساوی سازی.[8]
اینان می گویند روایت می گوید قبور باید با زمین هم سطح باشد .
آن چه در این روایت آمده نیز دلیلی بر حرمت بنای بر قبور نیست زیرا با صرف نظر از ضعف  سند آن در دلالت حدیث نیز جای بحث و گفت و گوست زیرا جمله ی «وَ لا قَبراً الا سوّیته» به معنای تخریب بنای روی  قبور نیست چون سخنی از بنای بر قبر نشده تا دلیل بر تخریب بنا باشد بلکه به معنای مسطح کردن قبر در مقابل تسنیم است؛ یعنی بلند کردن قبر و بالا آمدن آن همانند کوهان شتر نباشد بلکه با کمی ارتفاع از سطح زمین مسطح باشد همچنان که نووی در شرح این روایت  می گوید :"سنت آن است که قبر زیاد از سطح زمین بلندتر نباشد و به صورت کوهان شتر نیز نباشد بلکه به اندازه یک وجب بلند و مسطح باشد"[9]   همان کاری که شیعیان اهل بیت از گذشته ایام می کردند اما برخی از اهل سنت از این کار دوری می کردند وسخن آنها این بود چون شیعه چنین می کند نباید همانند آنان قبر را درست کرد هر چند سنت پیامبر باشد اما قسطلانی از علمای اهل سنت می گوید:
السنة فی القبر تسطیحه و انّه لا یجوز ترک هذه السنه لمجرّد انّها صارت شعاراً للروافض و انّه لا منافات بین التسطیح و حدیث ابی هیاج، لانّه لم یُرَد تسویته بالأرض و انّما أراد تسطیحه جمعاً بین الأخبار.[10]
"سنت پیامبر اکرم (ص) مسطح کردن قبر است و جایز نیست که این سنت رها شود چون شعار پیروان مذهب شیعه شده است (زیرا شیعیان قبر را مسطح می کنند ) و میان مسطح کردن قبر و روایت أبی الهیاج هیچ منافاتی نیست؛ زیرا منظور روایت صاف کردن قبر و برابر کردن آن با زمین نیست، بلکه مراد مسطح کردن در مقابل تسنیم است و این معنا را از جمع میان روایات به دست می آوریم".
ادعای عجیبی که ابن تیمیه می کند  این است که می گوید : شیعه مشاهدی را که روی قبور ساخته اند تعظیم می کنند. شبیه مشرکان در آن ها اعتکاف می کنند و برای آن ها حج انجام می دهند همان گونه که حجاج به سوی بیت عتیق حج انجام می دهند.[11]
چنین ادعایی نیازمند پاسخ گویی نیست زیرا کسانی که با شیعه آشنایند به خوبی می دانند  آنچه ابن تیمیه مدعی است تهمتی بیش نیست و آنان حج واجب و مستحب خود را زیارت قبور اهل بیت قرار نداده  و احترام آنان به قبور اهل بیت پیامبر(ص) از باب تعظیم شعایرالله است زیرا خداوند  می فرماید:«وَ مَن یُعَظم شَعائِرَ اللهِ فَإنَّها مِن تَقوَی القُلوب (حج: 32) "و هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد این صفت دل های با تقواست"
شعایر جمع شعیره به معنای دلیل و علامت است. شعایر الله؛ یعنی اموری است که دلیل و نشانه به سوی خداست. صفا و مروه و مشعر هم از نشانه ها به سوی توحید و دین حنیف است. از این رو محترمند. شکی نیست که وجود پیامبران و اولیا نیز از بزرگ ترین نشانه های دین خداوند است. حال که چنین است حفظ آثار و قبورشان نیز ارزشمند است. همچنین قرآن کریم به صراحت به مودّت و محبت اقربای پیامبر اسلام دستور داده است، آن جا که می فرماید:
قُل لا أسئَلُکُم عَلَیه أجراً إلا المَوَدَّةَ فی القربی. (شورا: 23)
بگو: از شما پاداشی نمی خواهم مگر مودت ذوی القربی را.
آشکار است که بنای بر قبور اقربای پیامبر از مصداق های اظهار محبت و مودّت به اهل بیت (ع) است
 
 
 

[1]. منهاج السنه، ج 2، ص 435 -437. 
[2]. اللجنة الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، رقم افتوی 7210.
[3] . صحیح مسلم، ص440کتاب الجنائز ،باب النهی عن التجصیص،حدیث 2134.
[4]. عبدالله بن قدامه المغنی ج2 ص387.
[5] . علاء الدین سمرقندی،تحفه الفقهاء ج1 ص 256،بیروت،دار الکتب العلمیه ،1414
[6] . یحیی بن شرف الدین نووی، ا لمجموع ،ج5 ص296، بیروت، دارالفکر
[7] . صالح بن عبد السمیع الآبی الازهری ،ا لثمرالدانی ص257بیروت، المکتبه الثقافیه.
[8] . مسند احمد ج1ص96
[9] . یحیی بن شرف الدین نووی،شرح صحیح مسلم،ج7ص26،بیروت،دارالکتاب العربی،دوم،1407.
[10] . قسطلانی،ارشاد الساری، ج 2، ص 468.
[11] . منهاج السنه، ج 1، صص 474 تا 479
 



موضوع مطلب :


شنبه 92 اردیبهشت 14 :: 2:40 عصر :: نویسنده : شمس

  بحث درباره اصل و نسب انسان همیشه مردم را مشغول داشته و مشغول می‌دارد.
در اینجا برآن شدم تا ضمن تحقیق در اجداد خود ،نسل اجداد (شمس تبار کامی) را جمع آوری نمایم.لازم بذکر است با توجه به گستردگی و در اختیار نداشتن اسامی ،فقط فزرندان پسر جمع آوری شد. در ضمن لازم میدونم از همین جا به تمام آشنایان و فامیل های گرامی سلام عرض میکنم.

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 اردیبهشت 13 :: 6:13 عصر :: نویسنده : شمس

 

کاندیدا شدن روحانیون برای نمایندگی، استفاده از بیت‌المال در تبلیغات انتخابات، مسئولیت رأی دهندگان نسبت به اعمال رئیس جمهور، تخریب کاندیدای ریاست جمهوری، برخی از فتاوای مهم آیت‌الله مکارم شیرازی درباره انتخابات است.
  مهم‌ترین استفتائات آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی درباره‌ انتخابات به شرح ذیل است:

کاندیدا شدن روحانیون برای نمایندگی

س: نظر شما در مورد کاندیدا شدن روحانیونی که قدرت راه یافتن به مجالس قانونگذاری را دارند و توسط مردم انتخاب می‌شوند چیست؟ در صورتی که اگر این روحانیون شرکت نکنند اشخاصی غیر متعهد به این مجالس راه پیدا می‌کنند و احکام غیراسلامی را تصویب می‌کنند.

ج: ظاهر این است که شرکت آن روحانیون و افراد متعهد دیگر باشرایطی که گفتید واجب است.

حق رای غیر مسلمانان

س: در بعضی از کشورهای اسلامی قانون جدیدی وضع شده است که طبق آن، غیر مسلمانان در انتخابات می‌توانند دو بار رأی دهند یعنی آنها هم می‌توانند با مسلمانان رأی بدهند و هم با غیرمسلمانان. طبق فقه جعفری آیا می‌شود به غیرمسلمانان چنین حقّی داد؟

ج: نباید غیرمسلمانان امتیازی بر مسلمین داشته باشند، مگر این که ضرورتهایی در کار باشد.

بیان نکات منفی کاندیداتورها در جمع

س: انتقاد از کاندیداتورها و بیان نکات منفی آنها در جمع یا بین دونفر چه حکمی دارد؟

ج: در صورتی که در مقام مشورت برای رأی دادن به آنها باشد اشکال ندارد، ولی باید صفات آنها را بیان کرد نه توهین و مذمّت و تحقیر و یا خدای نکرده تهمت به آنها زده شود.


مشارکت زنان در پست های سیاسی

س: لطفا نظرتان را راجع به مشارکت سیاسی زنان در کسب قدرت یعنی گرفتن پست‌های وزارت و ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی ایران از نظر شرعی بیان کنید.

ج: قانون اساسی ما که به امضای گروهی از مجتهدین رسیده و امام راحل نیز آن را امضا نموده منعی از آنها نکرده مگر در موارد بسیار محدود.

استفاده از بیت المال در تبلیغات انتخابات

س: حکم جنابعالی در مورد کسانی که در انتخابات در راستای شناساندن خود به مردم از امکانات بیت‌المال استفاده کرده‌اند، چیست؟

ج: بیت‌المال مصارف خاصّی دارد، که باید در آن مصرف گردد.

مسئولیت رأی دهندگان نسبت به اعمال رئیس جمهور

س: آیا کسی که به هر رئیس جمهوری رای داده الان در تمام اعمالش با او شریک است؟ (یعنی در ثواب و گناه او شریک می باشد؟)

ج: اگر پس از تحقیق همه جانبه و مشورت را اهل اطلاع به فرد مومن و متعهد و اصلح رای بدهید مسئولیتی در قبال اعمال بد او ندارید، ولی امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید.

حمایت معظم له از کاندیداهای ریاست جمهوری

س: آیا دیدار شما با برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری نشان دهنده حمایت شما از آنهاست؟

ج: ما بارها اعلام کرده‌ایم از منتخب مردم حمایت می‌کنیم ولی در مورد هیچ فرد خاصی نظر نداریم.

تخریب کاندیدای ریاست جمهوری

س: حکم شرعی تخریب کاندیدای ریاست جمهوری که مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته، چیست؟

ج: این کار جایز نیست.

عدم اعتماد به شخص خاص در انتخابات

س: اگر تا زمان انتخابات هیچ شخص خاصی را برای رای به او پیدا نکنیم تکلیف چیست؟ آیا با رای سفید تکلیف از ما ساقط می گردد؟

ج: در فرض سوال، رای سفید بدهید.

حمایت معظم له از منتخب مردم
س: آیا دیدار شما با برخی از کاندیداها و نامزدهای انتخاباتی ( اعم از شوراها یا مجلس و غیر آن ) نشان دهنده حمایت شما از آنهاست؟

ج: ما بارها اعلام کرده‌ایم از منتخب مردم حمایت می‌کنیم ولی در مورد هیچ فرد خاصی نظر نداریم.

مسئولیت افراد در قبال خطاها و گناهانی که منتخبین آن ها انجام می دهند

س: آیا این مبنای فقهی صحیح است که شرعاً خطاها و گناه‌هایی که رئیس جمهور منتخب اینجانب در آینده مرتکب خواهد شد و فسادهای مترتب بر آن به عهده‌ی من خواهد بود؟ آیا این مساله می‌تواند بهانه عدم شرکت در انتخابات باشد؟

ج: اگر به قدر کافی درباره‌ی شخص منتخب تحقیق شود، مسئولیتی درباره‌ی اعمال آینده او نخواهید داشت.

استفاده از امور مالی و امتیازات مختلف برای خریدن آراء

س: شنیده می‌شود برخی از کاندیداهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی جهت پیروزی در میدان انتخابات به طرق زیر اقدام به خرید آراء می‌نمایند:

توزیع گوشی تلفن همراه و سیم کارت، پرداخت وجه نقد، توزیع غذای گرم، وعده امتیازات دولتی و غیر آن.

شایان ذکر است که این وضعیت به گونه‌ای است که به سمت انتخابات سرمایه داری پیش می‌رود، و در صورتی که این امر واقعیت داشته باشد، با مشکل مواجه خواهیم شد.

لذا از محضر مبارک حضرتعالی استدعا می‌شود به لحاظ روشن شدن عموم، فتوای مورد نظر را به صورت شفاف و روشن مرقوم فرمایند.

ج: انتخابات اسلامی با انتخابات غربی مادی بسیار متفاوت است، استفاده از امور مالی و امتیازات مختلف برای خریدن آراء در انتخابات اسلامی مطلقاً جایز نیست و باید جداً از آن پرهیز کرد و کسانی که از این گونه طرق کسب آراء کنند، مشروعیت آنها زیر سؤال است، و رأی دهندگانی که با این امور به افرادی رأی می‌دهند که صلاحیت ندارند نیز از نظر شرعی مرتکب خلاف شرع شده‌اند. اصولاً توسل به این امور دلیل برعدم صلاحیت است.

برادران و خواهران عزیز مراقب باشند سرنوشت نظام و کشورشان را با هیچ چیز مبادله نکنند و حتی در تبلیغات انتخاباتی خود از روش‌های غربی استفاده نکنند.
 

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 اردیبهشت 13 :: 12:35 عصر :: نویسنده : شمس

مرکز آموزش نیروی انسانی اموزش وپرورش

 اسماعیل شمس تبار کامی

آذر-1389

 مقدمه

مامکتب ومذهبی را نمی شناسیم که به اندازه دین اسلام در مورد تربیت کودکان ولزوم توجه به امور تربیتی آنهاسخن گفته باشد .حقوق کودکان در دین اسلام بسیار پردامنه ووسیع می باشد وامر تربیت کودکان از همان دوران تولداورا دربر می گیرد همان طوری که خداوند در قران می فرماید: < وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوف[1]

مادرانى که مى‏خواهند شیردادن را به فرزندان خود کامل سازند، دو سال تمام شیرشان بدهند. خوراک و لباس آنان، به وجهى نیکو، بر عهده صاحب فرزند است‏

پس دین اسلام نسبت به کودکان دید مثبتی داردهمانطوری که امام سجادع می فرماید:فرزندخوب چیزی است که اگر بماند دعای پس از مرگ والدین است واگر پیشتر بمیردشفاعتگری است برای انان[2]

سوال اصلی:راههای پرورش حس مذهبی کودکان چیست؟

سوالات فرعی:

1-اهمیت تربیت دینی در کودکان چیست؟

2-شیوه های پرورش حس مذهبی چیست ؟

اهمیت‌تربیت‌دینی‌درکودک
 باید توجه داشته باشیم که تمام دستورهای اخلاقی و دینی زیر بنای فطری دارند، زیرا آنچه به عنوان دستور الهی در قران آمده است و یا پیامبر بزرگوار (ص) به آن اشاره کرده است همه و همه بر اساس نیازمندیهای فطری و طبیعی انسان تنظیم گردیده است نه آن که برنامههای اخلاقی و دینی به افراد تحمیل شد.

در این میان امر خطیرتربیت دینی درمورد کودکان و نوجوانان از اهمیت زیادی   برخورداراست زیرا تفهیم آموزه هایدینی وارائه تعریف درستی از اغاز وفرجام جهان به انازه فهم کودک درایتی خاص را می طلبد

کودکان می خواهند بدانند از کجا آمده اند ؟ چگونه آمده اند ؟ به کجا میروند و چه کسی آنان را به این جهان آورده است ؟ این سؤالات می تواند نخستین زمینهها را برای تربیت دینی فراهم کندچنین تربیتی پیش از اینکه یک امر تئوری بوده باشد امری دارای جنبه علمی است زیرا طفل در سایه تربیت مذهبی و معاشرت در میابدکه چگونه کار وعمل بنماید. على علیه السّلام فرموده است: در خردسالى علم بیاموزید تا در بزرگسالى به برترى و سیادت نائل آئید[3]

در اهمیت پرورش دینی و اخلاقیکودکان همین بس که در پرتو آن، همه نیازمندیهای فطری و طبیعی کودکان به وسیله تقویت حس اخلاقی و دینی تقویت میگردند

اما آنچه به نظر نگارنده در ارائه راهکارمد نظر است چندین امرمی باشد که درحد توان به آن ها پرداخته و توضیحات لازم را نیز می آوریم.

بخش اول : نیکی به کودک

نیکی به کودک منحصربه یک مورد خاص نیست بلکه وسعت دامنه ان بسیار فروان میباشد که ما دراین جا فقط چند مورد راذکر می نماییم

1-نام نیک:داشتن نام نیک برای هر فرد در اجتماع بسیار مهم بوده ودر رشد او نقش اساسی دارد این چیزی است که در احادیث امامان معصوم علیه السلام بسیار بر آن سفارش شده است. قال علىّ علیه السّلام:" و حقّ الولد على الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلّمه القران" على علیه السّلام فرموده: حق فرزند بهپدرش اینستکه او را بهاسم خوب نامگذارى کند و بخوبى، ادب و تربیتش نماید و بوى قرآن مجید را تعلیم دهد.[4]

2-محبتوشاد کردنبه کودکان: نوع محبت ومعاشرت ما با کودکان در روحیه دینی کودک بسیار اهمیت دارد وباعث بالا رفتن دردرک وشعور میشود ولازمه چنین کاری احساس باوری است که کودکان نسبت به والدین پیدا می کنند واو را بعنوان یک الگوی مذهبی ودینی می پذیرند. پس این یعنی احساس باور کودک والدین را فرصتی مقدماتی برای دعوت وی به شرکت در این قبیل مراسم است.

بخش‌دوم‌:شیوه‌های‌آموزش‌اخلاقی‌ودینی:
1-‌الگوهای‌عملی
فرزندان نیازمندند پدر و مادر خود را در محیط خانوادگی به عنوان یک الگو از نظر اخلاقی و دینی ببینندیعنی بعنوان مثال فرزند در منزل ودر اجتماع اطراف خود پدر ومادرش را از کسانی ببیند که اعتقاد به دین خدا دارند وبالاتر اینکه آنها را عمل کننده به دستورات الهی ببیند .به عنوان مثال اگر پدر یا مادرفرزند راترغیب به نمازکنند این دو صورت پیدا می کند: ا-یا والدین خود شان نماز را مرتب می خوانند

2- یا والدین خدای ناکرده بی مبالات هستند.که در صورت اول علاوه بر اینکه فرزند نماز را میخواند بلکه والدین را نیز باورمثبت پیدا میکند .پس الگوی عملی نقش بسیار اساسی را دارا می باشد .

2-کودکان‌راباطعم‌ولذت‌عبادت‌آشناسازیم
هر چیزی طعم و لذتی دارد گاه طعم و لذت مادی و گاه معنوی، والدین  سعی میکنند که جذبه و شوق مناجات و رازو نیاز را با خدا به خوبی به کودکان انتقال دهندو کودکان را از لذات معنوی بهره مند سازند.آشنا کردن کودکان به لذت های عبادتراههای فراوانی دارد که از حوصله این متن بیرون ونیاز به فرصت فراوان دارد

3- اعتدال: بهتر این است شرکت در مراسم مذهبی ، تکلیفی مشکل برای کودکان نباشد یعنی با خستگی کودکان نگردد ضمن اینکه در صورت طولانی شدن مراسم وخستگی کودکان بهتر است وی را به منزل برگردانند. از سوی دیگر شرایط و موقعیت جسمی کودکان هم باید سنجیده شود و در صورت عدم تمایل یا بیماری ومساعد نبودن شرایط کودکان ، از بردن آنهاخودداری کرد.

دراحادیث اسلامی بسیار بر این نکته تاکید شده که کودکانتان را بر اساس موقعیت سنی که درآن هستندپرورش بدهیدبعنوان مثال امام باقرعلیه السلامدر حدیث مفصلى وظائف اولیاء اطفال را در تربیتهاى ایمانى کودکان در سنین مختلف بیان فرموده است: در سه سالگى کلمه توحید (لا اله الّا اللَّه) را بطفل بیاموزند، در چهار سالگى (محمد رسول اللَّه) را باو یاد بدهند، در پنج سالگى رویش را بقبله متوجه کنند و باو بگویند که سر بسجده بگذارد [5]


4-جلوگیری‌ازبدآموزی:

والدین و مربیان باید اعتقاد به خدا،  مذهب و تعالیم آنرا به گونه هایی در کودک پدید آورند که روح مذهب در آنان به صورتی صحیح استوار گردد. هم چنین  مباحث آموخته شده به صورتی باشند که کودک در حال و آینده آنها را منافی باحق و حقیقت نیابد.یعنی اموزه های دینی ومذهبی را انگونه که هستند به کودکان وفرزندان خود بیاموزند نه آن گونه که هواهای نفسانی به آن حکم می کند .

ودیگر اینکه تحت هیچ شرایطیجلوی کودکان واژه های بد را بکار نبرند چرا که جبران چنین کاری هزینه های جبران ناپذیری را برای والدین و اجتماع بدنبال دارد.

5-نقش‌دوستان‌کودک:
کودک یک موجود اجتماعی است و احتیاج به انس و الفت دارد و نیازمند بازیهای دوستانه است. یکی از نیازهای طبیعی کودک موانست و مجالست به هم سن و سال خود است و پدران و مادران نیز هرگز نمیتوانند نقش همبازی را برای فرزند ایفا کنند. کودکانبر اساس علاقههای که بهیکدیگر دارند رفتار و کردارشان در همدیگر موثر است.از على (ع) نقل شده است: :" صحبة الأخیار تکتسب الخیر، کالرّیح إذا مرّت بالطّیب حملت طیبا= همنشینى با نیکان مایه کسب نیکى است، مانند باد که هر گاه از روىعطر عبور کند، بوى خوش به‌همراه‌مى‏آورد.[6]
پس در مواردی که کودک تمایل دارد به صورت گروهی و یا به اتفاق هم سالانش در مراسم مذهبی شرکت کند بهتر است مقدمات حضورش به همراه هم سالانش در مراسم فراهم شودبدین صورت کهکودک به همراه فرد مورد علاقه اش به این مراسم فرستاده شود

عن عبد اللَّه بن صالح عن ابی عبد اللَّه علیه السّلام قال: لا ینبغی للمؤمن أن یجلس مجلسا یعصى اللَّه فیه و لا یقدر على تغییره.

الکافی 2/ 374 الوسائل 11/ 503 تفسیر نور الثقلین 1/ 727 انوار الهدایة/ 89 مجموعة ورام 2/ 210 البحار 74/ 199

از عبد اللَّه بن صالح، از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود:

سزاوار نیست مؤمن در مجلسى بنشیند که در آن نافرمانى خدا مى‏شود و قدرت بر تغییر آن ندارد.[7]

خلاصه اینکه اغلب نوجوانان بزهکار و مجرم اولیّن قدم های انحرافی را به کمک دوستان ناباب و ناشایست برداشته اند و سپس در سراشیبی سقوط قرار می گیرند ضمن اینکه چنین افرادی از اقشار بی اعتقاد و ناآشنا با ارزشهای دینی و اخلاقی هستند. بسیاری ازهمین نوجوانان با وجود انحرافات گوناگون وقتی که از نظر مذهبی به مرتبه ای شایسته رسیده اند، به راحتی نجات یافته و زندگی پاک و سالمی را آغاز کرده اند.

6-ایجادعادات‌مذهبی:
والدین بایدزندگی خود و خانواده خود را مذهبیکنند آنچنان که رفتار و گفتار، رفت و آمدها،معاشرتها،و موضعگیریها همه رنگ مذهب داشته باشند. روح خیر خواهی نسبت به همنوع را درخود زنده و متجلی سازند تا کودک از آن درس بیاموزد و در تمام آنها به طور مداوم عمل کنند تا درفرزندان به صورت عادت در آید.

امام باقر (ع) در حدیث مفصلى وظائف اولیاء اطفال را در تربیتهاى ایمانى کودکان در سنین مختلف بیان فرموده است که این خود نیز از بهترین راه هکارهای عادت مذهبی می باشد .امام ع می فرمایند:" فاذا تمّ له ستّ سنین علّم الرّکوع و السّجود حتّى یتمّ له سبع سنین. فاذا تمّ له سبع سنین قیل له اغسل وجهک و کفّیک، فاذا غسلهما قیل له صلّ"

در شش سالگى کامل رکوع و سجده صحیح را باو بیاموزند، در هفت سالگى بطفل میگویند: دست و رویت را بشوى و نماز بگذار

پایان

8/9/89

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 اردیبهشت 13 :: 10:43 صبح :: نویسنده : شمس

 

 

تاکنون نظرات بسیاری را از عموم مردم درباره تلاوت‌های زیبای مرحوم استاد عبدالباسط شنیده‌ایم اما دانستن نظر شهید مرتضی مطهری با عنوان فردی قرآن‌شناس درباره وی خالی از لطف نیست.

«ابوالفضل علّامی» در کتاب آداب تلاوت قرآن کریم، در خلال بحث تأثیرات زیباخواندن قرآن کریم جمله‌ای را از زبان استاد شهید آیت‌الله «مرتضی مطهری» در رابطه با عمق تأثیر زیباخواندن قرآن کریم و نظر ایشان درباره استاد مرحوم «عبدالباسط» ذکر کرده است.
شهید مطهری در این باره می‌گوید: من خودم ... واقعاً از شنیدن قرآن لذت می‌برم... واقعاً زیبایی قرآن را حس می‌کنم مخصوصاً وقتی که با آهنگ لطیف و زیبایی خوانده شود. این قرآن‌های عبدالباسط... بعضی قسمت‌ها که مخصوصاً آهنگی که انتخاب کرده با موضوعی که در آن آیه است تناسب دارد، تأثیرش عجیب است مثل آیه یا «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» یا سوره «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» غالباً هر چه خوانده اینجور است سوره «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» را با آهنگی متناسب با معنی آن خوانده است، مخصوصاً وقتی با این آهنگ‌ها می‌شنوم خیلی لذت می‌برم. این حلاوت و شیرینی قرآن و اینکه هر چه تکرار می‌شود از شیرینی‌اش کاسته نمی‌شود از وجوه اعجاز قرآن کریم است..
علّامی در کتاب خود می‌افزاید: قاری در سایه دانستن دستور زبان عربی و معانی لغات به اندازه توان، پیام آیاتی را که می‌خواند می‌فهمد و لحن خود را با معنی آیات هماهنگ می‌کند؛ به عبارت دیگر، هر آیه را با درنظر گرفتن معنی آن با آهنگی مناسب می‌خواند، می‌توان گفت که اینگونه قرآن خواندن نمونه روشن سخن رسول بزرگوار اسلام(ص) است که فرمود: «قرآن را با لحن‌ها و آواز عرب بخوانید و از لحن‌های فاسقان و گناهکارانی که گناه کبیره انجام می‌دهند بپرهیزید».
اگر قرآن با لحن عربی و در حد کمال آن خوانده شود، یک آهنگ خاص و ویژه‌ای دارد که با آهنگ‌های دیگر تفاوت دارد. عده زیادی از زبانشناسان عرب و قرآن‌پژوهان اعتقاد دارند که قرآن کریم دارای موسیقی و آهنگ مخصوصی است و هیچ متن عربی را نمی‌توان با آهنگ قرآن خواند.
استاد مطهری در این زمینه می‌گوید: مسئله دیگری که مربوط به سبک قرآن است و از قدیم مورد توجه بوده است مسئله آهنگ‌پذیری قرآن است، این خیلی عجیب است تا آنجا که نشان داده‌اند در زبان‌ها جز شعر چیز دیگری آهنگ نمی‌پذیرد. آهنگ واقعی که یک نفر موسیقی‌دان بتواند برای آن آهنگ بسازد، شعر است که آهنگ می‌پذیرد... قرآن از طرفی ما می‌بینیم شعر نیست... قرآن یگانه نثری است آهنگ‌پذیر و این همان مطلبی است که از صدر اسلام به آن توجه بوده است.
نتیجه اینگونه تلاوت هم شامل حال قاری است و هم استماع کننده قرآن، هنگامی که قاری چنین قرآن بخواند احساس می‌کند مخاطب آیات الهی خود او است، این حالت تأثیر شگرفی در قاری قرآن می‌گذارد تا جایی که این حالت را تا ساعت‌ها پس از تلاوت در وجود خویش احساس می‌کند و شنوندگانی هم که با معنای آیات آشنا باشند همین احساس را پیدا می‌کنند و خود را مخاطب کلام حق احساس می‌کنند و این حالت در نهایت، موجب تأثیر عملی در اعمال شنوندگان می‌شود.
این نوع تلاوت، مصداق کامل عربی خواندن قرآن است. امید است تلاوت همه قاریان عزیز کشور ما به این پایه برسد که اثرات پایان‌ناپذیر و مبارکی برای جامعه در پی دارد.

منابع نزد نگارنده موجود است.

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 اردیبهشت 13 :: 10:36 صبح :: نویسنده : شمس
< << 6 7 8 9 10 >> >
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 97
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 177722