امام باقر(ع) با تأسیس اولین دانشگاه اهل بیت شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد و صدها فارغ التحصیل در موضوعهای گوناگون به جامعه عرضه کرد.
شیخالطائفه (شیخ طوسی) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمدباقر(ع) را 462 نفر مرد و 2 زن دانسته که در میان آنها برخی از نظر اعتبار و وثاقت و ملازمت با امام باقر(ع) را داشتند.
در این میان عدهای از ایرانیان افتخار شاگردی و ملازمت با امام محمدباقر(ع) را داشتند که به مناسبت سالروز ولادت سراسر نور باقر آلمحمد(ص) به معرفی «3 تن از اصحاب ایرانی امام باقر(ع)» میپردازیم:
*حمّاد بن ابی سلیمان/یار اصفهانی امام باقر(ع)
ابو اسماعیل حمّاد بن ابی سلیمان از ایرانیان مقیم کوفه است، پدرش فرمانروای اصفهان بود که در جریان فتح آن شهر در زمان خلیفه دوم به دست ابوموسی اشعری به همراه خانواده اسیر شد و سپس در حضور خلیفه دوم، اسلام آورد.
وی از جمله 10 موالی بود که معاویه در جریان جنگ صفین به ابوموسی اشعری بخشید و ابوموسی او را به پسرش ابراهیم داد و ابراهیم او را آزاد کرد و سپس پدر حمّاد در کوفه ساکن شد، ابوسلیمان در کوفه به زندگی جدید خود پرداخت و فرزندش را به تحصیل علم و دانش گمارد؛ به طوری که حمّاد در زمره دانش آموختگان مشهور کوفه قرار گرفت.
حمّاد پس از کسب علوم مقدماتی وارد دانشگاه امام باقر و امام جعفر صادق(ع) شد و به حدی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد، فقیه، جواد و کریم یاد کردهاند و او را به کثرت حدیث توصیف کردهاند.
ابن سعد از حمّاد بن زید نقل میکند: حمّاد بن ابی سلیمان به بصره مسافرت کرد، پس از بازگشت، از وی پرسیدند: بصریان را چگونه یافتی؟ گفت: آنان شاخهای از اهل شام هستند که در نزدیکی ما فرود آمدهاند.
حماد بن زید میافزاید: یعنی آنان درباره علی(ع) چون ما نیستند.
سید محمد امین این گفتار حمّاد را نشانه تشیع او میداند؛ به جهت اینکه بصریان از امیرمؤمنان(ع) روی گردان و اهل کوفه، شیعه آن حضرت بودند، حمّاد پس از خدمات زیادی که در طول عمر خود انجام داد، در سال 120 قمری و در کهولت سن وفات یافت.
*داوود بن ابیهند سرخسی؛ یار خراسانی امام باقر(ع)
داوود بن ابی عذافر قشیری سرخسی، اصالتاً خراسانی و اهل سرخس است، ذهبی زادگاه وی را شهر مرو میداند و چون داوود مدتی در بصره اقامت داشته به بصری نیز شهرت یافته است، نام پدرش دینار بن عذافر، معروف به ابی هند است، داوود چون پدرش مولای زنی از قشیریها بود، به این جهت به قشیری نیز شهرت دارد.
داوود از طریق خیاطی یا فروش خز، گذران زندگی میکرد و در کنار آن به تحصیل علم و دانش نیز میپرداخت، او از اصحاب ایرانی امام محمدباقر(ع) است، مامقانی اظهار میدارد که وی باید امامی مذهب باشد که صاحب «الذریعه» و «اعیان الشیعه» به امامی بودن و تشیع او تصریح کردهاند.
داوود در علم تفسیر از علمای مشهور عصر بود، او تفسیری معروف به تفسیر «ابن ابی هند» داشت که اثری از آن نمانده است، علاوه بر آن، او فقیهی کامل بود که از دوران جوانی در زمان حسن بصری فتوا میداد.
حماد بن زید میگوید: در فقه احدی را برتر از داوود ندیدم، علمای اهل سنت داوود را از راویان موثق به شمار میآورند و علامه امینی وی را فردی دانسته است که همگان در ثقه بودنش اتفاق نظر دارند.
داوود علاوه بر شهرت علمی، در زهد و تقوا نیز شهره بود، او چهل سال پنهان از دیگران، روزه گرفت؛ بدین ترتیب که به هنگام خروج از خانه، با تظاهر به نداشتن روزه، غذای خود را بر میداشت و به دنبال کسب روزی بیرون میرفت؛ ولی در بین راه، آن را به فقرا میداد و شب هنگام به خانه بر میگشت و افطار میکرد.
یکی از کارهای او، نصیحت به جوانان است. محمد بن ابی عدی در حکایتی از دوران جوانی خود میگوید: روزی داوود به ما رو کرد و گفت: ای جوانها! برایتان از مطلبی خبر میدهم که شاید برای برخی مفید باشد، خردسال که بودم به بازار میرفتم و هنگامی که آهنگ بازگشت به منزل مینمودم، با خود شرط میکردم که تا رسیدن به فلان مکان، ذکر خدای تعالی بگویم و چون به آن مکان میرسیدم تا مکان بعدی همین کار را تکرار میکردم تا آنکه به منزل میرسیدم، مرگ داوود در سال 140 قمری در راه مکه اتفاق افتاد.
*محمد بن اسحاق؛ نخستین کسی که سیره پیامبر(ص) را نوشت
محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار (ابوعبدالله) از موالیانی است که پدرانش مسیحی بودند و یسار بن خیار یا یسار بن کوتان از مسیحیانی بود که در «نفیره»، روستایی در حوالی عین التّمر زندگی میکردند و این منطقه، جزو ایران و از نواحی تابعه عصر ساسانی بود، خالد بن ولید پس از فتح این نواحی، یسار را همراه چهل تن دیگر به اسارت گرفت و به مدینه برد، یسار پس از ورود به مدینه، مولای فیس بن مخرمه شد.
یسار، سه پسر به نامهای اسحاق، موسی و عبدالرحمن داشت که هر سه از محدثان و راویان حدیث بودند، اسحاق با دختر یکی از موالی ازدواج کرد که حاصل آن، سه پسر و یکی از آنها محمد بود.
محمد در سال 80 یا 85 قمری در مدینه متولد شد و دوران کودکی و نوجوانی را در این شهر که مرکز عمده حدیثی بود، گذراند، وی سپس در 30 سالگی برای بهرهگیری از اخبار سیرهنویسان، به مصر رفت و پس از پیروزی عباسیان بر امویان، به عراق آمد و مدتی در کوفه و ری اقامت گزید.
در زمان خلافت منصور، کتاب معروف خود «مغازی» را تألیف کرد و در میان مردم کوفه و سایر مناطق منتشر ساخت، کتاب سیره او اولین سیره نسبتاً جامعی است که به دلیل نظم منطقی موجود در آن، به عنوان نخستین کار اصیل در این زمینه شناخته شده است.
محمد بن اسحاق، محدث و اولین سیره نویسی است که زندگانی پیامبر اکرم(ص) را به رشته نگارش درآورده است، شیخ طوسی و برقی او را در شمار اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) نام بردهاند و برقی پدرش اسحاق را نیز از اصحاب امام باقر(ع) دانسته است.
*یار ایرانی امام باقر(ع) که لقب «امیر المحدثین» گرفت
ابن اسحاق زمانی که در مدینه بود، به شیعه بودن متهم شد و چون در کتابش، روایات «و انذر عشیرتک»، «حدیث غدیر»، حدیث بلند «الجنان و النوق» را از امام باقر(ع) و دیگر احادیث را در اثبات خلافت علی (ع) نقل کرد، به تشیع متهم شد و حتی علمای اهل سنت، از جمله «خطیب بغدادی» او را به تشیع متهم کردند، با این وجود شیخ طوسی او را از دوستداران و عاشقان اهل بیت(ع) میدانند.
ابن اسحاق، حافظه بسیار قوی داشته و احادیث زیادی را حفظ بوده است و به خاطر حافظه بیمانند، او را «امیر المحدثین» خواندهاند، او با نوشتن سیره یا مغازی، سنت و احادیث پیامبر(ص) را حفظ و در اختیار مسلمانان قرار داد.
وی برای جمعآوری اخبار، به بصره، کوفه، مصر، بغداد و ری سفرهای طولانی کرد، به جز کتاب مغازی یا سیره، چند کتاب به او منسوب است، از جمله: الفتوح، سیر العرب، اخبار صفین و حدیث المعراج و الاسراء، محمد بن اسحاق عاقبت در سال 151 قمری در بغداد درگذشت و در مقابر خیزران دفن شد.
1 |
پسر گلم ،زاویه ای تند رسم کن و بعد از نام نهادن آن ،نیم ساز آن را نیز رسم کن . |
2 |
برای تقسیم 24بر 8 شکل رسم کن و عملیات کامل تقسیم را نیز بنویس. |
3 |
عدد285را بر 8تقسیم کن و و درستی آن را نیز به هر دو روش بنویس. |
4 |
یک "متوازی الاضلاع "را با یک روش و نوشتن مرحله مرحله ی آن روش رسم کن. |
5 |
برای جابجایی آب ، از ظرف های 3کیلویی استفاده می شود.برای 66کیلو آب چند عدد ظرف لازم است؟ |
6 |
دانش آموز خلاق،خودت معلم باش و یک سوال طرح کن وجواب آن را نیز بنویس. |
سالم وسرزنده باشید/شمس تبار
اهل بیت علیهم السلام شعیان خود را دوست داشتند. زندگی پیروانشان برای آن بزرگواران اهمیت داشت. برای خوشبختی در دنیا و سعادت آخرتشان دل می سوزاندند. سختی های زیادی را به جان می خریدند تا دیگران در آسایش و آرامش باشند. خود را سپر بلای بندگان خدا می کردند تا آنها به مشقت و گرفتاری نیفتند. اصلا آن محبوبان حضرت حق، در جوار عرش الهی بودن را برای هدایت بندگان خدا رها نموده و پا به زمین خاکی گذاشتند تا وسیله نجات دیگران از هلاکت و بدبختی باشند. حتی در این راه جان خود را هم نثار نموده تا رشته ارتباط بندگان با خدای مهربان برقرار بماند. به شیعیان خود مهر و محبت ورزیده تا جایی که خود را پدر امت دانسته و در ناراحتی شیعیان خود، محزون و در مصائب آنها متاثر و حتی در بیماریشان بیمار می شدند.
اهل بیت علیهم السلام همواره با مهربانی و عطوفت با شیعیانشان حتی با گنهکاران آنها برخورد می کردند. نظر لطف و رحمت خود را حتی از بندگان خاطی خدا دریغ نمی داشتند. خود به سراغ بندگان عاصی می رفتند تا آنها را با خداوند مهربان آشتی داده و آشنا نمایند.
اما با تمام مهربانی و عطوفت و مهر و محبتی که اهل بیت علیهم السلام به شیعیانشان دارند، در یک موقعیت، خود حاضر به تنبیه و تادیب شیعیانشان می شوند. حتما باید برای کار و امر مهمی باشد که آن نمونه های رحمت خداوند دست به چنین کاری می زنند؟ حتما پیروان آنها کار بسیار زشت و ناپسندی را مرتکب می شوند؟ لاجرم شیعیان فریضه مهمی را اهمال و درآن سهل انگاری نموده اند که آن پداران مهربان حاضر شده اند دست به تنبیه و تادیب ببرند؟
بهتر است پاسخ را از امام محمدباقر علیه السلام بشنویم که فرمود:
اگر جوانى از جوانان شیعه را نزد من بیاورند که به مسائل دین آشنا نباشد، او را تنبیه و تأدیب خواهم کرد (تا به دنبال تحصیل و یادگیری مسائل دین برود)
محمدرضا فاضلیدوست از جانبازان دوران دفاع مقدس، شعری سروده و تقدیم حضرت امام خامنهای کرده است
یاران ولایت سر بازار ندارند
سودای فروش تن تبدار ندارند
در بزم ولی، رقصکنان بیسر و دستار
شوقی بجز آواز سر دار ندارند
تا کور شود آن همه چشمان حرامی
جز نور علی، میر و سپهدار ندارد
روبه صفتان جامه دریدند که امروز
عماروشان، جز شرر انگار ندارد
ببریده گلوشان سر شمشیر ولایت
آنانکه به جز قوس و قزح، بار ندارند
ما میثم تمار به خود دیده و آنان
جز آل امیه دل غمخوار ندارند
چون کبک به زیر کنف ریش سراشان
جز حیله و نیرنگ خریدار ندارند
مولا، تو اشارت کن و آن گاه نظر کن
این کوردلان مأمن بسیار ندارند
با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد
زین اصل مسلم رخ انکار ندارند
اصولاً خواندن قرآن بدون تدبر ارزش قابل توجهی ندارد، زیرا هدف از نزول قرآن، «عمل» به آیات آن است و توجه به معانی و تدبر در قرآن، مقدمه و دریچهای به سوی عمل است.
امام علی(ع) درباره اهمیت تدبر در قرآن چنین میفرمایند: «بدانید قرائتی که همراه با تدبر نباشد، خیری در آن نیست»، (بحارالانوار، جلد 89، ص 210)
از اهمیت تدبر در قرآن همین بس که حضرت «جعفر بن محمد(ع)» در دعای پیش از تلاوت قرآن، آن را از خدا طلب میکند: «خداوندا قرائتم را قرائتی که در آن اندیشه نباشد قرار مده، بلکه مرا توفیق بده که در آیات و احکامش بیندیشم و قوانین آیین تو را به کار بندم».
خداوند در آیه 29 سوره مبارکه «ص» درباره وظیفه مسلمانان در قبال قرآن میفرماید: «کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ؛ [این] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کردهایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند».
آیه یاد شده به همه مسلمانان میآموزد که یکی از آداب تلاوت قرآن توجه به معانی قرآن و اندیشیدن در آیات آن است، به این معنا که هر مسلمانی که هنگامی که قرآن میخواند به معانی آیات توجه کند، پیام آیه را بفهمد و خود را مخاطب کلام خدا بداند تا زمینه عمل کردن به آیات قرآن کریم را فراهم سازد. برای این منظور از هنگام شروع تلاوت (استعاذه) تا اتمام آن لازم است قاری قرآن افکار خود را متمرکز کند، به چیز دیگری جز قرآن و معانی آن نیندیشد.
عارف بزرگ مرحوم آقای قاضی(ره) به آیتالله شیخ محمدتقی آملی(ره) در رابطه با علت گشوده شدن درهای آفاق و تجلی اسرار غیبی برای برخی در حال قرآن خواندن میفرماید: «آنان قرآن کریم را با شرایط ویژه آن تلاوت میکنند و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت میکنند توجه دارند و میفهمند جلوی چه کسی ایستادهاند».(اسوه عارفان، ص 25)