بعد از آنکه زنی به عقد دائم مردی در آمد و عاملی که سبب بطلان و یا فسخ آن عقد گردد هم وجود نداشت؛ او برای همیشه همسر آن مرد خواهد بود؛ مگر آنکه طلاق یا وفات مرد، بین آن دو جدایی اندازد. به محض آنکه زنی با طلاق یا وفات، همسر خود را از دست داد؛ صاحب احکام ویژه ای می شود که رعایت آنها بر خود او و در مواردی بر دیگران لازم می گردد.
زن بعد از طلاق
قبل از هر چیز باید بدانیم که طلاق دو گونه است: رجعی و بائن.
طلاق رجعی طلاقی است که فقط مرد حاضر به ادامه زندگی نیست و زن را طلاق می دهد.
طلاق بائن به یکی از این شش نوع طلاق گفته می شود: 1. طلاق قبل از دخول 2. طلاق دخترى که نه سالش تمام نشده باشد 3. طلاق یائسه 4. طلاق خُلع (زن حاضر به ادامه زندگی نیست از این رو چیزی به مرد می دهد تا او را طلاق دهد) 5. طلاق مبارات (زن و مرد هر دو حاضر به ادامه زندگی نیستند) 6. طلاق سوم
بعد از طلاق رجعی:
زن تا پایان عده طلاق [1] ، حق ازدواج با کسی را ندارد. چنین زنی برای ازدواج دوباره (چه موقت و چه دائم) باید صبر کند تا این مدت تمام شود [2]؛ مگر آنکه خواستگارش، همان شوهری باشد که او را طلاق داده که در این صورت بی آنکه لازم باشد عقدی خوانده شود و یا عده تمام گردد، زن باید به زندگی قبلی خود بازگشته و آن را از سر بگیرد.
چنین زنی تا زمانی که در عده است در حکم همسر آن مرد است و از حقوق همسری مانند نفقه، مسکن و پوشش (به شرط آنکه ناشزه نباشد) و نیز ارث بردن برخوردار است.[3]
بنابراین شوهر حق ندارد او را از خانه بیرون کند مگر اینکه فحشایی از او سر زند و یا زن ناشزه شود.[4] زن هم حق ندارد بی اجازه مرد از خانه خارج شود مگر برای ضرورت.[5]
زنی که همسر او از دنیا می رود باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارد
بعد از طلاق بائن:
وظیفه زن در این نوع طلاق، همانند طلاق رجعی است با این تفاوت که حق رجوع به طور کلی از شوهر گرفته می شود [6] و او اگر خواهان زندگی دوباره با آن زن است باید تا پایان عده صبر کند. بعد از او خواستگاری کند. چنانچه زن به زندگی با او رضایت داد باید دوباره عقدی بین آنها خوانده شود تا به هم محرم شوند.
بر چنین زنی احکام همسری اصلا جاری نمی شود و او استحقاق هیچیک از حقوق همسری را ندارد تنها اگر حامله باشد از زمان طلاق تا زمان وضع حمل از حق نفقه ، پوشش و مسکن برخوردار خواهد بود.[7]
زن بعد از وفات همسر:
زن پس از وفات همسرش دو وظیفه عمده دارد: یکی نگه داشتن عده وفات و دیگری حداد گرفتن
الف. نگه داشتن عده
زنی که همسر او از دنیا می رود باید چهار ماه و ده روز [8] عده نگه دارد. این زن اگر حامله باشد بین وضع حمل و پایان آن چهار ماه و ده روز، هر کدام دیرتر به وقوع پیوست همان پایان عده او خواهد بود. برای مثال اگر زنی چهار ماه بعد از وفات شوهر خود وضع حمل کرد باید ده روز دیگر هم صبر کند تا عده اش تمام شود و یا بر عکس، چهار ماه و ده روز گذشت او وضع حمل نکرد؛ هنوز عده اش تمام نشده؛ بلکه باید صبر کند هرگاه که وضع حمل کرد عده او به پایان می رسد.
ب. حداد گرفتن
در وفات شوهر، بر زن واجب است تا زمانی که در عدّه است «حداد» بگیرد و منظور از «حداد»، ترک زینت در بدن، مثل کشیدن سرمه و زدن عطر و رنگ کردن مو و آرایش کردن صورت و بند انداختن و مانند اینهاست و در لباس به پوشیدن رنگهای شاد و زر و زیور و مانند اینها.
زنى که در عده وفات است می تواند از خانهاش بیرون رود و در پی امور زندگی اش باشد به خصوص اگر ضرورى باشد و یا حتی کاری باشد که انجامش بهتر است؛ مانند حج، زیارت عتبات، عیادت از مریضها، دیدار با بستگان به خصوص پدر و مادرش
به طور خلاصه: زنی که شوهرش را از دست داده باید هر آنچه را که زینت حساب مىشود آنگونه که معمولا زنها خود را برای شوهر زیبا می نمایند و یا در وقتهایی مثل عیدها و عروسى ها خود را زینت مى کنند؛ ترک کند.
ناگفته نماند که این زینت کردن هم به نسبت اشخاص، زمانها و شهرها، مختلف است؛ بنابراین در این موضوع، عرف و فرهنگ مردم آن سامان ملاک عمل خواهد بود که آیا فلان کار را تزیین به حساب می آورند یا نه.
این را هم باید اضافه کرد که نظافت بدن و لباس و نیز شانه کردن مو و گرفتن ناخنها و همچنین رسیدن به سر وضع منزل و فرزندان، اشکالى ندارد.[9]
نکته:
زنى که در عده وفات است میتواند از خانهاش بیرون رود و در پی امور زندگیاش باشد به خصوص اگر ضرورى باشد و یا حتی کاری باشد که انجامش بهتر است؛ مانند حج، زیارت عتبات، عیادت از مریضها، دیدار با بستگان به خصوص پدر و مادرش.[10]
پی نوشتها:
1. «عده» مدت زمانی است که زن باید از ازدواج خودداری کند که این مدت در طلاق، از لحظه اجرای صیغه طلاق شروع شده و با شروع سومین عادت ماهیانه پس از طلاق، به پایان می رسد. این زمان برای زنی که باید عادت شود اما نمی شود سه ماه است. تحریرالوسیلة 3/600
2. الف. زنانی که عده ندارند این مدت در مورد آنها نادیده گرفته می شود؛ مانند زنی که یائسه است یا زنی که قبل از دخول طلاق بگیرد.
ب. زنی که حامله است به محض اینکه وضع حمل کرد، عده اش تمام می شود. تحریرالوسیلة 3/596-597
3. تحریرالوسیلة 3/617
4. همان. نشوز در این موارد یعنی: مخالفت با امر مرد در خروج از منزل
5. همان
6. در طلاق بائنی که از نوع خلع است اگر زن در زمان عده از آنچه بذل کرده تا طلاق داده شود برگشت، مرد حق رجوع به او را خواهد داشت. تحریرالوسیلة 3/629
7. تحریرالوسیلة 3/617
8. بر اساس ماههای قمری. تحریر الوسیلة 3/603
9. ر.ک به تحریر الوسیلة 3/604
10. تحریر الوسیلة 3/605
وجوب حج از ضروریات دین اسلام میباشد. ضروریات، احکامی هستند که انکار آنها با التفات به ضرورى بودنشان، بدون اینکه شبههاى برای شخص پیش آمده باشد، کافر است و ترک حج یا سبک شمردن آن به منزله کفر است.
ترک حج و به تأخیر انداختنش براى کسى که مستطیع باشد، بدون عذر شرعى، از گناهان کبیره است. به طورى که پیامبر اکرم(ص) در مورد چنین کسى میفرماید به دین یهود یا نصارى خواهد مرد؛ گر چه ظاهراً با مرده او برخورد اسلامى مىشود!
حج در تمام عمر یک بار بر فرد مستطیع واجب مىشود که(حَجة الاسلام( نام دارد. گر چه ممکن است به جهاتى مانند نذر، عهد، قسم، بطلان حج انجام شده و مانند اینها چندین بار واجب گردد و غیر از آن حج واجب، حج، عملی مستحب مىباشد.
وجوب حج با پیدا شدن شرایطش فورى است؛ یعنى باید در سال اوّل استطاعت انجام شود و اگر در سال اوّل عمداً و یا به جهت عذرى ترک شد، باید در سال دوّم و در صورت ترک در سالهاى بعد انجام گردد.
* شرایط واجب حج
اول: بالغ باشد.
دوم: عاقل و آزاد باشد.
سوم: به واسطه رفتن به حجّ مجبور نشود کار حرامی را که اهمیتش در شرع از حجّ بیشتر است، انجام دهد.
چهارم: عمل واجبی را که از حجّ مهمتر است، ترک ننماید.
پنجم: مستطیع باشد.
ششم: توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است، دارا باشد.
هفتم: مرکب سواری یا مالی که بتواند آن را تهیّه کند، داشته باشد.
هشتم: سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند به مکه رود و حجّ به جا آورد.
نهم: در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد، یا انسان بترسد که در راه، جان یا عرض او از بین برود، یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست؛ ولی اگر از راه دیگری بتواند برود، اگر چه دورتر باشد، در صورتی که مشقت زیاد نداشته باشد، باید از آن راه برود.
دهم: به قدر به جا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد.
یازدهم: مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچه و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند، داشته باشد.
دوازدهم: بعد از برگشتن، کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
* آیاتی درباره حج
آیات متعددی در قرآن راجع به ابعاد گوناگون حج آمده که از باب تیمن به دو آیه از آنها اشاره میکنیم:
وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ؛ و در میان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغرى -که از هر راه دورى مىآیند- به سوى تو روى آورند./حج27
ان اول بیت وُضِعَ للناس للذی ببکه مبارکاً و هدی للعالمین فیه آیات بینات مقام ابراهیم و من دخله کان امنا و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلاً و من کفر فان الله غنی عن العالمین؛ در حقیقت، نخستین خانهای که برای [عبادت ] مردم، نهاده شده، همان است که در مکه است و مبارک، و برای جهانیان [مایه] هدایت است. در آن، نشانههایی روشن است [از جمله ] مقام ابراهیم و هرکه در آن درآید در امان است و برای خدا، حج آن خانه، بر عهده مردم است؛ [البته بر] کسی که بتواند به سوی آن راه یابد و هر که کفر ورزد، یقیناً خداوند از جهانیان بینیاز است./آل عمران 96و97
* روایاتی درباره حج
قال رسول الله(ص): «أفضَلُ الأعمال ایمانٌ لا شَکَّ فیه وَ غَزوٌ لا غُلُولَ فیه و حَجُّ مبرورٌ؛ برترین اعمال، ایمانی است که تردیدی در آن نباشد، جهادی است که فریبی در آن نباشد و حجّی است که مقبول واقع شود»./ بحار الانوار ج66ص 383
قال رسول الله(ص): «الحج المَبرُور لَیسَ لَهُ جَزاءٌ إلا الجَنَّهِ؛ پاداش حجّ مقبول چیزی جز بهشت نیست»./مستدرک ج8
روایت مفصل دیگری نیز از امام صادق(ع) نقل شده که در باب معنوی حج بوده و به موارد مبتلابهی اشاره دارد. تفصیل روایت که برای سهولت بهرهگیری به صورت قطعه قطعه تقدیم میگردد به این شرح است:
قال علیه السلام: «اذا اردت الحج فجرد قلبک لله من کل شغل شاغل و کل حجال حاجب؛ چون قصد حج کردى، قلبت را براى خدا خالى کن از هر شغلى که آن را فراگیرنده است و از هر پردهاى که آن را پوشانده است
و فوض امورک کلها الى خالقک و توکل علیه فى جمیع ما یظهر من حرکاتک و سکناتک؛ و امورت را تماما بخالقت واگذار و در تمام آنچه از حرکتها و سکونهایت رخ مىدهد بر او توکل و اعتماد کنو سلم لقضائه و حکمه و قدره و ودع الدنیا و الراحلة و الخلق و اخرج من حقوق یلزمک من جهة المخلوقین؛ و براى قضا و حکم و قدرش، تسلیم باش و از دنیا و مردمان آن وداع کن و از حقوقى که بر گردنت از مدرمان است، با ادا کردن، بیرون آى
و لاتعتمد على زادک و راحلتک و اصحابک و قوتک و شبابک و مالک مخافة ان یصیر ذلک عدوا و وبالا فان من ادعى رضا الله و اعتمد على ماسواه صیره علیه و بالا و عدوا لیعلم ان لیس له قوة و حیلة ولا لاحد الا بعصمة الله و توفیقه؛ و بر زاد و وسیله سوارى و یاران و قدرت و جوانى و مالت، اعتماد مکن؛ زیرا ممکن است اینها دشمن و وبال بر گردن تو گردند، نه یاور تو! چه، هر کس مدعى خواستارى خشنودى خدا باشد و بر غیر او اعتماد کند، خدا آن غیر را وبال گردنش و دشمنش مىگرداند تا از این فکر شرک آمیز متنبه شود و بداند که نه براى او و نه براى کسى و چیز دیگر توانائى و وسیلهاى جز به حفظ خدا و توفیق او، وجود ندارد.
فاستعد استعداد من لایرجو الرجوع و احسن الصحبة و راع اوقات فرایض الله و سنن نبیه و ما یجب علیک من الادب و الاحتمال و الصبر و الشفقه و السخاء؛ پس براى سفر، مهیا شو، همانند مهیا شدن کسى که امید بازگشت را ندارد و در مسافرت با یاران، نیکو رفتار کن و کاملا مراعات کن وقتهاى نمازهاى یومیه و سنتهاى نبى اکرم(ص) و آنچه را که بر تو واجب است، از مودب بودن و تحمل نمودن سختىها و شکیبا و مهربان و سخاوتمند بودن.
ثم اغسل بماء التوبه الخالعة ذنوبک و البس کسوة الصدق و الصفاء و الخضوع و الخشوع و احرم من کل شىء یمنعک عن ذکر الله و یحجبک عن طاعته؛ سپس غسل کن با آب توبهاى که گناهانت را بریزد و بپوش لباس راستى و صفا و فروتنى و پروا داشتن را و احرام به بند از هر چیزى که تو را از یاد خدا باز مىدارد و از پیرویش مانع مىشود
و لب بمعنا اجابة صادقه صافیة زاکیة لله تعالى فى دعوتک متمسکا بالعروة الوثقى و طف بقلبک مع الملائکه حول العرش کطوافک مع المسلمین بنفسک حول البیت و هرول هرولة من هواک و تبرء من حولک و قوتک و اخرج من غفلتک و زلاتک بخروجک الى منى؛ و تلبیه بگو، ولى لبیک تو اجابت صادقانه و صافى و خالص و پاکیزهاى براى خدا در دعوتش(براى حج) باشد؛ در حالى که چنگ افکنندهاى به ریسمان محکم خدا و طواف بده به قلب و باطنت همراه با ملائک به دور عرش خدا، همانطور که طواف مىدهى به نفس و ظاهرت با مسلمانان، به دور خانه کعبه و خارج شو از حول و قوت خود و درآى از فراموشى و لغزشهایت با در آمدنت به منى
و لایتمن ما لایحل لک و لا تستحقه و اعترف بالخطایا بعرفات وجدد عهدک عندالله بوحدانیته و تقرب الیه و اتقه بمزدلفة و اصعد بروحک الى الملاء الاعلى بصعودک على الجبل و اذبح حنجرة الهوى و الطمع عند الذبیشة و ارم الشهوات و الخساسة و الدنائة و الذمیمة عند رمى الجمرات و احلق العیوب الظاهرة و الباطنة بحلق شعرک و ادخل فى امان الله و کنفه و سره و کلائته من متابعة مرادک بدخول الحرم و دخول البیت متحققاء لتعظیم صاحبه و معرفة جلاله و سلطانه و استلم الحجر رضائا بقسمته و خضوعا لعزته و دع ماسواه بطواف الوداع و اصف روحک و سرک للقائه یوم تلقاه بوقوفک على الصفا و کن بمرائى من الله تقیا نقیا اوصافک عند المروة؛ و هیچگاه آرزوى آنچه براى تو حلال نیست و استحقاق آنرا ندارى مکن و به اشتباهاتت اعتراف کن در عرفات و با خدایت در اقرار به وحدانیتش تجدید پیمان کن و به او تقرب جوى و برایش تقوا پیشه نما در مشعر الحرام و روحت را به سوى عرش نشینان حق(انبیاء و اولیاء و ملائکه مقرب) پروازده با بالا رفتنت به کوه و گلوى هواى نفس و آز را هنگام ذبح، قطع نما! شهوتها را خست و پستى و بدى را از خود هنگام افکندن سنگ ریزه در منى، به دور افکن و عیبهاى ظاهرى و باطنى را با تراشیدن مویت از خود بزداى با ورود در حرم و خانه خدا، در امان، حفظ، حمایت، پوشش و یارى خدا درآى و از پیروى خاستههاى نفسانیت در حالى که به تمام جود عظمت صاحب خانه و جلالت و تسلط او را باور دارى، بیرون آى و آزاد شو و براى ابراز خوشنودى از قسمت خدا و اعلان کرنش و فروتنى در برابر بزرگواریش، دستت را به روى حجر الاسود بکش و ماسواى خدا را با انجام طواف وداع، ترک کن و با وقوف و ایستادن بر صفا، روحت و باطنت را براى ملاقات با خدا در روزى که او را ملاقات مىکنى، از کدورتها و چرکینیها، جلا ده و با رسیدن به مروه خود را در دیدگاه خدا تقوا پیشه و پاکیزه از گناهان و عیبها گردان!
و استقم على شرط حجک هذه وفاء عهدک الذى عاهدت به مع ربک و اوجبته له الى یوم القیامة و اعلم بان الله تعالى لم یفرض الحج و لم یخصه من جمیع الطاعون بالاضافة الى نفسه لقوله تعاى و لله على الناس حج البیت من استطاع اله سبیلا و لاشرع نبیه سنة فى خلال المناسک على ترتیب ماشرعه الا للاستعداد و الاشارة الى الموت و القبر و البعث و القیامة و فصل بیان السابقة من الدخول فى الجنة اهلها و دخول النار اهلها بمشاهدة مناسک الحج من اولها الى آخرها لاولى الالباب و اولى النهى؛ و به عهدى که با پروردگارت نمودى و براى او بر خود لازم نمودى تا روز قیامت، پایدار باش و بدان که خداى تعالى واجب نکرده حج را و مخصوص ننموده آن را از میان همه طاعتها و عبادتهایش به اضافه دادن به خود، در این آیه کریمه "براى خداست بر عهده مردمانى که توانائى مالى و جسمى دارند، حج بیت الله نمایند" و تشریع نکرده پیامبرش، سنتى را در لابهلاى مناسک و اعمال حج با ترتیب خاصى که قرار داده، مگر براى مهیا نمودن و اشاره کردن به احوال مردن، قبر، برانگیخته شدن و هنگامه قیامت و تشریح و توضیح دادن ورود اهل بهشت را در بهشت و دخول اهل آتش را در آتش. با ملاحظه مناسک و اعمال حج از ابتداء تا آخرش براى صاحبان مغزها و دارندگان عقلها.» مصباح الشریعة ص16
* حج در کلام بزرگان
امام خمینی(ره): مراتب معنوی حج که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک می نماید حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و مو به مو عمل شود و حجاج محترم و روحانیون معظم کاروان ها تمام هم خود را صرف در تعلیم و تعلم مناسک حج کنند و برمساله دانان است که از همراهان خود مواظبت کنند که خدای نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بعد سیاسی و اجتماعی آن حاصل نمی گردد مگر آنکه بعد معنوی و الهی آن جامه عمل پوشد و لبیک های شما جواب دعوت حق تعالی باشد و خود را محرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید و لبیک گویان برای حق نفی شریک به همه مراتب کنید و از خود که منشا بزرگ شرک است به سوی او جل و علی هجرت نمایید.
ملا مهدی نراقی معتقد است هر کس که آهنگ حج کند، باید امور ذیل را رعایت کند:
1ـ نیّتش را در این سفر برای خدا خالص گرداند و هیچ غرض دنیوی را در آن وارد نسازد. فقط برای امتثال امر الهی عازم حج شود.
2ـ به درگاه الهی توبه کند؛ توبه ای خالص و حقیقی و خود را برای سفر آخرت مهیّا سازد.
3ـ عظمت بیت و صاحب بیت را در نفس خود به یاد آورد و بداند که ترک خانواده و وطن و مفارقت از دوستان و شهر و دیار برای امر مهمی است، سفری که با همه سفرهای دنیا تفاوت دارد. توجه کند که به زیارت چه خانه ای می رود و صاحب این خانه کیست؟!
4ـ قلب خود را از هر آن چه آن را مشغول می سازد، خالی کند و خود را متوجه خدا و سفر آخرت نماید.
5ـ سعی کند که توشه سفرش از مال حلال باشد، در این سفر انفاق زیادی کند.
6ـ خُلق خود را نیکو گرداند و به نیکی سخن بگوید و بر تواضعش بیفزاید. همسفر خوبی برای زائران دیگر باشد.
7ـ در این سفر سادگی را پیشه سازد، از زینت دنیا بپرهیزد و از فخر فروشی و خودنمایی دوری کند.
عالم ربّانی مولی احمد نراقی رحمه الله نیز درباره زیارت روزه مطهر نبوی میگوید:
«بدان که نفوس قدسیه، خصوصاً نفوس مقدّسه انبیا و ائمه علیهم السلام هرگاه از ابدان شریفه خود رحلت نمودند و دست از بدن برداشتند و صعود به عالم بالا نمودند، نهایت احاطه و غایت استیلا، بر این عالم از برای ایشان حاصل میشود و تمامی امور این عالم در نزد ایشان منکشف و ظاهر میگردد و تمکّن از تصرّف و تأثیر در این عالم، از برای ایشان حاصل میشود. پس هر که به قبور مطهره ایشان حاضر شد به جهت زیارت ایشان، بر او مطّلع میگردند و از احوال زوّار مرقد مطهّرشان، استحضار تمام دارند و سؤالات و تضرّعات و توسّلات ایشان را میشنوند و نظر به رأفت و مهربانی ایشان نسبت به مخلصان، نسیم الطاف ایشان بر آنان میوزد. پس دامن شفاعت به میان میزنند و از خدا طلب حوائج ایشان را میکنند و از درگاه الهی مسألت برآمدن مطالب و آمرزش گناهان ایشان را مینمایند و همین سرّ است در ترغیب به زیارت پیامبر صلّی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام؛ علاوه بر اینکه در زیارت ایشان، اظهار اخلاص و تجدید عهد ولایت است و باعث سرور ایشان و رواج امرشان و غمناکی دشمنان ایشان است...» معراج السعاده ص703
* زیارت مدینه
از آنجایی که اماکن شریفهای چون روضه نبوی، قبرستان بقیع و... در مدینه منوره واقع شدهاند، حضور در این شهر و زیارت این اماکن مقدسه نیز از اجر و ثواب زایدالوصفی برخوردار است. برای آگاهی از این پاداش معنوی روایتی را از خود نبی مکرم اسام(ص) در ثواب زیارت مرقدمنورش ذکر مینماییم:
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله: «مَنْ زَارَ قَبْرِی بَعْدَ مَوْتِی کَانَ کَمَنْ هَاجَرَ إِلَیَّ فِی حَیَاتِی، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوا فَابْعَثُوا إِلَیَّ السَّلَامَ، فَإِنَّهُ یَبْلُغُنِی؛ حضرت صادق علیه السلام از پدران گرامی خویش علیهم السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل میکند که فرمود: هرکس قبر مرا بعد از وفات من زیارت نماید، مانند آن است که در زمان حیاتم به سوی من مهاجرت کرده باشد. پس اگر به این کار قادر نیستید،(از راه دور) بر من سلام فرستید که آن سلام به من میرسد»./مستدرک ج 10 ص 189
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند : یاد مرگ،
خواهشهاى نفس را مىمیراند، رویشگاههاى غفلت را ریشه کن مىکند، دل را با وعدههاى خدا نیرو مىبخشد، طبع را نازک مىسازد، پرچم هاى هوس را درهم مىشکند، آتش حرص را خاموش مىسازد، و دنیا را در نظر کوچک مىکند.
متن حدیث:
ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَة ِ، و یُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ اللّه ، و یُرِقُّ الطَّبعَ ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوى و یُطفِئُ نارَ الحِرصِ ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا؛
«بحار الأنوار(ط-بیروت) جلد6، صفحه133»
بازخوانی انقلابها و قیامهایی که در طول تاریخ شکل گرفته و جوامع را تحت تأثیر قرار دادهاند گویای این است که این تحولات اجتماعی با تکیه بر شرایط و زمینههایی به پیروزی رسیدهاند. انقلاب جهانی بزرگ منجی عالم بشریت نیز مانند سایر انقلابها دارای شرایطی است که با تحقق آنها، ظهور آن بزرگ مرد امکان پذیر خواهد بود. لذا صاحبان اندیشه و فکر با تأمل در پدیده انقلاب و با توجه به بیانات بزرگان دین، شرطهایی برای انقلاب اسلامی حضرت مهدی(عج) ذکر کردهاند.
به همین منظور گفتوگوی مشروحی با حجتالاسلام والمسلمین مهدی یوسفیان استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و پژوهشگر معارف مهدویت درباره شرایط ظهور و سؤالهای مهمی که در این مورد مطرح شده است انجام دادهایم که بخش اول آن از نظر میگذرد.
دو شرط از شروط چهارگانه ظهور تحقق یافته است/ بقیه شروط معلوم نیست
به عنوان اولین سؤال بفرمایید با توجه به شرایط کنونی جهان، زمینهها و شرایط برای ظهور امام مهدی(عج) مهیا است؟
برای تحقق امر فرج حضرت ولی عصر علیهالسلام باید حداقل چهار شرط فراهم باشد تا خداوند اذن ظهور را صادر فرماید.
دو شرط از شروط چهارگانه تحقق یافته است:
1- دین مقدس اسلام که در بر دارنده طرح و برنامه حرکتی امام زمان علیهالسلام است بر وجود مقدس پیامبر اعظم اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم نازل گشت.
2- وجود مقدس امام مهدی علیهالسلام که رهبر قیام بزرگ جهانی هستند و در سال 255 ه. ق به دنیا آمدند.
امّا تشخیص این که آیا سایر شرایط فراهم شده و جهان، آماده پذیرش و ظهور حضرت هست یا نه؟ امری مشکل و به بیان دقیقتر از دسترس علم بشری بیرون است.
اظهار نظر قطعی در زمینه فراهم شدن شرایط ظهور صحیح نیست
حقیقتاً، ما نمیدانیم که جمع یاران امام زمان علیهالسلام کامل شده است یا نه؟ ما هر چند در شرایط کنونی جهان، امیدوار به ظهور و نجات مظلومان هستیم، ولی نمیدانیم آیا مردم، به راستی، آمادگی پذیرش حضرت و عدل فرا گیر او را دارند و در راه اعتلای دین و برقراری احکام نورانی آن، حاضر به همکاری و فداکاری هستند یا خیر؟ به نظر میآید اظهار نظر قطعی در این زمینه، صحیح نباشد.
شناخت وظیفه کنونی مهمتر است
گفتنی است آن چه برای ما بسیار مهم و کاربردی است شناخت وظیفه و حرکت صحیح در جاده انتظار است. ما باید کردار خود را اصلاح کنیم و در وفای به عهدی که با خدا بستهایم، ثابت قدم باشیم.
حضرت در نامه خود به شیخ مفید نوشته است: «اگر شیعیان ما، در اجتماع به وفای عهد خود پایدار باشند، ظهور، به تأخیر نمیافتد.» و نیز برای ظهورش دعای فراوان، بکنیم؛ چرا که فرمودند: «فاکثروا الدعا بتعجیل الفرج» یعنی برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید.
برای ظهور باید مردم با همه وجود خواستار منجی باشند
دنیا و مردم، چه شرایطی باید داشته باشند تا امام زمان (عج) ظهور کنند؟
شاید بتوان در یک جمله گفت که مردم باید با همه وجود، خواستار و پذیرای منجی باشند.
اولاً: مردم باید بفهمند که برپایی عدالت واقعی و امنیت و آرامش برای همگان و ایجاد سعادت برای جامعه انسانی و نجات بشریت از تباهی و نابودی، از عهده مکاتب و ایسمهای بشری، و حکومتهای غیر الهی خارج است و فقط در سایه دین و رهبری آسمانی، میتوان صبح روشنی را برای بشریت به انتظار نشست.
ثانیاً: علاوه بر معرفت، مردم واقعاً باید خواستار عدالت باشند و حاضر باشند تا برای برپایی عدالت تلاش و کوشش کنند. آنان باید بدانند که خداوند سرنوشت انسانها را به نوع اختیارشان مرتبط کرده و فرموده است: «انّ الله لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم» یعنی به درستی که خداوند تغییر نمیدهد آنچه را برای قومی است مگر آن که تغییر دهند آنان خودشان را و در ابتدای سوره مائده، آیات بیست تا بیست و شش به یکی از حوادث مربوط به قوم بنیاسراییل که در این زمینه است اشاره میکند.
وقتی حضرت موسی علیهالسلام به بیان نعمات الهی پرداخت و به آنان فرمود: «خداوند ارض مقدس را برای شما نوشته است. بجنگید که به پیروزی میرسید» قوم او حاضر به تلاش و جنگ نشدند. حضرت موسی علیهالسلام هم دعا کرد که: خدایا! میان من و برادرم با قوم فاسق، جدایی بینداز. خداوند هم فرمود: چهل سال سکونت در این شهر برای آنان حرام شد.
بنابراین، مردم دنیا باید خواستار واقعی حضرت و عدالت گستری او باشند و حق و عدالت و بهرهوری از منافع و مواهب دنیا را برای همه بخواهند و در راه مبارزه با ظلم و پیاده کردن عدالت، تا آخر بایستند. در این صورت است که امام زمان (عج) ظهور میکند.
ما انسانها مسئولیت آماده سازی جنبش مهدوی را برعهده داریم
آیا امام زمان (عج) آمدنی است یا آوردنی؟
پاسخ به این پرسش که تقدیر مهدوی و رهایی بشر از بن بست جهانی، آیا خارج از اختیار آدمی قرار دارد یا آن که در حیطه اراده و جامعه انسانی است، منوط به پرسش از اراده انسانی و نقش آن در سرنوشت فردی و اجتماعی اوست. به این معنا که آیا انسان در تعیین سرنوشت خود، دارای اختیار و آزادی است یا نمیتواند دخالتی در آن داشته باشد؟
آن چه از متن دین درباره اختیار و اراده آدمی به دست میآید، این است که انسان، بی شک، در زندگی فردی و اجتماعی خود، اختیار دارد. خداوند میفرماید: «ان الله لا یغیر بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم» یعنی خداوند، سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد، مگر آن که آنان، آن چه را در خودشان است، تغییر دهند.
ظاهرا اراده الهی با خواست انسان همراه است. البته شکی نیست که در فرایند رفتاری انسان، علم و آگاهی خود انسان نسبت به خوبی یا بدی عمل، همین طور اختیارات دیگر انسانها در جامعه، و همین طور مسایل خانوادگی و نوع تربیتی که درگذشته انسان نسبت به او اعمال شده است، همه و همه، در نوع گزینش آدمی اثرگذار است، ولی در نهایت، این انسان است که پس از بررسیهای اجمالی یا تفصیلی و مطالعات ذهنی یا فطری و بالاخره با توجهی آگاهانه یا ناخودآگاهانه ، در نهایت امر، دست به گزینش میزند و چیزی را انتخاب میکند.
با این توضیح که دادم پاسخ به این پرسش آسان خواهد بود که آیا مهدویت را باید عینیت بخشید یا باید دست روی دست گذاشته با انتظاری مخرب و ویرانگر، چشم به راه ماند تا خود مسئله موعود عینیت پیدا بکند؟ بر این مبنا، باید گفت، امام زمان علیهالسلام امامی آوردنی است، همان طور که امام زمان، حقیقتی آمدنی و ظهور یافتنی است.
از این جهت که تا زمانی که شرایط برای جنبش جهانی فراهم نشود، او، هرگز، ظهور نخواهد کرد و در این بین، ما انسانها مسئولیت آماده سازی جنبش مهدوی را داریم تا با کسب معرفت نسبت به امام و دوره مهدوی، و با آگاهی دهی به جامعه انسانی برای ایجاد بستر توحیدی لازم، اراده جمعی و فردی خود را به کار بگیریم امام، آوردنی است، چرا که این بخش از مقدمات، بی شک، در اختیار ما انسانها نهاده شده است و بلکه از ما خواسته شده است که در این جهت گام برداریم و هرگز سستی و کاهلی از خود نشان ندهیم.
اما این که به حکم ضرورت، مسئله مهدویت در زندگی انسانی براساس حکمت الهی، نهادینه شده، و امری است که به طراح نظام هستی باز میگردد و اختیار انسانی در آن نقشی ندارد، امام، آمدنی است، یعنی، پس از آن که تمامی ارادههای انسانی، دست به دست هم داد، از سر اضطرار و آمادگی، در جست و جوی آن مهدی موعود برآمدند آن گاه خدای متعال، براساس حکمت و مصلحتی که همواره در کار نظام هستی و تدبیر الهی بوده است، اراده میفرماید و مسئله ظهور را رخصت میدهد.
البته، شکی نیست که زمینه اذن ظهور از سوی خدای متعال، در اختیار انسانها است، لیکن اصل اذن الهی، از اختیار آدمی بیرون است و باید دعا و ندبه کرد تا خدای متعال امر به ظهور کند. بر اساس سنت قرآنی، هر آن گاه که مسئله اضطرار آدمی به نهایت خود رسید، بدون تردید، اجابت الهی به دنبال آن خواهد آمد.
صاحبان قدرت، حیات خود را در فرو دست کردن مردم میدانند
در عصر نزدیک به ظهور، اوضاع و شرایط حاکم بر جامعه و مردم چگونه است آیا همه مردم از دین فاصله میگیرند یا این که به طرف دین، بیشتر میآیند؟
در عصر نزدیک به ظهور، اوضاع و شرایط حاکم بر جامعه و مردم را میتوان چنین ترسیم کرد:
ظلم، در جامعه فراگیر میشود البته، نه به این معنا که همه، ظالم و فاسد باشند، بلکه صاحبان ثروت و قدرت که حیات خود را در فرو دست کردن مردم میدانند از هر وسیله و راهی استفاده میکنند تا بر مردم سیطره یابند و از منافع جهان، بیشتر به نفع خود بهره ببرند.
از این رو، به استعمار و استثمار روی میآورند. یکی از راهبردها، گسترش فساد است؛ چرا که مردمی که در شهوات غوطه میخورند، دیگر روحیه ظلم ستیزی را از دست میدهند و چه بسا اصلاً ظلمی احساس نکنند.
انسانهای پاک و وارسته که نجات نهایی مردم را در آمادگی مردم و ظهور منجی میدانند، فعالیت و مجاهدت بیشتری در دو ناحیه میکنند: اول پالایش درونی خود تا برای یاری آماده باشند؛ چرا که منتظران مصلح، خود باید صالح باشند. دوم اطلاع رسانی به عموم مردم درباره جنایتهای صاحبان زر و زور و توجه دادن مردم برای آمادگی برای ظهور.
بنابراین میتوان گفت: عدهای از مردم، به نهایت درجه ظلم و فساد میرسند و عدهای دیگر، به اوج تقوا و دین رسیده و عموم مردم را متوجه مصلح و منجی میکنند و قابلیت پذیرش مصلح را ایجاد میکنند.
پیش از ظهور امام، معارف اسلام از ایران و قم به جهانیان صادر میشود
در هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) ایران اسلامی ما، در چه شرایط و موقعیت اجتماعی است؟
با توجه به روایات میتوان شرایط ایران را تا حدودی این گونه ترسیم کرد: دانش و معارف دین اسلام و مکتب تشیع، از ایران و قم، به جهانیان صادر میشود. لذا موقعیت علمی ایران ممتاز است و اصلیترین مرکز دین اهل بیت علیهمالسلام خواهد بود.
در روایتی از وجود مقدس امام صادق علیهالسلام نقل شده است: «به زودی، کوفه، از مؤمنان خالی میگردد و دانش مانند ماری که در سوراخش پنهان میشود، از آن شهر رخت میبندد. سپس علم ظاهر میشود در شهری به نام قم. آن شهر، معدن علم و فضل میگردد (و آن جا به سایر شهرها پخش میشود) به گونهای که باقی نمیماند در زمین، جاهلی نسبت به دین، حتی زنان در خانهها. این قضیه نزدیک ظهور قائم (عج) واقع میشود … علم، از قم به سایر شهرها در شرق و غرب پخش میشود و حجت بر جهانیان تمام میشود به گونهای که در تمام زمین، فردی پیدا نمیشود که دین و علم به او نرسیده باشد. بعد از آن، قائم علیهالسلام قیام میکند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان (ظالم و معاند) میشود؛ زیرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمیدارد، مگر وقتی که حجت را انکار کنند»
مردم ایران زمینه ساز ظهور خواهند شد
خیزش و جنبش بزرگی برای دعوت مردم به طرف دین، در ایران روی میدهد. از امام کاظم علیهالسلام نقل شده است: «مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق دعوت میکند. گروهی، دور او اجتماع میکنند که مانند پارههای آهناند و بادهای تند حوادث نمیتواند آنان را از جای برکند. از جنگ خسته نمیشوند و کناره گیری نمیکنند و بر خدا توکل میکنند. سرانجام، پیروزی برای متقین و پرهیزکاران است.».
شاید این حرکت، همان حرکتی است که از امام باقر علیهالسلام نقل شده است: «گویا میبینم گروهی از مشرق زمین، خروج میکنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمیشود. مجدداً، بر خواسته خود تأکید میکنند ولی جواب نمیشنوند. پس چون چنین دیدند، شمشیرها را به دوش میکشند، در مقابل دشمن میایستند تا حق به آنان داده میشود، اما این بار قبول نمیکنند، بلکه قیام میکنند و نمیدهند آن را (پرچم قیام را) مگر به صاحب شما »
هر انقلابی برای رسیدن به اهداف عالی خود، نیاز به مقدمه چینی دارد
انقلاب اسلامی ایران چه نقشی در امر قیام و فراهم کردن شرایط ظهور امام مهدی (عج) دارد؟
رسول خدا(ص) فرموده است: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون [یمهدون] للمهدی سلطانه» یعنی خروج میکنند گروهی از مردم از طرف مشرق پس آماده میکنند برای مهدی (علیهالسلام) حکومتش را.
هر انقلاب و نهضتی برای رسیدن به اهداف عالی خود، نیاز به یک سری مقدمات و آمادگیهایی دارد؛ و اساساً به ثمر رسیدن هر پدیده و حرکت اجتماعی، احتیاج به زمینهسازی و برنامه ریزی قبلی دارد. در غیر این صورت آن رخداد و حرکت یا شروع نمیشود و یا به پایان و نتیجه مطلوب نمیرسد.
در این میان روشن است که هر چه آن انقلاب بزرگ و گسترهاش وسیعتر باشد، اهمیت آمادگی و مقدمه چینی برای آن بیشتر احساس میشود.
دعوت و قیام جهانی و فراگیر حضرت ولی عصر علیهالسلام نیز نیاز به زمینهها و شرایطی دارد که بخشی از آنها را افراد جامعه اجتماع بشری مهیا میکنند.
اینجاست که یک حکومت و انقلاب برخاسته از متن جامعه که مبتنی بر احیای ارزشهای فراموش شده است و در راستای اهداف و شعارهای بلند حضرت بقیة الله الاعظم حرکت میکند میتواند شرایط و زمینه را برای ظهور حضرت در جهات مختلف مانند آمادگی روحی و روانی، آمادگی جسمانی و نظامی، بالا بردن سطح معرفت و شناخت نسبت به امام زمان (علیه السلام) و ... ایجاد کند.
امام خمینی(ره) انقلاب ایران را شروع انقلاب مهدی(عج) میدانست
همانگونه که امام راحل، معمار بزرگ انقلاب و بنیان گذار این نظام الهی فرمود: این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان علیهمالسلام است باید کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه دهد؛ قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را انشاء الله به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان میگذرد جلوگیری کند.
یا در جای دیگر میفرماید: ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی (ص) است به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلق حق، امام زمان علیهمالسلام هموار میکنیم.
امام خمینی(ره) در بخشی دیگر انقلاب ایران را شروع انقلاب مهدی میداند: انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم داری حضرت حجت علیهالسلام است که خداوند به همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.
اولین قدم برای نزدیک شدن به عهد ظهور مهدی موعود(عج) به وسیله ملت ایران برداشته شده است و آن ایجاد حاکمیت قرآن است.
مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی را موجب تسریع در ظهور ولی عصر(ع) میداند
مقام معظم رهبری در خطبه نماز جمعه سال 59 فرمود: ما باید بدانیم که ظهور ولی عصر (علیهالسلام) همان طوری که با این انقلاب ما یک قدم نزدیک شد، با همین انقلاب ما باز هم میتواند نزدیکتر شود؛ یعنی، همین مردمی که انقلاب کردند و خود را یک قدم به امام زمانشان نزدیک کردند، میتوانند باز هم یک قدم و یک قدم دیگر، و یک قدم دیگر، همین مردم خودشان را به امام زمان (علیه السلام) نزدیکتر کنند.
وی در جایی دیگر انقلاب را زمینه ساز حکومت مهدی علیهالسلام میداند: ...اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملتهای مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود(عج) به وسیله ملت ایران برداشته شده است و آن ایجاد حاکمیت قرآن است.
انقلاب اسلامی موجب پیشرفت حرکت انسانیت به سوی سر منزل تاریخ شد
مقام معظم رهبری رابطه این دو انقلاب را به روشنی میفرماید: انقلاب ما در راه آن هدفی که امام زمان علیهالسلام برای تأمین آن هدف مبعوث میشود و ظاهر میشود یک مقدمه لازم و یک گام بزرگ بوده است ما اگر این گام بزرگ را بر نمیداشتیم، یقیناً ظهور ولی عصر علیهالسلام به عقب میافتاد، شما مردم ایران و مادران شهید داده و پدران داغدار و افرادی که در طول این مبارزه زحمت کشیدهاند، بدانید و شما ای امام بزرگوار امت! بدانید که بهتر از ما میدانید، شما موجب پیشرفت حرکت انسانیت به سوی سر منزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولی عصر علیهالسلام شدید.
شما یک قدم، این بار را به منزل نزدیکتر کردید. با این انقلاب مانع را که همان دستگاه و نظام پلید در این گوشه دنیا بود و سرطان بسیار خطرناک و موذی و آزار دهندهای بود این را کندید و قلع و قمع کردید. خوب، حالا بعد از این چه کنیم؟ بعد از این تکلیف ما روشن است.
ورنیکا فاضلی مسیحیالاصل که به تازگی به دین اسلام گرویده، عصر امروز در همایش سبک زندگی اسلام در شهرستان نهاوند دین اسلام را کاملترین ادیان خواند و افزود: تأسی به این دین موجب عزت، سربلندی، امیدواری و نشاط میشود.
وی که به عنوان کمونیست در کشور آلمان زندگی میکرد و در آن ایام هیچ چیز جز مادیات برایش مهم نبود، ادامه داد: در زندگی کمونیستی، هدف انسانها فقط رسیدن به مادیات است که برای رسیدن به آن سالها زحمت میکشند اما ذرهای امید در زندگی آنها وجود ندارد.
این بانوی تازه مسلمان شده، دین اسلام را سرشار از محبت، عشق به انسان، معنویت و نشاط خواند و ابراز داشت: حقانیت دین اسلام باعث گرایش من به دین اسلام شد.
وی ادامه داد: دین اسلام برای همه نسلهای بشر حرفهای ارزشمندی برای گفتن دارد و هر روز که میگذرد چشم حقیقتبین انسان، حقایق بیشتری از احکام نورانی دین مبین اسلام را کشف میکند.
فاضلی ارزشگذاری به زن در دین اسلام را یکی از علل گرایش به این دین برشمرد و ابراز داشت: در غرب از زن به عنوان کالای بازاری بهره میبرند که این موضوع باعث تأثیرات منفی بر روند زندگی آنها شده است.
وی به مقام رفیع زن در دین اسلام اشاره کرد و ابراز داشت: این مقام، زمانی زیباتر و ارزشمندتر است که با گوهر حجاب و عفاف آراسته شود.