سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

چکیده

زوجین نسبت به یکدیگر حقوقى دارند که رعایت آنها براى داشتن روابط بهتر و زندگى مستحکم ضرورى است. دسته‏اى از آن حقوق، حقوق جنسى است که به سهم خود نقش بسزایى در تداوم زندگى زناشویى دارند. در دین مبین اسلام این حقوق مورد توجه قرار گرفته است. با شناخت صحیح و اجراى این حقوق، مى‏توان ضمن تداوم زندگى زناشویى، به برخى از شبهات مطرح در این زمینه پاسخ داد.
این مقاله با بهره‏گیرى از روش توصیفى ـ تحلیلى و با مراجعه به منابع متعدد اسلامى و همچنین برخى از یافته های علمى به بررسى حقوق جنسى زن و شوهر در اسلام و پاسخ به برخى شبهات مطرح در این زمینه می پردازد.
یافته های این تحقیق عبارت‏اند از:
1. حق جنسى هیچ ‏یک از زوجین در اسلام نادیده گرفته نشده است، هریک به تناسب خود حقوق و تکلیفى بر عهده دارند. 2. در مواردى که زن گرم‏مزاج بوده و بیش از یک بار در چهار ماه نیاز به ارضاى جنسى دارد، با استفاده از قاعده لاضرر و قاعده نفى حرج، مى‏توان احتیاطا شوهر را ملزم به ارضا یا طلاق نمود تا زن دچار ضرر و حرج نشود. 3. تحقیقات علمى نیز نشان مى‏دهد که حقوق جنسى تعیین شده در اسلام موافق طبع عمومى زن و مرد مى‏باشد.
کلید واژه ها: حقوق جنسى، زن و شوهر، تفاوت های زن و مرد، گرم‏مزاجى زن.

مقدّمه

هر کدام از زن و شوهر در برابر دیگرى حقوقى دارند که بى‏توجهى بدان‏ها به شکل درست و کامل، مى‏تواند نارضایتى و اختلاف در زندگى زناشویى را به دنبال داشته باشد، از جمله این حقوق، حقوق جنسى همسران است که رعایت آن توسط زوجین نقش بسزایى در استحکام روابط زناشویى خواهد داشت. در این مقاله برآنیم تا با نگاهى فقهى و تا حدى روان شناختی، حقوق جنسى زوجین را بررسى کنیم. در این مقاله مى‏کوشیم در سه بخش به این پرسش‏ها پاسخ دهیم:
1. حقوق جنسى‏واجب‏زن‏ و شوهر به ‏لحاظ ‏دینى کدامند؟
2. آیا اسلام همان‏گونه که به حق جنسى مرد توجه کرده، به حق جنسى زن نیز توجه کرده است؟
3. آیا تفاوت‏هایى که زن و مرد در زمینه حقوق جنسى دارند، با طبیعت آنها سازگار و هماهنگ است؟
4. یافته های علمى و روان شناختی در زمینه تفاوت های جنسى زن و مرد چه نظرى دارند؟
البته با توجه به اینکه حقوق جنسى مرد بسیار روشن است، به طور مختصر بدان اشاره مى‏کنیم و در ادامه به طور گسترده به بررسى حق جنسى زن از منظر فقهى مى‏پردازیم. در پایان نیز به یافته های علمى و روان شناختی در زمینه تفاوت های جنسى زن و مرد اشاره خواهیم کرد.

1. حق جنسى شوهر

از دو جنبه و با نگاهى فقهى مى‏کوشیم حقوق جنسى شوهر را بررسى کنیم:

الف. حق تمکین

زن بدون عذر شرعى نمى‏تواند از نزدیکى کردن شوهر جلوگیرى کند.(1)
به طور کلى یکى از حقوق شوهر بر زن، حق تمکین جنسى است و صرف‏نظر از برخى استثناها، به ویژه موارد ضرر داشتن (مفهوم فقهى ضرر)، بودن زن یا شوهر در حالت احرام، روزه واجب، بودن زن در حالت حیض یا نفاس و...، محدودیت قابل‏توجهى براى این مسئله در نظر گرفته نشده است.(2)
مستندات: دلایل متعددى براى این مسئله ارائه شده است که سه نمونه را ذکر مى‏کنیم:
1. یکى از آیاتى که در این زمینه مى‏توان از آن استفاده کرد، آیه 223 سوره بقره است: «نِسَآؤُکُم حَرثٌ لَّکُم فَأتُوا حَرثَکُم أَنَّى شِئتُم وَقَدِّمُوا لأَنفُسِکُم وَاتَّقُوا اللّهَ وَاعلَمُوا أَنَّکُم مُلاَقُوهُ وَبَشِّرِ المُؤمِنِینَ»؛ زنان شما کشتزار شمایند، پس از هر سو و هر وقت که خواستید به کشتزار خود درآیید و (با نیت اکتفاء به حلال در مقابل حرام و طلب فرزندى صالح از این عمل، ثوابى) براى خودتان پیش فرستید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد و مؤمنان را مژده بده.
البته در صورتى مى‏توانیم از این آیه براى حق تمکین شوهر استفاده کنیم که واژه «أَنَّى» در آیه به معناى زمانى باشد.
در این‏باره در تفسیر المیزان مى‏خوانیم: «کلمه "انى" از اسماى شرط است، که مانند کلمه "متى" در خصوص زمان استعمال مى‏شود. البته گاهى در مکان هم به کار مى‏رود. حال اگر در آیه موردبحث به معناى مکان باشد، معنا چنین مى‏شود: "شما به کشتزار خود وارد شوید، از هر محلى که خواستید"، و اگر به معناى زمان باشد، معنایش این مى‏شود: "شما هر وقت خواستید به کشتزار خود بروید."(3) و به هر معنا که باشد، مى‏خواهد اطلاق را برساند؛ مخصوصا با قید (شئتم) این اطلاق روشن تر به چشم مى‏خورد. این را هم باید بدانیم که آوردن جمله "زنان شما کشتزار شمایند" قبل از بیان "فاتوا حرثکم" و نیز تعبیر از زنان براى بار دوم به (کشتزار)، خالى از این دلالت نیست که مراد توسعه و آزادى دادن در عمل زناشویى است.(4)
به هر حال، در صورتى که «أَنَّى» در این آیه به معناى زمان باشد ـ همان‏گونه که على‏بن ابراهیم در تفسیر قمى(5) و سیدمحمد شیرازى در تبیین قرآن آن را به معناى زمانى دانسته‏اند(6) ـ مى‏توان از آیه براى اثبات حق تمکین نیز استفاده کرد؛ زیرا در این صورت، آیه بر این معنا دلالت مى‏کند که هر زمان خواستید، مى‏توانید با زنانتان آمیزش کنید، و این همان چیزى است که مرد بر اثر حق تمکین، به آن مى‏رسد.
نکته: در این آیه زنان به مزرعه تشبیه شده‏اند، و چه بسا این تشبیه براى بعضى سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمى از نوع بشر، چنین تعبیرى به کار برده است؛ در حالى که نکته باریکى در این تشبیه نهفته است. در حقیقت، قرآن مى‏خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد که زن وسیله ارضاى شهوت و هوسرانى مردان نیست، بلکه وسیله‏اى براى حفظ حیات نوع بشر است ـ همان‏گونه که گیاهان در کشتزار رشد مى‏کنند و ادامه حیات مى‏دهند، انسان‏ها نیز به وسیله وجود زنان متولد شده و نسل شان ادامه مى‏یابد ـ این سخن هشدارى براى آنان است که جنس زن را بازیچه یا وسیله هوسبازى مى‏دانند.(7)
2. در روایتى که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: «زنى به نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: یا رسول‏اللّه حقّ مرد بر زوجه‏اش چیست؟ فرمود: آنکه او را فرمان ببرد و از نافرمانى‏اش بپرهیزد و از مال شوهر (بدون رضاى او) چیزى به فقیر ندهد، و نیز بدون اجازه او روزه مستحبى نگیرد، و او را از کامیابى مانع نشود، هرچند بر جهاز شترى سوار باشد، و از خانه‏اش بدون رخصت وى خارج نشود که اگر بدون اجازه از منزل بیرون رفت، فرشتگان آسمان و فرشتگان زمین و فرشتگان غضب و رحمت همگى او را لعنت کنند تا به خانه‏اش باز گردد... .(8)
3. در روایت دیگرى از امام باقر (علیه السلام) مى‏خوانیم:
«امیرمؤمنان (علیه السلام) درباره مردى که با زنى ازدواج کرده و مهریه زن را به عهده گرفته بود به شرط آنکه اختیار کامگیرى و طلاق با او (یعنى با زن) باشد، فرمود: زن با سنّت مخالفت نموده و متولّى امرى گشته که اهلش نبوده؛ بعد حکم فرمود: که صداق به عهده مرد است و جماع و طلاق نیز به دست اوست و این سنّت است.»(9)
همان‏گونه که مى‏بینید در روایت اول آمده است که او را از کامیابى منع نکند (حتى اگر سوار بر جهاز شترى باشد) و در روایت دوم است که حق جماع به دست مرد است.
با دقت در متن این دو روایت به راحتى مى‏توان حق تمکین را براى مرد اثبات کرد؛ زیرا با توجه به اینکه حق جماع به دست مرد است، مى‏تواند در هر زمان که خواست با زن نزدیکى کند و از سوى دیگر، زن هم نمى‏تواند او را از کامیابى منع کند و این مسئله همان چیزى است که مرد در حق تمکین به آن مى‏رسد.
البته توجه داشته باشیم که این حکم مربوط به زمانى است که زن عذر شرعى نداشته باشد.

ب. اختیار فسخ عقد در مواردى خاص

اگر به سبب برخى بیمارى های واگیردار یا کاستى های جسمى زن در اندام های تناسلى، امکان بهره‏گیرى جنسى براى شوهر فراهم نشود، او مى‏تواند عقد ازدواج را فسخ کند و این نیز گواه روشنى بر این مطلب است که اسلام حق جنسى مرد را به رسمیت شناخته است.(10)
براى نمونه، اگر زن دچار قرن(11) باشد شوهر خیار فسخ دارد؛ یعنى مى‏تواند عقد ازدواج را فسخ کند. البته این عیب، زمانى مجوز فسخ است که معلوم شود پیش از عقد بوده باشد، و اما اگر بعد از عقد حادث شود، مجوز فسخ نمى‏شود.(12)

پی نوشت ها :

*دانش ‏پژوه کارشناسى ارشد روان شناسی بالینى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏ سره.
1ـ سیدروح‏اللّه خمینى، رساله توضیح‏المسائل، با حواشى سید عبدالکریم موسوى اردبیلى، ص 263.
2ـ حسین بستان، اسلام و تفاوت های جنسیتى، ص 26.
3ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 2، ص 141.
4ـ سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، ج 2، ص 318.
5ـ ر.ک: على‏بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، تحقیق سیدطیب موسوى جزائرى، ج 1، ص 73.
6ـ ر.ک: سید محمدحسین شیرازى، تبیین‏القرآن، ج 1، ص 46.
7ـ ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 2، ص 141.
8ـ محمدبن على صدوق، من لایحضره الفقیه، ترجمه على‏اکبر غفارى، ج 3، ص 438؛ ج 5، ص 85.
9ـ همان، ج 3، ص 425؛ ج 5، ص 67.
10ـ ر.ک: حسین بستان، همان، ص 27.
11ـ قرن گوشت یا غده و یا استخوانى است که در دهانه رحم روییده مى‏شود و از عمل وطى جلوگیرى مى‏کند، بلکه اگر جلوگیرى هم نکند و تنها مایه نفرت و گرفتگى خاطر مى‏شود.
12ـ سیدروح ‏اللّه خمینى، تحریرالوسیله، ج 4، باب نکاح، ص 85و86.

منابع محفوظ است
 




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 اردیبهشت 10 :: 8:23 عصر :: نویسنده : شمس
یکی از منابعی که از دیرباز در مباحث انتقادی درباره «جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی»مورد استفاده قرار گرفته است کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می باشد.
دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت کمال پذیری زن و وجود ارزشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی پایه انگاشته اند.
و دسته دیگر با تأکید برمنزلت و مقام کرامت والای زن، کلام حضرت را منافی با منزلت و جایگاه حقیقی وی پنداشته اند.
اما یک بررسی اجمالی در سیره حضرت ثابت می کند که آن حضرت علیرغم سنت جاهلیت به شخصیت و مقام زن احترام بسیار می گذاشته است. او نه تنها در خانه شریک زندگی همسر خود بوده است بلکه مردان را نیز به پاسداری از حرمت و حقوق زنان توصیه کرده و کوششهای ایشان را در اداره خانه و تربیت فرزندان ارج نهاده است. در بیان کرامت و منزلت زن همین بس که او را مظهر جمال و عطوفت الهی معرفی نموده و می فرماید:
«المرأة ریحانه و لیست بقهرمانه»1
«زن گل خوشبوی زندگی است و نباید کارهای دشوار را براو تحمیل کرد».
در کلامی دیگر از زن به عنوان امانت الهی(2)یاد شده است که همچون امانتهای دیگر خداوند ارزشمند و قابل احترام می باشد و باید آن چنانکه شایسته امانت گذار .است از او محافظت و نگهداری شود.
امام علی علیه السلام پیش از هر مکتب مادی طرفدار زن، مدارا با زنان را تحت هر شرایطی حتی در صورت بدرفتاری و اهات لازم و ضروری دانسته و خشونت و تعرض به او را محکوم نموده است.
«فداروهن علی کل حال»(3)
در بررسی های روانشناختی و تحلیل های رفتار اجتماعی زن، تأثیر تربیتی چنین شیوه ای را اثبات نموده است. نقشی که زن در تربیت و پرورش نسل بشری ایفا می کند جایگاه ممتاز و منحصر به فرد او را در نظام خلقت مشخص می سازد.
قرآن برای بیان نقش زن در سعادت و تربیت فرزندان، همسران حضرت نوح و لوط را مثال می زند که چه بسا به سبب عدم صلاحیت آنان، فرزندانشان به کفر کشیده شدند.(4)
حضرت علی علیه السلام به جهت آگاهی و اعلام همین جایگاه ممتاز است که حتی وجود پدری همچون خود با آن همه رشادتها که تاریخ از او سراغ دارد-فاتح خیبر، قاتل عمروبن عبدود..را برای داشتن فرزندی دلیر و نیرومند کافی نمی داند. از اینرو عدم دلاوری محمد حنفیه را به مادر او نسبت داده و برای داشتن فرزندی شجاع و مبارز از عقیل می خواهد که همسری شایسته برای او برگزیند.
حضرت به احیای حقوق زن-سیاسی، اقتصادی-فرهنگی و تربیتی -اجتماعی...توجه خاصی مبذول می فرمود. افزون برآنکه مردان را به رعایت حقوق زنان توصیه و در بعضی موارد مجبور کرده است، در جهت بالا بردن سطح آگاهی و شناخت زنان از حقوق خویش نیز تلاش نموده است تا آنجا که معاویه را نیز به اقرار و اعتراف واداشته است .
در بررسی خطبه ها ضمن مردود شمردن تمام تحلیلهایی که عایشه را تنها مصداق آن و یا سند خطبه را مورد خدشه قرار داده اند توجه به چند نکته ضروری است.
الف-هیچکدام از تفاوتهای موجود بین زن و مرد جنبه ارزشی ندارد.
ب-بسیاری از گزاره های نهج البلاغه قضایای خارجی است نه قضایای حقیقی.
ج-تبیین خطب باید با تکیه به قرآن و سیره عملی حضرت و ادله مذکور در متن روایت انجام گیرد.
در ذیل این برسی مباحثی از قبیل ادراکات زن، ارث زن، شر بودن او، وجوب اجتناب از او...مطرح گردیده است . به عنوان نمونه در بحث ادراکات ابتدا به اثبات تساوی وجود عقل در زن و مرد پرداخته و سپس قوی بودن احساسا ت و عواطف در زن، که لازمه مسؤولیت سنگین او و تعیین کننده جایگاه ممتاز او در جهان هستی است، مانعی برای رشد فعالیت عقلی او ذکر شده است.
دلیلی هم که در روایت بر نقص عقل ذکر شده عدم پذیرش شهادت زنان است که قابل تطبیق براین تحلیل است؛ زیرا از دیدگاه روانشناسی دو عامل مهم در فراموشی حافظه، احساسات و هیجانات و شرم و حیا و عفت می باشد.
هر قدر شخص بیشتر تحت تأثیر احساسات و هیجانات قرار گیرد یا مأخوذ به حیا و شرم گردد به همان نسبت، حوادث و وقایع به خاطر سپرده را زودتر فراموش می نماید.
لکن قوی بودن عاطفه و احساسات در زن نه تنها نقص او نیست بلکه نقش عاطفه در تجلی و ظهور انسانیت برتر از عقل نظری است و تعبیر لطیف و ظریف قرآن از ابزار ادراک غیر حسی به فؤاد-به جای عقل-نیز مؤید مطلب است.

مقدمه

امروزه محرز است که شرکت همگانی مردم برای توسعه پایدار و قابل کنترل لازم و اجتناب ناپذیر است. زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. آنان ذخیره های انسانی مهم و ارزشمندی برای سازندگی، اعتلای معنوی و مادی کشور محسوب می شوند و شرکت ایشان در فعالیتهای اجتماعی در حوزه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از لوازم اساسی رشد کشور و از آرمانهای انقلاب اسلامی تلقی می شود.
آنچه که موجب بالارفتن میزان مشارکت زنان در جامعه می شود احترام به حقوق و شؤون ایشان است. بدون شناخت ویژگی های روانی، اخلاقی، نیازها، توانایی ها و ظرافتهای دنیای شگفت انگیز بانوان و آگاهی از جایگاه حقیقی آنان در نظام هستی استفاده از عواطف، ادراکات، و توانهای جسمی و روحی زنان مقدور نیست. اما علی رغم پژوهشها و کوششهای انجام گرفته هنوز سؤالات و شبهاتی در این زمینه اذهان جوانان را به خو مشغول داشته است. یکی از منابعی که از دیرباز در مباحث اخلاقی درباره جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی به آن استناد شده است کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می باشد. دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت کمال پذیری زن و وجود ار زشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی مایه پنداشته اند؛ گروهی دیگر با تأکید برکرامت و منزلت زن کلام حضرت را منافی با مقام و جایگاه حقیقی زن انگاشته اند.
اکنون سؤال این است ، واقعیت چیست؟ در نگرش علی علیه السلام زن چگونه موجودی است؛ سلوک اجتماعی و سیره عملی حضرت کدام نظریه را تأیید می کند؛ آیا در طول زندگی حضرت می توان موردی یافت که عمل و کردار حضرت به گونه ای بوده است که با کرامت انسانی و مقام و منزلت زن منافات داشته باشد؟عکس العمل حضرت در برابر عایشه بعد از جنگ جمل و شکست او چگونه بود؟
در برابر دشمنیها و توطئه های او، حضرت چه رفتاری داشت؟آیا از حضرت در رابطه با کرامت و منزلت زن کلام صادر نشده است؟!در زمینه حقوق زن چطور؟!او در صورت صدور ، جمع بین این اقوال چگونه ممکن خواهد بود؟و خلاصه آنکه آیا زن در دیدگاه علی علیه السلام موجودی ارزشمند و والا و برخوردار از حقوق انسانی است یا برعکس موجودی پست و بی ارزش است؟
مقاله حاضر با اعتراف به بضاعت مزجاة برای پاسخ به پرسشهایی از این قبیل در سه فصل تدوین گردیده است:فصل اول متکفل بیان «کرامت و منزلت زن از دیدگاه حضرت علی علیه السلام»می باشد. در فصل دوم حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی زن در نگاه حضرت تبیین گردیده است.
فصل سوم نیز سخنان و کلمات حضرت را که ظاهر آنها به نحوی منافی کرامت زن دانسته شده مورد مطالعه و بررسی قرار داده است.

کرامت و منزلت زن

شناخت زن و منزلت او در حقیقت، شناخت انسان و کرامت اوست. زن در آفرینش در بعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است، تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست. قرآن کریم به صراحت از این حقیقت پرده برمی دارد و در اولین آیات سوره ای که نساء نامیده شده می فرماید:
«یا ایها الذین اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منها رجالاً کثیراً و نساء...».
آیت ا...جوادی آملی در ذیل آیه می فرمایند:
منظور از نفس در آیه کریمه همان گوهر، ذات و واقعیت شیء است و مراد از آن روح، جان و روان نیست. این مثل آن است که گفته می شود«فلان شیء فی نفسه»چنین است یعنی در ذات و هستی اصلی خود چنین است یا گفته می شود«جائنی فلان نفسه»یعنی فلان کس خودش آمده است. بنابراین آیه دلالت دارد که همه انسانها از هر صنف، خواه زن و خواه مرد، از یک ذات و گوهر آفریده شده اند. زیرا کلمه «ناس»شامل همگان می شود. پس حضرت حوّا از همان ذات و گوهری آفریده شده که حضرت آدم علیه السلام از آن آفریده شده است، نه از گوهر دیگر و فرع برمرد و زاید و طفیلی وی و ...».(5)
خداوند حکیم به جهت اهمیت مطلب و ثبوت آن در اذهان و رفع هر گونه شبهه در آیات متعددی آن را ذکر نموده است.(6)
آیه ای که می فرماید:
«و من آیاته خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها»(7)
نیز دلالت دارد که ازواج و همسران شما مانند شما هستند و این مثل آیه ای است که می فرماید:
«إذ بعث فیهم رسولا ً من أنفسهم».(8)
از بیان آیات روشن شد که آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و هیچ مزیتی برای مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست. اگر در بعضی روایات مزیت این چنینی ذکر شده است یا از جهت سند نارساست و یا از جهت دلالت ناتمام است.(9)
اینکه زن از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام دارای چه مقام و منزلتی است مبتنی براین است که در بینش حضرت، انسان از چه مقام و جایگاهی برخوردار است؛ زیرا پیامبر و ائمه اطهار علیه السلام تنها برای هدایت مرد نیامده اند بلکه برای هدایت انسان آمده اند و فصلی که عهده دار بیان ارزشها و ضد ارزشهاست هرگز موصوف آنها را بدن نمی داند؛ یعنی بدن نیست که مسلمان یا کافر، عالم یا جاهل، متقی یا فاجر، صادق یا کاذب...می باشد به عبارت دیگر زن بودن یا مرد بودن مربوط به پیکر است نه جان روح. تعلیم و تربیت و تهذیب و همه ارزشها از آن نفس است و نفس غیر از بدن و بدن غیر از نفس است. حقیقت انسان
صفحه 140@
که نفس و روح است نه زن است و نه مرد.
اما اگر چه زن و مرد از نظر خلقت دارای موقعیت یکسانی هستند لکن به جهت مسؤولیتهای متفاوتی که در عرصه حیات دارند هر یک دارای ویژگی های خاصی نیز می باشند که مهمترین ویژگی های زن در دیدگاه حضرت علی علیه السلام عبارتند از:

الف)مظهر جمال و مهر الهی

زن مظهر عاطفه و مهر الهی است و از آنجا که معمولاً عاطفه بیش از قهر کارساز است، خداوند نیز عالم را بر محور محبت اداره می کند، راه محبت کوتاهترین و سهلترین راه در جهت تقرب الی الله می باشد. زن راه محبت را بهتر از مرد درک می کند. قرآن کریم بعد از بیان آرامش زن و مرد، زن را در ایجاد آرامش اصل دانسته و مرد را مجذوب مهر زن معرفی می کند.
«و من آیاته ان خلق لکم من أنفسکم ازواجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینهما مودة...»(10)
منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن همانا مودت رحمتی است که خداوند بین آنها قرار داده است. این مودت و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزه در جنس مخالف است که در حیوانها هم موجود است و حتی در حیوانات وحشی گاهی بیش از انسان یافت می شود. پس راز اصیل آفرینش زن چیزی غیر از گرایش غریزی و اطفای شهوت خواهد بود. و از این رهگذر است که زن محبوب رسول اکرم صلی الله علیه و اله واقع می شود:
«حبّب الی من دنیا کم النساء و الطیب و قرة عینی فی الصلاة».(11)
در پرتو همین نگرش است که حضرت علی علیه السلام می فرماید:
«فان المرأة ریحانة...»(12)
چه تعبیر لطیف و زیبایی!چه نکته ها و حکمت هایی که در این تشبیه زیبا نهفته است. زن گل هستی است. گل مظهر محبت و عشق و صفاست. گل کانون طراوت و شادابی است. گل معطر و منشأ بوی خوش است.
حضرت با یک جمله کوتاه اما پرمعنی به چند ویژگی اساسی زن اشاره می کند،ویژگی هایی که بیانگر راز افرینش او و تعیین کننده نقش او در هستی است. زن با توجه به آن می تواند بسیاری از مسؤولیتهای خود در زندگی را درک کند. تعدادی از این ویژگی ها عبارت است از:
1ـ زن آرامش بخش زندگی است.
2-طراوت و شادابی جهان از اوست.
3ـ زن زیبایی بخش هستی و دور کننده کدورتها و ناملایمات زندگی است.
4ـ زن عطر هستی است.
5ـ زن لطیف و ظریف است نباید کارهای مشکل و دشوار را براو تحمیل کرد.
6ـ زود افسرده و پژمرده می شود نباید عواطف و احساسات او جریحه دار شود.
هم چنانکه باغبانی مهربان و توانا لازم است تا از گل مراقبت نماید تا طراوت و شادابی خود را از دست ندهد، جامعه و به ویژه خانواده باید توجه و مراقبت خاصی را نسبت به دختران و زنان مبذول دارند، از اینرو اسلام با دستورات و احکام سازنده خود تدبیرات لازم را در این زمینه اندیشیده است.
با اینکه اسلام زنها را به حجاب دعوت می کند اما از عاطفه زن به عنوان یک محور تربیتی استفاده می کند. اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضایل به صحنه می آورد تا معلم عاطفه، رقت، درمان، لطف، صفا، وفا...باشد. دنیای کنونی به ویژه غرب، حجاب را از زن گرفت تا زن به بازار بیاید و غریزه را تأمین کند. زن وقتی با سرمایه غریزه به جامعه آمد دیگر معلم عاطفه نیست فرمان شهوت می دهد نه دستور گذشت. آنها زن را آزاد کرده اند و مسخّر غرائز شده اند؛ یعنی آن هنر و فضیلت و جمال خدادادی که به نام عاطفه، رحم، رقت، به زن داده شده از آن محرومند و آنچه را که خدا به طبیعت زن داد آن را بر خود مسلّط کرده اند.
آیت الله جوادی آملی در این رابطه تشبیه زیبا و گویایی دارند:
«عاطفه است که بنیان مرصوص را نگه می دارد هرگز نمی شود کاخی ساخت که همه اش از آهن و سنگ سخت باشد بلکه یک ملاط نرم نیز لازم است تا سنگهای سرد و سخت و آهن های متصلّب را در آغوش خود جا بدهد. زن مظهر عواطف و احساسات است و اگر عاطفه را از جامعه گرفتید مثل آن است که این ملاطها را از لابه لای این دیوارها و آجرها و سنگها برداشته اید که رفتن این ملاطها همان و سقوط ساختمان همان».(13)
اگر چه این بحث شیرین از زوایای گوناگون قابل بررسی است اما حضرت در کلامی دیگر تأکید دارند که نباید عواطف و احساسات صرف مبدء تمام انفعال و رفتار زن باشد بلکه بهره گیری زن از زیبایی های ظاهری وجودی اش در تمام مراتب باید به گونه ای باشد که جلوه گاه و محل ظهور عقل باشد یعنی استفاده صحیح و درست از اندام زیبایش، بهره گیری از عاطفه و محبت و احساس، روی آوردن به آرامش بدن و لباس و ظرایف گفتار و عملش آیه و نشانه عقل می باشد.
«عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقلوهم....»(14)
یعنی ظهور فعلی عقل زن در بهره گیری صحیح از جمالش امکان پذیر است و جمال زن باید مظهر اندیشه و جوهره عقل باشد. هیچگاه این کلام حضرت نکوهش زن نیست. ممکن است بیان حضرت معنای دستوری داشته باشد نه وصفی، بدین معنی که حضرت در مورد توصیف دو صنف از انسان نیستند که بفرمایند عقل زن در جمال او خلاصه می شود و جمال مرد در عقل او تعبیه شده است بلکه معنای آن این است که زن موظف است یا می تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار ارائه دهد چنانکه مرد می تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد.

مناع نزد نگارنده موجود است
 




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 اردیبهشت 10 :: 8:22 عصر :: نویسنده : شمس

 

نقش زن در عصر غیبت
مقدمه.
قال رسول الله (ص) : «المهدی طاووس اهل الجنّه علیه جلابیب النور (2)» رسول خدا (ص) فرمودند: مهدی طاووس بهشتیان است که هاله‌ای از نور او را احاطه کرده است. زمین هیچ گاه از حجت خالی نبوده است همه‌ی مردم در هر زمانی با حجتی از حجت‌های الهی سر و کار داشته‌اند روز قیامت هم هر امتی دنبال حجت خدا در عصر خودش خواهد رفت. این حقیقتی است که قرآن کریم به ما آموخته است (یوم ندعوا کل اناس بامامهم) (3) (روز قیامت) روزی است که هر امتی را همراه با امامش فرا می‌خوانیم. اکنون تمام سخن در این است که اگر امام زمان (عج) خود را وجود مقدس حضرت حجه بن الحسن العسکری - ارواحناله الفداه- بدانیم و مطیع بی چون و چرای این ولی معصوم خدا باشیم امید می‌رود که در قیامت همراه آن بزرگوار باشیم. اظهار ارادت به محضر حضرت ولی عصر (عج) از یک سو و نیازمند شناخت آن وجود مقدس و جایگاه ایشان در عالم هستی است و از سوی دیگر مستلزم شناخت خویشتن خویش و وظایفی است که در قبال آن یگانه هستی بر عهده داریم شناخت و آگاهی صرف کافی نیست و اقدام عملی در پاسخ به انتظارات خالق هستی در طرح ریزی رابطه محب و محبوب لازم است. اما رسالت‌هایی که یک زن برای حضور در اردوگاه یاوران حضرت مهدی و ایفای نقش در جامعه مهدوی بر عهده دارد، بدون شناخت میزان اعتماد خداوند به زنان و توانمندی‌هایی که در آنان به ودیعه نهاده، پیمودن پله‌های نردبان ایمان در ذهن زن مسلمان را دشوار و ناممکن می‌سازد. آنچه که یک زن منتظر برای حضور یاری گرانه خویش در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی به منظور زمینه سازی ظهور می‌بایست انجام دهد متوقف بر آن است که آشنایی کافی با اجتماع و جایگاه خویش در عرصه‌های مختلف اجتماعی داشته باشد.

جایگاه زن در اسلام.

زن در دنیای امروز به نوعی دیگر به دوران جاهلیت جاهلان بازگشته و با عناوینی فریبنده همچون همتایی با مرد، آزادی، حق انتخاب و بهره مندی از حقوق بشر به کارگری ارزان و ملعبه‌ای بی هدف برای مردان و سیاستمداران مبدل گردیده و از انسانیت خویش فاصله‌ی بسیار گرفته است. زن متمدن امروز اگر در منصب و مقامی است، بازیچه‌ی سردمداران و حاکمان سیاست پیشه است. شخصیت و عفت زن امروز در هیچ مرحله‌ای و با هر مقامی مصون از دست برد شیاطین و سوء استفاده آنان نیست. با انحطاط زنان، خانواده نیز از هم گسیخته و ریشه‌ی اجتماع در حال پوسیدن و سقوط است پس انقلابی به سان انقلاب رسول الله (ص) لازم است تا انسان بالاخص زن را به مقام انسانیتش بازگردانیده و به تعالی و ترقی واقعی و حقیقی برساند. شیعه از زمان پیامبر (ص) به وعده‌های آن حضرت و قرآن یقین داشته و همواره چشم‌انتظار این انقلاب بوده و هست و در پی آن موقعیت زن غیر از موقعیت و انحطاط او در این زمان خواهد بود. پیامبر، زن را که در دوران جاهلیت انسان محسوب نمی‌شد و از هر گونه حقوق انسانی محروم بود و گاه بدان جهت که حضورش ننگ محسوب می‌شد هنوز چشم نگشوده زنده در گور می‌خفت، حیاتی جدید بخشید و او را انسانی مشابه مرد معرفی نمود که دارای حقوق و مزایایی است. زن را که تا آن زمان به سان سایر اموال مرد به دیگران هدیه می‌شد و یا به عنوان ارث بین فرزندان ردّ و بدل می‌گشت صاحب حقوق و اموال خویش قرار داد. اسلام مقام زن را تا آنجا بالا برد که پیامبرش با او بیعت کرد و او می‌توانست در صحنه های پیکار علیه شرک در مقام تعلیم و تعلم یا پرستاری مجروحان کارزار و تشویق مردان به یاری پیامبر و تربیت پاکبازی در راه دین و انسانیت حاضر شود. زن اسلامی، خود محیی شریعت و مدافع آن در تمامی عرصه‌هاست و از این راه به مقام عالی انسانیت وارد می‌شود و برتر از ملک و حوری بهشتی می‌گردد؛ زیرا در تمام این عرصه‌ها شخصیت و عفت و قداست خانواده را نیز حافظ است و از جهتی نقش او فراتر از مرد گشته و خود انسانی است که انسان می‌آفرینند؛ و انسان پرورش می‌دهد و به تعبیر امام راحل از دامن اوست که مرد به معراج می‌رود. لکن در گذر زمان نه تنها در جوامع غیر اسلامی که در جوامع اسلامی نیز بار دیگر به نوعی زن از حقوق انسانی‌اش محروم گشته. برخی او را در کنج خانه زندان کرده و از تعالی و ترقی فکری و فرهنگی و اقتصادی باز می‌دارند و عده‌ای او را از خانه و خانواده جدا ساخته و به پشت فرمان ماشین و هواپیما و عمق معدن‌ها و پشت دستگاه‌های کارخانه‌ها فرستاده‌اند و دیگری به نوعی دیگر او را بازی داده و از حقیقت خودش دورمی سازد. (4)حضرت ختمی مرتبت در جامعه‌ای که زن عنصری پست و همچون کالا قلمداد می‌شد دست به یک انقلاب عظیم سیاسی- فرهنگی زد و در چند نوبت همچون در بیعت عقبه که قبل از هجرت انجام گرفت و نیز در فتح مکه با زنان بیعت نمود. سخنان گهربار پیامبر اکرم(ص) در توصیف و تجلیل از بانوانی چون مریم، خدیجه کبری، آسیه و به ویژه حضرت فاطمه(ع) که رضایت و خشم خداوند را به رضایت و خشم فاطمه پیوند می‌دهد، برگ دیگری از صفحات درخشان ارزشمندی ومنزلت زن در اسلام است اینکه قرآن کریم، مریم(ع) را زنی کامل، دارای عصمت و هم سخن با فرشتگان دانسته است نشان از آن دارد که زن می‌تواند تمام حجاب‌ها را درنوردد و به قله کمالات برسد و بالاخره، انتخاب حضرت فاطمه(س) برای مباهله، با وجود حضور مدعیان و در نظر گرفتن ایشان به عنوان محوری در میان اصحاب کساء که آیه‌ی تطهیر در شأن آنان فرود آمد نیز به بهترین شکل نمایان گر جایگاه زن در اندیشه‌ی اسلامی است.(5)

جایگاه زن در جامعه‌ی مهدوی

انقلاب جهانی موعود چنانکه از وعده‌ها و نامش هویداست تحول عظیمی را در جهان ایجاد خواهد نمود و کل عالم را در زیر پرچم اسلام واقعی و تعالیم حیات بخش آن قرار خواهد داد که در پی آن جامعه‌ی زنان نیز از این تحول عظیم مستثنا نبوده و به جایگاه واقعی خویش برگردانده خواهد شد. قضاوت و علم ما نسبت به حوادث آن زمان که برگرفته از روایات موجود در زمینه‌ی مهدویت و قرائن و شواهد تاریخی از صدر اسلام است را از جهاتی می‌توان تحولات ایران و جهان پس از قیام اسلامی امام خمینی (ره) و تحولات چشمگیر جامعه‌ی زنان پس از انقلاب جهانی مهدی دانست.(6)اگر در روایات آماده شدن افراد جامعه برای پذیرش حکومت جهانی حضرت مهدی(عجل الله تالی فرجه الشریف) به عنوان یکی از نشانه‌های ظهور ذکر شده، بدون تردید سخن از این نسل مؤمن و آماده، بدون هنرنمایی و ایفای نقش زنان به عنوان تربیت کنندگان این نسل، سخنی گزاف و دور از واقع خواهد بود.لذا جایگاه و نقش زنان در جامعه مهدوی از حیث جایگاه فردی و نقش آنان در عرصه‌های خانوادگی و تأثیرات آنان بر اجتماع در پیش و پس از ظهور قابل بررسی می‌باشد.برخی از زنان، چنان شایستگی و منزلتی می‌یابند که جزو اصحاب و کارگزاران ویژه‌ی حضرت مهدی می‌گردند به گونه‌ای که پاره‌ای از روایات می‌گوید: در میان یاران آن حضرت 50 زن وجود دارد.(7)

سیمای زنان در آخرالزمان

بر احدی پوشیده نیست که اگر زن ارزش والای خود را بشناسد و به وظایف سنگین خود عمل کند. گرانبهاترین و درخشنده‌ترین ستاره‌ی افق زندگی و پرارج‌ترین گوهر رشته‌ی هستی است که پایه و اساس هر فضیلت است و بدون او رشته‌ی خانواده‌ها در هم گسسته، طومار جامعه در هم می‌پیچد زیرا زن حلقه‌ی اتصال و رمز تداوم نسل بشری است که پاک‌ترین بعد زندگی است.اگر زنان یک جامعه از شناخت وخویشتن ناتوان گردند و از صراط مستقیم منحرف شوند و به صورت چراگاه هوس‌های مردان هوسران و ابزار و ادوات تمایلات نفسانی افراد پست و بی‌اعتبار در آیند و از کرامت خدادادی خود تنزل نمایند چنین جامعه‌ای در سراشیبی سقوط قرار گرفته به زندگی حیوانی نزدیک شده است. خداوند زن را گوهر گرانبهایی آفریده که همچون دیگر گوهرها در پوشش و محل امن بوده او نباید آنقدر تنزل کند که زیر نگاه‌های هر رهگذر چشم چرانی پایمال گردد! هنگامی که مسئله زن در این بخش بازگو می‌شود فاتحه‌ی رهایی جامعه خوانده می‌شود و دیگر امیدی به نجات نسل آینده از این بلای خانمان سوز نیست زیرا زن در عصر ما کرامت خود را فراموش کرده، تنها به زیبایی ظاهر پرداخته، همه‌ی هم و غمش رسیدن به آرایش تن و اندام و در دام انداختن چند نگاه پست و جلب کردن چند چشم چران هوسران شده است به کسی که از جمالش گفت و گو کند تمایل می‌کند، به کسی که در کمین عفتش سنگر گرفته باشد تسلیم می‌شود و در برابر چند جمله‌ی فریبنده و به ظاهر آراسته زانو می‌زند.هنگامی که زن این چنین کرامت خود را فراموش کند، برای جامعه هیچ امیدی نمی‌ماند زیرا حلقه‌ی اتصال او در هم گسسته و نصف شیرین جامعه که رمز و بقای نسل بشری نیز هست فاسد گشته و ارزش والای خود را از دست داده، با فساد این قشر دیگر امیدی به صلاح قشر دیگر نیست که فساد آن‌ها ساری هست و به قشر دیگر نیز سرایت می‌کند و جامعه را به فساد می‌کشد.عذر بعضی از زنان امروز در این ابتذال چیست؟ چرا جز به هوس و ولگردی نمی‌اندیشد؟ چرا کرامت و فضیلت خود را فراموش کرده است؟ چرا تلاش آنان منحصر به این شده که خود را به صورت مرد در آورده؟مگر با تغییر لباس و پوشیدن جامه‌ی مرد، تغییر جنسیت و تغییر ماهیت می‌دهد؟ مگر زن‌های زمان ما نمی‌دانند که مردها نیازی به این ابتذال زن‌ها ندارند، بلکه نیاز شدیدی به زنی دارند که کرامت خود را فراموش نکرده باشد و بتواند همسر خوبی برای شوهر خود و مادر خوبی برای فرزندانش و اسوه و الگوی خوبی برای جامعه‌اش باشد؟زنی که تمام برجستگی‌های بدنش را در برابر دیدگان نسل چشم چران به نمایش گذاشته، دیگر جذبه‌ای ندارد زیرا عادی شده، ارزان شده، نیازی به جستجو ندارد. در سر هر کوی و برزن به تعداد فراوان یافت می‌شود. دیگر آن شکوه، هیبت، کشش، کرامت و جذبه‌ی زن‌های عفیف را ندارد که دل مرد را تسخیر کند و دیدگان او را جلا دهد و زندگانی او را صفا بخشد و کانون خانواده را گرم کند و رشته‌ی اتصال و تداوم نسل بشری را محافظت کند. وضع رقت بار و مبتذل زن در عصر ما چیزی نبود که از نگاه نافذ رسول اکرم (ص) و اهل بیت طیب و طاهر آن سرور پوشیده بماند به سان کسی که با دیدگانی نافذ و قلبی بصیر در پایتخت‌های اروپا و آمریکا گشته باشد و وضع تأثرانگیز زن قرن بیستم را در میان کلمات گرانقدرش تشریح کرده، خطر ناشی از آن را گوشزد نموده است و امت اسلامی را از فرو رفتن در این منجلاب فساد بیم داده است.(8)واقعیتی که انکار ناپذیر می‌باشد این است که زن عصر آخرالزمان را که می‌بایست درخشنده‌ترین ستاره افق زندگی و پرارج ترین گوهر هستی و پایه و اساس هر فضیلت و حلقه اتصال و رمز تداوم نسل بشری باشد تا سر حد چراگاه‌های مردان هوسران و ابزار و ادوات تمایلات نفسانی آدم‌های پست تنزل داده‌اند.(9)

سیمای زنان آخر الزمان در روایات

پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:«کیف بکم اذا فسد نساؤکم و فسق شبّانکم ولم تأمروا بالمعروف بل امرتم بالمنکر و نهتم عن المعروف و اذا رأی‌اتم المعروف منکرأ و المنکر معروفا؟ فقیل له: ویکون ذلک یا رسول الله ؟ فقال نعم وشرٌ من ذلک !»(10)چگونه می‌شود حال شما هنگامی که زنان شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرایند شما نیز به جای امر به معروف، امر به منکر و نهی از معروف نمائید. معروف را منکر خیال کرده، منکر را معروف پندارید پرسیدند: آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد؟ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: آری و بدتر از آن!آنگاه در توصیف زن‌های عصر ما که در آستانه‌ی ظهور و روزگار رهایی قرار گرفته‌ایم چنین می‌فرمایند:«اذا شارکت النساء ازواجهنَّ فی التجاره حرصاً علی الدنیا(11)» هنگامی که زنان برای طمع دنیا در داد و ستد همسرانشان شرکت کنند.امروز تجارت زنان بسیار رایج است برخی به صورت استقلالی و برخی به صورت مشارکت در تجارت همسرانشان به داد و ستد و تجارت اشتغال دارند.«یشتبه الرّجال بالنساء و النساءُ بالرجال(12) » مردها خود را به صورت زنان و زن‌ها خود را به صورت مردان در می‌آورند. اگر ویژگی‌های بدن دختران، چون ظرافت بدن و برجستگی‌های مختلف آن نبود چه بسا دختران امروز با پسران اشتباه می‌شدند.«لعن الله المشتبهات من النساء بالرّجال و المشتبهینَ من الرجالِ بالنساءِ(13)» لعنت خدا بر زنانی که خود را به صورت مرد در می‌آورند و مردانی که خود را به صورت زنان در می‌آورند. زیرا آنان از ناموس خلقت و آئین فطرت بیرون رفته‌اند و نظام آفرینش را زیر پا نهاده با سرشت خویش در افتاده‌اند.« اذا تزنیت النساء بثیاب الرجال و سلب عنهنَّ قناع الحیاء(14)» هنگامی که زن‌ها جامه‌ی مردان را بپوشند و پوشش حیا از آنان گرفته می‌شود.اما از مرحله‌ی جامه‌ی جنس مخالف پوشیدن گذشته و فاتحه‌ی پوشش حیا را خوانده‌ایم امروز جامه‌ی عفت و پوشش حیا نشانه‌ی خرافه پرستی و علامت ارتجاع به شمار می‌آید.« لعن الله الرّجله من النساء(15)» خداوند لعنت کند زنی را که خود را به صورت مرد جلوه می‌دهد.این لعنتی است که از زبان پیامبر رحمت(ص) نثار زن معاصر شده است آیا چقدر از زنان عصر ما را شامل می‌شود؟ هنگامی که وضع جامه پوشیدن زن معاصر را مشاهده می‌کنیم با این شلوارهای تنگ که تمام برجستگی‌های بدن را به نمایش می‌گذارد و با این کمربندهای پهن و زخمت که چگونه این چنین سفت و سخت به کمر بسته‌اند و با این پاپیون‌ها... کمتر می‌توان تشخیص داد که او دختر است نه پسر، و بهتر می‌توان تشخیص داد که دایره لعنت از زبان پیامبر(ص) چقدر وسیع است. «اذا رأی‌ات النساء یبذلنَ انفسنهنَّ لاهل الکفر(16)» هنگامی که زنان را می‌بینی که خود را در اختیار کافران گذارند در میان زنان ناآگاه به تعداد اندک و در میان زنان تحصیل کرده و روشن فکر به تعداد فراوان از این جرثومه‌های فساد یافت می‌شوند که خود را در اختیار بیگانه بگذارند و به این تباهی مباهات نیز می‌کنند و اسم آن را آزادی و پشت پا زدن به آداب و رسوم و تقالید می‌گذارند.(17)و در حدیث دیگری نیز امام صادق(ع) می‌فرمایند: در آن زمان، زنان را می‌بینی که از بذل خود به کفار هیچ واهمه‌ای ندارند.آمار بالای دختران از برخی ممالک اسلامی که خود را در معرض فروش در بازارهای تجارت دختران جوان در کشورهای اروپایی قرار می‌دهند، حکایت از تحقق این روایت دارد.(18)امام علی (ع) می‌فرمایند:« انَّ البهائم هم‌ها بطونُها و انّ السباع هم‌ها العدوانُ علی غیرها و انَّ النساء همّهنَّ زینه الحیاه الدنیا و الفساد فیها. انّ المؤمنین مستکینونَ انّ المؤمنین مشفقون انَّ المؤمنین خائفون» همانا تمام حیوانات در تلاشی پرکردن شکمند و درندگان در پی تجاوز به دیگران و زنان بی ایمان تمام همتشان آرایش زندگی و فساد انگیزی در آن است اما مؤمنان فروتنند، همانا مؤمنان مهربانند . همانا مؤمنان از آینده ترسانند.(19)در حدیثی که در بسیاری از کتب دانشمندان اهل سنت آمده چنین می‌خوانیم پیامبر هنگامی که آیه (59) سوره‌ی مریم نازل شد(فخلف من بعدهم خلفٌ اضاعوا الصَّلوه واتَّبعوا الشهواتِ فسوف یلتونَ غیّاً(20) فرمودند : یکون خلف من بعد ستین سنه اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیاً ثم یکون خلف یقرئون القرآن لا یعدوا تراقیهم، و یقرء القرآن ثلاثه مؤمن و منافق و فاجر» بعد از شصت سال افرادی به روی کار می‌آیند که نماز را ضایع می کنند و در شهوات غوطه ور می‌شوند و به زودی نتیجه‌ی گمراهی خود را خواهند دید و بعد از آن گروه دیگری روی کار می‌آیند که قرآن را (با آب و تاب) می‌خوانند ولی از پیشانی آنان بالاتر نمی‌رود؛ چون نه از روی اخلاص است و نه از روی تدبر برای اندیشه به خاطر عمل بلکه از روی ریا و تظاهر است و یا قناعت کردن به الفاظ و به همین دلیل آنها به مقام قرب خدا بالا نمی رود.(21)قابل توجه اینکه اگر مبدأ شصت سال را هجرت پیامبر(ص) بگیریم درست مطابق بر زمانی می‌شود که «یزید» بر اریکه‌ی قدرت نشست و سالار شهیدان امام حسین(ع) و یارانش شربت شهادت نوشیدند و بعد از این باقیمانده‌ی دوران بنی امیه و دوران بنی عباس است که اسلام را به نامی قناعت کرده بودند و از قرآن به الفاظی، پناه می‌بریم به خدا که ما جزء چنین گروه ناخلفی باشیم.(22)

راه نجات از گذرگاه صعب العبور آخرالزمان

پس از آشنایی با شرایط سخت و دشوار دوران آخر الزمان این سئوال پیش می‌آید که آیا خداوند در تدبیر خلقت بشریت را با هجم سنگین شیاطین، تنها و رها گذارده است؟ آیا نبی رحمت امت خویش را بدون پشتیبان و ابزار دفاعی لازم به دست طوفان‌های وحشتناک ایمان برانداز آخرالزمان سپرده است؟ دشواری‌ها و سختی‌های دوران آخرالزمان و وضعیت اسف بار زن در دوران معاصر و نیز آنچه از وضعیت زنان در آخر الزمان که در روایات مورد اشاره قرار گرفته، بهترین عامل ایجاد انگیزه در زن منتظر برای خیزش و حرکت به سمت شناخت راه‌های مصون ماندن از این وضعیت هولناک می‌باشد.

شناخت، تنها راه نجات بخش

آنچه از مشاهده آموزه‌های ادیان الهی استفاده می‌شود این است که همه آن‌ها درصدد آشنایی امت عصر خویش با توحید، نبوت، عدل و معاد بوده‌اند. مکتب اسلام علاوه بر معرفی آموزه‌های فوق بر مسئله‌ی ولایت و اهمیت آن تأکید فراوان نموده است به گونه‌ای که از سوی خداوند حتی مشروعیت خاتمیت رسول اکرم(ص) تکمیل گردیدن دین و تمام شدن نعمت منوط به معرفی «ولی» منصوب از جانب خداوند از سوی پیامبر(ص) شده است. ارزش ولایت و امامت در نزد آموزه‌های اسلام به اندازه‌ای است که در منابع حدیثی شیعه و سنی با عبارات متعدد این سخن از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که :«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه(23)» هر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.مرگ جاهلیت اشاره به مردن در حال کفر، نفاق و ضلالت است زیرا خصوصیت دوران جاهلیت این بود که کفر، نفاق، جهل به معارف اسلامی، توحش و خشونت بر جامعه حاکم بود به خاطر این نقش ممتاز ولی خدا و امام در رهایی از تاریکی‌هاست که مسلمین در عصر غیبت و دوران آخرالزمان به خواندن «دعای غریق» و این فراز از آن دعا سفارش شده‌اند.(24)«اللهمَّ عرَّفنی حجتک فانّک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی. اللهمّ لاتمتنی میتة جاهلیة ...» بار خدایا حجت خود را به من شناسان که اگر حجت خود را به من معرفی نکنی از دینم گمراه می‌شوم، خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران...(25)پس روشن است که امت اسلام در گردنه‌های صعب العبور آخرالزمان به حال خود واگذار نشده اند وجود مقدس حضرات معصومین (علیهم السلام) بهترین کشتی نجات برای انسان‌ها هستند.

پیوند امام شناسی با خداشناسی

خداوند جن و انس را برای عبادت و معرفت خدا آفرید و هدف خلقت چیزی جز معرفت خدا نیست این معرفت صرفاً با بندگی خدا حاصل می‌شود و رسیدن به این مقام، مستلزم تسلیم و تصدیق اولیای الهی است «من عرفکم فقد عرف الله: هرکس شما اهل بیت را شناخت، خدا را شناخته است.»(26)امام هادی(ع) این طریقه منحصر به فرد معرفت و آشنایی را چنین توصیف می‌کند:« من اراد الله بدءکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجّه بکم: هر که عزم خدا کرد با شما شروع می‌کند و هر که موحد شد از شما آموخت و هرکه قصد خدا نمود به شما روی آورد»(27)سیر آفاق و انفس در پرتو نور آن‌هاست و تنها راهی که به قرب الهی منتهی می‌شود. تنها نشانه کمالی که از دین خدا قرار داده شده است و تنها تابلوی تجلی تمام اسماء و صفات حضرت حق، حجج الهی بوده و هستند و پیمودن راه خدا تنها به اطاعت از ایشان است حال که اهمیت جایگاه ولایت و منحصر بودن شناخت صحیح خدا از طریق اهل بیت روشن شد معنای این کلام نورانی امام حسین( (ع) در پاسخ فردی که مورد چیستی معرفت خدا می‌پرسید مشخص می‌شود. حضرت فرمودند: « اگر اهل هر زمانی امام واجب الاطاعة خود را بشناسد معرفت به خدا را پیدا می‌کند.»(28)

بهره مندی از آثار و برکات ولایت پذیری

ائمه اطهار(علیهم السلام) هر یک همچون بهاری سرشار از طراوت و زیبایی، زمستان سرد و بی روح را شکوه و جلمی بخشند این بهاران در همه ابعاد زندگی زمستان زدگان، اثرگذار است اینکه در ادعیه، آنان را چنین مورد خطاب قرار می‌دهیم که «اسلام علی ربیع الانام و نضره الایی‌ام» سلام بر بهاران زندگی مردمان و طراوت روزگاران حاکی از آثار و برکات وجودی آنان است.این طراوت بهاران برای برخی موقتی و همچون فصلی در کنار فصل‌های دیگر زندگی آنان است و برای برخی سراسر حیات آنان را در بر می‌گیرد. هدایت الهی از طریق وجود مقدس ائمه اطهار به دو گونه جاری می‌شود کلیه انسان‌ها و حتی اجنه از آغاز حیات خویش از «هدایت ابتدایی» برخوردار خواهند بود و چنانچه وظایف خویش را نسبت به این لطف فراگیر الهی انجام دهند و به واسطه چنگ زدن به ریسمان الهی نجات یابند از مرحله بعدی هدایت، تحت عنوان «هدایت پاداشی» برخوردار خواهند شد.اصولا معنای ولایت آن است که «ولی» و «سرپرست» عهده دار امور کسانی شوند که ولایت آن‌ها را بر عهده دارد اگر در احکام شرعی، معامله کودک نابالغ پذیرفته نیست و یا کسی که در معاملات اقتصادی ناتوان است و سفیه محسوب می‌شود می‌بایست از طریق پدر یا حاکم شرع و یا فرد دیگری که «قیم» و «ولّی» اوست امور خود را انجام دهد به خاطر ناتوانی کودک و سفیه و توانمندی قیم و ولی است. اگر مانیز خود را محتاج اهل بیت بدانیم و مقام آنان را درک کنیم و از آنان اطاعت کنیم آنان ولی و عهده دار تمام امور مادی و معنوی ما می‌شوند. انسان معتقد و مطیع ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) در ابعاد فردی و اجتماعی برخوردار از آثار و برکات این انوار مقدس می‌شود در ابعاد فردی این تمسک به ولایت انوار الهی شخصیت ممتازی را به فرد هدیه داده در روح او طمأنینه و آرامش می‌آفریند. در بعد اجتماعی نیز، جامعه معتقدین به ولایت معصومین جامعه‌ای است که در آن همبستگی و همنوایی و نیز رعایت هنجارهای دینی در حد بسیار بالایی وجود دارد و نظم و امنیت بیشتری حکم فرماست.(29)
یاری امام عصر (عج)
همه‌ی شیعیان امام شناس اعم از زن و مرد موظف به یاری امام زمانشان هستند همه باید در عمل، مبلّغ دین باشند چرا که وظیفه‌ی تبلیغ و معرفی امام زمان خاص مردان نیست و بانوان نیز باید در امر تبلیغ و معرفی امام زمان با مردان سهیم باشند پس برای اینکه بتوانند این وظیفه‌ی خویش را به خوبی ادا کنند باید در درجه اول خودشان عامل به دستورات دین باشند و روح ورع یا مراقبت دین را در خود تقویت نمایند کسی که می خواهد با عمل خود به تبلیغ دین بپردازد باید تا آنجا که می‌تواند ورع و دین داری را رعایت کند؛ برخی از این رعایت‌ها ویژه‌ی خانم‌هاست که متأسفانه گاهی اوقات آن چنان که شایسته‌ی زنان شیعه است رعایت نمی‌شود و این عدم رعایت اگر رواج پیدا کند سبب می‌شود که بعضی از ارزش‌های صحیح در میان افراد متدین به صورت معکوس جلوه کند. اما کسانی که می‌خواند واقعاً امام زمان خود را یاری کنند باید در درجه اول وظایف خود را خوب بدانند و سپس با عمل به آن‌ها رضای اهل بیت را جستجو نمایند حتی اگر به مخالفت با آنچه در بین مردم رایج است بیانجامد و با ارزش‌های ساختگی در جامعه تعارض داشته باشد در اینجا به بیان برخی از مسائل می‌پردازیم که مخصوص بانوان است و به دینداری آن‌ها مربوط می‌شود تا انشاء الله بتوانند با آگاهی بهتر نسبت به وظایف خویش راه پیاده کردن ورع را بیشتر بشناسند و به آن کامل‌تر عمل کنند: سیره‌ی عملی حضرت زهرا(س) می‌تواند بهترین منبع برای خانم‌ها در جهت شناخت وظایف خاص ایشان باشد از امام صادق(ع) نقل شده است که: امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) نزد پیامبر رفتند تا ایشان در مورد وظایف خاص هر کدام حکم فرمایند. پیامبر(ص) چنین فرمودند که حضرت فاطمه کارهای داخل منزل را انجام دهند و امیرالمؤمنین وظایف خارج از منزل را بر عهده گیرند ایجا بود که حضرت زهرا فرمودند: « فلا یعلم ما داخلنی من السرور الّا الله بِاکفائی رسول الله تحمُّلُ رِقابِ الرّجال». جز خدا کسی نمی‌داند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه پیامبر خدا تماس و برخورد داشتن با مردها را از عهده‌ی من برداشتند.(30)

رعایت عفت در ارتباط با نامحرم

مرد و زن نامحرم با یکدیگر باید طوری عفت را رعایت کنند که مطمئن شوند در حرام واقع نمی‌شوند در اینجا به ذکر نمونه‌ای از خلاف عفت در ارتباط با نامحرم می‌پردازیم که آن «دست دادن با نامحرم» است. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: « من صالح امراهً حراماً جاء یوم القیامه معلوماً ثم یؤمر به الی النار» کسی که با زن نامحرمی دست بدهد روز قیامت در حالی محشور می‌شود که به غل و زنجیر کشیده شده سپس دستور می‌دهند که او را در آتش بیندازید.(31) مرحوم آیت الله سید محمد باقر سیستانی(ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی تصمیم می‌گیرد برای تشرف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا را بخواند، یکی از جمعه‌های آخر، نوری را از خانه‌ای نزدیک به مسجد مشاهده می‌کند به سوی خانه می‌رود می‌بیند حضرت ولی عصر(عج) در یکی از اتاق‌های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه‌ای قرار دارد که پارچه‌ای سفید روی آن کشیده شده است ایشان می‌گوید هنگامی که وارد شدم اشک می‌ریختم سلام کردم حضرت به من فرمودند: « چرا این گونه به دنبال من می‌گردی و این رنج‌ها را متحمل می‌شوی؟ مثل این باشید( اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم » بعد فرمودند : این بانویی است که در دوره کشف حجاب در زمان رضاخان پهلوی هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد.(32)

پرهیز از نگاه شهوت آلود

امام صادق(ع) فرمودند:« النظره سهمٌ من سهام ابلیس مسمومٌ و کم من نظره اورثت حسرهً طویلهً« نگاه حرام تیر مسمومی از تیرهای شیطان است و چه بسا نگاه‌هایی که حسرت طولانی را به دنبال می‌آورد. همچنین می‌فرمایند: «النظره سهمٌ من سهام ابلیس مسمومٌ من ترک‌ها لله عز و جل لا لغیره اعقبه الله امناً و ایماناً یجد طعمه» نگاه حرام تیری مسموم از تیرهای شیطان است که هر کسی به خاطر خدا نه غیر خدا از آن چشم بپوشد خداوند آرامش و ایمانی که طعم آن را بچشد بلافاصله به او عنایت می‌فرماید.( 33)این پاداش از بزرگ‌ترین نعمت‌های خدا در دنیاست که انسان می‌تواند از طریق ورع به دست آورد و اگر به نیت یاری امام زمانش باشد پاداش یاری امام هم به آن داده می‌شود که بسیار شیرین و لذت بخش تر خواهد بود.(34)

پاک سازی روح و تزکیه نفس

مهم‌ترین نکته برای کسانی که می‌خواهند امام زمان ارواحنا فداه را یاری کنند آن است که باید روح خود را از صفات رذیله پاکسازی و تزکیه نفس کنند.روح انسان تا آلوده به صفات رذیله است شیطان را یاری می‌کند زیرا هر یک از صفات رذیله، ( از هفتاد و پنج صفت رذیله‌ای که ممکن است در انسان وجود داشته باشد) لشکری از لشکرهای جهل و شیطان هستند و بدیهی است وقتی یک لشکر یا قسمتی از یک لشکر دشمن در کشور ( که منظور در اینجا کشور روح است) باشد، یاری کننده فرمان خود یعنی شیطان و جهل خواهد بود نه یاری کننده امام زمان که فرمانده تمامی لشکرهای عقل است.شخصی که هنوز مرض حسادت، خودخواهی، ریاست طلبی، دنیادوستی و ... دراو وجود دارد طبیعی است که براساس این صفات، اعمال خود را انجام می‌دهد و هر عملی که برخواسته از این صفات باشد به نفع شیطان و در جهت یاری او تمام می‌شود و لشکرهای او را تقویت می‌نماید. بنابراین همه‌ی انسان‌ها خصوصاً شیعیان و بالاخص طلاب علوم دینی که می‌خواهند حق و عدالت را یاری کنند باید تزکیه نفس کرده و ذره‌ای از صفات رذیله در خود باقی نگذارند و در بست در اختیار حجت خدا حضرت بقیة الله ( ارواحنا فداه) باشند.(35)

آیا زنان جزء یاران امام هستند؟

بدون تردید نقش زنان در تاریخ اسلام، نقش بسیار مهم و تعیین کننده‌ای بوده و هست. در صدر اسلام، زنانی چون نسیبه را مشاهده می‌کنیم که در جنگ احد از رسول خدا (ص) دفاع می‌کرد و در این راه زخمی گردید و نیز در جنگ احد، بدن امام علی (ع) پر از زخم شده بود به طوری که بدن آن حضرت از شصت جا جراحت سخت برداشت پیامبر اکرم (ص) دو زن را به نام سلیم و ام عطیه مأمور مداوای حضرت علی (ع) نموده و آن‌ها طبق مأموریت به زخم بندی مشغول شدند.(36)هم چنین نقش پر اهمیت زهرای اطهر (س) در دفاع از حریم ولایت و رسوایی غاصبان خلافت امری است روشن و معلوم. زنان در انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) نیز دارای نقش مهمی هستند چنانچه ملاحظه می‌شود برخی زنان چنان فعال و پویا می‌نمایند که نه تنها در رسالت اصلی خود که آماده سازی تربیت جامعه مهدوی است سرافراز عمل می‌نمایند و علی رغم دشواری‌های دینداری در آخرالزمان نه تنها ایمان خویش را با صلابت حفظ نموده و نسلی مهدی باور را تربیت می‌کنند بلکه در عرصه‌های فعالیت دولت جهانی حضرت نیز کارگزاری و یاوری ایشان را بر عهده می‌گیرند.(37)

حضور پنجاه زن

اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان می‌شتابند آن‌هایند که در آن ایام می‌زیسته‌اند و همانند دیگر یاران امام (ع)، به هنگام ظهور در حرم امن الهی به خدمت امام (ع) می‌رسند. در روایتی است که جابر جعفی از امام باقر (ع) نقل می‌کند: « به خدا سوگند سیصد و سیزده نفر که پنجاه نفر زن در میان آن‌ها هستند بدون قرار قبلی، مثل تکه‌های ابر که به سرعت باد در حرکتند یکی پس از دیگری وارد مکه می‌شوند و گرد هم می‌آیند و آن مصداق همین آیه‌ی شریفه است که فرمود: ( اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً انَّ الله علی کل شی ءٍ قدیرا) هر جا باشید خداوند شما را گرد هم آورد که او بر هر کاری تواناست.(38)نعمانی از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمودند: « به خدا سوگند! سیصد و اندی خواهند آمد و پنجاه نفر زن نیز در میان آنان است». حضرت در ادامه در میان ویژگی‌های این 313 نفر فرمودند: «هم النجباء و الفقها فی الدین» و آنان برگزیدگان، قضاوت کنندگان، حاکمان و فقیهان در دین می‌باشند که این خصایص حکایت از منزلت و جایگاه این 50 زن برگزیده دارد.(39)

زنان آسمانی

دسته دوم چهارصد بانوی برگزیده هستند که خداوند برای حکومت جهانی حضرت ولی عصر(ع) در آسمان ذخیره کرده است و با مظهر آن حضرت به همراه حضرت عیسی (ع) به زمین می‌آیند چنانچه از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که «عیسی بن مریم، به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته‌ترین افراد روی زمین خواهد آمد»(40).در اینکه این زنان از امت‌های پیشین هستند یا امت اسلامی زمان پیامبر (ص) و معصومین (علیهم السلام) هستندیا از دوران‌های مختلف و از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده‌اند و برای عهده داری منصبی در حکومت حضرت یا برای مسائل دیگر می‌آیند؟ این‌ها پرسش‌هایی است که این حدیث ازآن چیزی نمی‌گوید.

رجعت زنان

عده ای دیگر از کسانی که یاری گر حجت بن الحسن (عج) می‌باشند، زنان برجسته ای هستند که بار دیگر زنده شده و رجعت می‌نمایند برخی از این زنان نام و نشانشان در متون دینی آمده است و برخی دیگر، فقط از آمدنشان خبر داده شده است. طبری در دلائل الائمه از مفضل بن عمر نقل کرده که امام صادق (ع) فرمودند: « همراه قائم، سیزده زن خواهند بود ... عرض کردم نام آن‌ها را بفرمائید. فرمودند: قنواء رشید هجری، ام أیمن، حبابه والبیه، سمیه (مادر عمار یاسر)، زبیده‌ام خالد احمسّیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنیّه(41)».




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 اردیبهشت 10 :: 8:20 عصر :: نویسنده : شمس

ائمه (ع) به مناسبت های مختلف تعالیم و رهنمودهای بهداشتی و تغذیه ای را بیان کرده اند . راجع به چگونگی و انتخاب نوع مصرف آب هم روایات مختلفی به ما رسیده است . 

 امام رضا (ع) در مورد طریقه صحیح مصرف آب دستورالعملهای مفید و راهگشایی ارائه کرده اند. آن حضرت می فرماید: آب‌های شور و آب‌های سنگین موجب یبوست معده می‌شود و آب برف و آب یخ برای غالب مزاج‌ها مضر و خطرناک است. 
 
هرکس می‌خواهد معده‌اش او را آزار ندهد،در میان غذا خوردن آب ننوشد تا این غذا خوردن تمام شود و هر که آب میان غذا بنوشد رطوبت در بدنش جای گرفته و معده‌اش ضعیف می‌شود و رگ‌ها نمی‌توانند انرژی غذا را جذب کنند زیرا هرگاه آب پشت سرهم نوشیده شود معده برزگ می‌شود. (1) 
 
امام رضا (ع) همچنین می فرماید: نوشیدن آب سرد پس از غذاهای گرم و شیرینی‌جات دندان‌ها را از بین می‌برد. 
 
*هرکه می‌خواهد دندان‌هایش فاسد نشود شیرینی نخورد مگر این که پس از آن تکه نانی بخورد. 
 
*آب گرم را هرگاه هفت مرتبه بجوشانی و از ظرفی به ظرف دیگر ببری از بین برنده‌ی تب، نیرودهنده‌ی ساق‌ها و مچ پاها می‌باشد. 
 
*آب سرد حرارت بدن را فرو می‌نشاند، صفرا را آرام می‌سازد، غذا را هضم می‌کند، پس مانده‌ای را که در سر معده هست ذوب می‌سازد و تب را از میان می‌برد. 
 
*امام (ع) درباره معرفی آب خوب می فرماید: بهترین آبها برای نوشیدن آبی است که چشمه آن را از سمت مشرق و سبک و روشن باشد و گرامی ترین آبها علاوه بر صفات فوق آن است که محل پیدایش و خروج آن در تابستان از طرف طلوع خورشید باشد. 
 
سالمترین و بهترین آنها آبی است که از محل خود بجوشد و مجرای آن شکاف تپه ها و کوههای خاکی باشد. (3) 
 
در طب الرضا آمده که دومین ماه سال رومی نیسان است که بعد از آزار واقع می شود و در ویژگی های آن نوشته: نیسان سى روز است، در این ماه روزها بلند مى‏شود، مزاج فصل بهار در آن نیرومند مى‏شود، خون به جنبش مى‏آید، بادهاى شرقى در آن وزیدن می گیرد.(4) 
 
نیسان از بیست و سوم فروردین شروع و تا سى روز ادامه دارد (بنابراین قسمت عمده ماه نیسان، مقارن اردیبهشت ماه است و کمى از آن در آخر ماه فروردین قرار دارد .(از بعضى از روایات استفاده مى شود، بارانى که در این ماه از آسمان نازل مى گردد، خواص و آثار فراوانى دارد و اگر کسى مقدارى از آن را در ظرف پاکى جمع کند و سوره ها و دعاهاى زیر را بر آن بخواند... 
 
هر کس از آن آب بخورد، از بیمارى هاى گوناگون جسمانى و اخلاقى رهایى مى یابد و به قدرى در این روایت آثار و برکات،براى آن ذکر شده است که انسان در شگفتى فرو مى رود.(5) 
 
سوره ها و دعاها از این قرار است: 
1ـ سوره حمد. 2ـ آیة الکرسى. 3ـ قل یا أیّها الکافرون. 4ـ سبّح اسم ربّک الاعلى. 5ـ قل اعوذ برب الفلق. 6ـ قل اعوذ بربّ النّاس. 7ـ قل هو اللّه احد، هر کدام را هفتاد مرتبه مى خوانى. 
همچنین ذکرهاى: 
1ـ لا اله الاّ اللّه. 2ـ اللّه اکبر. 3ـ اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد. 4ـ سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر هر کدام را هفتاد مرتبه.(6) 
 
پی نوشت ها: 
1. بحارالانوار، ج59 ، ص 32 
2. بحارالانوار، ج59، ص306(رساله ذهبیه) 
3. بحارالانوار، ج59 ، ص 324. 
4. طب الرضا(طب و بهداشت از امام رضا ) ص 51. 
5. زادالمعاد، صفحه 532-534 
6. زاد المعاد، صفحه 534



موضوع مطلب :


دوشنبه 92 اردیبهشت 9 :: 5:19 عصر :: نویسنده : شمس

با توجه به افزایش هزینه ثبت نام حج گاهی افراد برای انجام فریضه حج به دنبال گرفتن قرض و یا وام هستند که در این زمینه علما نظرات فقهی مختلفی را مطرح کرده اند.

 با توجه به افزایش قیمت حج، عده‌ای استطاعت مالی خود را برای انجام فریضه حج از دست دادند؛ اما برخی برای ادای این فریضه الهی اقدام به گرفتن وام و یا قرض می‌کنند در صورتی که بر اساس نظر فقها تحصیل استطاعت و گرفتن قرض برای حج واجب نیست و اگر کسی استطاعت مالی نداشته باشد تکلیفی برای ادای حج ندارد.
 
با این حال افرادی که در نظر دارند با دریافت قرض و یا وام حج خود را به جای بیاورند باید به چند نکته توجه داشته باشند.
 
 
امام خمینی(ره) در مسئله 20 مناسک فرموده‌اند: اگر کسی با قرض به حج مشرف بشود، ولو اینکه بتواند با سهولت آن را ادا کند، حج او حجه الاسلام محسوب نخواهد شد.
 
نظربه دوم، نظر فقهایی همچون حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، آیت الله العظمی زنجانی، مرحوم آیت الله العظمی خویی و مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی است که گفته‌اند: قرض واجب نیست اما اگر کسی قرض کرد و به سهولت و آسانی و بدون مشقت بتواند این قرض خود را ادا کند، حج او حجه الاسلام است.
 
نظریه سوم، نظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی است که می‌گوید: کسی که قرض بگیرد حجش حجه الاسلام محسوب نمی‌شود مگر آن که معادل وام اموال داشته باشد که از محل آن بتواند بدهی خود را به آسانی بپردازد که در این صورت مستطیع و کفایت از حجه الاسلام می‌کند.
 
نظریه چهارم، نظر آیت الله العظمی سیستانی است که می‌فرماید با قرض کسی مستطیع نمی‌شود مگر اینکه این قرض و وام دارای أجل بعید باشد؛ یعنی وقت پرداخت این قرض آن قدر دور است که عقلا به آن توجه نکنند که در این صورت حج بر چنین شخصی واجب خواهد بود.



موضوع مطلب :


دوشنبه 92 اردیبهشت 9 :: 5:17 عصر :: نویسنده : شمس
< << 6 7 8 9 10 >> >
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 176143