سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه

1

پسر گلم ،زاویه ای تند رسم کن و بعد از نام نهادن آن ،نیم ساز آن را نیز رسم کن .

2

برای تقسیم 24بر 8 شکل رسم کن و عملیات کامل تقسیم را نیز بنویس.

3

عدد285را بر 8تقسیم کن و و درستی آن را نیز به هر دو روش بنویس.

4

یک "متوازی الاضلاع "را با یک روش و نوشتن مرحله مرحله ی آن روش رسم کن.

5

برای جابجایی آب ، از ظرف های 3کیلویی استفاده می شود.برای 66کیلو آب چند عدد ظرف لازم است؟

6

دانش آموز خلاق،خودت معلم باش و یک سوال طرح کن وجواب آن را نیز بنویس.

Flowchart: Punched Tape: نظرات والدین محترم :                                                                                                                  سالم وسرزنده باشید/شمس تبار




موضوع مطلب :


شنبه 92 اردیبهشت 28 :: 4:16 عصر :: نویسنده : شمس

همه روزها و شب‌ها مخلوق خداست و هیچ زمانی به خودی خود بر «زمان» دیگر برتری ندارد؛ ولی برخی از روزها، شب‌ها و ماه‌ها به خاطر علل و حوادثی، برتری و قداست خاصی پیدا می‌کنند.

به گزارش ایسنا، ماه‌های قمری از زمان هجرت پیامبر به وجود آمده است اما اینجا این سوال مطرح می‌شود که چرا به یکسری از ماه‌های قمری ماه حرام می‌گویند ‌و ‌فلسفه ماه‌های حرام چیست و چه ماه‌هایی جزء‌ ماه‌های حرام است؟
 
 قبل از این‌که مطلبی را در رابطه با فلسفه ماه‌های حرام بگوییم، لازم است چهار ماهی که به عنوان ماه‌های حرام هستند را بیان کنیم:
 
 از 12 ماه قمری، چهار ماه رجب، ذی‌قعده، ذی‌حجه و محرم ماه‌های حرام هستند که هرگونه جنگ و نبرد در آن‌ها حرام شمرده شده است. سه ماه پشت سر هم و یک ماه (رجب) جدا از بقیه است. بنابراین ماه صفر از ماه‌های حرام نیست.
 قرآن کریم در آیه 36 سوره توبه صراحتا به حرمت ماه‌های حرام حکم داده است.
 
امّا این‌که حرمت این چهار ماه از چه زمانی آغاز شده است، برخی گفته‌اند:
 
 حرمت این ماه‏‌ها از شریعت حضرت ابراهیم(ع) است.
 
از برخی روایات استفاده می‏‌شود سرآغاز حرمت ماه‏‌های حرام، آغاز آفرینش آسمان‏‌ها و زمین است؛ در روایتی از امام باقر(ع) آمده است:
 
"به احترام کعبه، خدا حرمت ماه‏‌های حرام را در کتاب خود، همان روزی که آسمان و زمین را آفرید، وضع کرد که سه ماه آن پشت سر هم و یک ماه آن جداگانه است".
 
دراین باره قرآن می‏‌گوید:
 
"تعداد ماه‏‌ها نزد خداوند در کتاب (آفرینش) الهی از آن روز که آسمان و زمین را آفرید، 12 ماه است که از آن‌ها چهار ماه، ماه حرام است".
 
کلمات برخی از مفسّران حاکی از این است که اعراب جاهلی حرمت این ماه‏‌ها را رعایت کرده‏‌اند، به گونه‏‌ای که اگر قاتل پدر خود را در این فاصله زمانی مشاهده می‏‌کردند، به او کاری نداشتند.
 
در رابطه با فلسفه و حکمت حرام بودن این چند ماه باید گفت:
 
چنانچه روشن است در آیه 36 سوره توبه که به حرمت برخی از ماه‌ها اشاره شده است، سخنی از حکمت آن نیامده. در روایات نیز اشاره به اصل حکم شده اما پیرامون علت یا حکمت آن به وضوح مطلبی نیامده است. اما از آنجا که طبق نقل برخی از روایات حرمت ماه‌های حرام به زمان «حضرت ابراهیم» برمی‌گردد و در عصر جاهلیت به عنوان یک سنت به قوت خود باقی مانده بود و از سوی اسلام نیز به خاطر حکمت و فوایدی که داشته تأیید شد. می‌توان حکمت‌هایی برای این حکم بیان کرد.
 
شاید بتوان فلسفه ماه‌های حرام را اینگونه بیان کرد:
 
 از جمله فلسفه‌ها و فواید آن می‌توان به احتمال پایان یافتن جنگ‌ها به خاطر مجال یافتن جنگجویان برای تفکر و اندیشه، دعوت به صلح و آرامش، امکان انجام مناسک حج، تجارت و بسیاری از امور دیگر، اشاره کرد.
 
 نکته مهم "آتش بس" در جنگ است که حتی برای چند روز یا یک روز هم دارای اثر و فایده است. در دوران جنگ‌های 20 ساله ویتنام، برای آتش‌بس یک روزه تلاش می‌کردند و این حکم، خود نشانه روح صلح‌طلبی اسلام است.
 
آخرین نکته در این زمینه این‌که منظور از حرام نمودن این چهار ماه، این است که مردم در این ماه‌ها از جنگیدن دست بکشند و امنیت عمومی در همه جا حکمفرما شود تا به زندگی خود و فراهم آوردن وسایل آسایش و سعادت خویش بپردازند و به عبادات و طاعات مشغول شوند.
 
 اما برخی، شبهه‌هایی راجع به حرام بودن ماه رجب مطرح کرده‌اند:
 
 در جواب می‌توانیم بگوییم که مراد از ماه‌های حرام ماه‌هایی است که خداوند متعال رعایت حرمت آن‌ها را بر مؤمنان واجب نموده است و از زبان و از زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) جنگ در ماه‌های حرام را ناروا دانسته است.
 
 این سنت ابراهیم از زمان آن حضرت تا ظهور اسلام همچنان طبق سیره عملی در میان عرب محترم شمرده می‌شد، قرآن کریم نیز بر آن صحه گذاشته و حرمت ماه‌های حرام را امضاء کرد.
 
چنان که خداوند می‌فرماید: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَبِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَالأَْرْضَ مِنْهَآ أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَ لِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاَ تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ وَقَتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَآفَّةً کَمَا یُقَتِلُونَکُمْ کَآفَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ;(توبه،36) شمار ماه‌ها به نزد خداوند، در کتاب الهی از روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، 12 ماه است چهار ماه از آن حرام است. دین درست این است. پس در آن(چهارماه) بر خویشتن ستم می‌کنید و با مشرکان به هنگام نبرد دسته جمعی پیکار کنید همان گونه که آن‌ها دسته جمعی با شما پیکار می‌کنند و بدانید خدا با پرهیزگاران است.
 
اما در مورد تفاوت حرام بودن ماه رجب با سه ماه‌ دیگر در این است که ابتدا باید بگوییم که همه روزها و شب‌ها مخلوق خداست و هیچ زمانی به خودی خود بر «زمان» دیگر برتری ندارد؛ ولی برخی از روزها، شب‌ها و ماه‌ها به خاطر علل و حوادثی، برتری و قداست خاصی پیدا می‌کنند.
 
ماه‌های حرام نیز که به زمان «حضرت ابراهیم» برمی‌گردد و در عصر جاهلیت به عنوان یک سنت به قوت خود باقی بود، از سوی اسلام نیز به خاطر حکمت و فوایدی که داشته تأیید شد.
 
در دوران جاهلیت که از دین توحیدی حضرت ابراهیم(ع)خبری نبود، مشرکان به این قانون الهی نیز احترام می‌گذاشتند، ولی به خواست خود جای ماه‌ها را عوض می‌کردند؛ برای مثال به جای ماه محرم، ماه صفر را حرام اعلام می‌کردند که آیه 37 سوره توبه، این عمل را کفر و گناه محسوب کرد.
 
منابع:
 
 تفسیر المیزان
 
کافی، کلینی
 
 



موضوع مطلب :


شنبه 92 اردیبهشت 28 :: 4:11 عصر :: نویسنده : شمس

در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی چنین آمده است:

زمانى که زمان رحلت أبوالحسن علی بن محمد سمری (آخرین نایب خاص امام عصر(عج)) نزدیک شد از او پرسیدند: [نیابت را] به چه کسى وصیّت مى‏ کنى؟ او نوشته ای از امام عصر (عج) را که نزدش بود به جمع حاضر نشان داد. در آن نوشته شده بود:

 بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم؛ اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهى مُرد؛ پس خود را براى مرگ مهیّا کن و به احدى وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود؛ زیرا غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن، پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد.

و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى ر?یت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است،

«وَ سَیَأْتِی إِلَى شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.»




موضوع مطلب :


جمعه 92 اردیبهشت 27 :: 7:35 عصر :: نویسنده : شمس


امام علی النقی ـ علیه‌السّلام ـ امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال 212 هـ. ق در شهر صریا (حومه مدینه) به دنیا آمد. پدرش امام جواد ـ علیه‌السّلام ـ و مادر گرامی‌اش سمانه نام دارد. (شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاّتی، ج2، ص417ـ418 . پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، موسسة امام صادق، چاپ سیزدهم، 1381ش، ص567 . طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ سوم، ص355)
 
حضرت امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ در 8 سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت شد و پس از 33 سال امامت در سن 41 سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسید. (الارشاد ، همان . اعلام الوری ، همان) و جسم پاک حضرت در سامرا در خانه مسکونی حضرت مدفون گردید. (پیشوایی، همان، ص612 به نقل از شبلنجی، نورالابصار، ص166. شیخ مفید در الارشاد به جای شهادت از لفظ وفات استفاده کرده است)
 
نکته مهم در شهادت امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ این است که حضرت در سامراء به شدت تحت نظر بود و به خاطر کنترل بسیار شدید و خفقان حاکم و منع دوستان و شیعیان از دیدار با حضرت و عقوبت سخت متخلفین حتی نزدیک‌ترین یاران امام نیز از حال و وضع امام بی خبر یا بسیار کم اطلاع بودند و به همین دلیل است که منابع اشاره دقیقی به نحوه شهادت امام ندارد، بلکه فقط شهادت حضرت در زمان معتز را ذکر کرده‌اند بدون ذکر زمان دستور خلیفه به مسموم کردن و اینکه چه کسانی مأمور این جنایت شدند و چه زمانی این عمل پلید از آنان سر زد و حتی در روز شهادت حضرت هم اتفاق نظر نیست.
 
امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ در طول دوران امامت خود از سرکشان و حاکمان فاسد بنی عباس رنج‌ها و محنت‌های زیادی کشید و در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود.
 
متوکل وجود امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ را خطر بزرگی برای حکومت خویش احساس می‌کرد، لذا تصمیم گرفت تا با دو روش هم زمان در یک اقدام از بحرانی‌تر شدن اوضاع جلوگیری کند:
 
یکی حمله به یاران امام ـ علیه‌السّلام ـ و نابود کردن آثار شیعیان تا حدی که قبر مطهر امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ را نیز تخریب کرد.
 
دوم دور کردن امام ـ علیه‌السّلام ـ از مدینه که پایگاه سازمان تشیع بود. (اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1385ق، ص395. سیره پیشوایان، ص571. زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، پیشین ، ص256. زندگانی پیشوای دهم امام هادی(ع)، پیشین، ص53ـ54. قرشی، باقر شریف، زندگانی امام علی الهادی، انتشارات اسلامی، 1371، ص386)
 
یکی از بهانه‌های متوکل این بود که عبدالله بن محمد فرماندار مدینه از دشمنان اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ بود و از امام نزد متوکل سعایت می‌کرد و پیوسته قصد آزار آن جناب را داشت.
 
امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ در نامه‌ای به متوکل سعایت و دروغگویی او را یاد آوری کرد ولی متوکل که زمینه را برای تبعید امام از مدینه و تحت نظر گرفتن مناسب می‌دید در نامه‌ای ظاهرا محترمانه از حضرت خواست به سامرا بیاید. (الارشاد، پیشین، ص435. اعلام الوری، پیشین، ص365. قرشی، زندگانی امام علی الهادی، پیشین، ص386)
 
نامه متوکل رسید و حضرت آماده رفتن به سامرا شد و وقتی آن حضرت به سامرا رسید، متوکل با آن همه وعده و احترام که در نامه‌اش بود، یک روز خود را پنهان کرد و آن حضرت را در کاروانسرایی که به کاروانسرای گداها معروف بود فرود آورد. (الارشاد، پیشین، ص438)
 
سپس متوکل دستور داد: حضرت را کاملا تحت نظر گیرند و خانه شان را محاصره کرده و مانع دیدار شیعیان با ایشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت گردند و حتی ایشان را در تنگنا و محاصره اقتصادی قرار داد و رساندن حقوق شرعیه و هدایا را از داخل و خارج بر حضرت ممنوع کرد و متخلفان را عقوبتی سخت نمود. (قرشی، باقر شریف، زندگانی امام علی الهادی، پیشین ، ص 386)
 
این وضعیت جز در حکومت شش ماهه منتصر تا زمان شهادت امام ـ علیه‌السّلام ـ ادامه داشت و در زمان معتز شدت گرفت.
 
یکی دیگر از سخت‌گیری‌های متوکل در آزار امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ این بود که گاه بگاه به مأموران خود دستور می‌داد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و آنجا را بازرسی کنند به امید آنکه سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند. لکن در این حمله‌های شبانه جز کتاب‌های علمی و ادعیه چیزی یافت نشد. (همان، ص 387)
 
متوکل گاهی در هر حالتی که بود، فرمان می‌داد که حضرت هادی(ع) را به دربار آورند. در یکی از این احضارها امام در حالی بر متوکل وارد شد که او مست و لا یعقل در کنار جام‌ها و سبوهای شراب و در میان گروه‌های خنیاگر و رقاصه افتاده بود.
 
امام بی‌توجه به موقعیت خطیر و خطرات احتمالی به شدت او را سرزنش و ملامت کرد و به نصیحت‌گویی و یادآوری قیامت پرداخت و فسق و فجور و می‌خوارگی و بد کارگی او را محکوم ساخت.
 
متوکل بر آشفت و دستور داد ایشان را در زندان محبوس سازند. حضرت روانه زندان شد و شخصی از حضرت شنید که می‌فرمودند: انا اکرم علی الله من ناقة صالح و سپس این آیه را خواندند: «تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ؛ در خانه‌هایتان سه روز به آسایش و خوشگذرانی سپری کنید (سپس عذاب الهی خواهد رسید) آن وعده‌ای است که دروغ نخواهد بود.» (هود/ 65) بیش از سه روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به هلاکت رسید. (اعلام الوری، پیشین ، ص363. عماد الدین طبری، مناقب الطاهرین، تهران، انتشارات رایزن، 1379، ج 2، ص 827)
 
منتصر گرچه بر امام سخت نگرفت، ولی این آرامش نسبی امام و شیعیان پس از شش ماه تمام شد و دوباره آزار و حصر و شکنجه و قتل راه کار اساسی خلافت در مقابل شیعیان بود.
 
امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آنها از مبارزه منفی و عدم همکاری حضرت هراس داشتند و رنج می‌بردند تا اینکه تنها راه خویش را خاموش کردن نور خدا پنداشتند و بدین ترتیب امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ نیز مانند امامان پیشین به مرگ طبیعی از دنیا نرفت بلکه در زمان معتز مسموم شد. (سیره پیشوایان، پیشین ، ص612 به نقل از شبلنجی، نوار الابصار، ص 166)
 
منابع معتبر و مورخان شیعه شهادت حضرت را در ماه رجب سال 254 قمری می‌دانند. (الارشاد، پیشین، ص439. طبرسی، اعلام الوری، همان، ص355. سیره پیشوایان، پیشین، ص567)
 
مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، شهادت حضرت را در روز دوشنبه سوم رجب سال 254 ه.ق می‌داند (مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، مجموعه نفیسه، ص56) گرچه برخی منابع شهادت حضرت را در ماه جمادی الثانی یا 27 رجب نیز ذکر کرده‌‌اند. (عقیقی بخشایشی، زندگانی پیشوای دهم امام هادی(ع)، پیشین، ص90 و 112 به نقل از قندوزی، شیخ سلیمان بلخی، نیابیع المودة، بیروت، ج3، ص14)




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 اردیبهشت 24 :: 4:12 عصر :: نویسنده : شمس

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام : مَن أطاعَ اللّه َ یُطاعُ ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام :هر کس از خدا فرمان ببرد ، از او فرمان برند .

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام : العُقوقُ یُعقِبُ القِلَّةَ و یُؤدِّی إلَى الذِّلَّةِ ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام :عاقّ [والدین] ، نادارى در پى دارد و به خوارى مى کشاند .

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام : الغَضَبُ عَلى مَن لاتَملِکُ عَجزٌ و عَلى مَن تَملِکُ لَومٌ ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام :خشم بر کسى که اختیارش به دست تو نیست ، نشانه ناتوانى و بر آن که اختیارش به دست تو است ، مایه سرزنش است .

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام : مَن یَزرَع خَیرا یَحصُد غِبطَةً و مَن یَزرَع شَرّا یَحصُد نَدامَةً ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام : هر که بذر خوبى بکارد ، شادمانى بدرود و هر که تخم بدى بیفشاند ، پشیمانى مى درود .

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام : مَن رَضِیَ عَن نَفسِهِ کَثُرَ السّاخِطونَ عَلَیهِ ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام :آن که از خودش راضى شود ، ناراضیان از او فراوان شوند .

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام : إنَّمَا الأعیادُ أربَعَةٌ لِلشّیعَةِ : الفِطرُ و الأضحى و الغَدیرُ و الجُمُعَةُ ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام :شیعیان فقط چهار عید دارند : فطر ، قربان ، غدیر و جمعه .

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام به حمّاد رازى فرمودند : إذا أشکَلَ عَلَیکَ شَى ءٌ مِن أمرِ دینِکَ بِناحِیَتِکَ ، فَسَلْ عَن عَبدِ العَظیمِ بنِ عَبدِاللّه ِ الحَسَنِیِّ علیه السلام ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام به حمّاد رازى فرمودند : هرگاه در قلمرو خود در کار دین به مشکلى دچار شدى ، آن را با عبد العظیم حسنى در میان بگذار .

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام : مَرحَبا بِکَ یا أبَاالقاسِمِ أنتَ وَلِیُّنا حَقا ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام :اى ابوالقاسم ! خوش آمدى ، تو حقیقتاً دوستدار ما هستى .

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه السلام به مردى از اهالى رى که به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود فرمودند : أما إنَّکَ لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیم عِندَکمُ لَکُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ علیه السلام ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام به مردى از اهالى رى که به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود فرمودند : اگر قبر عبد العظیم را در شهر خود زیارت کنى ، چنان است که گویى امام حسین علیه السلام را زیارت کرده اى.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات حضرت عبد العظیم علیه السلام از امام هادى علیه السلام چنین روایت مى کند : إنَّمَا اتَّخَذَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ إبراهِیمَ خَلیلاً لِکَثرَةِ صَلاتِهِ عَلى مُحَمَّدٍ و أهلِ بَیتِهِ علیهم السلام؛ حدیث

حضرت عبد العظیم علیه السلام از امام هادى علیه السلام چنین روایت مى کند :خداوند متعالی ، ابراهیم علیه السلام را دوست خود برگرفت ؛ زیرا او بر محمّد و اهل بیت او بسیار درود مى فرستاد .

خدایا یاران مظلوم آن امام مظلوم را در یاری دین جدش نصرت عنایت کن.




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 اردیبهشت 24 :: 4:9 عصر :: نویسنده : شمس
< 1 2 3 4 5 >> >
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 13
کل بازدیدها: 175789