شیعه مذهبی است اصیل که ریشه در اسلام دارد و به نام مذهب تشیع دوازه امامی و اثنا عشری خوانده می شود، به طور خاص به نام مذهب جعفری و به نام امام جعفر صادق (علیه السلام)شناخته می شود.
این مطلب موجب وهن برخی از افراد شده است که چرا این مذهب به نام یکی از امامان مورد قبول این مذهب و آن هم امامی در اواسط خوانده شده است؟ آیا این مطلب به معنای ویژگی خاص در حضرت امام صادق (علیه السلام)است؟ و یا آنکه اثنی عشری بودن و دوازده امامی بودن این مذهب معنای خاصی دارد؟!
در این مقاله می کوشیم درباره ی این موضوع با توجه به مستندات تاریخی پاسخ گوییم.
رسول اکرم خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) براساس وظیفه ی الهی خویش و روی ناموس حقیقی نبوت که هر پیامبری قبل از وفات، وصی و جانشین از جانب خدا به مردم معرفی می نماید، امیرالم?منین علی (علیه السلام) را باب علم و وصی و جانشین خود معرفی نمودند و امت را امر به اطاعت آن حضرت (علیه السلام) کردند. ولی پس از وفات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به جهاتی از روی سیاست امر خلافت به ابوبکر و عمر و عثمان قرار گرفت و جانشینی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) توسط خلفای ثلاث غصب گردید.
با آنکه خلفای ثلاث امر حکومت را به عهده گرفته بودند اما در تمام دوره ی خلافت به استثنای روزهای اول، ابوبکر و عمر کاملا در جمیع امور با حضرت علی(علیه السلام) شور و مشورت می نمودند و در بسیاری از موارد مطابق فرموده های آن حضرت عمل می کردند. به علاوه بزرگا ن و دانشمندان ادیان هم که برای کشف حقایق به مدینه می آمدند، در مباحثات و مناظرات علمی، امیرالم?منین علی (علیه السلام) آنها را مجاب می نمود. به این طریق مذهب شیعه همچنان به پویایی و حیات خویش ادامه می داد. این حالت همین طور ادامه داشت تا زمان حیات حضرت علی (علیه السلام) که به طرق مختلف، حضرت (علیه السلام) خدمات شایان خود را به دین مقدس اسلام عرضه می نمودند.
در حقیقت ظهور حقیقت تشیع بی پرده و عیان و نشر معارف آل محمد (صلی الله علیه و آله)و عترت طاهره که از خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله)سرچشمه می گرفت، بوسیله ی آن حضرت(علیه السلام)بارز و آشکار گردید
پس از شهادت حضرت علی (علیه السلام) زمام امور به دست بنی امیه افتاد و ایشان مقام ولایت و امامت را کاملا در تنگنا قرار دادند و با نهایت درجه از قساوت و سنگدلی، به عترت و اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) سیدالشهداء و نیز امام زین العابدین (علیه السلام) و امام محمد باقر(علیه السلام) در سختی ، تحت فشار و آزار و اذیت اموی ها قرار گرفتند و تمام طرق و راههای تبلیغ تشیع را بر آنها مسدود نمودند و جز عده ی قلیلی از شیعیان خالص ولایت، موفق به دیدار و اخذ علوم و حقایق از آنها نمی شدند و عاقبت ، بنی امیه هر یک از ایشان را به طریقی به شهادت رسانید.
در اوایل قرن دو هجری که مردم از ظلم و تعدی و فجایع اعمال اموی ها به جان رسیدند برای برانداختن حکومت آنها در اطراف و اکناف بلاد اسلامی قیام نمودند و جنگهای خونینی مخصوصا بین داعیان بنی عباس و بنی امیه در گرفت. در چنین شرایطی اموی ها مشغول دفاع از حکومت بودند و چنان به خود مشغول شدند که دیگر سخت گیری های شدید را نسبت به عترت و اهل بیت رسول الله نمی نمودند. به همین دلیل در این فرصت روزنه فرجی باز شد و شیعه توانست با استفاده از این فرصت به دست آمده به ابراز خود بپردازد. این ایام مقارن با دوران حیات با برکت امام صادق(علیه السلام) بود و دورانی طلایی در تاریخ شیعه است. چرا که امام صادق (علیه السلام) از حالت انزوایی که در اثر فشار و سختی های اموی ها برای شیعه حاصل شده بود شیعه را خارج کردند و آزادانه در مسجد به نشر علوم و احکام و قواعد دین پرداختند. چهار هزار دانشجوی علم و دانش و حدیث بدون مانع پای منبر آن حضرت حاضر می شدند و از بحر بی پایان علم آن حضرت استفاده می نمودند. اصحاب خاص و دانشجویان برگزیده ی آن حضرت از مبانی علمی که بهره برداری نموده بودند چهار صد اصل نوشتند که معروف به اصول اربعمائه شد.
اهل تسنن و بزرگان ایشان بسیاری شان در محضر امام صادق(علیه السلام)کسب فیض نمودند و همواره در طول تاریخ اسلامی این دوران با شکوه علمی مورد ستایش و تمجید بود. از جمله امام یافعی یمنی در تاریخ خود امام صادق(علیه السلام) را وصف می نماید که در کثرت علم و وسعت فضل دومی نداشته و حد وحصری برای علوم عالیه و دانش آن حضرت نبوده است. اکابر فقها و اعلام بزرگ اهل تسنن از شاگردان مجالس فیض آن حضرت بودند. مانند ابوحنیفه، مالک بن انس و یحیی بن سعید انصاری و ابن جریح و محمد بن اسحاق و یحیی بن سیعد قطان و سفیان بن عیینه و سفیان ثوری و دیگران که هر یک به قدر استعداد خود از محضر نور آن حضرت (علیه السلام)بهره مند می شدند.
امام صادق (علیه السلام)از حالت انزوایی که در اثر فشار و سختی های اموی ها برای شیعه حاصل شده بود شیعه را خارج کردند و آزادانه در مسجد به نشر علوم و احکام و قواعد دین پرداختند. چهار هزار دانشجوی علم و دانش و حدیث بدون مانع پای منبر آن حضرت حاضر می شدند و از بحر بی پایان علم آن حضرت استفاده می نمودند
ریاست علمی حضرت امام صادق(علیه السلام)از حیث ظهور برای هیچ یک از ائمه بزرگوار از پدران و فرزندان آن حضرت (علیه السلام)پیش نیامد که بدون مانع بتوانند به نشر احکام و قواعد دین و تفسیر آیات قرآن مجید و مبانی علم و حدیث و کشف اسرار و حقایق علنی بپردازند. زیرا بنی امیه همان طور که گفته شد مانع پدران بزرگوار حضرت (علیه السلام) بودند و بنی عباس با منتها درجه ی بی شرمی ائمه ی از فرزندان آن بزرگوار را تحت فشار قرار دادند. در حقیقت ظهور حقیقت تشیع بی پرده و عیان و نشر معارف آل محمد (صلی الله علیه و آله) و عترت طاهره که از خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله)سرچشمه می گرفت، بوسیله ی آن حضرت(علیه السلام) بارز و آشکار گردید. به همین دلیل این مذهب حق به نام آن حضرت معروف شد و به مذهب جعفری نامیده گردید وگرنه بین امام صادق(علیه السلام) و پدران بزرگوار و فرزندان گرانقدر ایشان که همگی امامان معصوم و بر حق بودند، فرقی نبوده است.
شیعه مذهبی بر حق است که در زمان امام جعفر صادق(علیه السلام) به صورت آشکارا به ارائه ی نظریات خود پرداخت که همانا آموزه ها و معارف حقیقی اسلام و سرچشمه گرفته از مکتب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود . اعتقاد به مذهب جعفری نمود بارز همان تشیع حقیقی از جمله اعتقادات اساسی شیعه است که عموم معارف شیعه بصورت آشکار در مجالس درسی امام صادق(علیه السلام)و از طریق شاگردان ایشان به نسلهای بعدی شیعیان رسیده است.