خداوند در سوره انفال آیه 25 می فرماید:
اعوذباللهمنالشیطانالرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»
و بترسید از فتنه ای که تنها ستمکارانتان را در بر نخواهد گرفت و بدانید که خدا به سختی عقوبت می کند
***
تفسیر مجمع البیان
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خآصَّةً
و از فتنه اى که تنها به بیداد گران شما نمى رسد بترسید.
منظور آیه مبارکه این است که به این «فتنه» نزدیک نشوید که دامان شما را نیز بسان همان فتنه گران مى گیرد.
در این آیه شریفه فعل نهى به جاى فعل امر به کار رفته است و در قرآن این شیوه از سخن نمونه دارد؛ از جمله این آیه شریفه است که مى فرماید: و مباد که جز مسلمان جهان را بدرود گویید. و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون(102).
واژه «فتنه» و منظور از آن در این مورد دیدگاه ها یکسان نیست:
1 - به باور برخى از جمله «ابن عباس» منظور از آن، عذاب و کیفرى است که گریبان بیدادگران رامى گیرد؛ چرا که خدا فرمان مى دهد که به ضد ارزشها و گناهان نزدیک نشوید که در این صورت شما را گرفتار عذاب مى سازد؛ و این آیه هشدار به یاران پیامبر است.
2 - امّا به باور برخى دیگر منظور آفت و بلایى است که باطن آلوده گناهکاران را آشکار مى سازد. و به پندار «حسن» این آیه شریفه در باره طلحه و زیبر و عمّار و امیر مؤمنان فرود آمده است.
از «زبیر» آورده اند که مى گفت: من مدتى این آیه را تلاوت مى کردم و نمى دانستم که در باره ماست. آرى، ما با این آیه مخالفت ورزیدیم و فتنه اى که از آن هشدار داده شده است دامان ما را گرفت.
3 - از دید گاه پاره اى آیه مورد بحث درباره مجاهدان بدر نازل شده است؛ چرا که آنان در روز فتنه جمل دچار بلا شدند و به جنگ داخلى پرداختند.
4 - و از دیدگاه پارهاى دیگر منظور گمراهى و تفرقه است.
5 - و گروهى نیز بر آنند که منظور بى نظمى و از هم گیسختگى جامعه است که ستم و حق کشى در آن موج برمى دارد و زیان آن دامان همه را مى گیرد.
این عذاب دامان چه کسانى را مى گیرد؟ در این مورد دو نظر است:
1 - به باور «ابن عباس» منظور این است که این فتنه و عذاب هم دامانگیر ظالم مى گردد و هم ستمدیده و هم تماشاگر ستم.
در روایت است که در این مورد از «ابن عباس» پرسیدند که او گفت : چیزى را که خدا در پرده ابهام بیان فرموده است شما نیز همان گونه رهاکنید و از آن بترسید.
2 - امّا به باور برخى این عذاب و فتنه ویژه بیدادگران است. و قرائت دیگرى که واژه «لا یُصِیبنَّ» را «لاتُصِیبنَّ» مى خواند این دیدگاه را تأیید مىکند.
«ابو مسلم» در این مورد مىگوید: از آن بترسید که مبادا این عذاب دامان ستمکاران شما را بگیرد بنابراین ستم نکنید؛ چرا که عذابى دامانگیرتان خواهد شد که نجات از آن تنها در دورى گزیدن از آن و روى آوردن به عدل و داد ممکن است.
وَاعْلَمُوآ اَنَّ اللَّه شَدیدُ الْعِقابِ
و بدانید که کیفر خدا براى کسانى که از گناه دورى نجویند سخت است.
«ثعلبى» از «حذیقه» آورده است که مى گفت: فتنه هایى بسان پاره هاى شب تار شما را فرا گرفته و هر قهرمان پرشهامت و هر سوارى یکّه تاز و جنگ طلب و هر سخنور توانا و هوشمندى را نابود مى سازد.
«ابو ایوب» آورده است که پیامبر گرامى به عمّار فرمود: پس از من مردمى مى آیند که شمشیر را بر روى یکدیگر کشیده و ضمن ریختن خون هم، از یکدیگر بیزارى مى جویند؛ هرگاه با چنین شرایط ناهنجارى روبه رو شدى به على علیه السلام که اینک در سمت راست من نشسته است روبیاور. اگرهمه مردم از یک سو روند و او از سوى دیگر، تو از راه وى برو و مردم را رها کن؛ چرا که او تو را از راه هدایت باز نداشته و به هلاکت سوق نمى دهد.
هان اى عمّار! فرمان بردارى از على فرمان بردارى از من است و فرمانبردارى از من فرمانبردارى از خداست. یاعمّار، سیکون بعدى هنات، حتى یختلف السّیف فیما بینهم، و حتى یقتل بعضهم بعضاً، و حتى یبرأ بعضهم من بعض، فاذا رأیت ذلک فعلیک بهذا الاصلع عن یعنى على بن ابى طالب، فان سلک الناس کلهم وادیاً و سلک على وادیاً فاسلک وادى علّى و خلّ عن الناس... یا عمّار! طاعة علىّ طاعتى و طاعتى طاعة اللّه.
و نیز «ابن عباس» از پیامبرگرامى آورده است که پس از فرود آیه مورد بحث فرمود: من ظلم علیاً بعد وفاتى فکانّما جحد بنبوتى و نبوة الانبیاء قبلى.(104)
هر کسى پس از رحلت من و پس از این نشست و گفتار به على علیه السلام ستم روا دارد چنان است که گویى رسالت من و پیامبران پیش از مرا انکار کرده است.