سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شمس نامه
حدیث (1) قال على علیه السلام :

وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّه‏ِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛

همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره‏اى است در دریاى عمیق.

نهج البلاغه، حکمت 374

حدیث (2) امام على علیه السلام :

إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنکَرِ لا یُقَرِّبانِ مِن أَجَلٍ وَلا یَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لکِن یُضاعِفانِ الثَّوابَ وَیُعظِمانِ الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما کَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائِرٍ؛

امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مى‏کنند و نه از روزى کم مى‏نمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى‏سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانه‏اى است نزد حاکمى ستمگر.

غررالحکم، ج2، ص611، ح3648

حدیث (3) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :

إذا لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنکَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّه‏ُ عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا عِندَ ذلِکَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛

هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود .

امالى صدوق، ص‏254

حدیث (4) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :

لا یَأمُرُ بِالمَعروفِ وَلا یَنهى عَنِ المُنکَرِ إلاّ مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فیما یَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما یَنهى عَنهُ؛

امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا کند، در امر و نهى خود میانه‏روى نماید و به آنچه امر و نهى مى‏کند، دانا باشد .

بحارالأنوار، ج100، ص87، ح64

حدیث (5) قال على علیه السلام :

مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَمَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَأَمِنَ کَیدَهُ؛

هر کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مى‏بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى‏ماند.

کافى،ج2، ص50، ح1

حدیث (6) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :

لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوى فَإذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ، وَسُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَلَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَلا فِى السَّماءِ؛

تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت‏ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.

تهذیب الاحکام، ج6، ص181، ح22

حدیث (7) قال الباقر علیه السلام :

أوحَى اللّه‏ُ تَعالى إلى شُعَیبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِن قَومِکَ مِائَةَ أَلفٍ: أَربَعینَ أَلفا مِن شِرارِهِم وَسِتّینَ أَلفا مِن خیارِهِم فَقالَ: یارَبِّ هؤُلاءِ الشرارُ فَما بالُ الخیارِ؟! فَأَوحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِ: داهَنُوا أَهلَ المَعاصى فَلَم یَغضِبُوا لِغَضَبى؛

خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، شصت هزار نفر از نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود که: آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.

کافى، ج5، ص56، ح1

حدیث (8) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :

مَن رَأى مِنکُم مُنکَرا فَلیُغَیِّرهُ بِیَدِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِلِسانِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِقَلبِهِ وَذلِکَ أضعَفُ الإیمانِ؛

هر کس از شما منکرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن را تغییر دهد، که پائین‏ترین درجه ایمان همین (تغییر قلبى) است.

نهج الفصاحه، ح‏3010
 

حدیث (9) قال الباقر علیه السلام :

إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءِ ، وَمِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فَریضَةٌ عَظیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَکاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وَتَعمُرُ الأرضُ ، وَیُنصَفُ مِنَ الأعداءِ ، وَیَستَقیمُ الأمرُ؛

امر بمعروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى‏شود، راه‏ها امن مى‏گردد و درآمدها حلال مى‏شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمى‏گردد، زمین آباد مى‏شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مى‏شود و کارها سامان مى‏پذیرد.

کافى، ج5، ص56، ح1

حدیث (10) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :

مَن أَمَرَ بِالمَعرُوفِ وَنَهى عَنِ المُنکَرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللّه‏ِ فِى الرضِ وَخَلیفَةُ رَسُولِهِ؛

هر کس امر بمعروف و نهى از منکر نماید، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست.

مستدرک ‏الوسایل، ج12، ص179، ح13817

حدیث (11) امام على علیه السلام :

وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّه‏ِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛

همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره‏اى است در دریاى عمیق.

نهج البلاغه، حکمت 374

حدیث (12) پیامبر اکرم (ص) :

نَصرُ الْمَظلُومِ وَالْأمرُ بِالْمَعرُوفِ وَالنَّهیُ عَنِ الْمُنکَرِ جِهادٌ؛

یارى رساندن به ستمدیده و امر به معروف و نهى از منکر جهاد در راه خداست.

جامع الأحادیث قمى، ص 125

حدیث (13) امام علی (ع):

مَن تَرَکَ إنکارَ الْمُنکَرٍ بِقَلبِهِ ویَدِهِ ولِسانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الْأحیاءِ؛


کسى که منکَر را با قلب و دست و زبانش انکار نکند، مرده‏اى است میان زندگان.

تهذیب الأحکام، ج 6، ص 181

حدیث (14) پیامبر اکرم (ص) :

مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فَلیَکُن أمرُهُ بِذلِکَ بِمَعروفٍ.

کسی که امر به معروف می کند باید این کار را به روش خوبی انجام دهد.

کنزالعمل ج552




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 مهر 16 :: 9:20 صبح :: نویسنده : شمس

در تاریخ ازدواج علی (ع) و حضرت زهرا (س) اختلاف است و کسی که قدیمی‌ترین تاریخ را نقل کرده، یعقوبی می‌باشد که نوشته است: رسول‌الله دو ماه پس از ورود به مدینه حضرت زهرا (س) را به تزویج حضرت علی (ع) در آورد؛ این در حالی بود که گروهی از مهاجرین وی را از رسول‌الله (ص) خواستگاری کرده بودند و هنگامی که رسول خدا (ص) وی را به حضرت علی (ع) تزویج کرد، گِله کردند و آن حضرت فرمودند: "من فاطمه را به علی تزویج نکردم، بلکه خدا او را به علی تزویج کرد".

 
از ابتدای خلقت علی(ع) و فاطمه(س) برای هم آفریده شدند
 
در روز اول آخرین ماه قمری حضرت علی بن ابی‌طالب علیه السلام، پیشوای پارسایان با حضرت فاطمه بنت محمد(ص)، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت. برکت این ازدواج، عمری به گستردگی آفتاب دارد؛ هم چنان که یاد و نام آن در تاریخ برای همیشه ماندگار شد که امروز نیز جهان از پرتو انوار رحمت و عنایت تنها باقیمانده از دامان حضرت زهرا(س) زندگی می‌کنند.
 
کمالات بی شمار برترین بانو
 
فاطمه علیهاالسلام به 9 سالگی رسیده بود. رشد جسمانی مناسب آن حضرت و رشد و کمال عقلی بانوی فضیلت‌ها، سبب شده بود که با وجود کمی سن، گوی سبقت از همه برباید و یکه تاز میدان فضیلت‌ها گردد. ایمان والا، پارسایی بی نظیر، آگاهی، ذهن سرشار و هوش فراوان و نیز بهره مندی از زیبایی، وی را از همه دختران دیگر ممتاز ساخته بود. توجه و مهرورزی بی پایان رسول خدا(ص) نیز بر امتیازات ایشان افزوده بود. کمالات بی شمار فاطمه علیهاالسلام، دختر محمد(ص) آخرین فرستاده خدا باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم دیرین عرب او را از پیامبر خواستگاری کنند.
 
علی(ع) خواستگار دختر رسول خدا(ص) در خانه پیامبر
 
هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. علی علیه السلام در زد. ام سلمه پرسید: کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد: «در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر صلی الله علیه و آله مانع گفتن خواسته‌اش می‌شد. پیامبر صلی الله علیه و آله که خود علی علیه السلام را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود: «می‌بینم برای حاجتی اینجا آمده‌ای. خواسته‌ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته‌ات پیش من پذیرفته است».
 
جریان خواستگاری چگونه اتفاق افتاد؟
 
علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته‌اش را چنین بازگو کرد: «پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می‌باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده‌ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده‌ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می‌پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می‌کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه علیهاالسلام گذاشت. پیامبر ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش،علی را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می‌شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟» فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه ساکت ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست». واکنش فاطمه علیهاالسلام در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت نزد علی(ع) که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه(س) را خبر داد.
 
مراسم ساده اما زیبای خطبه عقد
 
برای اجرای خطبه عقد،علی علیه السلام به دستور پیامبر به مسجد رفت. همچنین پیامبر(ص) به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد.
 
مهریه زهرا(س) الگویی برای پیوندهای امروزی
 
پیامبر گرامی اسلام (ص) ازدواج دخترش را به ساده‌ترین و راحت‌ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه 500 درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت. در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه‌های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می‌خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه‌اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.
 
درس‌هایی از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) برای خانواده‌ها
 
نگاهی به نحوه آشنایی، خواستگاری، ازدواج، مهریه و مراسمات مربوط به پیوند انسان‌های بزرگ و معصوم بسیار مهمتر از خود آن اتفاق است. یکی از این پیوندها، ازدواج حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) به عنوان برترین بانوان و مردان عالم هستند و یادآوری این مناسبت در هرسال در واقع تذکر و یادآوری الگوها و معیارهایی است که در زندگی آنان برای ما به ویژه برای نسل جوان است.
 
در جریان ازدواج آن دو بزرگوار که به فرموده حضرت رسول(ص) خداوند فاطمه را به ازدواج علی در آورد نکات بسیار مهم آموزشی و الگویی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به؛ کفو و همتا بودن، خواستگاری بدون واسطه، قناعت، دوری از اشرافی گری و تجملات، سخت نگرفتن بر همدیگر، ملاک قراردادن معیارها و خصوصیات معنوی و دینی و اخلاقی، مهریه پایین، بنا کردن زندگی بر پایه محبت و عشق واقعی از روی شناخت، حجب و حیا و... اشاره کرد. به این خاطر است که یک پیوند با این ویژگی‌ها پیوند آسمانی لقب می‌گیرد که رضایت خدا و رسول خدا(ص) در آن وجود دارد.
 
برخی منابع:
 
- زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام تألیف محمد قاسم‌پور با مقدمه آیت‌الله مرعشی نجفی ص47.
 
- زندگانی حضرت فاطمه علیهما‌السلام و دختران آن‌ حضرت مولف سیدهاشم رسولی محلاتی ص‌56.
 
- یوسفی غروی، محمد هادی؛ تاریخ تحقیقی اسلام، ج 2، ص 250.



موضوع مطلب :


سه شنبه 92 مهر 16 :: 9:12 صبح :: نویسنده : شمس

قُدسی شدن، تنها ویژه فرشتگان و آدمیان پرهیزکار نیست؛ آنجا که خواست خدا باشد، زمان و مکان و پدیده‌های به ظاهر بی‌جان نیز می‌توانند چهره‌ای قدسی به خود گیرند و مورد تکریم و اهتمام فرشته‌ها و انسان‌ها واقع شوند؛ روز بیست و پنجم ذی‌القعده، روز دحوالارض است.

به تعبیر عارف بزرگ سید بن طاوس: «اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقت‌های پذیرش را اسراری است که از آنِ خداست و جز به ایات و روایات شناخته نمی شوند».

روز دحوالارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بوده است و درباره فضیلت‌ها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است که در این نوشتار بدان اشاره خواهیم کرد.

*مفهوم‌شناسی دحوالارض

«دحوالارض را به گسترش زمین از زیر کعبه تفسیر کرده‌اند.»[2] امام رضا(ع) دراین‌باره می‌فرماید:«روز بیست و پنجم ذیقعده (روز دحوالارض) روز ولادت ابراهیم خلیل‌(ع) و عیسی مسیح‌(ع) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است».

همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم‌(ع) به زمین هبوط کرده است.

دحوالارض در کلام خدا (گیتی‌شناسی دحوالارض، مقدّمه خداشناسی)

به گفته مفسّرین، ایه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات: 30) اشاره به دحوالارض دارد و «منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران‌های سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آب‌ها به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.» و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000316/nf00316806-1.jpg


در این‌باره در ایه دیگری به بیانی دیگر می‌خوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد». (رعد: 3)

در تفسیر این ایه نیز آمده است:«خداوند زمین را به‌گونه‌ای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودال‌ها و سراشیبی‌های تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوه‌ها و تبدیل سنگ‌ها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ درحالی‌که چین‌خوردگی‌های نخستین آن، به‌گونه‌ای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمی‌دادند».

بی‌گمان دحوالارض، نماد مهرورزی و رحمت پروردگار به بندگان خویش و سرآغاز آمادگی و فروتنی کره زمین برای زندگی و سکونت آدمیان بر روی آن بوده است. از این رهگذر پاسداشت دحوالارض، پاسداشت انبوهی از نعمت‌های بی‌پایان خداست که به تدریج بر چهره زمین ساخته و پرداخته شده است تا انسان‌ها، با آرامش بر روی این کره خاکی زندگی کنند.

*آداب و اعمال روز دحوالارض

برخی از اعمال و آداب روز بیست و پنجم ذی‌القعده عبارتند از:
1. روزه گرفتن
2. ذکر فراوان خدا
3. خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت:

در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید:«لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» و سپس این دعا را بخواند:یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.

ای درگذرنده لغزش‌ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت‌کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی‌هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.

4. خواندن دعایی که با این عبارت شروع می‌شود: اللّهمّ یا داحِی الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه...

اهتمام معصومین (علیهم‌السلام) به پاسداشت روز دحوالارض‌ـ فضیلت دحوالارض

توصیه‌های اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ درباره پاسداشت روز دحوالارض و رعایت آداب و انجام دادن اعمال این روز، از اهتمام آنها به روز دحوالارض خبر می‌دهد. آنها مراقب فرارسیدن این روز بودند و چون فرامی‌رسید، یاران و اصحاب خویش را نیز از آن باخبر می‌ساختند.

**سخنی از آیت‌الله ملکی تبریزی در پاسداشت روز دحوالارض

خداوند بزرگ در چنین روزی زمین را برای سکنای فرزندان آدم و زندگی بر روی آن آماده فرمود، و روزی‌های ما و نعمت‌های پروردگار در چنین روزی گسترش یافته است؛ روزی‌ها و نعمت‌هایی که از شماره بیرون است و کسی را یارای شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگی شأن دحوالارض اندیشه نمایی حیرت‌زده خواهی شد. و از این‌جاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمت‌های گوناگون، شکری بر خویشتن واجب می‌بیند، و چون به قلب خویش مراجعه می‌کند، می‌بیند که حتی بر ادای حق ناچیزی از آن همه نعمت‌ها توانا نیست. و چون بنده‌ای نسبت به آن همه نعمت‌ها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهی خویش در ادای حق آن نعمت‌های انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آن همه نعمت‌ها سرافکنده خواهد دید.

آورده‌اند که...

حسن بن علی وشّا می‌گوید:من کودک بودم که شب بیست و پنجم ذی‌القعده با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم. آن‌گاه آن حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولّد شده‌اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است.

از حضرت علی(ع) روایت است که فرمود: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد‌ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله‌ای که روز‌های آن را به روزه و شب‌های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم ایند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته‌های آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می‌شود که نودونه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت».




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 مهر 9 :: 3:29 عصر :: نویسنده : شمس

قُدسی شدن، تنها ویژه فرشتگان و آدمیان پرهیزکار نیست؛ آنجا که خواست خدا باشد، زمان و مکان و پدیده‌های به ظاهر بی‌جان نیز می‌توانند چهره‌ای قدسی به خود گیرند و مورد تکریم و اهتمام فرشته‌ها و انسان‌ها واقع شوند؛ روز بیست و پنجم ذی‌القعده، روز دحوالارض است.

به تعبیر عارف بزرگ سید بن طاوس: «اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقت‌های پذیرش را اسراری است که از آنِ خداست و جز به ایات و روایات شناخته نمی شوند».

روز دحوالارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بوده است و درباره فضیلت‌ها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است که در این نوشتار بدان اشاره خواهیم کرد.

*مفهوم‌شناسی دحوالارض

«دحوالارض را به گسترش زمین از زیر کعبه تفسیر کرده‌اند.»[2] امام رضا(ع) دراین‌باره می‌فرماید:«روز بیست و پنجم ذیقعده (روز دحوالارض) روز ولادت ابراهیم خلیل‌(ع) و عیسی مسیح‌(ع) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است».

همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم‌(ع) به زمین هبوط کرده است.

دحوالارض در کلام خدا (گیتی‌شناسی دحوالارض، مقدّمه خداشناسی)

به گفته مفسّرین، ایه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات: 30) اشاره به دحوالارض دارد و «منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران‌های سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آب‌ها به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.» و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000316/nf00316806-1.jpg


در این‌باره در ایه دیگری به بیانی دیگر می‌خوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد». (رعد: 3)

در تفسیر این ایه نیز آمده است:«خداوند زمین را به‌گونه‌ای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودال‌ها و سراشیبی‌های تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوه‌ها و تبدیل سنگ‌ها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ درحالی‌که چین‌خوردگی‌های نخستین آن، به‌گونه‌ای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمی‌دادند».

بی‌گمان دحوالارض، نماد مهرورزی و رحمت پروردگار به بندگان خویش و سرآغاز آمادگی و فروتنی کره زمین برای زندگی و سکونت آدمیان بر روی آن بوده است. از این رهگذر پاسداشت دحوالارض، پاسداشت انبوهی از نعمت‌های بی‌پایان خداست که به تدریج بر چهره زمین ساخته و پرداخته شده است تا انسان‌ها، با آرامش بر روی این کره خاکی زندگی کنند.

*آداب و اعمال روز دحوالارض

برخی از اعمال و آداب روز بیست و پنجم ذی‌القعده عبارتند از:
1. روزه گرفتن
2. ذکر فراوان خدا
3. خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت:

در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید:«لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» و سپس این دعا را بخواند:یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.

ای درگذرنده لغزش‌ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت‌کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی‌هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.

4. خواندن دعایی که با این عبارت شروع می‌شود: اللّهمّ یا داحِی الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه...

اهتمام معصومین (علیهم‌السلام) به پاسداشت روز دحوالارض‌ـ فضیلت دحوالارض

توصیه‌های اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ درباره پاسداشت روز دحوالارض و رعایت آداب و انجام دادن اعمال این روز، از اهتمام آنها به روز دحوالارض خبر می‌دهد. آنها مراقب فرارسیدن این روز بودند و چون فرامی‌رسید، یاران و اصحاب خویش را نیز از آن باخبر می‌ساختند.

**سخنی از آیت‌الله ملکی تبریزی در پاسداشت روز دحوالارض

خداوند بزرگ در چنین روزی زمین را برای سکنای فرزندان آدم و زندگی بر روی آن آماده فرمود، و روزی‌های ما و نعمت‌های پروردگار در چنین روزی گسترش یافته است؛ روزی‌ها و نعمت‌هایی که از شماره بیرون است و کسی را یارای شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگی شأن دحوالارض اندیشه نمایی حیرت‌زده خواهی شد. و از این‌جاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمت‌های گوناگون، شکری بر خویشتن واجب می‌بیند، و چون به قلب خویش مراجعه می‌کند، می‌بیند که حتی بر ادای حق ناچیزی از آن همه نعمت‌ها توانا نیست. و چون بنده‌ای نسبت به آن همه نعمت‌ها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهی خویش در ادای حق آن نعمت‌های انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آن همه نعمت‌ها سرافکنده خواهد دید.

آورده‌اند که...

حسن بن علی وشّا می‌گوید:من کودک بودم که شب بیست و پنجم ذی‌القعده با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم. آن‌گاه آن حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولّد شده‌اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است.

از حضرت علی(ع) روایت است که فرمود: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد‌ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله‌ای که روز‌های آن را به روزه و شب‌های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم ایند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته‌های آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می‌شود که نودونه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت».




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 مهر 9 :: 3:29 عصر :: نویسنده : شمس

بعد از آنکه زنی به عقد دائم مردی در آمد و عاملی که سبب بطلان و یا فسخ آن عقد گردد هم وجود نداشت؛ او برای همیشه همسر آن مرد خواهد بود؛ مگر آنکه طلاق یا وفات مرد، بین آن دو جدایی اندازد. به محض آنکه زنی با طلاق یا وفات، همسر خود را از دست داد؛ صاحب احکام ویژه ای می شود که رعایت آنها بر خود او و در مواردی بر دیگران لازم می گردد.

زن بعد از طلاق

قبل از هر چیز باید بدانیم که طلاق دو گونه است: رجعی و بائن.

طلاق رجعی طلاقی است که فقط مرد حاضر به ادامه زندگی نیست و زن را طلاق می دهد.

طلاق بائن به یکی از این شش نوع طلاق گفته می شود: 1. طلاق قبل از دخول 2. طلاق دخترى که نه ‌سالش تمام نشده باشد 3. طلاق یائسه 4. طلاق خُلع (زن حاضر به ادامه زندگی نیست از این رو چیزی به مرد می دهد تا او را طلاق دهد) 5. طلاق مبارات (زن و مرد هر دو حاضر به ادامه زندگی نیستند) 6. طلاق سوم

بعد از طلاق رجعی:

زن تا پایان عده طلاق [1] ، حق ازدواج با کسی را ندارد. چنین زنی برای ازدواج دوباره (چه موقت و چه دائم) باید صبر کند تا این مدت تمام شود [2]؛ مگر آنکه خواستگارش، همان شوهری باشد که او را طلاق داده که در این صورت بی آنکه لازم باشد عقدی خوانده شود و یا عده تمام گردد، زن باید به زندگی قبلی خود بازگشته و آن را از سر بگیرد.

چنین زنی تا زمانی ‌که در عده است در حکم همسر آن مرد است و از حقوق همسری مانند نفقه، مسکن و پوشش (به شرط آنکه ناشزه نباشد) و نیز ارث بردن برخوردار است.[3]

بنابراین شوهر حق ندارد او را از خانه بیرون کند مگر اینکه فحشایی از او سر زند و یا زن ناشزه شود.[4] زن هم حق ندارد بی اجازه مرد از خانه خارج شود مگر برای ضرورت.[5]

زنی که همسر او از دنیا می رود باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارد

بعد از طلاق بائن:

وظیفه زن در این نوع طلاق، همانند طلاق رجعی است با این تفاوت که حق رجوع به طور کلی از شوهر گرفته می شود [6] و او اگر خواهان زندگی دوباره با آن زن است باید تا پایان عده صبر کند. بعد از او خواستگاری کند. چنانچه زن به زندگی با او رضایت داد باید دوباره عقدی بین آنها خوانده شود تا به هم محرم شوند.

بر چنین زنی احکام همسری اصلا جاری نمی شود و او استحقاق هیچیک از حقوق همسری را ندارد تنها اگر حامله باشد از زمان طلاق تا زمان وضع حمل از حق نفقه ، پوشش و مسکن برخوردار خواهد بود.[7]

زن بعد از وفات همسر:

زن پس از وفات همسرش دو وظیفه عمده دارد: یکی نگه داشتن عده وفات و دیگری حداد گرفتن

الف. نگه داشتن عده

زنی که همسر او از دنیا می رود باید چهار ماه و ده روز [8] عده نگه دارد. این زن اگر حامله باشد بین وضع حمل و پایان آن چهار ماه و ده روز، هر کدام دیرتر به وقوع پیوست همان پایان عده او خواهد بود. برای مثال اگر زنی چهار ماه بعد از وفات شوهر خود وضع حمل کرد باید ده روز دیگر هم صبر کند تا عده اش تمام شود و یا بر عکس، چهار ماه و ده روز گذشت او وضع حمل نکرد؛ هنوز عده اش تمام نشده؛ بلکه باید صبر کند هرگاه که وضع حمل کرد عده او به پایان می رسد.

ب. حداد گرفتن

در وفات شوهر، بر زن واجب است تا زمانی ‌که در عدّه است «حداد» بگیرد ‌و منظور از «حداد»، ترک زینت در بدن، مثل کشیدن سرمه و زدن عطر و رنگ کردن مو و آرایش کردن صورت و بند انداختن و مانند اینهاست و در لباس به پوشیدن رنگهای شاد و زر و زیور و مانند اینها.

زنى که در عده وفات است می تواند از خانه‌اش بیرون رود ‌و در پی امور زندگی اش باشد به خصوص اگر ضرورى باشد و یا حتی کاری باشد که انجامش بهتر است؛ مانند حج، زیارت عتبات، عیادت از مریضها، دیدار با بستگان به خصوص پدر و مادرش

به طور خلاصه: زنی که شوهرش را از دست داده باید هر آنچه را که زینت حساب مى‌شود آنگونه که معمولا زنها خود را برای شوهر زیبا می نمایند و یا در وقتهایی مثل عیدها و عروسى ‌ها خود را زینت مى کنند؛ ترک کند.

ناگفته نماند که این زینت کردن هم به نسبت اشخاص، زمانها و شهرها، مختلف است؛ بنابراین در این موضوع، عرف و فرهنگ مردم آن سامان ملاک عمل خواهد بود که آیا فلان کار را تزیین به حساب می آورند یا نه.

این را هم باید اضافه کرد که نظافت بدن و لباس و نیز شانه کردن مو و گرفتن ناخنها و همچنین رسیدن به سر وضع منزل و فرزندان، اشکالى ندارد.[9]

نکته:

زنى که در عده وفات است می‌تواند از خانه‌اش بیرون رود ‌و در پی امور زندگی‌اش باشد به خصوص اگر ضرورى باشد و یا حتی کاری باشد که انجامش بهتر است؛ مانند حج، زیارت عتبات، عیادت از مریضها، دیدار با بستگان به خصوص پدر و مادرش.[10]

پی نوشتها:

1. «عده» مدت زمانی است که زن باید از ازدواج خودداری کند که این مدت در طلاق، از لحظه اجرای صیغه طلاق شروع شده و با شروع سومین عادت ماهیانه پس از طلاق، به پایان می رسد. این زمان برای زنی که باید عادت شود اما نمی شود سه ماه است. تحریرالوسیلة 3/600

2. الف. زنانی که عده ندارند این مدت در مورد آنها نادیده گرفته می شود؛ مانند زنی که یائسه است یا زنی که قبل از دخول طلاق بگیرد.

ب. زنی که حامله است به محض اینکه وضع حمل کرد، عده اش تمام می شود. تحریرالوسیلة 3/596-597

3. تحریرالوسیلة 3/617

4. همان. نشوز در این موارد یعنی: مخالفت با امر مرد در خروج از منزل

5. همان

6. در طلاق بائنی که از نوع خلع است اگر زن در زمان عده از آنچه بذل کرده تا طلاق داده شود برگشت، مرد حق رجوع به او را خواهد داشت. تحریرالوسیلة 3/629

7. تحریرالوسیلة 3/617

8. بر اساس ماههای قمری. تحریر الوسیلة 3/603

9. ر.ک به تحریر الوسیلة 3/604

10. تحریر الوسیلة 3/605




موضوع مطلب :


شنبه 92 شهریور 30 :: 7:29 عصر :: نویسنده : شمس
< << 6 7 8 9 10 >> >
درباره وبلاگ

صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 176176